تاریخ انتشار: ۰۹:۰۸ ۱۳۹۶/۱۲/۸ | کد خبر: 147502 | منبع: | پرینت |
گویند شیخی در مجلسی که رجال در آن به فراوانی یافت شدندی، جلوس نمودندی و در مجاورت زنی از جامعۀ نسوان این بلاد غنودی و چون گرمای وجود شیخ به جوش آمدندی به پاها دستور دادندی تا وسعت حیطۀ امپراتوری امیال را گسترش دادندی و آنقدر پاها را به شرق و غرب فراخ کردندی که خشتک ناله کردندی و ایزار بند نمودار شدندی و غوغا در نهانخانه منقلب شدندی.
در این هنگامه شیخ به وجد آمدندی و چون بانوی مجاورِ مجللۀ مکرمۀ سراپا تهذیب از شرم و حیا دم فرو بستی؛ شیخ را خیال آمد که زنان را در عقل نقصانی بودندی که نمیدانند این پاهای فراخ، جوارح شیخ بودندی یا منارهای بلاد مختلفه..... اینجا بود که جمله مریدان در استماع امر و نهی و وعظ مجلسیان مصروف شدندی و شیخ همچنان بر امپراتوری بلادش مدهوش و مجذوب و مخلوط بر مسند بی غمی افتادندی.
شیخنا ثاقب
>>> ازینکه پایش معیوب است معذوراست
>>> طنز جالب
>>> خیلی طنز به جاه و زیبا!
.............
تشکر
>>> مسخره ها ؛ ای شخص بزرگوار جناب قاضی صاحب نذیراحمد حنفی وکیل محترم مردم ولسوالی گذره هرات ما است.
ایشان یک پایشان معیوب است و این پای مصنوعی است.
برای شما جای شرم است که به شخصیت یک عالم هتاکی میکنید. شرمتان باد
هروی
>>> بهروز جلال آبادی
مناطق ننگرهار که نام های فارسی دارند
جلال آباد ، سرخرود ، بهسود، سرخ دیوال ، خوشگنبد، غازی آباد ، حصارک ، شهر شاهی، ده بالا ، کاریز کبیر ، سراچه،چهاردهی، باریک آب، هزار نو ، سلطان پور، درونته،گردی غوث، مومن دره، دره نور ، خیوه، کجه، شیرزاد سفید کوه ، و تعداد زیات مناطق دیگر
مشرقی سرزمین تاجیکان است و بخش خراسان
اسماعیل یون و یک چند غول دیگر هیچ وقت از مردمان اصیل و بومی مشرقی نمایندگی کرده نمیتوانند
>>> این ها را بیان کردی تا فردا تغییر بدهند عزیز؟
>>> سر...دود را همین حالا ر خبر ها سره رود می گویند که مزدور شان حلیم تنویر هم در تعزیت نامه استاد بختانی نوشته است. جلال آباد را جلال کوت نوشته می کنند و ده بالا را چند سال است که به (هسکه مینه) تبدیل کرده اند، اما مردم شریف آن مناطق، همان نام های سابق فارسی را به کار می برند. زنده باد مردم
>>> سپاس فروان بهروز جلال آبادی
سخن بسيار گرانبها يعنى که يک دهکده با پسوند مکانى "تون" ويا "خاوره" و يا "خواه" پشتو پيدا نکرديند. نامهاى قديمى ستان ما با پسوندان پارسى باستانى ختم مى شدند: "نا" "يا" و "ا"
گدريزيا يا گدريزيانا ( ولايات دورادور گرديز امروزى)
باکتريانا = کشور دوادور بلخ
سغدانيا = کشورهاى شمال آمو
آريا = ستانهاى دوادور هرات امروزى
گنداهارا= کشورهاى دورا دور قنداهار
بخش مشرقى (که در زمان ظاهرشاه به چندين استان (عربى ولايات ) تقسيم شدنام اش "نانگهارا" ياد مى شد.
در همان زمان پشتو مشتو افغان مفغان به گفته دوست ام وجود نداشت.
پسوندان مکانى پارسى ميانه و جديد
1- ان
2- ستان
3-آباد
در "نانگهارا" يگان شهر (استان= شهر خوداش در پارسى ميانه کشور ناميده مى شد ) به پسوند گاهى و ياجاى ان ختم مى شود لمغان (لغمان) ملتان و مردان که امروز در پختونخواه قراردارد.
