تاریخ انتشار: ۱۲:۱۲ ۱۳۹۶/۱۲/۷ | کد خبر: 147469 | منبع: | پرینت |
جنگ های خانمان سوز دهه هفتاد در کابل شیرینی پیروزی جهاد را بر نوکران روس به کام مردم تلخ کرد.
در صبحگاه پیروزی جهاد هنوز مردم غرق شادی بودند که ناگاه خفاشان خون آشام و تشنگان قدرت برای تصاحب قدرت بیشتر با شروع جنگ صبح روشن پیروزی را به شام سیه تبدیل کردند و آرزوهای مردم و اهداف قربانیان راه آزادی را در مذبح امیال دنیوی خویش قربانی کردند.
در این میان مردم غرب کابل بویژه افشار از همه مظلوم تر واقع شدند زیرا خانه، کوچه ها و محلات مسکونی آنان بوسیله نابخردان تشنه قدرت به میدان جنگ تبدیل گردیده بود هر چند موشکافی دلایل و ریشه جنگ ها وقت بسیار و فرصت دیگر می طلبد اما بهانه استاد مزاری برای شروع و تداوم جنگ فقط یک چیز بود "پست کلیدی"!
اما وقتی این خواسته استاد مزاری تامین شد و دولت استاد ربانی وزارت کلیدی امنیت ملی را به حزب وحدت واگذار کرد استاد مزاری جنرال خداداد خلقی را برای تصدی این پست به دولت معرفی کرد اما دولت استاد ربانی تن به پذیرش جنرال خداداد برای تصدی وزارت امنیت ملی نداد و استدلال شان این بود که ما سال ها با اینها جهاد کردیم حالا چگونه وزارت به این مهمی را به دشمن کمونیست خود واگذار کنیم؟
خواست استاد ربانی این بود که حزب وحدت کسی دیگری برای تصدی این وزارت معرفی کند اما مزاری به هیچ وجه زیر بار نرفت و گزینه تداوم جنگ را برای یک مساله بی اهمیت انتخاب کرد و مردم غرب کابل بویژه افشار را قربانی وزیرشدن جنرال خداداد کرد. به راستی آیا در حزب وحدت کسی دیگر غیر از جنرال خداداد خلقی وجود نداشت که شایستگی وزارت را داشته باشد؟ و اگر کسی غیر از جنرال خداداد را معرفی می کرد چه اتفاقی می افتاد که مزاری قبول نکرد؟ آیا جنرال خداداد این قدر اهمیت داشت که آن همه تاوان و بهای سنگین برای وزیر شدن او پرداخته شود؟
دلیل دیگر اصرار استاد مزاری بر جنگ جاسوسان آی اس آی سازمان استخبارات پاکستان بود که دور مزاری حلقه زده بود آنها با تمام تلاش سعی کردند که مزاری را از دولت ربانی دور و به حکمتیار نزدیک نمایند که متاسفانه در این راه موفق شدند و استاد مزاری را در بغل حکمتیار انداختند. شش وزیر از حزب وحدت و سه وزیر از حرکت اسلامی در دولت حضور داشتند حتی پست کلیدی که اصلی ترین خواسته مزاری بود نیز از جانب دولت برآورده شده بود و تداوم جنگ با دولت به صلاح جامعه ما نبود و اکثریت اعضای شورای مرکزی حزب وحدت و آیت الله های عضو شورای عالی نظارت حزب وحدت بشمول آیت الله تقدسی و آیت الله محقق کابلی تداوم جنگ را مشروع نمی دانستند.
با این وجود مزاری همچنان بر طبل جنگ می کوبید و اینبار حق حزب اسلامی و گلبدین را از دولت می خواست و برای احقاق حقوق حکمتیار و حزب اسلامی و جنبش ملی جنگ را تداوم بخشید. به نظر شما آیا بعد از برآورده شدن خواست های حزب وحدت تداوم جنگ با دولت استاد ربانی عاقلانه و به صلاح مردم ما بود؟
میرزا حسین احسانی
>>> بدا به حال آنانی که یا اطلاع کافی ندارندویا از روی کینه مطالب رامی نویسند،توافق جنرال خدادادبه حیث وزیر امنیت ملی در زمام داری آقای صبغت الله مجددی صورت گرفت، با روی کار آمدن استاد ربانی ،در اولین فرصت وزارت امنیت ملی از دایره کابینه خارج شد وبه ریاست امنیت دولتی عرض اندام کرد، جنرال خداداد سمت دولتی اش را ازدست داد.
>>> به یقین که جنگ مزاری با دولت مجاهدین به رهبری استاد برهان الدین ربانی کار جاسوسان ای اس ای پاکستان بود که در پوست و گوشت مزاری خود را جا کرده بودند که یکی از ان جاسوسان گلبدین حکمتیار جاسوس سابقه دار و کلان از جاسوسان پاکستان ای اس ای بود استاد مزاری با گپ های چرب و نرم اما عوام فریبانه و شیطانی گلبدین منافق درک درست نداشت به همین اساس بود که گلبدین به دستور ای اس ای خودرا در تقابل با دولت وقت به حزب وحدت خود را نزدیک و نزدیکتر کرد وبار جنگ را بیشتر بدوش مزاری گذاشت در حالیکه گلبدین و ای اس ای بادار اش سخت بر ضد ملیت مردم هزاره بود و است که سخنان اخیر گلبدین پس از تسلیمی اش بدولت و استقرار اش در شهر کابل در محافل و نشست هایش مبین همین واقعیت است که گلبدین با ملیت هزاره سخت بد بین است و انها را وابسته به ایران میخواند بدام انداختن که سبب قتل استاد مزاری بدست گروه ترورستی طالبان گردید کار گلبدین راکتیار دشمن مردم هزاره و سایر اقوام دیگری از فارسی زبانان بود که طالبان بی رحمانه انرااز طیاره بزمین انداخت فرق بین ترورستان طالبان و گلبدین راکتیار وجود ندارد چون هردو جاسوس پاکستان و سال ها در خدمت پاکستان قرار دارند و دشمنی با مردم افغانستان .
