تاریخ انتشار: ۱۳:۵۱ ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ | کد خبر: 146870 | منبع: | پرینت |
تقسیم مردم افغانستان به پشتون و غیرپشتون توطیه دشمنان این مرزو بوم است.
با این هم با توجه به سنتی بودن جامعه و با توجه به اینکه هنوز به ملت واحد تبدیل نشده ایم و نیز نظر به اینکه هنوز در کشور به دلایل گنگ و نامعلومی عمدا نخواسته اند که آمارگیری شود باید طبق توافقات بن درصدهایی را که جامعه جهانی برای اقوام مختلف باشنده کشور در ساختار دولت تعیین کرده بودند بگونه نسبی رعایت نماییم.
دردمندانه دیده می شود که تبارگرایی افراطی در کشور که از آوان رویکار آمدن کرزی آغاز گردیده بود اکنون با شدت هر چه بیشتر ادامه دارد و به محور اصلی سیاست کشور مبدل گردیده است. بی چون و چرا چنین به سود کشور نبوده، منشای فتنه و فساد و مایه از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی می گردد.
اکنون چنین شده است که در راس همه امور پشتون های غلجایی بیشتر از لوگر قرار گرفته اند. در پی آن پشتون های غلجایی سایر ولایت ها و در پی آن پشتون های درانی و به همین ترتیب تاجیک ها و هزاره ها و ازبک ها و.....می آیند. این در حالی است که در گذشته در رژیم های استاد ربانی و کرزی پشتون های درانی و تاجیک ها در مواضع برتری قرار داشتند و اکنون به تدریج از رده های بالایی رانده می شوند چندی پیش هم شمار بسیاری از جنرال ها از نیروهای مسلح رانده شدند که گفته می شود بخش اعظم آن تاجیک بوده اند.
در یک سخن باید به اینگونه تبعیض ها و برتری جویی ها پایان داده شود. اگر عقل غنی و اتمر نمی رسد کمیسیون مشورتی ای را متشکل بر جنرال های سابقه دار مانند علومی، عظیمی، امرالله صالح و... تشکیل بدهد تا درباره تشکیل نیروهای مسلح (اعم از ارتش و پولیس و امنیت) و حفظ نوعی تعادل معقول و مورد پذیرش همه باشندگان کشور طرح مشخص ارایه نمایند در غیر آن اگر همین دبستان باشد و همین استاد حال طفلان را خراب می بینیم.
عزیز آریانفر
>>> هیچکس این کاررانکرده که پشتون وغیرپشتون را ازهم جدا کرده باشد صرف درج کلیمه افغان درتذکره هویت ملی تمام افغانها بود است ودرآینده هم خواهد بود اما برای جاسوسان ومزدوران بیگانه ها قابل قبول نیست هیچ باکی ندارد
>>> به کسانی که از گرفتن تذکره به بهانۀ درج کلمۀ افغان خوددرای می کنند، اجازۀ سهمگیری در انتخابات آینده داده نشود.
>>> کسانی که بخلاف کلمه افغان در تذکره هستند این عمل شان دشمنی با غنی است این هاهیشه یک بهانه می پالند تا دشمنی کنند مانند نور و محقق و دوستم که در حکومت هستند و ایتلاف در مقابل حکومت ساختند زیرا پول ها ی دزدیده شده انها توسط غنی در داخل وخارج بند شده است زیرا با پول دزدیده نشه قدرت شدند غافل از اینکه با این اعمال شخصیت و حیثیت و انسانیت خود را از دست داده اند و مردم از ایشان نفرت دارند اما خود درک کرده نمی توانند و خود را مسقره عام میسازند وشرایط از بین بردن خود و مردمان خوشباور را اماده میسازند
بصیر نظری
>>> برای پشتون ها باکی ندارد چون افغان=پشتن اما
افغان= پشتون و نا مساوی به تاجک ازبک ترکمن و هزاره و بافی ملیت ها است.
>>> درست است این یک توطیه است اما اوغانهای خود عامل ایت آتش هستند نه دیگران
>>> "تقسیم مردم افغانستان به پشتون و غیرپشتون توطیه دشمنان این مرزو بوم است."
عزیز آریانفر : دليل در مورد بسيار پوده پوک و ميان خالى بنظر مى رسد. نه کند که باز آرزوي سفير شدن را در نظام پشتون داريند. اين هويدا ست که "توطیه دشمنان" در درون خودى داريد.