همين شهر جلال آباد را جلال الدين اکبر شاه کبير مغوليان نواده فرزند بزرگ گذرگاه کابل تهداب گذارى کرد مانند شهرآرا کابل که خواهر بابر بزرگ به افتخار برادر زاده خود آباد کرد. شهرهاى با پسوند آباد در زمان هندوشاهى وتورک يا تورانشاهى در هندو ايران ساخته شد. "جلال آباد" بخاطر اين شاه عدالتخواه و مانند کوروش بزرگ تحمل همه اقوام و اديان درپهلوى يکديگر در هند و ايران وجود دارند يعنى در هندوستان (جلال آباد، فضلکا) جلالآباد شهری در استان جلالآباد کشور قرقیزستان است ) (جلالآباد > به دبيره سرليک آذرى جلیلآباد در آذربايجان کشورسابق شوروى در نواحى دور ونزديک جلال آباد اسدآباد و غازى آباد تا دلتاى آمو و از کاشغر تا شام جغرافيه معنوى پارسى دل ما.
مگر پيغار يا پيگار هروی را هم مرعات مى کنيم: هر عمل که مسلمان عالم مثلا دست گرفتن يکساعته استنجاح پيش از وضو و نماز در نزد زنان (مادران بانوان دختران ) مى کند نيکواست.
چرا?
رييس علماى اسلامى فتوا داد: زنان اصل نيست فرع اند.
حتما اين مطلب را نزد زنان شان (مادران بانوان دختران شان) گفته نمى توانند فقط در نزد عام و آنجا که مردان است.
هروی بزرگوار!
ادب نظافت و نزاکت درست خوردن و به دست راست غذا خوردن شرمگاه خودرا پنهان کردن تار موى يک بانو را نديدن جزء ايمان مسلمانى است
معیوب بودن جسمى کم عقلى و مريضى نيست ايشان مى بايست با دامن پراهن خود آنجا را پنهان مى نمودند.
ما "آريا" = "هيرويا" و يا هرات زمين را بخاطر پارسى هاى اش دوست ميداريم :
1- شهرستان پارسى و يا فارسى ويا پرسى و يا فرسى
2- چين پارسى يا چين فارسى
3- ناوه فارسى
زنده باد "آريا" ( هرات که از آنجا با پسوند "نا" آريانا شد.
"آريا" + "نا" = آريانا
آريانا سر زمين جاويد که از حايشه خليج فارس تا کاشغر که مرکز بومى امپراطورى هخامنيشيان بود نگاه کن به نقشه آريانا سترابو و نقشه اراتوستن
حتما از جدول رياضى "غربال اراتوستن"آگاه ايد.
غربال اراتستن، در ریاضیات، الگوریتم سادهای است که با کمک آن میتوان اعداد اول بین اعداد مختلف را یافت. کشف این روش را به اراتستن دانشمند یونان باستان نسبت میدهند.
برای استفاده از این غربال باید از هفت قانون زیر پیروی کرد (فرض کنید میخواهیم اعداد اول بین ۱ تا ۱۰۰ را بیابیم):
1. اعداد بین ۱ تا ۱۰۰ را مینویسیم.
2. عدد ۱ را خط می زنیم.
3. دور عدد ۲ خط می کشیم و مضرب هایش را خط می زنیم.
4. دور عدد اول بعدی خط می کشیم و مضرب هایش را خط می زنیم.
5. بازگشت به مرحله چهارم.
6.این کار را تا جایی که به عدد اولی برسیم که مضرب هایش در جدول خط نخورده باشد انجام می دهیم.
7. دور تمام اعداد باقی مانده خط می کشیم.
اين غربال از قرون ميـانه يعنى از زمان فاريابى يا فارابى و الجبر خوارزمى با اعداد هندى-فارسى نوشته مى شود.
اراتستن آنزمان با اعداد رومى مى نوشت دراعداد رومى وعربى صفر وجود نداشت. خورازمى که الگوريتم و حساب والجبر بااعداد هندوايرانى به بغداد آورد و از بغداد اول در اسپانيه وسپس به اروپاى شمالى ومرکزى رفت که همين اعداد و صفرهندى به اعداد عبرى مشهور شد.
شخص بزرگوار جناب قاضی صاحب نذیراحمد حنفی وکیل محترم مردم "شهرستان" گذره هرات ما بکلى شمارش عربى را مى داند:
ابجد حروف جُمَل یا حساب جمل یا حساب ابجد به معنی ارزش عددی. عربى و عبرى هم اعداد هندوايران رانداشتند
ابجد – 1–2–3–4
هوز – 5–6–7
حطي – 8–9–10
كلمن – 20–30–40–50
سعفص – 60–70–80–90
قرشت – 100–200–300–400
ثخذ – 500–600–700
ضظغ – 800–900–1000
چرا عدد 39 منحوس است?
د= 4
ل= 30
ه= 5
---------
دله = 39
>>> حاجی اقبال کاپیسا در وسط دو زن که مکمل سر وپاهای شان لچ است نشته است وعکس گرفته این وکیلان اگر دست شان برسد چه کار های که نکنند.
...
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است