احزاب که بر مبنای قومیت و رهبری بلامانع شکل گرفته اند با عدم تطبیق در دوران جدید، مغلوب قدرت طلبی حکومت می شوند به طوریکه از حزب جنبش در تبعید جز نام نمانده و جمعیتِ از هم گسسته تهی از قدرت و جایگاه | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۷ ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ | کد خبر: 148209 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، اوج کشمکش قدرت میان رییس جمهور و والی بلخ که آینه تمام قد سیاست افغانستان می باشد که نه رهبر به عنوان رهبری برای تمامی مردم و نه مقام ها در حدود اختیارات خود عمل می کنند.
اشرف غنی که به رییس جمهوری منفور در جامعه بدل شده هیچ اعتنایی به ناامنی، جنگ و کشتارهای گسترده نمی دهد و تنها هدف وی حذف کامل رهبران جهادی از سیاست است و تشکیل حکومتی تک قومی برای افغانستان و براندازی اختلاف های قومی را یگانه راه تحقق آن می داند.
در این میان، احزاب که باید نقش تعیین کننده در سیاست و حکومت داشته باشند نیز بر مبنای قومیت شکل گرفته اند به طوری که حتی یک حزب از محبوبیت و حمایت دو قومیت برخودار نمی باشد و تنها نماینده قومیت خود است و حافظ منافع رهبران.
وجود رهبری کاریزماتیک در میان احزاب گذشته، مولفه رسیدن به محبوبیت و حمایت مردمی بود که به خود رنگ دین می گرفت اما با گذر از دوران تلخ جهاد و حاکمیت طالبان، رهبران که دیگر تنها از مجرای دین نمی توانست رهبری بلامانع باشند خواهان کسب قدرت در حکومت شده و روز به روز از خواست های مردمی فاصله گرفتند.
احزاب گذشته در پیروزی علیه شوروی هم به قدرت رسیدند و هم دارای پایگاه مردمی شدند با پا نهادن به پایتخت تهی از برنامه برای آینده و ملت بودند و در عدم دانش حکومتداری وارد قوم گرایی شدند.
در این میان، نظامی که برمبنای منافع قومیت پشتون بنا شد روز به روز با براندازی اختلاف های قومیتی سبب کشمکش های داخلی شده و کشور را در میانه گروه های تروریستی رها کرد به طوری که در سه سال حکومت اشرف غنی هم داعش در افغانستان جابه جا و هم شمال به ناامنی کشیده شد.
احزابی که توسط رهبران جهادی شکل گرفت با قومیت معنا پیدا می کند و حتی در دوران جدید نیز نتوانست بنا به اقتضای زمان عمل کند و بر همین مبنا سبب اختلاف میان حزب جمعیت شد تا جایی که در روند عزل عطا محمد از ولایت بلخ توسط ارگ، بخشی از این حزب در کنار رییس جمهور قرار گرفت و تکه های از آن از والی بلخ حمایت کرد.
از سوی دیگر، وجود یک رهبر بلامانع بر احزاب از چالش های بزرگ به قدرت رسیدن و بقای آنها می باشد، حزب جنبش در تبعید جنرال دوستم عملا زمین گیر شد و بنا به ساختار رهبری بلامانع وی بر این حزب روز به روز از دامنه نفوذ آن کاسته شد و در فضای سیاسی نتوانست آنگونه که باید عمل کند.
نگاه قومیتی به قانون و حکومت که تنها معطوف به ارگ نمی شود در قدرت یابی هر قومیت و حزبی در الویت کاری قرار می گیرد و این را به تکرار در تاریخ گذشته و سیاست اکنون افغانستان می توان دید.
برکناری عطا محمد از ولایت بلخ نشان داد که تا چه میزان احزاب کشور شکننده و از هم گسسته می باشد و رهبران به سادگی مغولب توطیه حاکمیت شده و به یکدیگر پشت می کنند و این در حالی می باشد که اگر حزب جمعیت یک پارچه از والی بلخ حمایت می کرد هم به حفظ منافع حزبی و قومیتی می رسید و هم تنها پایگاه در شمال را از رخنه تروریستان در امان نگاه می داشت.
احزاب کشور که تکیه گاه آنان، قومیت است در عدم سیاستمداری رهبران و معامله گری برخی مقام های آن روز به روز تضعیف شده و بر مبنای برنام های حکومت از صحنه سیاسی حذف می شوند مگر اینکه برای بقای خود در پی اتحاد باشد.
