تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ ۱۳۹۶/۱۱/۲۵ | کد خبر: 146647 | منبع: | پرینت |
اشرف غنی: قلب ام همچون ارتعاش دستان ام برایت می تپد وقتی جیغ دلکشی می کشم دیواره های چشمانت به یکباره مرا فریاد می کنند، نگران نباش عشق آتشین ام، فردا تمام غم های تنهایی مان را بر مدار ابروهای سیاه ات با کلمات زیبای انفکاک و برکناری ترسیم می کنم آه اگر تو نباشی تمام دنیا را برای نبودت تقبیح خواهم کرد.
داکتر عبدالله: امروز آفتابی است، دستمال سر جیب دریشی سرمه ای ام سرود عاشقانه برایت می خواند چه خوب است وقتی لبان داغ ات مزار را می سوزاند و قندوز را به آتش می کشاند آنگاه دلم باغ باغ می شود که برایت بگویم سپیدار را فدای تنِ سیمینِ روزهای خاطره انگیز نمایم آه کجایی که با نغمه های عاشقانه ات حتی قله های سر بر فلک کشیده بینی ام سرخ می شوند و چشمان ام نگاه تو را در عکس های آن سوی آرزوهای عاشقانه به تعقیب می نشیند.
عطا محمد نور: کجایی عشقم؟ مرا نرنجان، روزها است که برایت الم ترکیف می خوانم تا شاید روزی برگردی چرا قهر؟ برای نگاه ات البغدادی را قربان فقط یک تبسم کوچک ات می کنم من اینجا هستم، دور تر از تو اما شعله های عشق ام تمام تاریخ جهان را واژگون می کند بمان، می مانم، پا به پایت و شانه به شانه، دست در دست، اطراف روضه سخی سرود ملا مامد جان را می خوانیم و داوود را بر طبق اخلاص پیش پایت قربانی خواهم کرد.
محمد محقق: از کدام تان بگویم از لبخندهای سحرگاهان، شادی های دم غروب، اشتیاق نونهالانه صبحگاهان و یا دست و پایی که چون نی چه های قشنگ مرا دیوانه و شیدایی می کند آه، نگو از آن شب های تا به سحر شده که حتی باقر را تا لندن روان اش کردم که اندکی فقط من و تو در زیر چلچله های زیبای ولنتاین عشق آتشین مان را به تجلیل بنشینیم بگذار تمام روشنایی بخفتد تا من و تو اندکی با شراب مونیخ سر به بالین تمام بی خیالی های دنیا شب را به سحر رسانیم.
جنرال دوستم: آنجا تویی و من اینجا در کیلومترها دورتر از ساحل چشمان غبار گرفته ات بیا اینجا که استانبول لبان ام دلتنگ گونه های داغ میمنه و فاریابت شده است هنوز بوسه های غورماچی ام تو را می خواهد بگذار ایشجی ها مرا رسوا سازند عاشقی رسوایی است از اینجا نامه های پر از عشق را برایت می فرستم.
عبدالروف ابراهیمی: چیزی از تو نمی خواهم شاید ندانی که سال ها است برایت به تپیدن افتاده ام امروز مرا به جرم خرید کانتینری مملو از عشق به تو به فساد و تباهی محکوم ام کردند، بگذار همایون همایون نعره کشد من از نعره او هراسان نیستم، هراس از بندش صدای دلکش تو را دارم که شاید مرا دریغ سازی از همه بود و نبود ات. بیا مرا چون پروانه در بغل گیر که تمام ولسی جرگه را فدای این آغوش نازنین کنم.
سرور دانش: برای چشمان ات قانون عشق می سازم و بر تمام اندام ات سر مقاله های آتشینی از نوع آفرینش های خلاقانه می نویسم. بیا نازنین کمی در پل سرخ می نشینیم و چای داغ می نوشیم و تو از جاذبه قانون عشق بگو و من از حکم های ظریفانه بر موهای زیر بغل که چگونه مرا نادیده پنداشته و بر تو بغاوت کرده اند. دوست داشته باش که روزها است با خلیلی جنگیده ام تا مرا در عشق تنهایم گذارد.
