تاریخ انتشار: ۱۱:۱۷ ۱۳۹۶/۱۲/۹ | کد خبر: 147601 | منبع: | پرینت |
خدا را شکر که در این نامگذاری ام اشتباه نکرده بودم.
من نخستین بار نام این جریان را که متأسفانه تعدادی از دوستان نزدیک بنده و بزرگواران جمعیت در آن حضور دارند، بدون در نظر گرفتن منافع و مصالح شخصی ام، شورای انهدام جمعیت گذاشته بودم؛ اما یکجای گمانم لنگید.
فکرمی کردم این دوستان دارند جمعیت را منهدم میکنند اما، خودشان، در چاهی که فرا راه دیگران حفر کرده بودند، سقوط نمودند.
من در نخستین جلسهای که بعد از شهادت استاد در دفتر جمعیت واقع دهمزنگ برگزار شده بود حضور داشتم که جناب سید نورالله عماد در صدر رهبری مجلس نشسته بود و مدیریت انانسری مجلس را آقای واقف حکیمی در دست داشت.
برای انتخاب رهبری مؤقت جمعیت اسلامی رای زنی میکردند و همه منتظر بودند که چه تصمیمی اتخاذ شود؛ جناب صلاح الدین ربانی در آنجا حضور نداشت.
بعد از رایزنی ها یکتن از اعضای جمعیت که اسمش فراموشم شده است از اهالی مشرقی و از برادران پشتو زبان است برخاست و پیشنهاد کرد که به پاسداشت خدمات صادقانهٔ استاد شهید در رهبری جمعیت اسلامی من پیشنهاد می کنم تا زمان برگزاری کنگرۀ جمعیت، مسئولیت رهبری جمعیت به پسر ارشد استاد، جناب صلاح الدین ربانی سپرده شود. همگی توافق کردند و جناب سید نورالله عماد نیز به رسم موافقت سری تکان داد و آیاتی از قرآنکریم فی المجلس تلاوت شد و به اتفاق نظر دعا کردند. هیچکس اظهار مخالفت نکرد.
من تا آن زمان و مدت بعدتر از آن جناب صلاح الدین ربانی را از نزدیک ندیده بودم. فکر می کنم جناب ایشان در مجلس تشریف نداشتند.
حالا، دنبال این کشمکش رفتن بعد از توافق حضوری در جمعی از اعضای رهبری در آن زمان، کار منطقی نیست و پیامدی جز این گونه رسوایی ها ندارد.
رحم الدین طیب
>>> Baha
در نشست شورای ساختهگی ارگ و شورای امنیت، زیر نام انسجام جمعیت که خود را شاخهی جداشده از جمعیت اسلامی میداند امروز محفلي داشتند برای فروپاشی جمعیت ، اما فرزندان آگاه و هوشیار جمعیت هدف این ستون پنجم ارگ و شورای امنیت را باز شناسی کردند و باسردادن شعارهای زنده باد صلاح الدین ربانی و زنده باد استاد عطا محمد نور توطیۀ خاینانه آنها را نقش برآب کردند.
>>> همه ما ميدانيم كه نورالله كدام ابتكار و شائستگي در دوران مبارزات و منشي گري اش نداشته و هيچ استعداد رهبري، خصوصاً رهبري سياسي اسلامي نداشت، تا دير زمان كه مجرد بود گاهي بالاي خود قهر بود گاهي بالاي ديگران، و هميش در فكر دسيسه سازي عليه استاد بود، حتي مجاهدين جمعيت هرات از رفتار و كردار آغا صاحب خوش نبودند، و در آنجا هم جاي پاي نداشت و ندارد، باز رفتنش به لندن چه معني داشت، حالا ميگويد بتداوي آمديم، مانند داوود والي بلخ مقيم كابل، من بحيث يك مسلمان و يك جمعيتي و گريختگي مثل جناب شان ، از آغا صاحب خواهش ميكنم آب در آسياي دشمن نريزانيد، بچه گك تان هم بي درس و بي استعداد است، همان كار به اصطلاح تجارت را پيش ببرد، از اين پول اتمر و غني، و تشويقات گلبيدين بي حكمت چيزي ساخته نيست. مرده خود را شرمنده نسازيد. هر چه يك زمان دارد، مانند اشرف غني بعد از تقاعد شوق ماموريت را نداشته باشيد، كس رياست جمهوري را برايتان نميدهد.
>>> سیدنورالله عماد همان غاصب زمین های هرات است یا این عماد کس دیگر است
>>> بلي سيد نور الله همان معلم صاحب است كه از ترس اسماعيل خان هرات هم رفته نتوانست. خودش در لندن نشسته پسرش دعواي رياست جمعيت را دارد.
>>> سيد نورالله ....ترين ناكام ترين و بدنام ترين فرد در هرات است و متهم به دسيسه سقوط هرات است تعداد زيادي از مردم از جميعت بخاطر سيد نورالله روي گردان شدند .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است