چرا از مدت يکصدوپنجاه سال است
که حاکمان پشتون ظلم وستم برسر غيرپشتونان نموده. پشتون تن خواه گرفت بدون کار سرباز و افسر شد.از سربازى معاف شد.
غير پشتونها نفر خدمت در خانه هاى سربازان و افسر ان شد
آخر منظور تان چه است چاپلوسىى پشتون
>>> هم تبار و هم زبان گرامی !
اشتباهی را که نیاکان من و تو کردند که افغان های کوچی را در این سرزمین جای دادند و این طایفه نمکحرام و ناسپاس امروز ما ملیت های بومی کشور را بیگانه و خود را صاحب خانه میخوانند لطفآ بیدار و آگاه شوید نگذارید طایفه افغان از این بیش سرزمین های ما را اشغال و هویت ما را سبوتاژ و خود ما را از سرزمین نیاکان ما نابود کنند .
لطفآ پراکندگی های سیاسی دینی مذهبی و سمتی را کنار بگذارید و در یک محور به نام دفاع از بقای نسل جمع شوید در غیر آن سرنوشت بومی های آمریکا در انتظار ما است
>>> افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان است
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » در ( سال 1018 ه .ق ) ازکوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از افغانان و محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان در هند نام برده است.
و همچنان ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان با افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بردیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمیدهند.
تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است
منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 .
7—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات فرهنگ وارشاد اسلامی 1377.
>>> تقسیم شود بهتر است
تا شف شف گفتن باید شفتالو بگویند
تا کشور تجزیه نشود هیچکسی روزگارش خوب نشده و نمیشود و نه خواهد شد همین انتحار است و کشتار
اگر می خواهید مثل آدم زندگی کنید فقط راه خود را ازین قوم انتحاری جدا کنید
من میخواهم پنجشیر بروم چرا از راه قندهار بروم چرا خود را به نادانی بزنم
صمد پنجشیری
>>> افسوس که در این برگ تصویر های نقشه ها پدید نمی شود. ولی شما میتوانید نقشه های خراسان را از رودکی زمان سامانی و دیگر شاعران بلخ و شاعران پارسی از غزنه تا گنجه و از پارسه تا آریا و یا هرات و از سمرقند تا شاعران پارسی گو بخوانید.
نقشه ایکه در واقعیت امر وجود ندارد آن نقشه افغانستان پیش از سال 1840 است.
نام افعانستان تقلب شد
ملالی و یا ملالی میوندی تقلب شد
پته خرانه تقلب شد
پورچم سه رنگه تقلب شد
ایندیا افغانستان، دختر شاه امان الله خان در باره سه رنگه گفت "سه رنگ پرچم افغانستان را پدرم انتخاب کردند. رنگ قبلی پرچم رنگ سیاه بود در زمان حبیب الله خان، اما دو رنگ دیگر را شاه امان الله خان اضافه کردند
آیا می دانستیند که دلیل و انگیزه سه رنگه شدن بیرق امان اله خان چه بود؟
چادر ملالی و یا ملال میودندی نبود.
بیرق احمد خان ابدالی که از سال 1736 تا سال 1747 ميلادى سرباز و سپس سردار سپاه شاهنشاهى نادر افشار صاحب قران ايران زمين- آن شاه خراسان بیرق نادر افشار رنگ بود.
احمد خان ابدالی که قده کوچک نادر افشار٬ (دو شهربانو تيمورشاه نواده نادر افشار بود دُر يا الماس "کوه نور" خوشدامن بزرگ يا خشوکلان تيمور شاه به شاهنشاه خراسان کبير احمد شاه درانى افغانتبار تحفه بخشيده بود )
پس از مرگ احمد خان ابدالی (اکنون درانى = صاحب دُر يا الماس "کوه نور") شد. (1) درفش هفت رنگه آريا خراسان
بیرق باریکزی ها تا زمان دولت امان الله خان سیاه رنگ بود.
