تاریخ انتشار: ۰۹:۲۴ ۱۳۹۶/۱۲/۳ | کد خبر: 147160 | منبع: | پرینت |
اینکه اشرف غنی احمدزی ثابت ساخته است که پیرو مکتب "امانی و طرزی" یعنی پیروی "بنیانگذار مکتب تعصب و برتری جوی قبیلوی" است مطمین هستم که هیچ کسی در این شک و تردیدی دیگر نخواهد داشت و حتی عملکرد اشرف غنی با تفکر مدرن فاشیزم قبیلوی عریان تر و مخرب تر از نیاکان و حاکمان دیروزی اش است.
گرچه خود بارها گفته است که "کار باقیمانده امان الله را تطبیق و به انجام می رسانم" و انکار هم نمی کند اما در بعضی حالات به دیدگاه و شخصیت امانی که اصلیت و هویت خود را صادقانه به مثابه یک انسان به معرفی می گیرد برعکس اشرف غنی و سایر همتباران اش به امانی توهین ناجایز تاریخی که جعل تاریخ نامیده می شود می نمایند و این خود کتمان حقایق تاریخی است که شباهت کامل به دزدان چراغ بدست دارد.
سند تاریخی که شما در پایین مشاهده می فرمایید بیانگر دو نکته اساسی، مهم و ضمنا غیرقابل انکار را بدون اگر و مگر بازگو می کند:
نخست؛ امان الله به مثابه شاه یک کشور فقط زبان "افغانی" را متعلق به تبار خود (افغان ها) می داند و بس و واژه اضافی به نام زبان پشتو و یا قوم پشتون را اصلا نمی شناسد.
سپس؛ زبان فارسی زبان رسمی و دولتی بوده و هرگز واژه زبان "دری" بکار گرفته نشده است. {و یقینا امان الله هرگز نه در ایران درس خوانده است و نه هم مهاجر شده بود که همچون حکمتیار این زبان خارجی (فارسی) را یاد می گرفت...}
بالاخره این سند بیانگر این است که بجز واژه قوم (افغان) دیگر چیزی به نام قوم پشتون و یا زبان پشتو وجود ندارد. اگر سند تاریخی و حرف امان الله درست و منطقی است بهتر است اشرف غنی و باند تبهکار فاشیستی اش به دیگران توهین نکنند اما اگر حرف امان الله و طرزی درست نیست در اینصورت بنیاد اش گنده است و باید تاریخ اش را از سر نوشت.
>>> خوب درست ګفته دیګر فارسی خو زبان ایرانی ها است نه از افغانستان
سر مرده ها می خواهید تهمت بزنید ؟ .....
او ګفته است که فارسی برای همه حضار قابل فهم است و منظور فارسی ایرانی بوده است نه دری افغانستان
با این پست خود را شرماندی
امان الله خان خود را افغان می داند جون از افغانستان است
در ان زمان تمام کارهای درخشان تاریخی توسط پشتون ها صورت ګرفته بود کدام کسی از اقوام دیګر انقدر کار درخشان تاریخی را انجام نداده بود تا او هر سر منبر برود و بګوید که من افغان هستم
چون همه کارهای مهم تاریخی توسط پشتون ها صورت ګرفته است و دیګر اقوام نسبت به پشتون ها ندرخشیده اند به همین خاطر همیشه یک پشتون مترادف با نام افغان یاد شده است
>>> سیاست چیزی بدی است که وجدان و غیرت را نابود می کند.
دانش بیشتر از اینها اسناد را دیده است. بازهم برای تذکره ثبت نام کرده است. شرم اش باد
>>> امروز عصر کمپیوتر است کسی را به این تقلب ها بازی داده نمیتوانید. بنده در هزاران جای شنیده است که داخلی و خارچی گفته است که افغان پشتون نظر به افغان تاجک غیرتی و با ستر است این را بخاطر یاد کردم که جناب شما نباید به این تقلب ها مردم را بازی بدهید چیزی اصیل هیچ وقت خراب نمیشود اکر باور ندارید بیاید نورستان و تاریخ زنده را بشنوید.
