تاریخ انتشار: ۱۲:۳۶ ۱۳۹۶/۱۱/۳۰ | کد خبر: 146939 | منبع: | پرینت |
در آینده تاریخ نویسان لغزش های بزرگ اشرف غنی احمدزی را که منجر به برکناری او گردید چنین برخواهند شمرد:
1. تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری با دریافت صد میلیون دالر پول از شیوخ سعودی و راه اندازی تقلبات گسترده و غصب قدرت به رغم آنکه عبدالله در همان دور نخست انتخابات برنده شده بود و در دور دوم بیش از 52 درصد آرا را با وصف همه تقلبات به دست آورده بود.
2. امضای بی قید و شرط پیمان همکاری های راهبردی با آمریکا، وابستگی بی حد و مرز به واشنگتن که در عمل کشور را به مستعمره آمریکا مبدل ساخت و موجب برانگیخته شدن خشم پوتین گردید.
3. وابستگی بی قید و شرط به عربستان و نزدیکی بیش از حد به این کشور که موجب برانگیخته شدن خشم ایران گردید.
4. ساختن بندهای آبگردان به روی رودهای هم مرز با ایران با تحریک سعودی که موجب برانگیخته شدن واکنش ایران گردید.
5. آوردن داعش از عراق و سوریه به شمال کشور
6. همکاری بیش از حد با سازمان اطلاعات هند در مرزهای پاکستان که موجب برانگخیه شدن خشم اسلام آباد گردید.
7. آوردن گلبدین حکمتیار قاتل شناخته شده مردم کابل و جا دادن او و افراد مسحل اش در پایتخت
8. انتقال بحران از جنوب به شمال
9. انحصارگرایی لجام گسیخته و تبارگرایی افراطی و کنار زدن سیستماتیک نمایندگان سایر اقوام و گماشتن پشتون های غلجایی در راس همه کرسی های کلیدی و عدم پابندی به توافقنامه وحدت ملی بنا به ملاحظات تبارگرایانه و چق کردن فتنه تذکره های برقی با درج کلمه افغان
10. کنار زدن رهبران شمال با توطیه ها و دسایس سیاسی مانند دوستم، عطا محمد نور و...
عزیز آریانفر
>>> به اريانفر !
خودت يك هارون اميرزادهء ديگه شدي ! خوب ميكني ! تا تنور گرم اس نان ته بچسپان و تا آب خت اس ماهي ته بگي !
>>> مسعوود قهرمان دوزدی ها کابل را به ویرانی تبدیل کرد و باید از پنچشیر ی لهاند غر مثل ضیا و ولی و بسم الله فساد پیشه کابل را خراب کرد باز به حمکت یار صاحب بانه شد دوسیه همه جنایات تان در جنایت کاران جنگی است رهایی نمی یابین
>>> اریانفر صاحب اگر به گپ شما واری انسانهای ما جراجو باشد بدون چند تا لنده غر واوباش دیگر هیچ کس حق زندگی را درشهر کابل ندارد من که یگان نظر خودت را می شنوم به خدی قوم پرست و متعصب هستی در شهر کابل بدون تاجک به شمول چند تا اوباش و دزد کلکانی ومالی و پنجشیری دیگر هیچ کس خق ندارد که دربودو باش نماید
>>> مشروعيت و قانونى بودن ده گانه يک دولت حکومت و کشور از نگاه فلسفه و فلسفه سياست
1- Autarci خودگردانی سیاسی و خود دولت توسط شهروندان آزاد و نه غلامان و يا وابسته گان.
2- (Isonomia)برابر بودن همه شهروندان باقانون کانون که ابن سينا قانون طبابت cannon of medecus .
3- پیگیری استقلال داخلی از طریق قوانین خودمختارى (Autonomía) و نهادهای سیاسی. ادارات با انتخاب ادارات اعطا نمى شوند
4- اصول استقلال خارجی از طریق اقدام نظامی بر اساس یک سرویس عمومی و اجرائیات نظامی (Eleuthería = freedom) ونه خلق وپرچم (شوروى) طالبان ( امريکا پاکستان امارات عربستان) و کرزى وغنى (امريکا )
يعنى امنيت داخلى عليه تجاوز حمله و قطع مداخلات بيگانه گان
5- استقلال اقتصادی . خانوار شهروندان (Autarkia)
6- Poleis ( مانند گروه هاى اجتماعى امروز احزاب سياسى) ساختمان های عمومی (به عنوان مثال ساختمان های شورا) و یک محل ملاقات مرکزی (agora) بود. در تمام سطح ها سراسر کشورى شهرى و روستايى و اجتماعى حتى محله اى و همسايه گانى
7- گاهنامه و برنامه کارى سياستمداران
8- پاسدار فرهنگ ها و ارزشها جشنواره ها و حرمت های خود؛ برای هر پلیس نیز یک جامعه مذهبی با یک "خدای نگهبان" (به عنوان مثال آتنا پولیااس برای آتن) بود.