>>> آغای میرزا حسین خان احسانی وزارت امنیت ملی در زمان حضرت صاحب به حزب وحدت تعلق گرفت و آغای ربانی که قدرت را گرفت وزارت را به ریاست تبدیل کرد که خود بخود جنرال خداداد کنار زده شد و سهم حزب وحدت از وزارت خانه های کلیدی منتفی گردید. و باز هم به یاد داریم که احمد شاه مسعود گفته بود که مزاری از غرب کابل جنوب لبنان درست کرده بود یعنی شهید مزاری سر سپرده حکومت ایران بود !!! در حالیکه همه میدانند که ارتباطات آمر مسعود با حکومت ایران قوی تر و مستحکمتر از رابطه مزاری با ایران بود
>>> هیچ قومی بشمول هزاره ، به قوم تاجیک اعتبار نداشته و نمیتواند! مزاری هم به جناب ربانی که بسیار مکار بود و پنجشیری ها که تمام قوای زرهی و تسلیحاتی کشور را قبضه کرده بودند اعتبار نمیتانست و واقعاً کدر باتجربه و جسوری مثل جنرال خدایداد نداشت و چون وضعیت را فریبنده میدید خواستار دفاع از مردم خود و اجماع کاملتری شد ، که فاشیستان مفت خواه و فاشیستان بیغیرت مردم هزاره را پایمال کردند.
مزاری مشکلش این بود که خود و قومش را به ارزان و به هیچ نمی فروخت چون چیز باارزش هیچوقت ارزش خود را از دست نمیدهد و امروز هم هزاره به این نوشته های دایه های دلسوزتر از مادر گوشی ندارند
هزاره افغان
>>> س. جنرال خداداد خلقی بهتر از تمام حزب وحدت و سایر جهادیهای آی اس آی بود و هست!!!
>>> آقای میرزا حسین احسانی !کم اطلاعی خود را بالاخره باز به نمایش گذاشتی و من راباز شرمنده کردی .
>>> جنگهاي تنظيمي طرح مشترك پاكستان و ايران بود، كه أمريكا هم با آن موافق بود، چون أمريكا ميخواستند شرائط امروزي را در همان زمان بياورند، كه آن شرائط يكي آن جمع كردن و ازبين بردن سلاح أطراف مختلف در افغانستان، و ضعيف ساختن صداي اسلامگرائي و إخلال اوضاع امنيتي براي روسيه، چين و غيره، كه بعد ها منجر به آوردن و توليد طالب شدند، اما باز هم رهبران ما همه شان شائسته رهبريت نبودند، تنها شرائط اشغال شوروي آنها را رهبر ساخته بود و گرنه استعداد تقسيم جو چند مركب را نداشتند و نه دارند. خداوند همه شانرا محاكمه خواهد كرد، چون فهميده اسلام را فروختند و خون مردم را ريختند،
>>> اغا صیب چرا پیش وند سید را از نام خود حذف کردی؟
>>> اقای حسین علی در ان زمان شما در اېران. ... مېکردید و از موضوع. اطلاع درست ندارید مزار وقتی به حکمتیار نزدیک شد که مسعود ... حلقه جنگ را بر مزاری تنگتر ساخت.
>>> شش وزیر از حزب وحدت و سه وزیر از حرکت اسلامی، مجموعآ نه وزارت خانه به هزاره ها.
در آن زمان فکر نی کنم که تعداد مجموع وزارت خانه ها به پانزده وزارت خانه میرسید.
یعنی دولت ربانی نه وزارت خانه را به هزاره ها داده بود و هفت وزارت خانه دیگر را به تاجک ها و پشتون ها و ازبک ها و ترکمن ها و بلوچ ها و نورستانی ها وغیره؟
نگفتی که اشتهی ات چطور است؟
>>> در باره استاد مزاری حرف نزد هم چو مرد باید بین گرگ ها میبود
>>> سید چرا نام ت را نماندی
>>> پیش ازینکه مزاری به اقای حکمتیارنزدیک شود مثلث عربستان - سیاف - مسعودعرصه را به مزاری تنگ نموده بود وکسانیکه مانند اقایان کاظمی وانوری به اقای مسعود نزدیک بودند چه ازدست شان امدطورمثال قطارخاک فرنجل غوربندرا که قرارگاه شان دریک روزملک غفورچپاول نمود وتمام دکان های مردم هزاره دره ترکمن را غارت نموداگرمزاری به مسعود یکسره تسلیم هم میشد برایش چیزی نمی دادچنانچه درتلفن برایش گفته بودکه دومترریسمان داشتید یک متردیگرهم اضافه مینمایم تا خوب بارراببرید این هم منطق یک انسان که شما زیادبالای اومینازیدوقهرمان خطاب میکنید
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است