سياستمداران افغانستان به آخر خط رسيده اند
در سرزمين ما هر انسان در ذات خودش سياستمدار است در کوچه و بازار از بقال گرفته تا ديگران سياستمداران اند چنانچه بعضی می گويند فلان نانوایی عجب سياستی دارد نان های کاغذی می پزد. 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۸    ۱۳۹۷/۱/۴ کد خبر: 148940 منبع: پرینت

به عقيده من سياست نوعی از تدبير است به گونه ای که امور زندگی ملت به صلاح آيد، هدف بايد معلوم گردد، ارزش ها و ضد ارزش ها همه آشکار باشند.

از سوي ديگر موضوع سياست عبارت پهناور است که در موضوع هاي مختلف می تواند به کار گرفته شود اما تعريف علم سياست به اداره کشورداری زيادتر برمی گردد گرچه واژه سياست ريشه عربی دارد که به معنی رام کردن اسب است در لغت سياست به خط و مشی يا خط السير و راهی که انسان پيش رو دارد گفته می شود همچنان در زبان انگليسی Politics برنامه، شيوه عمل، اصول و قواعد اساسی اصول راهنما نام برده شده است.

در اصطلاح عام سياست روند و انجام تصميم گيری ها برای هر گونه گروه است از قبيل حکومت‌ ها و کشورها، نهادها و سازمان های ملی و بين المللی اما علم سياست عبارت است از تدبير امور کشور به گونه ای که امور زندگی ملت به صلاح آيد هدف بايد معلوم گردد، ارزش ها و ضد ارزش ها معلوم شود.

موضوع سياست عبارت پهناور است که در موضوع های مختلف می تواند به کار رود اما تعريف علم سياست به اداره کشور برمی گردد. اولويت دادن پروژه های صنعتی، فرهنگی، اقتصادی، امنيتی و ديگر پروژه ها در صورتيکه کل مردم در جامعه از آن بهره گيرند چه کوتاه مدت و چه دراز مدت. در سيستم های حکومتی مختلف ميزان رشوه خواری کارکنان دولت می توانند در نابودسازی سياست های اصلی نقش به سزايی داشته باشند.

بسياری از فيلسوفان و سياستمداران باور دارند که سياست بايد از دين و رشوه جدا باشد تا به صورت درست برای مملکت ثمر دهد. رهبری صلح آميز يا غير صلح آميز روابط ميان افراد، گروه‌ ها و احزاب (نيروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل يک کشور و روابط ميان يک دولت با دولت‌ های ديگر در عرصه جهانی است. سياست يک فرد، يک گروه، يک حزب، يک حکومت و سياست خارجي دولت‌ ها (سياست بين المللی) در اين تعريف از هم جدا شده اند در حقيقت از سياست برآيند منافع نيروهای اجتماعی نامبرده‌ است.

1. سياست: برنامه و يا دستورالعملِ در حال اجرا و يا تجويز شده از سوی مراجع صاحب صلاحيت.
2. سياستگذاري: فرايند تعامل گروه‌ ها و مراجع ذی صلاح و ذی نفع در تصميمگيری برای مواجهه با مسایلی است که دامه اثر مستقيم يا غيرمستقيم بالايی برای اين گروه‌ ها و مراجع دارد.

عمده ترين ضرورت ها در سياست پايداری «آينده‌ نگری»، هدفداری «عموميت» و گستردگی «نمايانگری» است در حقيقت سياست به عنوان ابزاری برای حل اختلاف‌ ها نيز می تواند توجيه ‌شود و از اينجا است که اين انسان به تعبير ارسطو به عنوان جانور سياسی يا انسان سياسی گفته می شوند اما در افغانستان و بعضی کشورهای ديگر با گذشت هر روز سياستمداران شان خود سياست را به چالش می کشند و با عملکردهای خويش، دانش سياسي را مسخره می کنند.

اول در مورد افغانستان: گلبدين حکمتيار، عبدالهادی ارغنديوال را که رهبر يک حزب رسمی و راجستر شده در وزارت عدليه است از عضويت حزب خود که تا هنوز در مراجع مربوط رسميت ندارد اخراج می نمايد. گاهي فکر می کنم اگر گفتن حقايق نقره باشد سکوت طلا است. بايد سکوت کنم اما نمی شود در برابر اين همه اعمال و کردارهای غيرقانونی سکوت کرد.

دوم در خارج کشور يعنی آمريکا : دونالد ترامپ وزير خارجه اش را سبک دوش به عوض وی رييس CIA را که يک نظامی است وزير خارجه می سازد و پيام صلح با طالبان را توسط وزير دفاع خود جيمز متيس به کابل می فرستد تا حکومت افغانستان اين سفارشات را دنبال کند.

