به باور پشتونها هویت ملی و وحدت ملی در افغانستان تنها با حاکمیت پشتون و تحمیل فرهنگ پشتون والی تامین می شود و زمانیکه اقوام دیگر به حاکمیت نزدیک شوند و یا از فرهنگ خود سخن بگویند به تجزیه کشور متهم می شوند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۷ ۱۳۹۶/۱۲/۵ | کد خبر: 147342 | منبع: | پرینت |
فقدان هویت ملی در افغانستان
مقدمه (1)
هویت ملی فراگیرترین، بالاترین و مشروع ترین سطح هویت است هویت ملی دایرمدار واحد مستقل سیاسی ای به نام کشور است بر این اساس همهی افرادی که دارای تابعیت کشوری باشند هویت ملی مربوط به آن کشور را دارا هستند هویت ملی را در گذشته منش ملی، سجیهی ملی یا کاراکتر ملی می گفتند. اصطلاح هویت ملی در دهه های اخیر جایگزین عبارت منش ملی و امثال آن گردید و به سرعت عمومیت یافت.
در افغانستان هنوز هویت ملی به معنای واقعی آن شکل نگرفته است و این امر را می توان یکی از مهمترین موانع توسعهی اجتماعی در این کشور بهشمار آورد. بررسی عناصر و مولفه های گوناگون هویت ملی (اجتماعی، سیاسی، جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، دینی، زبانی و...) در افغانستان این ادعا (عدم شکل گیری هویت ملی) را به روشنی اثبات خواهد کرد.
هویت ملّی در صورتی شکل می گیرد که افرادی که از نظر حوزهی جغرافیایی و قانونی عضو یک واحد سیاسی هستند و موضوع قوانین آن کشور می شوند، از نظر روانی هم خود را عضو آن واحد سیاسی بدانند بر این اساس احساس تعلق به کشور و متعلقات هویتی آن باید از سوی فرد پذیرفته شود تا فرد متعلق به آن هویت ملی بهحساب آید و نظام سیاسی نیز با شهروندان اش رویهی واحدی را در پیش بگیرد و از هرگونه تبعیض و نابرابری قومی، نژادی، مذهبی و جنسیتی پرهیز نموده و شهروندان را به شهروندان درجه 1 و درجه 2 تقسیم بندی نکرده و فرصت ها را بصورت برابر در اختیار همگان قرار دهد.
مقدمه (2)
در افغانستان پشتون ها خود را صاحب اصلی این کشور می دانند بنابراین معتقدند که آنها اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند و باید در افغانستان همیشه پشتون ها و فرهنگ پشتون والی حاکم باشد و اقوام دیگر باید از هویت قومی و فرهنگی خود دست برداشته و هویت پشتونی را بپذیرند بنابراین حکومت و نظام سیاسی همیشه به اقوام غیرپشتون با دید تحقیر نگریسته و آنان را بعنوان شهروندان درجه 2 به شمار آورده است و در نتیجه با آنها رفتار تبعیض آمیز و نابرابر داشته و فرصت ها و موقعیت های اجتماعی را برای آنان محدود و حتی در برخی مقاطع مسدود ساخته است.
براساس باور پشتونها هویت ملی و وحدت ملی در افغانستان تنها با حاکمیت پشتون و تحمیل فرهنگ پشتون والی تامین می شود و زمانیکه افرادی از اقوام دیگر به حاکمیت نزدیک شوند و یا از فرهنگ خود سخن بگویند بلافاصله داد و فریاد پشتون ها بلند می شود و دیگران را به تجزیه کشور متهم می کنند. در انتخابات اخیر نیز تقریبا همهی نخبگان حتی نخبگانی از اقوام دیگر استدلال می کردند که باید اشرف غنی رییسجمهور شود زیرا اگر یک فرد غیرپشتون حاکم شود پشتون ها اطاعت نخواهند کرد و کشور به سوی بحران و ناامنی پیش خواهد رفت.
این منطق واقعا یک منطق غیرانسانی است که در افغانستان هویت ملی و وحدت ملی تنها با حاکمیت سیاسی پشتون و فرهنگ پشتون والی تامین شود و اقوام دیگر ملزم به اطاعت و فرمانبرداری از آنها باشند اما زمانیکه افرادی از اقوام دیگر حاکم و یا حتی به حاکمیت نزدیک شوند پشتون ها خود را ملزم به اطاعت ندانسته و راه تمرد و طغیانگری را در پیش گیرند همین تفکر غلط موجب گردید که انتخابات اخیر ریاست جمهوری با چالش مواجه گردیده و قوم مدعی اکثریت با انجام دادن تقلب های گسترده تلاش کردند که بار دیگر حاکمیت انحصاری خود بر ارگ را به دست آورند و هم اکنون نیز تاخیر اعلان کابینه به این دلیل است که پشتون ها حاضر نیستند دیگران را در قدرت سهیم نمایند.