>>> کسیکه در ادعای مسلمانی بیان محکم قرآن را قبول نه کند گپ امان الله خان
تاریخ و اسناد و شواهد زنده را کجا مورد توجه قرار میدهد شمشیر کشیده
باید شمشیر کشید .
انا خلقنکم من ذکر او انثنی و جعلنکم شعوبآ و قبایل لتعارفوا . . .
ایه ۱۳ سوره ۲۶ حجرات
قوماندان صفر
>>> بخشی از سخنرانی شاه امان الله در سال ۱۳۰۴ خورشیدی، مسجد جامع خرقه نبوی، قندهار آنچه را که در ادامه می خوانید، یک سند تاریخی است.
آغاز يک بخش بيانيه امان الله
«خودم بسیار آرزو داشتم که امروز به زبان افغانی خطبه می گفتم مگر بنا بر دو لحاظ به فارسی به شما خطاب می کنم. اول چون در خطبه اکثریه مطالب و معانی آیات قرآنی و احادیث نبوی ترجمه می شود و افغانی من آنقدر بلند نیست که بخوبی از عهده ترجمانی آن طوری برایم که من گنهگار نشوم و شما را خاطر خواه خویش به مطلب دانانده بتوانم. دوم ،اکثر شما حضار به فارسی میدانید و عمومی تان می توانید که از آن بخوبی استفاده کنید.»
منبع
شمارهی ۳۷، امان افغان [مجله]، سال ششم، ۸ قوس ۱۳۰۴ ش عیناً خطبه اعلیحضرت معظم همایونی [شاه امان الله]، بجامع خرقه نبوی در قندهار روز جمعه ۷ عقرب
>>> این همه نشاندهنده احترام پشتونها به فارسی است و انرا از خود میداند وبرایش زیاد کار کردند!!!! شک ندارد !!!!!
>>> آرام آرام کمر دولت وحکومت شترمرغى (افغانپشتون) مى شکند. سپاس فراوان از سند نمايان
ترجمه اين سند به زبانهاى خارجى مهم است چون دولتها خارجى بين افغان وپشتون تفاوت مى گذارند.
>>> امو امان الله هم چندان ادمی بنود یک بی دین ادم بود .
>>> جعل محض است ...
>>> افغان یا اوغان تنها نام یک قوم ناقل افغانستان است
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » در ( سال 1018 ه .ق ) ازکوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از افغانان و محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان در هند نام برده است.
و همچنان ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان با افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بردیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمیدهند.
>>> یکی از راههای رسیدن به ملت شدن و پایان دادن به غایلهها، پس از آنکه شناسنامههای هوشمند مطابق مصوبه ۱۳۹۳ توزیع گردید، اینست تا در مورد انتخاب نام کشور، ریفراندوم یا (همهپرسی) شفاف زیر نظر نهادهای بیطرفِ سازمانهای بینالمللی راه اندازی گردد. نظام از حالت متمرکز به جمهوری فدرال تغییر کند، بعد از آن قصه مُفت دیورند خواهی تمام گردد و بعد، سرود ملی، رنگ پرچم، نام واحد پولی و متن زبان پول کشور یا بهفارسی تغییر کند یا مختلط گردد. هرگاه توانستیم بهاینها دست یافتیم میتوانیم یک قدم بهملت شدن نزدیک شویم. در غیر آن اگر گفتمان ملت شدن به بنبست خورد (که خورده) و گروههای قومی بر سیاست تحمیل و تکروی ادامه بدهند، بدون شک که پیامد خونین و خطرناک درپی خواهد داشت. در آنصورت که در کشور مثل «رواندا» قتلهای قومی آغاز گردد، بهتر است بهجای هموطنان متخاصم، همسایههای خوب شویم.
هارون معترف
>>> Homayoun Paiez
آقایان قوم گرای متقلب و متصلب، متفکران خالی از مغز، هنوز هم نه فهمیده اند و نمی فهمند که این جامعه از صد سال بدینسو، در تب گذار می سوزد و زایش جامعهء مدرن در این کشور، این کشور را و جامعه را در حد انفجار و نا بودی رسانده است؛ که مسوول این انفجار و نا بودی، متفکران خالی از فکر خواهند بود!
