تاریخ انتشار: ۱۰:۴۰ ۱۳۹۶/۱۱/۲۵ | کد خبر: 146631 | منبع: | پرینت |
کرزی در سال 2007 به این باور رسیده بود، در صورتیکه دولت سازی کنیم باید طالبان را دوباره به قدرت آورد {شریک قدرت ساخت} تا آمریکایی ها و پنجشیری ها را به نحوی سرزنش {اداره} شوند. مخاطب این جمله از حامد کرزی می پرسد: آیا می خواهید پسرتان میرویس تحت اداره طالبانی زندگی کند؟
حامد کرزی: "برای فرزندم نمی خواهم تا در زیر سلطه طالبان به زندگی اش ادامه بدهد". کنش ها و منش های کرزی از سطح دیپلوماتیک به شکل غرض آلود تغییر شکل یافته بود. اداره آمریکا نگران این وضعیت بود و برای رفع این مشکل تصمیم گرفته شد تا وضعیت روانی کرزی به بررسی گرفته شود و برای این کار GEG.VOLGE کارمند C.I.A که کرزی را در سال 2001 موقع آمدن به کابل همراهی می کرد گماشته شد.
یافته های آن جنرال نشان داد که حامد کرزی شخص وفادار به ارزش های قومی {قومگرایی} و مفتخر به تاریخ افغانیت خویش است اما نگرانی ها همچنان در مورد وضعیت صحت روانی کرزی وجود داشت. برای فراهم شدن قناعت بخش های بررسی کننده اداره آمریکا روان پزشکی به نام جیمز لونر از دانشگاه هاروارد توظیف شد پس از بررسی لونر از وضعیت حامد کرزی او را شخصی وفادار به تاریخ افغانیت، فخر فروشی به ارزش موقعیت جیوپولیتیک افغانستان، متکی بر نوع آزمایش (ان، آی.سی) بیان کرد و کنش های چنین افراد را ناشی از تعاملات در مدیریت بحران دانست.
پر و پاگندهای طالبان به حامد کرزی او را شاه شجاع پسین معرفی می داشت. کرزی برای رفع این باور و اثبات اعتبار اش عملکردهای پنتاگون در جنگ افغانستان را به انتقاد گرفته بود تا باشد از این طریق در انتخابات آینده رای بدست آورد. کرزی نگران آن بود که آمریکا او را در بهار 2009 از قدرت کنار بزند. روزی ریچارد هالبروک سفیر آنوقت آمریکا در افغانستان به ملاقات "کا آی ده" نماینده سازمان ملل در کابل رفت در جریان ملاقات از "آیده" پرسید می توان برای پنج سال دیگر با کرزی ادامه داد؟ شخص جاگزین حامد کرزی کی خواهد بود؟ خود اش به پرسش خویش پاسخ داد: حنیف اتمر شخصی متین است و ممکن و مناسب برای جاگزینی حامد کرزی بوده. می تواند پنداری که اتمر آن را نپذیرفت.
موقع انتخابات ریاست جمهوری 2014
...حامد کرزی و طرفداران اش تحت فشارهای احتمالی از آدرس حامیان داکتر عبدالله قرار گرفته بودند. آنها به این فکر افتاده بودند و هراس داشتند که پنجشیری ها با هجوم به ارگ کرزی را از داخل به بیرون انداخته و عبدالله را به کرسی بنشانند و محمد اشرف غنی نیز جایگاه اش را کسب نکند. همین امر اسباب نگرانی کرزی و اطرافیان اش را تشکیل می داد. کرزی به فکر رفع این مشکل شد. او دو تن از محافظان پنجشیری مجهز با تک تیرانداز اش را از محافظت شخصی اش به برج های امنیتی ارگ تبدیل کرد و هنوز هم نگرانی اش از احتمال خطر آفرینی پنجشیری ها رفع نشده بود او رحمت الله نبیل (رییس محافظان اش) را فراخواند و نگرانی اش را با او در میان گذاشت و خواست که پنجشیری ها را از نزدیک اش برکنار کند.
رحمت الله نبیل در پاسخ به وجود پنجشیری ها گفت: تنها اینجا دو تن پنجشیری نه بلکه بشمول آن دو تن 70 تن دیگر نیز در بخش های گوناگون ارگ کار می کنند و دور کردن ایشان به شکل یکجایی در چنین شرایطی مناسب نیست ... رحمت الله نبیل کسی بود که با اعتماد بر پنجشیری ها شماری از آنها را در حلقه محافظت کرزی شامل کرده بود.
برگردان: ضیا سپاهی
ریاست S، فصل 21 صفحه 268
>>> Ayar
مضمون کوتاه و نهایت ارزشمند از قلم جناب عبدالحی خراسانی:
====================================
"سالروز اعادهء حثيت سياسى تنها زمامدار مستقل و سر به دار خراسان فرخنده باد!
عيار سر به دار خراسان؛ تنها زمامدار صادق و متهور كشور بود كه با جرئت و جسارت از امتداد هويت سياسى و استراتيژيك فلات خراسان سخن گفت ، سمرقند و بخارا را پاره تن ما مى دانست و تاجيكستان را بخشى از هويت تقسيم ناپذير جغرافياى تمدنى ما.