فقدان هویت ملی در بعد جغرافیایی
در افغانستان، وحدت سرزمینی که شرط اصلی ایجاد تعلق ملی ساکنان یک سرزمین است هرگز تحقق پیدا نکرده است درگیری، درافتادگی، کشاکش ها، گردن فرازی ها و فزون طلبی های رقبا و مدعیان قومی آتش فروزندهای بوده است که فرصت هم اندیشی و هواخواهی ملی را از ساکنان این سرزمین گرفته است.
به عبارت دیگر افغانستان به معنای مسکن و سرزمین افغان ها است واژهی «افغان» در عرف مردم افغانستان برابر با قوم "پشتون" است بنابراین افغانستان در این معنا "پشتونستان" است که گویا جایی برای سکونت سایر اقوام باشندهی این سرزمین نیست لذا سایر اقوام کشور مانند هزاره ها، تاجیک ها، ازبک ها، ترکمن ها، بلوچها و... خود را افغانی نمی دانند. جنجال های اخیر که روی درج کلمه افغان در تذکره های برقی صورت گرفته است نیز از همبن امر ناشی شده است.
هرچند قانونهای اساسی مصوب 1343 و 1383 ش تعریف جدیدی از این واژه به عمل آورده و کلیه کسانی که تابعیت این کشور را داشته باشند "افغان" بهشمار آورده است اما در داخل افغانستان هنوز این معنای ملی جامهی واقعیت نپوشیده و دیگر اقوام ساکن در افغانستان آن را نه تنها بعنوان هویت ملی خود نپذیرفته اند بلکه آن را توطیه ای برای نابودی هویت های قومی خود دانسته و از افغان دانستن و افغان بودن خود ابا ورزیده اند البته تودهی پشتون ها نیز دیگر اقوام ساکن در افغانستان را افغان نمیدانند در نتیجه واژهی افغان تاکنون در داخل افغانستان تنها قوم "پشتون" را شامل می شود.
حاکمان پشتون سرزمین افغانستان را متعلق به قوم "پشتون" دانسته و برای سایر اقوام ساکن در این کشور هیچگونه حق و حقوقی را قایل نیستند بنابراین عبدالرحمن با قتل عام و اخراج هزاره ها از افغانستان پشتون های پاکستان را در سرزمین های مصادره شدهی آنان ساکن نمود و همچنین عبدالمنان نیازی فرمانده زون شمال طالبان با صراحت اعلام کرد که «افغانستان متعلق به افغان ها (پشتون ها) است و تاجیک ها باید به تاجیکستان، ازبک ها به ازبکستان و هزاره ها بهقبرستان بروند» با این حال می توان گفت که در بعد جغرافیایی مردم افغانستان کاملا دچار بحران هویتی هستند.
بنابراین هیچیک از اقوام ساکن در افغانستان نسبت به مناطق دیگر اقوام احساس مسوولیت نمی کنند بلکه صرفا خود را ملزم و مکلف به دفاع از ولایت و محل سکونت خود و قوم خود می دانند و احساس ملی و تعلق خاطر به کل سرزمین افغانستان در بین باشندگان این سرزمین وجود نداشته و شکل نگرفته است بنابراین می بینیم که حاکمان پشتون حتی حامد کرزی و اشرف غنی همه ی کمک های جهانی و سرمایه ی ملی را در مناطق پشتون نشین هزینه نمودند.
فقدان هویت ملی در بعد سیاسی
از وقتی که مرزهای جغرافیایی افغانستان بعنوان یک کشور در جغرافیای سیاسی جهان به رسمیت شناخته شده است و بخصوص پس از سال 1919 میلادی که افغانستان به ظاهر استقلال کامل سیاسی خود را بدست آورد دولت های افغانستان از نظر خارجی بعنوان دولت ملی بوده و در خارج نیز تمام ساکنان افغانستان بعنوان شهروندان یا تبعهی آن دولت محسوب می شده اند اما در داخل افغانستان وضعیت اینگونه نبوده است زیرا هیچ یک از دولت های افغانستان بر پایهی آرای عمومی و آزاد مردم استوار نبوده اند بلکه پیش از هر چیز قومی (پشتونی) بوده اند.