نمی دانم؟ این ها چرا نمی دانند؟ در قرن 21 وعصر اطلاعات، این مردم، مخصوصن نسل جوان به خود آگاهی و بیداری رسیده اند؛ تاریخ را می دانند؛ به جعل تاریخ پی برده اند... حقوق خود و آن دیگری را شناخته اند و اینکه هویت چیست؟ را درک کرده اندو...
آقایان سوار بر خر های جهل و مغز های پر از جعل، یک بار هم که شده، به اصطلاح" سر به گریبان" خود نمی کنند؛ و یا نیم نگاهی به وجدان خود؛ هی زور می زنند و فرصت می سوزند که این جامعه را، دو باره به صد سال قبل برگردانند!...
اول، این امکان نه دارد؛ هرگز!
دوم، بر فرض محال، اگر به چنین عقب گردی موفق هم شوند؛ این خیانت است، جنایت است!...
اگر آقای غنی مثل روانش وجدان بیمار ندارد؛ از یک سان سازی هویت و فرهنگ این جامعه بگذرد؛ و پیش از این که دیر شود واین جامعه و این کشور از هم بپاشد؛ بجای تاکید بر راهبرد های فاشیستی و تمامیت خواهانه اش ، به فکر گذر دادن این جامعه از تنگنا های تاریک و مهیب و رساندن آن به جلگه های سر سبز جامعهء باز باشد... و این، در حذف و زدودن هویت دیگران، هرگز نمی تواند میسر گردد.
>>> منظور شاه این بود که به فارسی ایرانی برایتان ترجمه می کنم نه به زبان
افغانی که شامل ( دری، پشتو ازبکی بلوچی و هزاره ګی و دیګر زبان های افغانستان )میشود
خوب منطقی است دیګر، شاه ما فارسی را از کتاب های فارسی یاد ګرفته بود
شما کدام کتاب دارید که به دری نوشته شده باشد ؟ به غیر از شعر های دری
ګفته حکمتیار : تمام کتاب های که در افغانستان وجود دارد به فارسی ایرانی نوشته شده اند
ضرور نیست که شاه ما به ایران میرفت چون تمام کتاب ها به فارسی ایرانی نوشته شده اند ان ها را خوانده است و به اثر استعداد سرشارش فارسی را یاد ګرفته است نه دری را !
از طرف یک دختر افغان
فارغ پوهنتون کابل، رشته حقوق و علوم سیاسی
>>> جگربند دختر افغان حقوق دان!
تو مثل استاد های سواد آموزی به ما درس نتی شاه بد کند که به زیان خارجی یعنی ایرانی صحبت کند و دوم اینکه فارسی و دری کدام فرق ندارد چون یک زبان است فرق در لهجه است، یک متل عامیانه است که (نمی فهمیده گی را خدا بفهماند).
عبدالسلام
>>> بــه اولی :
امان الله خان گفت : به زبان افغانی مقصدش کدام زبانست واگر میگفت به زبان پشه ئی یا به زبان هندی مقصدش چی بود ؟
-زبان افغانی
- زبان پشه ئی
- زبان هندی
- زبان هزاره گی
>>> از طرف اولی :
مقصد شاه خدا بیامرز زبان های رایج در افغانستان بود مثلیکه در بالا برایتان تشریح کردم حالی لطفا خود را بفهمانید و ګفته های شاه عزیز مان را تحریف نفرمایید
در صحنه بین المللی هم همین پشتون ها از شما پیش هستند و حسابتان را خواهند رسید و از اسناد استفاده غیر عقلانی نکنید
مطمین هستم وقتی این پست را نشر کردی متوجه کلمه فارسی نشده بودی !
دری و فارسی فرق دارد فارسی از مردم ایران است و دری زبان افغانستان است .
خود را به ایران وسله نکنید ایران هم سر شما میشرمد
در ایران وقتی مثل شما کسی کپ های بیجا میزند به او کفته می شود ( برای ما دری بری نګو ) ببینید سطح احترام فارسی زبانان به دری چه قدر پایین است از متن این کلمه معلوم میشود.
>>> این ها اوغان های ... هستند.
وقتی قدرت داشتند کلام خدا را هم قبول ندارند جز گپ خودشان.