از همه يى روشنفكر نما هاى آماتور، رهبران جبون و ترسو، سران مافيا و زمامداران مزدور افغانستان ، داراى ديد راهبردى و هدفمند بود، همچنان او تنها فرمانرواى افغانستان بود كه خط ديورند را به رسميت نشناخته است و هيچگونه سند فروش كشور را مانند عبدالرحمن خان و أمان الله خان و نادر خان امضاء نكرده است .
او ساده ، بى ريا، صادق ، جوانمرد، متهور، آزاده و به معنى كامل كلمه يك خراسانى اصيل بود.
شرم باد بر سياستمداران جبون و بزدل ما كه در پاى نوار سخنرانى قصاب كابل به فرمان قبيله جمع مى شوند، اما در سالگرد خاك سپارى مجدد عظام رميم سردار آزاده تاريخ سياسى معاصر كشور، حتى حاضر نيستند دو كلمه بنويسند.
يك سياستمدار پشتون در فضاى عمومى و خصوصى با جرئت و جسارت اعلام مى كند؛ كه جغرافيايى او تا رود اتك است اما يك سياستمدار تاجيك حتى به همسرش هم جرئت نمى كند، بگويد: كه سمرقند و بخارا و تمام تاجيكستان و مرو و پنجده، جغرافياى طبيعى و آينده مشترك اوست !؟
ظهور اقتدار تمدنى در افغانستان با نگرانى هاى منطقه اى همراه است ، و لهذا تاجيك در عبور از فرمول سنتى و باور ارباب رعيتى، نياز به اقتدار تشكيلاتى داردو نه لزوماً حركت هاى فرد محور.
آنچه امروز بنام تاجيك خوانده مى شود، نماد استوار يك فرهنگ ، تجلى پايدار سه تمدن دينى ، و تاريخ بلند زبان و فرهنگ فارسى است !
تاجگ فربه تر از آنست كه در هويت يك قوم تعريف شود و پهناور تر از آن است كه شعار دادخواهى اش را در سر هر چهار راه ، قمار بازان مدرسه اى فرصت طلبى سوار بر مركب لنگ مقطعى عنوان نمايند !
اكنون وقت إن رسيده است كه بايد اهداف خود را بيان كنيم و در روشنى و صراحت چشم انداز آينده را ترسيم نماييم
>>> زبان افغانی« پشتو» درکدام سال، با چه نام ، توسط که و چه وقت وارد نصاب رسمی معارف کشور شد؟
در زمان امیر عبدالرحمن خان به حکم اسناد موجود و کتب منتشره بفرمان او، کاملاً مشخص است که زبان ملی، رسمی و دربار عملاً زبان فارسی بوده و امیرعبدالرحمن خان شاید به حکم سالها زندگی در سپهرحکومت بخارا و پرورش در شمال افغانستان خود را بحق متعلق به این هویت فرهنگی می دانسته است.
اما زبان ایکه امروز ما آنرا بنام « پشتو» می شناسیم ، برای نخستین بار با نام و هویت رسمی زبان « افغانی» بر اساس فرمان رسمی امیر حبیب الله خان در سال ۱۳۳۳ هجری قمری(مطابق 1915ميلادى )وارد نصاب رسمی وزارت معارف گردید.
اين اثر در سال 1917 رسماً چاپ شده و در سراسر كشور جهت تدريس توزيع مى گردد.
مولف دانشمند نخستین کتاب زبان افغانی، صالح محمد قندهار ی که یکی از معلمان مدرسه حبیبیه بوده است ، در مقدمه مبسوط ۹ صفحه یی این اثر که به زبان فارسی نوشته شده است، ضمن تشریح وضعیت اسفبار زبان افغانی به ضرورت آموزش این زبان برای افغانان (که در اینجا منظور او از افغانان کسانی هستند که زبان مادری شان افغانی می باشد) اشاره نموده و فواید آموزش آن را توضیح داده است.
از مطالعه دقیق این اثر بدرستی درمیابید که هنوز واژگان لیسه و پشتو متداول نبوده و اصطلاح افغان و افغانی و افغانان همه برای تعریف هویت برادران پشتون ما استعمال می شده است.
من از جوانان عزیز تمنا دارم که تمام این صفحات را با دقت مطالعه بفرمایند.
Abdul
>>> همه ميدانند كه دشمنان دين و وطن، يكبار افغانستان را توسط شوروي بخاك كشيدند، و بعد از آن تمام درگيري هاي داخلي و آوردن طالبان را براه انداختند، و حالا شريك امريكائي ها شده اند، اگر جهادي هاي حكومتي وجدان ميداشتند، أشخاص مانند اتمر، ستانكزي، و تمامجنرالان و اعضاي خاد خلق را بجزأي اعمال شان ميرساندند. بسيار زود خواهيم ديد كه اتحاد كفار شرق و غرب ملت را بار ديگر برباد خواهند كرد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است