تاریخ انتشار: ۱۱:۲۹ ۱۳۹۶/۱۱/۳۰ | کد خبر: 146924 | منبع: | پرینت |
امروز ساختار سیاسی افغانستان بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند تغییرات اساسی و اصلاحات بنیادی است.
برای ایجاد این تغییرات و اصلاحات همه مان مسوولیت و مکلفیت مشترک داریم تا با استفاده از امکانات دست داشته مبارزات و فعالیت های مان را ادامه دهیم اما مهمترین اصل اسلامی و انسانی این است که مبارزات و فعالیت های سیاسی و مدنی مان رنگ و بوی قومی نگیرد چون تمام اقوام افغانستان، مشترک و مساویانه قربانی سیاست های غلط و ناسنجیده حاکمان فعلی کشور شده اند.
محمدجواد رحیمی
>>> افغان، اپگان، اوغان پتهان، پشتون، پختون، همه یکی است و نام قومی پشتونها است۰ خود پشتونها بخود پشتون یا پختون میخوانند در حالیکه اقوام دیگر چون عرب، فارس، ترک، هندی و غیره به آنها افغان، اپگان، اوغان، پتهان یاد میکردند۰
هموطن پشتون تواگر خودت را افغان یا اوغان میخوانی آن حق مسلم تو است و در آن هیچ مشکلی نیست۰
ولی تو هموطن غیر پشتون اگر پشتون نیستی ولی بازهم خودت را افغان یا اوغان مینامی پس بدان که یک ساده لوح خوشباور بیخبری بیش نیستی، ویا یک هویت فروخته بیغیرت بی همه چیزی هستی که نه از تاریخت خبر داری نه از هویت ات۰
افغان یا اوغان نام قومی است نه نام ملی۰
این نام اولین بار در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ توسط حاکم های پشتون بر ملت تحمیل شد وتا بحال با جعل و فریب در ماده چهارم قانون اساسی وجود دارد که باید اصلاح و تغیر بخورد۰
قانون اساسی حرف قرآن نیست و همیشه قابل اصلاح میباشد۰
>>> اوغان یا افغان یعنی پشتون و این نام تنها برای خود پشتونها مقدس شده میتواند، نه برای من که پشتون نیستم.
کشور ما یک کشور چندین قومی است و تحمیل نام یک قوم بالای تمام اقوام دیگر، آنهم بزور، خودش یک خیانت ملی است، و همچنان خاموشی در مقابل این عمل خود یک خیانت ملی میباشد و منتهای بزدلی و بی شهامتی را نشان میدهد.
ما با هموطنان اوغان یا پشتون خود هیچ مشکلی یا هیچ بی احترامی نداریم، ولی در مقابل تمامیت خواهی و زورگوئی تسلیم نمیشویم.
وحدت ملی و یکسان سازی جبری باهم فرق دارند. وحدت ملی با احترام به ارزش های متقابل یکدیگر بدست می آید. ولی درینجا بعضی ها کوشش دارند همه را به جبر افغان نامگذاری کنند، و این یکسان سازی جبری را وحدت ملی تلقی میکنند، که کار نهایت غلط و خطرنک است. این غلطی ها را در سابق هم زمامداران که قدرت در دست شان بوده بالای مردم تحمیل کرده اند که نه تنها ما را ملت نساخت بلکه بیشتر هم متفرق ساخت.
اینکه درخارج از کشور ما را به این ویا آن نام میشناسند، آنهم خود نیجه خیانت ها و اشتباه های گذشته حکومتدار های خود ما بوده، و آنهم قابل اصلاح هستند، چنانچه ماده چهارم قانون اساسی کشور درینمورد ضرورت مبرم به اصلاح دارد.
>>> ما در جفرافياى بنام افغانستان كه بخش از خراسان كهن است زيست داريم. شواهد تاريخى به وضاحت نشان مى دهد كه جفرافياى امروزى ( افغانستان) در يك تفاهم ميان امپراطورى انگلييس و روس ها شكل يافت و به هيچ صورت معرف هويت اكثريت باشنده گان آن نمى شود. همه ى تاريخ نگاران تاكيد داشته اند كه واژه هاى " اوغان ، افغان ، پشتون و پتان " يكى اند و تنها هويت يك قوم مشخص را تداعى مى كنند.
احمد شاه درانى « ملتانى» كه از تبار پتان و يا اوغان بود در تاريخ احمد شاهى هيچ گاهى خود را شاه افغانستان ياد نكرده است ، بل بنام شاه خراسان ياد شده است ، هر چند تاريخ واژه اوغان به هفتصد تا هزار سال قبل مى رسد و زيادتر به اقوام كه در دامنه هاى كوه هاى سليمان كه مناطق فعلى پاكستان امروزى را در بر مى گيرد اطلاق مى شده است و با مردمان اصلى خراسان شرقى ربطى نداشته است ، نام افغانستان به گونه ى رسمى تنها در زمان عبدالرحمن غدار در نوشته ها و مكتوب ها آمده است و اين هم اولين بار از سوى انگليس ها بوده است. حكومت هاى قبيله گرا در طول اين سالها كوشيده اند تا هويت باشنده گان اصلى اين جغرافيا را بزدايند و هويت قوم مشخص را بر همه به زور تحميل كنند، اين تلاش ها در صد سال اخير خيلى خشن بوده است و اكنون به اوج خود رسيده است .
حاكمان امروز خواب ادغام همه ى اقوام را در يك قوم مشخص مى بينند و از راه هاى گوناگون تلاش دارند تا در قوانين عرصه را تنگ و تنگ تر كنند و هويت افغان " اوغان" كه نام ديگرى پشتون و يا پتان است به سايرين تحميل كنند و آهسته آهسته پروژه ى اوغانيزه كردن را تكميل نمايند .
جهان امروز حذف هويت هاى تبارى را ديگر نمى پذيرد و ما ديگر در قرن هژده و نزده زيست نداريم كه ملت سازى ها با پاك سازى و تصفيه قومى غير خودى شكل مى گرفت ، چنين روش هاى را ديگر فاشيستى تعريف مى كنند و كاراى ندارد.
گرفته شده از برگه نجیب سلام
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است