اسماعیل یون و لطیف پدرام؛ دو چهره از دو قوم!
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۷    ۱۳۹۷/۱/۱۶ کد خبر: 149361 منبع: پرینت

بسیاری از فارسی زبانان افغانستان اسماعیل یون را به عنوان چهره فاشیست پشتون می شناسند. همینگونه بسیاری از پشتون ها نیز لطیف پدرام را به عنوان قوم گرا می پندارند.
اما تفاوت دیدگاه های این دو چهره در چه نکاتی نهفته است؟

1- آقای یون به طرفداری از قوم پشتون تمام خوبی ها را منحصر به این قوم می داند و دیگر اقوام را به درجه دوم و سوم و ... تقسیم بندی می کند؛ اما لطیف پدرام همه اقوام را دارای حقوق و تکالیف مساوی می داند و به این باور است که هرگونه برتری جویی به نفع کشور نیست.

2-اسماعیل یون خواستار تعمیم واژه "افغان" بر تمام اقوام ساکن در افغانستان است؛ اما لطیف پدرام خواهان این است که همه اقوام ساکن در کشور باید با عنوان"اتنیکی" یا قومی خود شناخته شوند.

3- اسماعیل یون فرافگنی می کند و به شایعات متوصل می شود؛ اما لطیف پدرام به اساس واقعیت ها حرف می زند. بگونه مثال، وقتی آقای یون می گوید همه نابسامانی ها از دست اعضای شورای نظار است، معلوم می شود که آب در هاون می گوبد. برعکس آقای پدرام وقتی امان الله خان را نقد می کند، اینگونه می گوید: قهرمان آن کسی نیست که در روسپی های ایتالیا جان دهد؛ بل قهرمان کسی است که در راه دفاع از سر زمین اش جان دهد آنهم در داخل کشور خودش. وی از احمد شاه مسعود، چکوارا و ... به عنوان قهرمان یاد می کند.

4- اسماعیل یون قوم خود را مستحق چوکی های رده نخست حکومت می داند و کتاب های مثل "دویم سقاوی" می نویسد. اما لطیف پدرام شایسته سالاری را معیار گزینش می داند و بر قوم دیگر نمی تازد.

5- اسماعیل یون از کودکان و افراد کم اطلاعات استفاده می کند و برای رسیدن به هدف آنان را به جاده ها می کشاند؛ اما لطیف پدرام با مردمان اهل دانش سر و کار دارد و حاضر نیست از کودکان و افراد کم اطلاعات سوء استفاده کند.

6- اسماعیل یون می گوید اگر این کار نشود باید چنان شود. بگونه مثال آقای یون می گوید کسانیکه نمی خواهند در تذکره های شان واژه افغان ذکر شود، افغانستان را ترک کنند. اما لطیف پدرام می گوید کسی چنین صلاحیتی ندارد که مردم را اخطار به خروج از افغانستان دهد.

ثریا بها


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
لطیف پدرام
اسماعیل یون
ثریا بها
نظرات بینندگان:

>>>   همان لطيف پدرام و همين ثريا جان بها !
من از زمانيكه نام پدرام را شنيده ام و نظريات او را شنيده و خوانده ام وي را به عُنوان يك آدم عقده مند ، نشنالست دو اتشه ، خود برتربين و ماجرا جو ميشناسم . يون هم نشنالست و ماجرا جو است.
خوب، ثريا خودش را زحمت داده و در دفاع از لطيف " فدرال" و در مذمت اسماعيل يون ، چيزك هايي نوشته كه به حيث نظر شخصي خودش و همفكرانش تلقي ميشود. از ديدگاهِ من هردو ، انسان هاي تنگ نظر و نا معقول هستند ! ثريا مختار است كه نظر خودش را داشته باشد ولي بايد بداند كه هيچ كسي ملزم نيست كه حتماً انرا بپذيرد.

>>>   به هیچ وجه نمیشود افای پدرام را با یون مقایسه کرد چون پدرام اهلیت و درایت دانش و استاد سخن است ولی یون همان طوری که خانم بها مثال های رنده ارایه کرده فقط تعصب دیگر هیچ جیزی در سر کوچک خود ندارد .