همین غنی احمدزی در واقعه انتهاری چهار راهی صدارت گفت که که با طالبان در میدان جنگ یک طرفه میکند وقتی چند روز تیر شد باز از حرف خود برگشت و سخن از مدارا با طالب را در خور مردم داد پس به این تیم فاشیستی نمیشود اعتماد کرد.
گلبیدین در مقابل ملیون ها بیننده دروغ گفت و هیچ به یاد نیاورد که خداوند دروغگویان را ... کرده است.
پس یگانه راه این است که ملت افغانسان در انتخابات آینده ع و غ را در باطله دانی بیندازند .
>>> مقصد امان الله ان را تو از دلش چطور فهمیدی ؟ که مقصدش زبان پشتو است
قبلا هم ګفتم لطفا به نظر اولی مراجعه نمایید
چیزی که سند فریاد می زند فارسی ایرانی در ان نوشته است و بس
اګر صدای ثبت شده اش را به حیث سند بیاوری از این شرمنده ګی لاص واهد شوی
زبان افغانی همانا دری پشتو هزاره ګی و ازبکی است
دیګر اقوام حورد هم داریم مثل پشه یی و غیره غیر از فارسی که متعلق به ایران است
>>> سابق کسانی که ابوجهل بودند میگفتند مرغش یک لنگ دارد
امروز مغز متفکر دوم جهان مرغش یک لنگ دارد و تمام قومش مرغشان یک لنگه شده
مگر در قران شریف نگفته :
انا خلقنکم من ذکر او انثنی و جعلنکم شعوبآ و قبایل لتعارفوا . . .
اگر قرآن شریف را قبول ندارید یک گپی دیگه است
>>> اظهارات امان الله ثابت می سازد که در آن زمان هم فارسی زبان اکثریت بوده نه پشتو و اوغانی این یک نص صریح تاریخی است بر منکرش ...
تنها چیزی که جغرافیا را تغییر داده چیزی دیگری است
مثلی که امروز امریکا و هم پیمانانش کوشش دارد این تغیرات جغرافیایی را از سرزمین عربها شروع کند که معلوم نیست به کجا میرسد
>>> جالب این است که مولف پته خزانه ، عبد الحی خان حبیبی که ده سال در پاکستان جیره خوار شان بود، در آن وقت مدیر مسئول طلوع افغان بود. بعد ها طلوع افغان را که به فارسی نشر می شد ، به پشتو چاپ کرد و سبب شد، استفاده کمتر باشد. قندهاری بیچاره که به فارسی می نوشتف کبیبی آن را به اوغانی یعنی پشتو ژبارنه یعنی ترجمه می کرد وکسی از آن استفاده هم نکرد و علم و دانش راه زوال را در گیش گرفتو قندهار جایی که از برکت فارسی و ادبیات فارسی حبیبی، مولوی واصف ، ملا حبو و بینوا را به جامعه تقدیم کرده بود ، بعد از آن نویسنده و شاعری گام پیش نه نهاد. این همه نتیجهء تعصب. خراسانی
>>> أمان الله خان لغماني يا جلال آبادي بود و پشتو گفته نميتوانست، شرمش به شرور مغز خالي (يون) ميرسد
>>> چرا کل بيانيه امان الله خان را چاپ نکرديد آنرا مکمل چاپ کنيد بار مي بينيد که افغان افغانستان است و افغانستان افغان است. لطفا نقلقول غلط و از يک حصه خوددارى کنيد چون نفاق مى آورد.
>>> این چه عنوانی است؟
اوغان یا افغان پشتون است.
افغان که معرب اوغان اپگان و پتهان است، نام های هستند که غیر پشتونها به پشتونها میگویند، در حالیکه خود اوغانها به خود پشتون یا پختون یاد میکنند.
این نام را بالای دیگر قوم های کشور تحمیل نمیتوانید.