جان کلام اینکه در طول تاریخ حاکمیت سیاسی در افغانستان مورد قبول و حمایت مردم این کشور نبوده است زیرا حاکمیت خاندانی و قبیله ای بگونه ای در تاروپود علایق و تمایلات خویشاوندی، ایلی و عشیره ای تنیده است که نه تنها اقوام محکوم را نمی تواند بر محوریت خود گرد آورد بلکه حتی بخش عظیمی از قوم حاکم (پشتون) را نیز نتوانسته است تحت پوشش قرار دهد بنابراین شاهد شعار ستم قومی از سوی هزاره ها، تاجیک ها و ازبک ها بوده و هستیم و در کنار آن برخی از قبایل پشتون از ستم خانوادگی در افغانستان سخن می گویند به هر حال عنصر قومیت حتی در صورت فراگیر بودن همیشه بخش عظیمی از جامعهی افغانستان را در حاشیه رانده و نوعی مشارکت زدایی، سرخوردگی و در نهایت نارضایتی آنان از نظام سیاسیِ حاکم را فراهم آورده است.
حتی در نظام جدید که ظاهرا بر مبنای دموکراسی و آرای عمومی روی کار آمده است هم کرزی و هم اشرف غنی با دخالت تیم حاکم افغان ملت نتوانستند مقبولیت عمومی را بدست آورند و اعتماد همه اقوام افغانستان را جلب نمایند زیرا روحیه قبیله گرایی چنان در تاروپود افراد قوم حاکم تنیده است که به هیچ وجه نمی توانند از آن عبور و خود را از آن منفک سازند به همین دلیل نظام سیاسی موجود چه در زمان کرزی و چه در زمان اشرف غنی بجای تامین امنیت و بهبودی معیشت مردم تمام توان خود را در تثبیت حاکمیت قبیله ای به کار گرفته و می برد طالبان که قاتلان خون آشام مردم افغانستان هستند به دلیل تعلقات قومی و قبیله ای و بدون محاکمه آزاد شدند بازسازی ها در مناطق خاص صورت گرفت و... همه این موارد موجب گردید که بار دیگر هویت ملی در بعد سیاسی آن دچار مشکل گردد.
محمدنسیم جعفری
>>> زنده باد دکتر جعفری!
متاسفانه در طول تاریخ پشتون ها باعث عقب افتادگی افغانستان بوده است و امروز نیز چنین نقشی را بازی می کند. طالب آدم می کشد، زیربناها را با انتحار و انفجار تخریب می کند، زمینه سرمایه گذاری خارجی را از بین می برد.
از طرف دیگر حکومتی های پشتون از راه های مختلف ضربه های جبران ناپذیر بر پیکر پیشرفت افغانستان وارد می کند، از قبیل تحمیل هویت قومی خود و غیره موارد.
>>> کلمهافغانبرای پشتون ها استبههیچصورت برای اقوامدیگر استعمال نمیشود.تحمیل کلمه یک قوم بالای اقوام دیگردرین قرن اصلاگنجایش ندارد.
>>> پرهیزکار سحرخیز
اينجا سرزمين خراسان است هر كه خراساني نيست از سرزمين ما خارج شد
>>> هیچکدام از نماد های ملی افغانستان امروز؛ معرف هویت، فرهنگ، تاریخ و تمدن ما نیستند.
نماد هاى ملى افغانستان امروز كه همگى براساس تفكر فاشيسم افغانى ( مطابق مانفيست تئوريسين فاشيسم افغان محمد گل خان مومند تعیین گرديده است )مربوط یک اقلیت مهاجر به نام افغان می باشد.
بیایید بدور از هرگونه تعصب و تبعیض به این نماد ها نظری بیاندازیم و جایگاه خود را بیابیم .
>>> من که تاجیک ام با فرهنگ تمدنی و زبان فارسی شیرین و انساندوستانه اش تاجیک باقی میمانم .
ملت شدن همه اقوام در پوشش نام یک قوم حاکم در قدرت ( افغان ) ناممکن است .
هرگاه هموطنان پشتون یا افغان خواهان زندگی صلح آمیز با اقوام دیگر اند باید به عدالت اجتماعی و انتخاب نامی برای ملت که آیینه آن تجلی همه اقوام باشد باورمند گردند ، نه به گرایشات شونیستی و فاشیستی که حاکمان ایشان در قدرت دارند رو بیاورند .
همبستگی و وحدت ملی از عدالت اجتماعی و دموکراسی پدید میآید نه از خود محوری قومی در قدرت
>>> Lalee gedeeld.
تغیر نام افغانستان ، اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی است. زیرا این نام، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به ... شکاری ، اطلاق شده است، از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.
درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.
>>> چشم دید خودم!
وقتی یک خانم فرانسوی به دستم بیرق افغانستان را می بیند و میاید از من می پرسد که شما طالبان هستید؟
من: نخیر طالبان نیستیم.
خانم: فرانسوی با لب خند میگوید افغان هستید؟
من: از افغانستان.