>>>   دیروز نغمه در پروگرام موسیقی خیبر، یک نفر پشتون پاکستانی که از تلویزیون عمرخطاب پخش میشود، اشتراک کرده بود.
او علاوه بر آهنگ های پشتو که میخواند و بصورت مستقیم پخش میشد، خواهان انکشاف زبان و ادبیات پشتو و خواهان اتحاد پشتون های دوطرف سرحد و خواهان دوستی با پاکستان شد.
جالب اینجاست که همین نغمه همراه با منگل که زندگی آرامی داشتند و در مکرویان سوم زندگی میکردند، بعد از آمدن مجاهدین که از پاکستان آمدند و در کابل جنگ های داخلی شروع شد، چه آوارهگی هایی نبود که از دست این پاکستان نکشیدند. به مزار آواره شدند ، به پشاور آواره شدند، به هندوستان آواره شدند و از آنجا به امریکا آواره شدند.
حالا که با پسر یونس خالص عروسی کرده است، نغمه نیز پاکستانی شده است.

>>>   ثریا بها
نمی شرمی تو یک کوچی مهاجر را با یک شخص با سواد واگاه واصیل مثل آقای پدرام مقایسه میکنی.

>>>   یون ویونی ها بدانند که قرن بیست یک قرن آزادی و برابری ملیت ها در سراسر جهان اند. دیگر بدترطلبی قومی وقبیلوی در افغانستان بکلی خلاص شد. پشه ای، ایماق، نورستانی، بلوچ، ترکمن ها، ازیک ها، هزاره ها، تاجک ها پشتون ها باهم وطن دار ودارای حقوق مساوی اند. نظام های استبدادی وفاشیستی درقرن حاضر برد ونقش مهم ندارد.چنین نظام ها با تمامی صفات شان به گورستان تاریخ سپرده شود.
ع.ناصری

>>>   مقایسه کردن این دو شخص که اسماعیل یون یک خاین وطنفروش جاسوس ای اس ای از اعضای برجسته باند گلبدین است با لطیف پدرام نماینده یک قشر بزرگ جامعه که در فکر اتحاد و برابری و عدالت خواهی است کار درست نیست ما نباید خاین را با صادق وطنفروش را باوطندوست منافق را با راستگو در یک ترازو وزن کنیم .