>>> بـه اولی :
وسله در پشتو به معنای سلاح بشمول کلاشینکوف کمربند واسکت است اما اگر مقصدت وصل شدن باشد اینطور بنویس ( وصل )
شما درکشت تریاک هم پیش هستید درقاچاق مواد مخدر در درسو تحصیل زنان ، خداشمارا از امریکا هم پیش بسازد چشم بخیل کور ، اگر شما براستی پیش می بودید حالا هم شما آرام بودید هم ما وطن ما آباد بود همین ناپیشی شما است که همه ما دچار مصیبت شده ایم
>>> در جواب (فارغ پوهنتون کابل، رشته حقوق و علوم سیاسی!) بسیار برایم جالب است که سطح فکر و شعور مردم را این قدر کوتاه فرض کردید و مردم را ...فرض کردید شما جماعت افغان ملت فکر میکنید بجای زبان استدلال و سند و مدرک اگر یک دروغ شاخدار را به چهار طور مختلف شایعه و تکثیر کنید و بر پخش آن اصرار کنید نتیجه میدهد براتان دایم بگویید خوب حقیقت همین است که الآن شب است (در حالیکه مردم با چشم سر روز را میبیند)
این گپ های ....را امروز میشنویم که زبان فارسی ایرانی و زبان فارسی غیر ایرانی با این قسم که شما کمر به نابودی زبان فارسی بستید و واژهای پشتونی را در آن داخل میکتید تا آن را ناهمگون و مشوش کنید قضیه بر دانشجویان روشن است عمدا پوهنمل نگفتم تا خوشحال نشوی توانسته ای ریشه زبان مرا بسوزانی
اگر دیوان سنایی غزنوی و فردوسی و فرخی سیستانی و مولوی بلخی ناصر خسرو و رودکی و عطار و خیام برایم گشوده شود نیک میدانم فارسی زیبای من کدام فارسی است و میدانم حتی اگر من همان واژها را به کار برام اوغان پرست ها مرا خرده میگیرند چون ادبیات مرا نمیشناسند وای به حال روز ملتی که برایش کوچیها بخواهند زبانش را تعریف کنند و به او یاد دهند خوب است یک پنجابی یا کشمیری برایت بیاید زبان پشتویتان را منحرف کند و کلماتتانن را دیگرگون و وارونه کند و زبانتان را معوج کند و بخواهد برای طفلانت آموزش دهد آن وقت میفهمی این کار های.............. شونیست به آن دستور میدهد چقدر تنفر انگیز و لجن الود است.
در سیاستی که تو در آن درس خواندی شاید موضوع پژوهش خود را روش مرموزانه نابودی مفاخر ملی و تمدنی خراسان باستان و تفهمیم اجباری و ناآگاهانه آداب و رسوم و عنعنات پشتونی بر مغز شاگردان مکاتب قرار دادی
>>> او کوچی افغان ....میخواهد بین فارسی و دری اختلاف کند بداند شاعران هزار ساله تاریخ ایران زمین و مخصوصا خراسان زمین که مهد شعر و فرهنگ و ادب بود زبان ما و نیاکان ما هم پارسی و هم فارسی و هم دری گفته اند حافظ و سعدی هم از کلمه در دری استفاده کرده اند اما غالب نام فارسی بوده است.
من هم میگویم پختو و پشتو دو زبان مختلف هستند و هیچ کس آن ها را یک زبان گفته نمیتواند.
>>> پاسخ ساده پيرامون پيام اول
هرکسى که قادر شد صفت "درى" را تعريف کرد بدون استفاده از نام "پارسى باستانى" ٬ پارسى ميانه٬ (پهلوى) و پارسى نو که برايش "فارسى" هم گفته شد است تشريح تعريف و بيان و افاده کرد. من زبان پارسى را در گودال تاريخ مى اندازم.
به شرط که "کتاب لغت درى" قبل از روند حذف فارسى توسط ظاهرشاه خان درسالهاى 1960 ميلادى نگاريده باشد.
پيش از نامگذارى و جايگزينى و صفت به اسم! هر نسخه و سند و لغتنامه درى و دستور زبان درى پس از بريدن "فارسى" و جايگزينى صفت به اسم بالاىاش خط بطلان مى کشم .
چون پايه وبافت منطقى زبانشناختى ندارد بلکه انگيزه قومگرايى شيونستى و در واقعيت امر نقض حقوق بشر٬ خيانت زبانى و فرهنگى و حماقت سياسى را برجسته تصويرمى کند.
قانون ايکه چنين نقض بشرى داشته جاي اش مرداب نيست بلکه مردار آب است. به کورس پشتو محمد زايى ها در کابل درسالهاى 1960 و 1970 چه مى گفتند ? آن مکان جا حذف کننده گان "فارسى" است.