حزب اسلامی زمین گیر و به حاشیه رانده شده در حکومت اشرف غنی بهترین فرصت را برای رسیدن به مشروعیت سیاسی و اجتماعی کسب کرد و هرچند در چند دستگی دیگر آن حزب با قدرت گذشته نمی باشد اما در حمایت مالی و معنوی حکومت توانایی به چالش کشیدن تمامی احزاب دیگر و تصاحی پارلمان و حکومت آینده را دارد.
رویدادهای اخیر سیاسی نشان داد که حزب به معنای مدرن در افغانستان وجود ندارد و تمامی آنها بر مبنای اصول خاک گرفته و متعصب گذشته عمل می کنند که تاریخ مصرف آن به سر آمده و به مانند گذشته نه قدرت دارند و نه محبوبیت اجتماعی.
کد (18)
>>> تاوقتی تاجیک فقط به منافع خود باندیشند .اقوام دیگر غیر پشتون را در کنار خود نگیرند وضع بهتر از این نمیشود.
>>> تاوقتی که مجرم های جنگی یعنی قوماندانهای جهادی و
رهبران آدمکش ودزدشان که همه اموال بیت المال وزمینهای دولتی راغضب کرده اند به دارمجازات آویخته
نشوندجنگ افغانستان تمام نمیشودچون درهر حالتی این وحشیهابایدازاین ثروتهامحافظت کنندوبه این ثروتهای کثیف خود بیافزایند دورنمایی افغانستان بسیارتاریک است
هنوزجنگهای تنظیمی وحشتناکترازسالهای قبل درانتظارکشور
است هنوز گلبدین سیاف خلیلی عطا اسمایل خان مجددی دوستم محقق ملا رسول وملاهای دیگرطالب زنده هستند وهمه پستها وقدرت ثروت افغانستان درچنگال همین وحشی است اینهابجای اینکه محاکمه میشدندبرعکس صاحب قدرت شدند ببینیدکه افغانستان چی کشورخرتاخری است....
>>> افغان اگر ترقی خواه باشد، طالب نکتایی دار باشد.
>>> به واقعیت اگر در احزاب موضوع قومیت در نظر گرفته شود ،هر حزبی سیاسی که آنچه در توان دارند از راه اصلی خویش منحرف وراهی جهنم قومی وخودستایی خود. میگردد چنانچه حزب جمعیت اسلامی به وابستگی قومیت وخود. ستایی اعضای آن دیگر ان جمعیت سابقه نیست رهبر آن توانایی واداره آن را از دست داده واعضای بلند پایه آن به فکر جمع آوری پول ودارای عامه هستند وهمه از برکت شرایط خراب وطن صاحبان قدرت مالی ومکنت عقلانی شدند وتفکر اسلامی را از دست داده اند ،حزب پهلوان ترک هم نتوانست توازن خود. را حفظ کند وبه پرتگاه سقط مواجه شده چون اساس این حزب به خیانت گزاشته شده و اما حزب اسلامی یکپارچکی خود. تا اندازه حفظ کرده واما در اثر تبلیغات زهرآگین رسانه های افغانستان نسبتآ آنقدر اثرگزار نیست وامکان دارد در آینده به اثر خرد ولیاقت ارغندیوال صاحب قدرت ومکنت گردد ،چون این حزب هنوز سرمایه هنگفت ندارد واعضای آن هم به این حزب وفادار اند واز هردو رهبر حزبی خود دفاع میکند قومیت پرستی وقوم گرایی هر ملت را خراب میکند چ ن مخالفت به اسلام عزیز است امید هموطنان ما واحزاب همه در این فکر خام نباشند و. سرمشق خود از اسلام عزیز گیرند نه از فکر های خام ملیت پرستی وشخصیت پرستی .
عبدالله ریحان
>>> حزب قومی یعنی اخرین درجه انسانیت
>>> در دو کلمه خلاصه و عصاره موضوع نهته است . بی سوادی و فقر که هردو
با یکدیگر رابطه مستقم دارد .
جانان اچکزی
>>> بانظردهنده دوم مافقم بیخی درست گفته
>>> من هم با نظریه دوم ۱۰۰٪ موافق هستم به راستی که اینها( رخبراان ) تا زنده باشند در افغانستان ارامی نخواهدامد و اگر چه امریکایی و روس نزدملت افغانستان یکی است مگر بازهم شکر که امریکایی ها هستند اگرنه مثل گرگ های گرسنه باز به کشتار مردم اغاز خواهند کرد یک اعدام .... از تما رخبران چمادی باید شروع شود و بس
>>> نظریه آخر را بدهید.
نظرشمادرموردصلح-امنیت -وجنگ در سال آینده در سطح کشور چیست!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است