تاریخ انتشار: ۱۱:۴۴ ۱۳۹۶/۱۲/۱۲ | کد خبر: 147768 | منبع: | پرینت |
بسته پیشنهادی غنی در نشست دوم پروسه صلح با آغوش باز پاکستان مواجه شد.
خواجه محمد آصف وزیر خارجه پاکستان در واکنش به بسته پیشنهادی صلح حکومت وحدت ملی برای طالبان در جمع خبرنگاران کشورش گفته است که دولت کشورش از این بسته حمایت می کند.
آصف بیان کرده است که طالبان افغانستان یک جریان سیاسی هستند و دولت پاکستان از پیشنهاد کابل برای گفتگو با این گروه حمایت می کند.
گفتنی است که رییس جمهور غنی روز چهارشنبه 9 حوت 96 در کنفرانس دوم پروسه کابل در حضور نمایندگان 25 کشور و 3 سازمان بین المللی گفت که اگر طالبان خواست ما را در بخش صلح بپذیرد، دولت آماده است آنان را بعنوان یک حزب سیاسی به رسمیت بشناسد و دفترهایی نیز برای آنان در کابل و سایر ولایتها ایجاد نماید.
همچنین غنی متعهد شد که درباره آزادی زندانیان طالبان، حذف تحریمها، صدور پاسپورت و ویزا برای اعضای طالبان و خانواده هایشان کار نماید.
کد (26)
>>> پاکستان باید حمایت کند ، این صلح نیست بلکه امتیاز دهی بی حد و اندازه به طالب ...ر پاکستان است ، راکت یار با همین ترفند با حکومت فاشیستی و تک قومی احمدزی یکجا شد وحالا نوبت به قصابان طالب رسیده است ، این پروسه صلح نی کی باج دهی است به مزدوران پاکستانی و پاکستانی ها و مهندسی انتخابات پیش رو است با گروپ فاشیستی احمدزی راکت یار و طالبان ...و .....
کوه کن
>>> از روی ریاکاری است نه حقیقت صرف بخاطر فریب دیگران
>>> Paiez
امروز، گذری به گورستانی داشتم که عاصی شهید، در آنجا آرامیده.
آری، عاصی! شهید مظلومی که مثل هزاران هزار شهید دیگر، شکار راکت های کور آدم پر مدعایی، مشهور به" قصاب کابل" گردید و در حدود 23 سال می گذرد که در این گور ستان خوابیده است. دیری شده بود که آنجا نه رفته بودم؛ اما، امروز بیشتر از یک ساعت تمام این گورستان را پاییدم؛ مگر گور دوست عزیزم رانیافتم. خسته و نگران نشستم و به این فکر فرو رفتم که شاید دوست رفتهء من از من آزرده است... شاید، دیر سراغش را گرفته ام ویا، به وعده ام بااو وفا نکرده ام؟ شاید، نمی دانم؟!... گذشته ها در ذهنم زنده شدند؛ روز هایی که عاصی زنده بود. شعر خوانی هایش به یادم آمد؛ عصیان های صادقانه اش... شوخی های با مزه اش!...عاصی، گاهی با من کاری می کرد که من عصبانی شوم؛ وقتی مرا از کوره به در می برد و مرا خشمگین می یافت... بعد خنده کنان ازم دور می گریخت؛ وقتی آرام می شدم؛ نزدیکم می آمد، با لب خند های با مزه اش می گفت: " قهرت خوشم می آید..."
روزی باهم تنها بودیم؛ بعد از صحبت های مختلف ویک سکوت؛ به سویم نگاهی افگند وبا حالتی که نمی توانم توصیفش کنم برایم گفت: " اگر مردم، در یک بلندای بلند دفنم کنید و بالای سرم، دوتا سپیدار بکارید..." به رویش خیره شدم و فراموشم شده که برایش چه گفتم و او دیگر چه گفت!...
به هر ترتیب، من و ما نتوانستیم در جایی که او خواسته بود گورش کنیم؛ وتا امروز این وعده خلافی ام رنجم می دهد و از خودم می شرمم.
ولی من، هنوز هم به عهدم پایدارم، اگر زنده بودم و خداوند توقیق داد؛ گور عاصی را در بلندای بلندی منتقل خواهم کرد و بالای سرش، دوتا سپیدار خواهم کاشت...
اما، آیا، به ما و به جامعهء فرهنگی و ادبی این جامعه، خجالت آور نیست که گور عاصی چنین گمنام بماند؛ و گور های دزد و قاچاقاقی و قاتل و... در بلندی های شهر خود نمایی نماید؟!
>>> مردم هرگز اشرف غنی احمدزی را اجازه نمیدهند کهتروستان طالبان در بند را که بعداد بیشتر از پنجصد تن شان از جانب محاکم ثلاثه دولت محکوم به اعدام گردیده اند ولی غنی احمدزی تا کنون حکم محکمه را نادیده گرفته انرا بالای ترورستان طالبان تطبیق نکرده غنی به هیچ وجه ولو که ریس جمهور انتخابی هم میبود حق بخشش خون اولاد های ما را که ترورستان طالبان جاسوسان پاکستان بدستور ای اس ای بشهادت رسانده و ازین بابت رهبران خاین وطنفروش جاسوس بیگانه طالبان پول های بیشمار را بخود با پست همتی ها و بی غیرتی های شان بخود در بانک های خارجی ذخیره کرده اند و حالی هم همه خیانت و جنایت شان نادیده گرفته شود این کجایش صلح عادلانه و انسانی و اخلاقی است .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است