>>>   در مورد اسماعیل یون ، ارزش ندارد که چیزی نوشت زیرا هر آنکس که برتری یک ملیت را نسبت به ملیت دگر ترجیح می‌دهد، خاین ملی است.در رابطه به نقد از شاه امان الله باید نوشت که او زاده ای محیط شاهی و اشرافیت بود، جهان بینی وی هم در محدوده ای محیط زیست و ماحولش خلاصه میگردید، اما او این احساس را داشت که افغانستان را با ریفورم های مترقی اش چهره ای جدید بدهد. شاه امان الله بنیان گذارافغانستان نوین و مدرن است، که متاسفانه با مداخلات امپریالیسم انگلیس و ارتجاع داخلی به خصوص روحانیون مرتجع و اشتباهات جدی شخص شاه ، در تطبیق ریفورم ها یش تا حدی ناکام شد و با توطیه های داخل و خارج مجبور به ترک وطن گردید . شاه امان الله در زمان حیاتش در ایتالیا زندگی را با خانواده اش به عسرت میگذرانید او حتی برای تهیه مواد خوراکه از بازار با بایسکل رفت و آمد می‌کرد ، و برای رفع تنگدستی نامه ای به نادر شاه فرستاد و در آن خواهان استر داد بخشی از دارایی های خانمش ثریا گردید ، اما نادر شاه تقاضای اورا رد کرد، او مرد عیاش نبود که قدم به روسپی خانه های ایتالیا بگذارد ، او مرد نامدار تاریخ معاصر افغانستان است که همواره نسل به نسل از او به خوبی و افتخار یاد خواهد شد.، کاش سیاسیون امروز ذره ای از عواطف او را نسبت به وطن میداشتند.
در رابطه به مقایسه ای احمد شاه مسعود با چگووارا گفت که او یک مارکسیست صادق و انقلابی پرشور بود او جانش را در راه اندیشه ختم استثمار فرد از فرد و مساوات میان انسان‌ها از دست داد، اما احمد شاه مسعود جذب شبکه ای اخوان المسلمین شد و در توطیه ای ضد داود خان که آن هم ناکام شد یکجا با حکمتیار و عده ای دگر فراری پشاور شدند. پنجشیری های خارج از حلقه ای شورای نظار او را مسوول قتل پهلوان مشهور احمد جان پنجشیر ی که برای مذاکر ه از طرف دولت وقت در سال۱۹۸۰ به پنجشیر رفته بود میدانند ، این ادعا می‌تواند صحیح باشد زیرا مسعود در آن هنگام گمنام و فراری بود و احمد جان بر عکس آن و مسعود از خوف آنکه احمد جان مانع جدی در سر راه او شود او را از بین برد. مسعود در ترور و حمله بر قطار های دولتی که از حیرتان به کابل مواد خوراکه برای شهریان کابل مییاورد مسوول است یکی از قو مانا نان مشهور جمعیت (محمد انور دنگر) که مسعود با او همکار نزدیک بود مسوول فیر راکت های کور بر شهر کابل است که منجر به قتل صد ها انسان بیگناه شده است او مسوول غارت معدن زمرد است که هم اکنون مافیای شورای نظار در استخراج غیر قانونی آن مصروف اندو هموطنان می‌توانند ویدیو های انرا از طریق یوتیوب مشاهده کنند. می‌باشد فرض کنید که اگر مسعود ترور نمی‌شد و هم حادثه ای یازدهم سپتامبر رخ نمیداد به یقین که طالبان متعصب فرصت انرا پیدا می‌کردند تا او را تعقیب کنند و همانطوریکه او را از کوه های پنجشیر مجبور به فرار در سرحد افغانستان و تاجیکستان نمودند اورا مجبور به فرار به آن سوی مرز می‌کردند و در آن هنگام مسعود داکتر عبدالله را به امریکا فرستاده بود ، و او به دروازه های دفاتر سی ای ای غرض اخذ کمک دق الباب می‌کرد بناءما به خطا رفته ایم که مسعود را قهرمان ملی خطاب کنیم، قهرمانا ن ملی افغانستان آنهایی بودند که با دستان خالی و بدون طمع و توقع در برابر انگلیس جنگیدند، روح شان شاد باشد
مسعود زمانیکه وزیر دفاع ج.ا.ا. بود نتوانست شهریان کابل را از آسیب راکت های راکتیار محفوظ بدارد، در آن وقت نه مرد م برق نه نان و آب و نه امنیت داشتند در حالیکه او برای ربانی اجازه داد که به تاجیکستان برود و هم دوستانش در شمال به غصب اموال و زمین مرد م مصروف گردند، او مسوول قتل صد ها سرباز قوای مسلح ج.د. ا. است سربازانیکه نه مادر شان و نه پدرشان خارجی بود ، آنها برای تصفیه پنجشیر وظیفه داشتند .و مورد حملات شورای نظار که چون موش از مغاره های کوه فیر میکردند قرار گرفتند و تعداد زیاد شان در دریای پنجشیر غرق شدند، آنها فرزندان فامیل زحمتکش کشور بودند، در حالیکه مسعود با قوت های شوروی پروتوکول می‌کرد.مسعود هیچگاه جنگ در زمین های هموار نکرده بود و به همین خاطر او در جنگ با نیرو های تبهکار گلبدین و وحدتی ها نتوانست از مردم دفاع کند و شهر کابل ویران شد، بهتر است سیاسیون چون پدرام نام خود را با نام مسعود گره نزنند، سعی کنند هویت سیاسی خودرا با مجموع ملت گره بزنند ، این کار به خیر و فلاح آینده‌ای سیاسی آنها خواهد بود.
کنشکا..

>>>   تشکر خانم بها بسیار نقد خوبی بود اماحیف نام عبدالطیف پدرام میشود که درکنار نام یک شخص .....مثل یون نوشته شود .

>>>   به محترمه ثریا بها خانم برادر داکتر نجیب!
اگر از حق نگذریم هر دوی شان متعصب و فقط قدرت طلب هستند و بفکر اتحاد مردم و تأمین صلح در افغانستان نیستند.

>>>   آفرین کنشکا جان، بسیار متن پر محتوا و حقیقی نگاشته اید.
اما یک نکته؛ این قهرمانان وقتی شکل گرفتند که فضا فضای قومی شد و هر کس گریه شان را پلنگ معرفی کردند و تاجک ها هم عین کار را کردند که می تواند تا جایی توجیه پذیر باشد.
مشتاق


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است