داکتر عبدالله در راس یک اداره نیمه اجرایی و نیمه سمبولیک با اتفاقات پیش‌ آمده میان حزبی‌ شان رسیدگی خام می‌ کند.

یکی از این رسیدگی‌ ها واکنش ریاست اجرایی در پیوند به اظهارات نور و احزاب منتقد از حکومت است. خامی برخورد داکتر عبدالله این است که یک‌ جوان به نام جاوید فیصل معاون سخنگوی ریاست اجرایی را اجازه پاسخگویی در مقابل شخصیت مقتدری چون استاد عطا محمد نور می‌ دهد. جاوید فیصل با لباس‌ های قندهاری و لهجه‌ پیشاوری بی خیال و راحت می‌‌ آید، گپ‌های ارگ را در مقابل خواسته‌ های هم‌ تیمی‌ های جناب داکتر عبدالله بیان می‌ کند.

اگر این برخوردهای کوچک جلوه‌ دادن قضیه پیش آمده باشد به‌ نظر بنده کار درستی نیست. چرا جاوید فیصل هر از گاهی به نیابت از ارگ از جایگاه ریاست اجرایی در برابر سخنان نور واکنش نشان می دهد؟ چرا این جوانک مجهول‌ الهویه می‌خواهد ریاست اجرایی را در مقابل حامیان‌ اش قرار ‌دهد؟ ریاست اجرایی همان حق و سهمی است که به مخالفین سیاسی غنی رسیده است و یا امتیازی است که از غنی به زور گرفته‌ شده است؟

از این بیشتر در این موضوع نمی‌ پیچم که این اداره مربوط به کدام جناح می شود و چه کسانی این حق را گرفته اند و چه کسانی از آن استفاده برده اند/می‌ برند. اگر کسی باشد این پیام را به جناب داکتر عبدالله ریس اجرایی کشور برساند برایش می‌ گویم لطفا حساسیت این موضوع مهم را درک کنید حساسیت این موضوع بزرگتر از آن‌ است که شما فکر می‌ کنید. این موضوع شما را از نزدیک‌ ترین هم پیمان‌ هایتان دور کرده و مردم را عقده‌ ای‌ تر از قبل در مقابل‌ تان می‌ کند.

احمد جاهد

>>>   جاوید فیصل گفته است من استعفا میدهم واسناد فساد سپیدار را با خود دارم

>>>   نزد عبدالله از سیاهی بالا رنگ نیست او دین ودنیا را باخته دیگر از زندگی مایوس است او پس ازین در هیچ جای کشور استقبال نمیشود ویک رای هم به صندوقش نخواهند ریختیگانه امیدش همان سی ای ای وامریکا است که شاید اورا در کدام ماموریت سازمان ملل لا اقل در بخش تنظیف مقرر دارند وعمر باقیمانده را گرچه با خواری وذلت اما سپری نماید
جاوید فیصل هم که به ارگ راه دارد میتواند در اینده ها امتیاز بگیرد ولی دلم به رحیمی میسوزدکه بخاطر تخت به تابوت رسید وتعلیم وتحصیل وابرو وحیثیتش ضرب صفر گردید
زلمی رسول

>>>   بچه است دیگه!!!!!!!

>>>   این خود نشانگر اهمیت ست که عبدالله به عطا نور قایل است. یعنی عطانور نزد عبدالله لیاقت آنرا ندارد که عبدالله به خود زحمت دهد و مستقیم با عطانور صحبت کند. در عوض به یک مامور کوچک دفتر خود این وظیفه را می سپارد.

>>>   که ما تاجیک ها چنان خرافه پرست و خواب برده ایم که هیچ مسئولیتی را در برابر آینده گان خود نمی پذیریم . افاغنه خوب می دانند که گلبدین کیست ولی برای هدف بزرگ خود او را در کنار خود گرفته اند .

>>>   Zahir Ariaie
تو خود زمين هاى دولتى را دارى چور ميكنى به كوچيان ميدهى تو خود يك غارت گر هستى، تو خود حامى دزدان و چپاول گران هستى، تو مردم فريب دروغ گو به اعمال و أطراف خود تظر بنداز ، تو فاشيست مريض، متعصب، قبيله گرا، مزدور و جنايتكار حامى همه هرچه فاسد، متعصب، غاصب زمين، تروريست، نفاق افگن ، قوم گرا... هستى. بهترين خدمت به اين ملت اين است كه گور خود را گم كنيد و شر خود را از سر ملت كم كنيد. از روزى كه پاى نحس شما عقده يى ها، قوم و قدرت پرست ها، در كشور باز شد هزاران جوان زير خاك رفتند و نفاق به أوج خود رسيد، مردم امنيت سياسى ، اقتصادى و اجتماعى خود را بيشتر از پيش از دست دادند.

>>>   بچگک بازی می کرد
کرتش درازی می کرد
مُردم در عشق پاکش
زمانه سازی می کرد

فیصل جان بازی میکرد
کرتش درازی می کرد
وا میرم باغ سپیدار
گلمرجان رازی می کرد

عبدالسلام

>>>   فيصل از نزديكان پدر قندهاري عبدالله است، و تمام پيامهاي عبدالله را به پشتو برايش مينويسد.

>>>   هرچه باشد سخنان فیصل ادبانه و تحصیل کرده است و مانند عطا دزد یک لچک و کوچه بازاری نیست یک بار سخنان هردو ایشان را بشنوید که چقدر فرق دارد.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است