>>> به پاسخ اولين پيام که از يک پشتون و يا بادبيره زبان پشتو نوشته شده است:
درمجموع بزرگان ادبيات فارسى (زادگاه شان در هفت شهر عشق با پسوند "ستان" ويا "ان" پارسى) بر پايه آثار شان
* 270 بار پارسى
* 17- 20 بار درى
و سه بار فارسى نام برده اند.
کسانيکه فقط پارسى گفته اند:
فرخی سیستانی:15 بار پارسى؛
عنصری : يک بار پارسى
عبید زاکانی:4 بار پارسى؛
محتشم کاشانی:٬3 بار پارسى؛
صائب تبریزی: 3 بار پارسى؛
سنایی :15 بار پارسى٬ 43 بار پارسا٬ پارسايى و پارسيان ؛
مهستی گنجوی: 1 بار پارسى؛
میرخسرو دهلوی:6 بار پارسى؛
سعدی: 6 بار پارسى؛
مولوی: 29 بار پارسى؛
بزرگان ايکه از نظم درى خال خال نامبرده اند ولى مهتر پارسى
انوری:2 بار پارسى٬ 1 بار درى؛
خاقانی: 2 بار پارسى٬ 1 بار درى٬ 1 بار فارسى؛
نظامی گنجوی: 12 بار پارسى٬ 3 بار درى؛
سکندر کجا رخش در زین کشید
گزارنده داستان دری
چنین داد نظم گزارش گری
حافظ: 9 بار پارسى 2 بار نظم درى؛
فردوسی: بيشتر از 100 بار پارسى٬ 2 بار درى؛
اسدی طوسی :2 بار پارسى يک بار لغت فرس درى ؛
مسعود سعد سلمان: 19 بار پارسى٬ 1 بار نظم و نثردرى ؛
منوچهری دامغانی: 4 بار پارسى ٬1 بار درى؛
ناصرخسرو: 19 بار پارسى٬ 2 بار درى؛
فرخ الدين اسد گرگ: 12 بار پارسى٬دوبارفارسى٬ يک بار درى
ايره ميگن تسميه جزء بر کل
>>> به اولين ارسال کننده پيام
مولوی بلخ و روم "درى" نگفت "فارسى" نگفت تنها "پارسى" گفت.
"پارسى گفتن" سراواز زبان اوست
چه به طرزو نظم وزن درى و چه به طرز نظم و وزن هندى
1
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۹
قد خرجتم من حجاب و انتبهتم من رقاد
پارسی گوییم شاها آگهی خود از فؤاد
ماه تو تابنده باد و دولت پاینده باد
2
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۴
بها الدین محمد ولد (مشهور به سلطان ولد) پسر جلال الدين بلخ وروم در سه اثر "ابتدانامه"٬ "انتهانامه" و "ربابنامه" به زبان خود نه فارسى وهم نه درى گفته بلکه مانند پشتونهاى شريف "پارسى" مى گفت. انتهانامه
استر العیب و ابذل المعروف
هکذا عاده الجواد تعال
چه بود پارسی تعال بیا
یا بیا یا بده تو داد تعال
چون بیایی زهی گشاد و مراد
3
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۱
به یاریهای شمس الدین تبریز
شود بس مستخف و مستهام او
خمش از پارسی تازی بگویم
4
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۸
ای کن عاشقانه درد محرومی بگو
پارسی گو ساعتی و ساعتی رومی بگو
خواه رومی خواه تازی من نخواهم غیر تو
5
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۲
بیننا نارا یطفی نوره ناری
چو من تازی همیگویم به گوشم پارسی گوید
مگر بدخدمتی کردم که رو این سو نمیآری
نکردی جرم ای مه رو ولی انعام عام او
6
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۲
و غیرنی و سیرنی بجود کفک الساری
چو نامت پارسی گویم کند تازی مرا لابه
چو تازی وصف تو گویم برآرد پارسی زاری
7
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۱
آن خاکم بخسپانید زان خاک است بینایی
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
بیا ای شمس تبریزی که بر دست این سخن
8
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۰
فهو مولی موالیها، و مولا کل علیایی
اخلایی اخلایی، زبان پارسی میگو
که نبود شرط در حلقه، شکر خوردن
9