9- سکه خودى ارتش خودى نه پول گرفتن از خارجيان بلکه ماليه از روزه شهروندان پس از حاصلات و درجشن ميزان يا مهرگان وشکرگذارى درزمان درو وکشت وکاشت نوروز
10 در فرایند تصمیم گیری سیاسی یک پلیس بالغ (سياسيتمدار) ، شهروند و گاهی اوقات با مهارت های خاص دارایی (دفاتر اغلب بدون افتخار پست های افتخاری) بخشی از جمعیت درگیر بود.
گرچه زنان در انتخابات و اشغال موقعیتی نداشتند، همانطور که در دوران پیش از مدرن معمول بود، زن در افغانستان در اجتماع نيست در زير چادر وجود دارد. فقط عده غرب ديده و از عرب آمده در اجتماع داخل است.
در اينجا ميتوان دريابيد که ده از مشروعيت دولتى يک امنيت حياتي امنيت خارجى است و 9 بار ديگر در مورد مشروعيت دولتى امنيت داخلى را در بر دارد
راى گيرى کردن تنها قانونيت و مشروعيت دادن منطق عقلانيت سياسى نيست
ازاين جهت جان باختن انسان نابودى حيات انسان چه ازطريق تفنگ بيگانه خارجى و چه ازنيروهاى دولتى وغيردولتى وچه از بيکارى و گرسنگى حفاظت و حمايت از هر شهروند و شهروندان و کرامت انسانى در قانون اساسى به اصطلاح کشور افغانستان فقط روى کاغذ و کاغذ صبور است.
اگر يک شخص آزاد (با مسووليت) امنيت ده گانه هسته خانواده خود را (کوچکترين بخش فاميل = پدرومادرو فرزندان) گرفته نتواند خود را شرمنده حس مى کند بزرگان خانواده و مردم به او چه خطاب مى کنند???
امکان دارد اين لقب ها شايد بکار برده شود: عدم غيرت ننگ و ناموس
نتيجه از همين دست آوردهاى فلسفه سقراط و افلاطون وارسطوتليس تابه امروز:
غير مشروعيت دهگانه فلسفه سياسي دولت غني و يا دولت حاکمان پشتون در مجموع
* استقلال و خود اراديت و خودمختارى مى نامند اما مستقل نيست.
* آزادى مى نامند اما آزاد نيست
* برابر ى مى نامند اما برابر ى نيست
* کرامت انسانى مى نامند اما کرامت بشر نيست
* قانونيت مى نامند اما قانون ها در کاغذ درجاست قانون براى شهرونداست
* رفاه اجتماعى کجا شد?
* کار يابى کجا شد?
* امنيت شرط اصول دهگانه باستانى و کنونى کجا شد?
* ثبات و امنيت و آرامش بادار ان و قوم افغانه
براى تثبيت اسراييل جريان خون در غزه و پايتخت هاى پشته
در بلخ و هرات و باميان و غزنه
در ملتان و مردان و خلتان و زرافشان
در اصفهان و همدان و گلستان ايران و گنجه
آنجا که نظامى و مهستى و قطران وشمس تبرزى مى گفتند شعر به به زبان پارسه
>>> 11 - استفاده بی حدو مرز از کد 91 بمقاصد نفاق افگنی
>>> همه شهروندان افغانستان حق زندگی را توام با ازادی دارند که در کشوری بنام افغانستان زندگی کنند .ولی دیوانه ی متعصب وخودخواه متقلب حق ندارد با نیرنگ خودرا بدامان دیگران انداخته و بالای انهای که اعتراضات مسلمت امیز دارند انتحاری بفرستد و یا با گلوله جواب متعرضین رابدهد و خودرا صاحب افغانستان بداند و برای دیگران وقع قایل نباشد و چهار تا بقول معروف فیسبوک چلونکی بخاطر قبیله گرایی از خود کامگی اش دفاع نمایند .ووقتی کسی جواب خود کامگی های یک روانی را داد باز بنام های این و ان یاداوری نمایند .
اریانفر عزیز موفق باشی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است