فکر می کنم در افغانستان ما و سياستمداران ما به آخر خط رسيده ايم که بايد توقف کنيم چون سياست سرزمين ما آلوده به پديده منفور قومگرايی و نژادپرستی و خودخواهی شده است. اکثر سياسيون ما حق و حقيقت را از عينک قوم پرستي مي بينند. هرکس سخن می گويد و يا چيزي می نويسد بايد از قوم و نژاد بنويسد اين نه سياست است و نه هم فراست بلکه زلزله ويرانگری است که کاخ فرهنگ و تمدن و اجتماع را فرو مي ريزد و گلزار زندگی فردی و اجتماعی را با خاک سياه و تيره بختی يکسان و سرانجام آتشی جهانسوز اين فتنه خرمن صلح و همزيستی مسالمت‌آميز مردم يک سرزمين را که نام آن افغانستان است به آتش می کشاند.

در جوامعی که دانش کاهش يابد قومگرايی و نژادپرستی افزايش می يابد. در کشورهای متمدن و پيشرفته که با سلاح علم و دانش مجهز اند ديگر روحيه قوم پرستي قوس نزولی خود را مي پيمايد. بخاطر تقبيح قوم پرستی به ملت مسلمان و جذباتی افغانستان آيت و حديث زياد خوانديم و ترجمه کرديم اما نتيجه اش معکوس بود حالا از سخنان دانشمندان غير مسلمان مي خواهم چيزي بگويم.

نژاد، مذهب، غرور قومی، ناسيوناليزم و … هيچ کاری نمی کنند جز اينکه به شما ياد مي دهند تا از مردمي که هيچ وقت او را از نديده و ملاقات نکرده ايد متنفر باشيد. در سرزمين ما هر انسان در ذات خودش سياستمدار است در کوچه و بازار از بقال گرفته تا ديگران سياستمداران اند چنانچه بعضی می گويند فلان نانوایی عجب سياستی دارد نان های کاغذی می پزد.

به باور من ما در افغانستان سياستمدار نداريم بلکه معامله گران سياسي زياد داريم. تعداد زيادي از سياستمداران ما معامله گر و وطن فروش سياسی هستند جای تاسف است که تا هنوز يک رهبر خوب هم نداريم و نداشتيم در طول همين چند دهه ولی اگر بود جنابان نيز بوت پاک و معامله گر بودند و هستند.

از طرف ديگر هر کس و ناکسی از کشورهای مختلف کمر بسته می کند که ما به افغانستان می رويم بخاطر جهاد، آيا دروازه جنت در خاک افغانستان است و آيا اسلام تنها برای کشور و جامعه‌ ای به نام افغانستان آمده است؟ مگر اين اسلام از عربستان سعودی برنخواست؟ مگر عربستان سعودی سرزمين وحی و ظهور پيامبر اسلام نيست؟ مگر قبله مسلمانان، خانه کعبه و مقبره پيامبر اسلام در آنجا و در دو شهر مکه و مدينه عربستان قرار ندارند؟ مگر قرآن کريم به زبان عربی نازل نشده است؟ مگر قرآن را بيشتر از ما غير عرب، اين عرب ها نمی فهمند؟ پاسخ تمام اين پرسش ها مثبت است.

اين عرب ها حتی ما را هنوز مسلمان خوب حساب نمی کنند به باور آنها هنوز ما مجوس و گمراه هستيم و اسلام را هم نمي فهميم حتی اگر ما را مسلمان هم بدانند به هيچ صورت حتی از منظر اسلامی ما را مساوی با خود قبول نمی کنند. برداشت و باورشان اين است که عرب بر عجم برتری دارد و اين برتری را اسلام و خدا و پيامبرش به عرب داده است.

ميليون ها آدم مسلمان غير عرب در عربستان سعودی شايد پنجاه سال است که زندگی می کنند، کار می کنند و عرب ها مانند انسان های غير متمدن از اين برادران مسلمان خود استفاده می کنند اما بعد از پنجاه سال هم او را بعنوان انسان همتای خود قبول نمی کنند و قبول ندارند اما همين عرب مسلمان و مدعی برتری مانند ... در دست و پای کافران آمريکايی و انگليسی خم مي شوند.

آنچنان مزدور، حقير و ذليل هستند که احساس می کنند خداوند آنها را در برابر آمريکا و انگليس يک گله حيوانات آفريده است حالا وقتی آمريکايی ها و انگليس ها به اسلام و مسلمان توهين می کنند چرا عرب ها همچنان مانند برده دست و پای آنها را مي ليسند و صدها ميليارد دارايی و ثروت خود را در پای آن می ريزند؟

چرا اين عرب صاحب اسلام از اسلام و مسلمانان در برابر اين کافران آمريکايی و انگليسي و يهودی دفاع نمی کنند چون متاسفانه به نزد بعضی ها سياست فرصت طلبی سياست نيرنگ و فريب، سياست معامله گری و سياست بخاطر منافع شخصی است چون دام به دست بعضی از شيادان است.