اگرچه که از حاکمان پشتون یا افغان سخت نفرت دارم اما جنبش های آزادیبخش با حرکتهایی مدنی اهل قلم در کابلستان که زمان نام کل کشور بود برای استقلالیت و صلح و صفا و صمیمیت باهمی و تمدنی و شکوفا یی کشور وجود داست مانند حرکت اصلاحات فراموشخانه ای و نقابپوشان یا جنبش نقابداران و یا درویشان و ویش زلمییان. ویش در پشتو بیدار را می گویند و درویش که از در و ویش مرکب شده آن درویشان عرفانی بودند که به در خانه ها می آمدند و مردم را بیدار می کردند.
ویش واژه ژند اویستا است به معنى بيدارى و روشنگرى آمده است
رنسانس یا دورهٔ نوزایی یا دورهٔ نوزایش، یا بهاران و يا نوبهار و تولدى نو معنى مى دهد.
يعنى ازدواج دو عصر و پديد عصر نو
جنبش هاى فرهنگیِ و سياسى مهمی در همين "افغانستان" وجود داشت و که واقعا پيشوند افغان نتوانست حيثيت ملى برايش بدهد اما مردمان از هرتبار و زبان در مبارزات ضد کلونياليستى و آزاديبخش آغازگر دورانی از اصلاحات (رفورمها ) و نوآورىهاى آموزشى و تمدنى براى پیشرفت و به سوى تکامل کشور و مهمتر به شهروندان بياورد. در ضمن سمبولهاى پيشنه فرهنگى و نماد هاى وحدت دورانهاى تاريخى را پيش زمينه هاى براى تهدابگزارى دولت اکثرالملت افغانستان عصرنو کند.
کسى نام "افغان" را در آنزمان باوجود آنکه پشتون معنى مى داد در عقب گذاشته بود و نه در پيش رو بخاطرايکه در مبارزات ضد برتانيوى همه ملتها آزاد شدند ( جزيه هندوان و يهوديان نمى پرداخت تاجيک و اوزبيک و هزاره که در زمان پدرکلان زير ستم و فشار بود از مبارزات آزاديخوانه دوران پيش ده دوم قرن به پيروزى دولت امانى انجاميد. غلامى هزاره و
اوزبيک و کنيزى دوران عبدالرحمان خان ممنوع شد
وحت و اتحاد همه تباررن و زبانها بسته شد و در پيوند بدون رنگ و نژاد شد زير درفش سه رنگه امانى با نشان خورشيد تابيد.
روشنفکران دوران امانى خواستند سه مرحله تاريخى اين سرزمين را باهم جوش دهند براى ملت سازى ضرورت به زمينه هاى مورد پزيرش آزادانه براى دوخل مليتها و اقوام ست . زيرا قبول نمودن تحميلى ناپايه داراست.
اين سه دوران تاريخى کدام دورانهاست
I. دوران هندوايرانى باستانى ميترايى
1. ريکويداى با يما راجا هندى
2- جمشيد ى و اويستاي ايرانى باستان يا آريانا جام جم (نيمه کره جم(خور)شيدى > جمشيد
II. رنساس اول : جوش اسلام جمع آريانا يا ايران ميانه > خراسان در قلب
III. تاريخ بدست گرفتن قدرت توسط پشتونها در بهار هند و ايران بدون تغير نام هندو ايران
1. فرید خان شیرشاه سوری ( 1486- 1545 ميلادى) همچنین معروف به شیرخان، بنیانگذار پادشاهی کوتاهمدت سوری در شمال هند بود.
شيرشاه سورى در قرن شانزده در شهر بهار هند جایی که هماجا بودا بنیانگذار بودیسم در قرن ششم قبل از میلاد ابتدا تدریس خود را ارائه کرد.او از تبار پشتون بود پایتخت خود را دهلی قرار داد.
2. دودمان هوتکيان غلزایی یا غلجایی بنيانگزار محمد اسماعیل میرویس خان دودمان هوتکیان سپس محمود افغان و پسرعمو (کاکا از چاچه هندى گرفته شده) اشرف افغان نقش مهمدر سرنگونی صفویان داشتند. شاه سلطان حسین صفوی سلطنت خود را به او تقدیم کرد شاه سلطان حسین صفوی سلطنت خود را به او تقدیم کرد و تاج ايران را بر سراش گذاشت. ولى شاهنشا هى ايران تا سال 1729 ميلادى تمام شد.
پس از اشرف خان هوتکى نادر شاه افشار شاهنشاه ايران شد.
احمدخان ابدالى در هرات سال 1722 ميلادى تولد شد پدر اش زمان خان از ملتان بود.