پس افغان یعنی طالب، انتحار، انفجار و ....گری
من افغان نیستم
>>> درود بر استاد دکتور جعفری عزیز، پشتونها خود شان را زمام دار اصلی افغانستان میدانند، و به هیچ وجه راضی نیستند که یک غیر پشتون به عنوان حاکم، والی و یاسفیر در جای انتخاب شوند. این مشکیل به قوت خود باقی است مگر اینکه اقلیت های قومی با صداقت در یک جبه که مقابل پشتونهاست قرار بگیرند و با آنها مقابله کنند. فعلا که اقلیتها با دسیسه پیچیده غنی در یک بحران کاملا ملموس دست و پنجه نرم میکنند که بر هیچ کسی پنهان نیست و اقوام با تجربه های که از گذشته دارند و یا با وعده ها و امتیاز های دروغین پشتونها، با یکدیگر نمی توانند اعتماد کنند و این رشته حیاتی را به هم وصل کنند.
پناهی
>>> تحلیل اقای جعفری جامعه شناسانه از وضعیت کشور است. مسولان کشور با کارشناسان جامعه شناس مشورت کنند چه لزوم دارد کلمه افغان در شناسنامه برقی بیاید از رییس جمهور ودیگر مسولان مگر نمی خواهند که هویت ملی شکل بگیرد افغانستان پیشرفت کند بررسی دیگر شناسنامه ها در دیگر کشورها نشان می دهد که در شناسنامه برقی که همان کارت ملی شان است مشخصات کلی نوشته شده ونام کشور هویت ملی را نشان می دهد قراردادن نام یک قوم تحت عنوان هویت ملی اختلاف در جامعه افغانستان را به دنبال دارد.
محمدیاسین بصیرت جامعه شناس
>>> دوست های ما هنوز در ابتدای راه اند از هویت ملی وکشور ووطن صحبت مینمایند وبیهوده به دنبال توزیع تذکره به این اسم وان اسم گردیده اند کشور تحت اشغال وملت محکوم چه دارد که حکومت داشته باشد چه خاصه که ان حکومت را بیگانه ها مستقیما تعیین ونصب نموده واسم این تولد بیمار ومفلوج راهم انها گذاشته باشند وباز به عقل وخرد این ملت بیدار خندیده ونام ان را وحدت ملی گذاشته اند ازیکسو ایهود باراک هارا بر گرده ای این ملت سوار نموده واحکام ودستور را خود صادر مینمایند وازسوی هم چنین مینمایند که گویا هنوز ما صاحب اراده واختیار واستقلال هستیم
بهتر است در تذکره ها مارا امریکای بنامندچون یکی از ایالت های انها شده ایم وتمام اموال ودارای ها ومنابع مادی ومعنوی مارا چپاول ودسبردنموده وبا این اسم همه جنجال ها
ومناقشه ها هم خاتمه می یابد وهم حقایق از حقیقت ها به کرسی می نشیند
گرچه حال واحوال بسیاری از کشور های جهان هم مانند مابوده یکی از دیگری بهتر نیستیم ولی بدحالی ما ازان ناحیه است که مادر مسیر تاریک ونادانی مطلق در حرکت هستیم ومصایب وبلاهای که بر ما مستولی گردیده یا نمیدانیم ویا خودرا به نادانی زده ایم بهتر است فاتحه ای کشور وملت واراده وازادی واستقلال وهویت را بخوانیم وبه ادای این کلام زیبای الهی مقاله ای خودرا خاتمه دهیم{انا لله وانا الیه راجعون}
تبنگ چی
>>> در سابق وقتی کدام احمق نیمه دیوانه "دعوای پیامبری" میکرد آوازه میشد که فلان ..."دعوای پیغمبری" کرده است. حالا بسیار آسان شده. فقط یک مقاله کوتاه علیه وحدت ملی و کشور تان بنویسید. چند نفر اجیر وجود دارد بر شما درود میفرستند. همین حالا نزدیک است اقای جعفری را بخاطر نوشته متعصبانه و بی مایه شان بگویند پیغمبر"جعفری" (علیه السلام}!!!!!
>>> معلوم میشود که داکتر حیوانات در کدام دشت هستید که تا به حال بین افغان و پشتون فرق کرده نمیتوانید. اینکه شما کلمه افغان را به يشتون. اتلاق میکنید این خود نشانه بیگانگی شما است و نمایان میسازید که از افغانستاړ نیستید وقتیکه افغان و از افغانستان نیستید پس چطور ملت افغان شما را در افغانستان بماند که خود در فقر هستند سخن شما این معنا را دارد مثل پاکستان که خواهان برامدن مهاجرین افغان شده اند و باید افغانستان خواهان برامدن شما شود تا مهاجرین افغان. از پاکستان امده. برای ایشان جای ومحل بود وباش اماده شود.
>>> اقوام هویت ملی دارند از قبیل تاجیک - افغان ازبیک - ترکمن - هزاره - بلوچ - پشه ی - نورستانی بیاتی سادات و همسال آن و میخواهیم که دولت ملت شویم .
زره
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است