ای کاش ما سياستمدارانی باوجدان، باجرات و باعزت می داشتيم.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سعیدی
سیاستمداران
افغانستان
عربستان سعودی
نظرات بینندگان:

>>>   بسیار سخنان نیک و با درایت کامل عرض نمودید و واقعآ همینطور است سیاستمدارهای ما مانند عطا نو به خاطر مقام و. جاه و جلال و گرفتن چند چوکی مردم را سپر خویش قرار داد و. با طمطراقی وپوکری که ماهیت دون صفتان است به همه تاخت اما اخر باخت ، اما آقای سعیدی خودت واقعآ در این سخنان پر محتوا ات از این موضوع دور گریخته ای و. هیچ اشاره اشاره به آن ننموده ای ،چون. تو. کسی بودی که همیشه وبا تمام ق ت از اعطا نور مانند یک قهرمان دفاع میکردی اما بدبختانده در سیاست خود و. در همکاری با این نظریات ات ناکام ماندی
عبدالله ریحان

>>>   ما سیاستمدارهای خوبی هم داریم ناحق تشویش نکنید ما وشما باید فرق بین دزد وسیاست مدار راکرده بتوانیم یعنی هردزد سیاستمدارنیست وهرسیاستمداردزد نیست
ما بهترین سیاستمداران راداریم

>>>   Abdul Lalzad
بخشی از پیشگفتار کتاب «تولد دوباره هویت و اقتدار تاجیکان»!
====================================

از آنجایی که وضع امروز ما محصول عملکرد دیروز ما و وضع فردای ما محصول علمکرد امروز ماست، لذا تاجیک ها و به ویژه نسل جوان آنها به خاطر تولد دوباره هویت و اقتدار خویش نیاز شدیدی به شناسنامه تاریخی خود از دیروز (فصل اول) و امروز (فصل دوم) و برنامه عمل خود برای فردا (فصل سوم) دارند.

زیرا بدون خود - شناسی نمی توان اعتماد به نفس و اتکا به خود داشت و بدون برنامه عمل یا «نقشه راه» نمی توان گامی به جلو برداشت.

فقط از طریق ایجاد باور های جدید و روحیه جدید می توان خون تازه در رگ های جوانان تاجیک تزریق کرد.

انتخاب «الگو ها»ی تابناک و ماندگاری چون مسعود بزرگ، ماندیلا، چه گوارا، گاندی، ابومسلم وغیره و پیروی از آنها توسط نسل جوان تاجیک گام مهم دیگری در این راستاست.

زیرا افکار و اعمال انسان ها در هر لحظه از نظام باور ها و روحیه آنها سرچشمه می گیرد و عامل اساسی در موفقیت و شکست آنها شمرده می شود...

+ + +

پی نوشت:
---------

* گذشته را نمی توان (با فحش و دشنام، ماتم و سوگواری یا نوحه و زاری) تغییر داد؛ ولی باید از آن درس گرفت...

* بازی «زندگی و مبارزه» همیشه ادامه دارد، ولی «بازیگر ها» عوض می شوند...

* بازیگر های که خوب بازی می کنند، به مدارج بلند و «قهرمانی» می رسند و نور چشم همه می شوند؛ ولی زمانی که خراب بازی می کنند، توان بازی بیشتر را ندارند و یا از پا می افتند، باید «تعویض» گردند!

* آیا بازیگر های جدیدی داریم؟

قانون «زندگی و مبارزه» همین است...

>>>   سلام جناب استاد سعیدی یک کلمه معنای سیاست را بیان کن به جز پیچیدگی چیزی دیگری است؟ دراسلام ناروا،،،ودرحکومت داری یک واژه ضروری است ،،، پوزش می طلبم که اترازکردم

>>>   بدبختانه ما درطول تاریخ کشورمان رهبر وسیاست مدار که کشور رابه طرف یک مسیر که به شگوفای وترقی پایدار سوق دهد نداشتیم. اگر به طور مقطعی رهبر مدبر ودانا که عرض اندام نموده ازجانب دشمنان داخلی وهمکاری بیرونی ها از صحنه کنار گذاشته شدند.تاحال بهانه این بود که تفنگ سالار ها مانع حکومتداری هستند باکناررفتن نوربلخ دیگر کسی مانع تطبیق برنامه های انکشافی درسطح کشور نخواهد بود.دیده شود چه خواهد شد.

>>>   اسلام علیکم آقای سعیدی بنده محمد رفیق ازولسوالی تیوره قریی زرنی خدا کند کی جور وصحت مندباشیدآقاسعیدی فیلن در ایران هستم قبلآن دوسال درصفوفی پولیس ملی درقندهار اجرای وظیفه کردم
آقای سعیدی مردم افغانیستان همه این رامیداند کی رهبرای افغانیستان فاسید است ازریس جمهور گیرفته تایک ماموری شان من در دوسال وظیفه یک بارهم رخصتی نه رفتم چون کی واسیطه نداشتم بعدیش وظیفه را ترک گفتم آمدم ایران آقاسعیدی من همیشه در اخبار درفیسوک شمارا دوم بال میکنم شما همیشه گپ های سخت میزنید فکرکنم کپ های شما به آنهااثری نداشتباشد چون کی این ها شرم ایمان وجدان غیرت عزت ندارد من میخام کی شما درگفتهای خود تجلیل نظر کنید
وسلام علیکم آقای سعیدی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است