در زمان نادر افشار آزادخان سلیمانخیل هوتکی غلجایی ملقب بهآزادخان افغان، ، که پس از فتح این شهر توسط نادر شاه به سپاه او پیوست و در لشکرکشی به هندوستان شرکت کرد و تا پایان کار پادشاه افشار در خدمت وی به سر میبرد و شاه مازندران بود و ديگر اش احمدخان ابدالى بود که فرماند سپاه شاهنشاهى ايران درمشهد.
پس از قتل نادر افشار چار هزار سپاه شاهنشاهى را باخود به قندهار آورد و قدرت خراسان بدست دودمان درانى قرار گرفت ولى نام "افغانستان" اولين بار در نقشه 1843 ميلادى ظاهر شد. پيش از آن کدام نقشه که کليه ممالک محروسه رادربر داشته باشد وجود ندارد .
جنگ اول خراسان (که دولت در دست افغان) و برتانيه( 1839– 1842 ميلادى ) در بخش جنوبی درهٔ هلمند روی داد. این جنگ که میان نیروهای کمپانی هند شرقی بریتانیا و مردمان اين سرزمين رخ داد.
دومین جنگ انگلیس و افغانستان از 1878 تا 1880 ميلادى (ميوند قندهار) یکی از سه مداخله نظامی توسط امپراتوری بریتانیا بود نام افغانستان و نقشه اش وجود داشت
سومين جنگ انگلیس و افغانستان در کابلستان و ننگرهار بود
3- سلطنت درانى
اول درفش ژند اويستا هفت رنگ بود مانند "کمان رستم" (رنگين کمان) رنگ سياه و خاکسترى ندارد. سمبول آريانا خورشيد بود. و آذر و اسفند و درفش ريگودايى هند خورشيد وآذر و در پرچم ملى هند خورشيد تابان مى کنند. در درفش ايران زمين تا سرنگونى دودمان محمدرضا شاه آريامهر در درفش شاهنشاهى ايران زمين خورشيد تابان مى کرد.و امپراطوران ايران زمين مانند غزنويان سرخ رنگ بود.
درفش شاهان ايران در قرون ميانه از و سپس تا ظاهرشاه سرخ رنگ بود. همه درفش خراسانيان مانند خورشيد سرخ رنگ بود.درفش هاى دودمانهاى پشتونى افغانستان سياه رنگ بود تا به امان اله خان. اين بيرقها همه در انترنت يافت مى شود.
مگر بيرق هاى طالبان و داعش سياه و سفيد و سفيد وسياه بودند.
اين بود تفکر علمى با منابع تاريخ نويسان علمى ما مانند غبار وفرهنگ
و نه آن دخترک بنام ملالى ميوندى وداستان چادراش به بيرق افغان
چرا طالبان که از قندهار مانند سمارق پديد شدن و يا پشتونهاى آنطرف خط (ديو رند = غول پيکر چالاک)
سمبول سه رنگه ملال را قبول ندارند
طالبان بينى ملالى ها را بريد و ملاله پشاورى را سر فرق اش زد و در تاريخ اسناد اش جاويدا شد ونه مانند ملال ميوندى داستان اش تقلب شد از دوشيزه ژاندارک يا سنبله فرانسه.
(1) جريان دريافت آلماسا!
نادر افشار با لنگى يا دستدار يا عمامه تبديل کردن در ضيافت با ماراجا هند دو الماس "دریای نور" و "کوه نور" گرديد. هر دو دُرران از کهنترین جواهرات شناخته شده جهان میباشند. الماس "دریای نور" هماکنون در موزه جواهرات ملی ایران در خیابان فردوسی تهران قرار دارد. و آلماس کوه نور که به شاه شجاع شاه افغانتبار خراسان که به زور انگليس به تخت سلطنت کابل رسيد .
وى را رنجيت سنگھ زندانى کرد ودرمقابل پرداخت کوه نور اززندان آزاد شد. انگلستان که با هند امپراطورى ساخت کوه نور را براى ملکه ويکتوريا داد. کوه نور در جواهرات خانه ملکه اليزابت دوم در "تاور" (برج) لندن اما دوپارچه به نمايش است
ملک الشعرا استاد خيل ا له خليلى در پشاور درباه کوه نور شعرى سرود.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است