تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ ۱۳۹۷/۱/۲۶ | کد خبر: 149817 | منبع: | پرینت |
- این آقای ترامپ از سلیم شاهین هم بیشتر لاف می زند یکبار می گوید: مره نمانین که روسیه را در سوریه غار غار می کنم یکبار دیگه می گوید: شما مزاق را هم نمی فامین، حمله چی؟ سوریه کجا؟ من و پوتین بین خود از این شوخی ها را هر روز به یکدیگر توییت می کنیم.
- ما در ادبیات سیاسی پایه های زیادی داریم مثلا پایه نظام، پایه حکومت و پایه قدرت در این اواخر پایه برق نیز وارد ادبیات سیاسی کشور شد یعنی طالبان پایه برق را منفجر می کنند تا پایه نظام ضعیف شود، پایه نظام نیز جنراتورهای بزرگ را روشن می کنند و ثابت می کنند که ما ضعیف نیستیم و پایه های ما تا عمق هزار کیلومتری زمین فرو رفته است حالا در این مابین فقط مردم هستند که پایه ندارند و به دوباره کوشش می کنند که به عصر پیدایش آتش برگردند و از طریق چخماق برای خودشان روشنی ایجاد کنند.
- مارک زاکربرگ موسس فیسبوک واقعا بی خبر از این موضوع است که جمعیت بزرگی از هوادارانش در افغانستان خودشان را پشت دروازه های مسنجر کشتند که بگویند یا مارک زاکربرگ یا هیچ کس... یکی از دوستان نسبتا عصبانی ما خطاب به کانگرس آمریکا گفته است: " اوش، تره می گم کانگراسگس! به سخی اگه یک خط به روی مارک زاکیر برگر بیفته به وژدان تمام بدماش های فلم های هالییودی و بالییودی تمام کانگرس و مانگرس تانه خط و خراب می کنم". این تهدید سبب شد که مارک نیم نگاهی به هوادارانش در افغانستان بیندازد و به آنها پیام محبت آمیزی از جمله بیف پووف، پاف داشته باشد.
فعلا این پیام محبت آمیز به تعداد زیادی همچون خواب های زیبا و معنوی شیخ احمد تولیدمثل نموده و به عزیزان فیسبوک زده مسج می شود.
- سخنان معین وزارت اطلاعات و فرهنگ با جناب فرعون:
سلام بر هامون بزرگ، جور استی، بخیر استی، اولادا، چوچ و پوچ، ینگه ما خوب است؛ مخصد جور و آرام باشی، بیادرکت هنوز معین وزارت اس، به کله قاق و خشکت قسم حق نداری که چند سال اس که چوکی ره قرارداد کدیم، کدام کار فرهنگی و پرنگی داشتی سرم آزادانه صدا کو... مدال و تقدیرنامه به او دنیا خواسته باشی نوکرت به خدمت. بادار ماستی جان لالایش....
>>> طنز های خوبی است مخصوصاٌ طنز آخیر . خیر بینبنی ثاقب عزیز! فقط خودش را تمثیل کرده .
>>> در این چند روز مګسهای پل سوخته بسیار مصروف بودند و در هرج و مج بودند ویکی به دیګر احوال میدادند که بیاید در پل سوخته که جای وند را یافته یم و هزاران مګس بالای یک نقطه جمع شده بودند و فکر کرده بودند که بی ادبی معاف کون کدام پودری مودری است. لحظه بعد ناګاهان دستی در همین نقطه میخورد و تمام مګس ها فرار میکند ولی میبیند که این نقطه کون پودری نی بلکه کله ثاقب است وقتیکه پلو تولکی را در پل خشتی نوش جان کرده بود بجای پاک نمودن دستها را به کله مانده بود.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است