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۱ - طنز و انکار کردن پادشاه جهود و قبول ناکردن نصیحت خاصان خویش
هکذی تعرج و تنزل دائما
ذا فلا زلت علیه قائما
پارسی گوییم یعنی این کشش
زان طرف آید که آمد آن چشش
چشم هر قومی به سویی ماندهست
10
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۴
کاصل هر بانگ و نواست
خود ندا آنست و این باقی صداست
ترک و کرد و پارسیگو و عرب
فهم کرده آن ندا بیگوش و لب
خود چه جای ترک و تاجیکست و زنگ
11
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸
ساقط گشت و شد بی دست و پا
بار کی نهد در جهان خرکره را
درس کی دهد پارسی بومره را
12
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۹
پارسی گوییم هین تازی بهل
هندوی آن ترک باش ای آب و گل
هین گواهیهای شاهان بشنوید
13
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۴ -
پارسی گو گرچه تازی خوشترست
عشق را خود صد زبان دیگرست
14
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۵ -
گر بتازی گوید او ور پارسی
گوش و هوشی کو که در فهمش رسی
بادهٔ او درخور هر هوش نیست
حلقهٔ او سخرهٔ هر گوش نیست
مولاناى من 29 بار "پارسى" را پارسى گفته عشق او را به زبان تازى وبه قران را بجزء سلفه اى و وهابى کسى نمى تواند انکارکند.
>>> نويسنده مطلب كه شاه امان الله را پشتون ؛ عنوان كرده است اگر او پشتون بود و گفته كه زبان " افغاني من بلند نيست " و تفسير كرده يي كه منظورش اين بوده كه به زبان پشتو بخوبي و رسايي تكلم كرده نميتواند . پس درينصورت امان الله خان غازي پشتون نبوده ( و يا حد اقل ؛ زبان مادري اش پشتو نبوده ) و يا مقصد امان الله خان از زبان افغاني ، لسان پشتو نبوده است . در مطلب ات تناقض ديده ميشود .
>>> تناقض مناقُض نیست هدف شاه این بوده که چون اکثریت حاضر به فارسی می فهمند بنا به اوغانی یا پشتو صحبت نمیکنم بلکه به فارسی صحبت میکنم بس!
>>> این چه عنوانی است؟
اوغان یا افغان پشتون است.
افغان که معرب اوغان اپگان و پتهان است، نام های هستند که غیر پشتونها به پشتونها میگویند، در حالیکه خود اوغانها به خود پشتون یا پختون یاد میکنند.
این نام را بالای دیگر قوم های کشور تحمیل نمیتوانید.
>>> تناقضی اصلن درکار نیست، و امان الله هم از پدر پدر پشتون بود، اگر نبوده پس از پدر اصلی اش نبوده. ولی چون ملت اکثریت فارسی زبان بود، و پشتو از نظر حکومتداری و دانش یک زبان بی اهمیت و عقبمانده بود، امیر های محمدزائی همه فارسی حرف میزدنند.
امان الله و دستیار نزدیکش محمود ترزی بار ها به پشتو اوغانی و پشتونها اوغانها خطاب کرده اند، چون فارسی زبانها معمولن به پشتونها و زبانشان اوغان و اوغانی خطاب میکنند.
این یک واقعیت انکار ناپذیر است.
>>> امان الله اگر پشتون نبوده پس حتمن فرزند اصلی حبیب الله نبوده و پدر اصلی اش هم معلوم نبوده.
>>> این سند ساختگی وجعلی است یک توطئه است ومبارزه برضد پشتون وکلیمه مقدس افغان است واین مبارزه جاسوسان و... هرگزجائی را نخواهد گرفت وهیچکسی بالای افغانها پیروزنشده ونه میشود
جاسوسان وباداران شان مطلع باشند
.....
>>> یک ملت هستیم، به برادری و برابری باور داریم، ولی همه اوغان نیستیم.
در این ترفند های ملی چرا بالای نام افغان اینقدر تائید دارید؟ مگر بدور یک نام بیطرف و غیر قومی نمیشود تمام قوم های کشور باهم متحد شوند؟
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است