بی نقطه_مهدی ثاقب
>>> یک منبع آگاه گفت انجنیر صاحب داود در السوالی دولت آباد بحیث السوال به امضای سه تر جنرال عطامحمد نور وظیفه اش را اشغال وشروع بکار کرده است
>>> کسی اگر خبر نشر میکند اینگونه خبر خوب انتخاب کند:
رسانههای اروپایی به نقل از یک مقام ارشد دولت پاکستان نوشته اند که امریکا و بریتانیا در تلاش اند تا پاکستان را در فهرست تمویل کنندگان تروریزم در نهاد جهانی " FATF" قرار دهد.
به گزارش اسپوتنیک، نهاد جهانی FATF، که در زمینه مبارزه با پول شویی فعالیت دارد، معیارهای مبارزه با پول شویی را در جهان وضع می کند. به نقل از خبرگزاری رویترز، امریکا و بریتانیا تلاش دارند تا با قراردادن اسلام آباد در فهرست تمویل کنندگان فعالیتهای تروریستی، این کشور در جلب سرمایه گذاری خارجی و دریافت قرضه از منابع بین المللی با مشکل روبه رو کنند. پیش از این نیز امریکا به دلیل حمایت پاکستان از تروریزم، تمامی کمک های مالی خود به این کشور را به حالت تعلیق درآورد.
ر
>>> ایول بسیار عالی
>>> یک جمله و صد غایله !
در کتاب تازه انتشار یافته ای « استیف کول » ، صفحه ۲۴ ، آمده است که احمد شاه مسعود و همکارانش مبلغ شصت میلیون دالر در بانک لندن داشتند و اما در مقابل طالبان و دولت پاکستان میجنگیدند که دارای قدرت اتمی بود و در سال ۲۰۰۱ عاید خالص سالانه اش هفتاد میلیارد دالر میشد. منظور نویسنده این نیست که بگوید ، های مردم برای خدا ببینید که مسعود شصت میلیون دالر را در بانک ذخیره کرده بود و میلیونر بود و چه و چه و چه . منظور نویسنده این است که عظمت و شکوه و بزرگی شهامت و قدرت ایمان مسعود و یارانش را بنگرید که با یک مقدار پول بسیار ناچیز در برابر یک قدرت اتومی منطقه ای و در برابر مزدورانش که میلیارد ها دالر پول و امکانات بی نهایت در اختیار داشتند می رزمیدند و دشمن را به زانو در آورده بودند . یعنی نشان می دهد که پولی ناچیزی که مسعود در اختیار داشت مثل قطره بود در برابر بحر که دشمنانش داشتند. اما فاشیست های پشتون و دیگر دشمنان مسعود این مساله را بکلی وارونه جلوه می دهند و از یک جمله صد غایله ساخته اند که گویا مسعود پول داشت و میلیونها دالر را به جیب زده بود ! به این میگویند وارنه سازی حقایق ، به این میگویند جعلکاری شرم آور ، به این میگویند پلیدی و روسیاهی انسانهای که نه وجدان دارند و نه شرف و از هر چیز و همه چیز برای مقاصد شوم و شیطانی خود به چشم سفیدی و خیانتکاری استفاده می کنند و بیشرمانه میکوشند که آفتاب عالم تاب را به دو انگشت کثیف خود پنهان کنند. از شما خوانندگان گرامی خواهشمندم که متن زیر را به زبان اصلی اش بخوانید و قضاوت کنید که نویسنده چه گفته است و منظورش چه بوده است ؟! با سپاس . تاجیکم با تاجیکانم زنده ام .
عمر راوی .
>>> شصت ملیون دالر را اگر مسعود در پلانزده سال ذخیره کرده بود جناب کرزی صاحب شش صد ملیون دالر ذخیره کرده اند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است