تاریخ انتشار: ۱۲:۱۶ ۱۳۹۶/۱۲/۵ | کد خبر: 147319 | منبع: | پرینت |
وقتی در جامعه ای جشن و شادمانی خود را از پیروزی تیم کریکت کشور از غلبه پهلوانان وطنی بر رقیب خارجی و یا از هر پیروزی و بهانه دیگری با صدای ترسناک گلوله ها که کودکان، بیماران، زنان و مردان شهر و پایتخت شان را در خانه هایشان دچار دلهره و ترس می کند به نمایش می گذارند "فرهنگ جهل و گلوله" نیست پس چیست؟
ابراز خوشی و شادمانی با ابزار خشونت و صدای و حشت گلوله ها و تولید ترس و اضطراب در دل میلیون ها تن ساکنان شهر کابل؟ در کدام فرهنگ و در کدام مدنیت متعالی انسانی می توان میان ابراز شادمانی و تولید وحشت و اضطراب رابطه برقرار کرد و یا به ایجاد رابطه میان آن پی برد در حالیکه این دو متناقض و متعارض هم اند.
این حکومت و حاکمانی که در پایتخت برای اجرای نظم و قانون نشسته اند و آن آدمی که بعنوان رییس جمهور اینها را مدیریت و رهبری می کند در کجای این ابراز شادمانی با ابزار و حشت و تولید وحشت قرار دارد و قرار دارند؟ جامعه و کشور ما با فرهنگ جهل و گلوله به هیچ سعادت و مدنیتی نمی رسد این فرهنگ باید در مسیر تغییر و تحول قرار گیرد.
محمداکرام اندیشمند
>>> ماوشما نمیدانیم این درحقیقت یک امتحان جاهل وعاقل است از طرف خداوند که ببیند که جاهل است وبا مرمی کشنده فیر میکند وکی عاقل است که قلبا مسرور میشود وبزبان یا قلم خوشی اش را ظاهر میسازد
>>> هیچکدام از نماد های ملی افغانستان امروز؛ معرف هویت، فرهنگ، تاریخ و تمدن ما نیستند.
نماد هاى ملى افغانستان امروز كه همگى براساس تفكر فاشيسم افغانى ( مطابق مانفيست تئوريسين فاشيسم افغان محمد گل خان مومند تعیین گرديده است )مربوط یک اقلیت مهاجر به نام افغان می باشد.
بیایید بدور از هرگونه تعصب و تبعیض به این نماد ها نظری بیاندازیم و جایگاه خود را بیابیم .
>>> من که تاجیک ام با فرهنگ تمدنی و زبان فارسی شیرین و انساندوستانه اش تاجیک باقی میمانم .
ملت شدن همه اقوام در پوشش نام یک قوم حاکم در قدرت ( افغان ) ناممکن است .
هرگاه هموطنان پشتون یا افغان خواهان زندگی صلح آمیز با اقوام دیگر اند باید به عدالت اجتماعی و انتخاب نامی برای ملت که آیینه آن تجلی همه اقوام باشد باورمند گردند ، نه به گرایشات شونیستی و فاشیستی که حاکمان ایشان در قدرت دارند رو بیاورند .
همبستگی و وحدت ملی از عدالت اجتماعی و دموکراسی پدید میآید نه از خود محوری قومی در قدرت
>>> دولت های نامشروع به دنبال چاپلوس اند تا خود را توسط عده ای بی مایه مشروع جلوه دهند و عده ای چاپلوس و بی مایه می خواهند به نمایندگی از مردمی که آنها را قبول ندارند؛ به نان و نوایی برسند.
تاریخ شرق دور باطل چنین فرآیندی است!
وضعیت امروزی ما به جوانانی که باید از پله های شایستگی بالا می رفتند؛ دو گزینه پیش رو نهاده است: چاپلوسی و فرصت ابراز وجود و مخالفت کردن و انزوا.
مناسبات کنونی بیشتر چاپلوس پروری را نمایش می دهد. کیش شخصیت پرستی و استحاله در دم و دستگاه سیاسی برای رسیدن به جایگاهی، گزینه ی برخی از جوانان ما شده است.
داوود عرفان
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است