تاریخ انتشار: ۱۵:۲۶ ۱۳۹۷/۲/۵ | کد خبر: 150325 | منبع: | پرینت |
از زمانیکه نامنویسی برای اشتراک در انتخابات شروع شده، شماری از شهروندان علمِ عدم اشتراک در این پروسه را مطرح کرده اند. این عدم اشتراک دلایل بیشماری را با خود دارد، یکی از این دلایل وجود چهرههای استفادهجو، مافیایی و فاسد در پارلمان افغانستان است.
این اعتراض کاملاً بجا است بوده است، بوده اند کسانیکه بااستفاده از رأی مردم به این خانه راه پیدا کردند، اما کارشان زورگیری، فساد و لمپن بازی شده است، این افراد صدمهٔ جبران ناپذیری بر پیکر انتخابات، خانهٔ ملت و ٲرمانهای مردم وارد کرده و باعث شده تا شهروندان از وجود پارلمان ناراض باشند و ٱن را نهادی اضافی و به دردنخور بشمارند.
گذشته از این موارد، نباید فراموش کرد که این خانه نمایندگان واقعی و دلسوزی را نیز در خود دارد که اینگونه انتخابها سبب انجام کارهای خوبی در این نهاد شده و نیاز است به جای تحریم انتخابات، در انتخاب خود دقت کنیم و کسانی را انتخاب کنیم که از ٲرمانهای مردم دفاع و چهرهٔ واقعی خانهٔ ملت را دوبارهسازی کنند، این تنها فرصتی است که اختیار ٲن با شهروندان میباشد. با بهترین انتخابها پارلمان واقعی را بسازیم.
عبدالحفیظ منصور یکی از نمایندگان خوشنام، با هدف و پُرکار این دور پارلمان بود، به عنوان یک شهروند همواره باورها و ٲرمانهای خود را از گلو و عملکرد ایشان شنیده و دیدهام، او بارها از بهر رساندن صدا و خواست مردم ایستاد و در جهت برٱورده شدن خواست ٱنان کوشید.
با دریغ که فرصت اشتراک در انتخاباتی که ٲقای منصور با ٱن عضو مجلس شد، اشتراک نکرده بودم، اما همواره ایشان را نمایندهٔ خودم در خانهٔ ملت میدانم.
نمیدانم که این بارهم جناب منصور عزم حضور دوباره در مجلس را دارند با خیر، اما کارکرد ایشان درسی برای ساختن پارلمان مردمی و واقعی است.
باری از بهر یادبود از گوشهٔ کارنامهٔ پُربار استاد منصور نوشته بودم: عبدالحفیظ منصور پژوهشگر خستگی ناپذیر و نمایندهٔ با درک مردم در مجلس است.
گاهی که تلاشهایش در زمینههای سیاسی و علمی را میشمارم به این بازخورد میرسم: منصور بیشتر از وقت استفاده میبرد. این تلاشها او را به مبارز قوی و به تعبیر خوش-لغتپرداز- صریح تبدیل کرده است.
محمد هارون مجیدی
>>> بود یا هست ؟
>>> ههههههههه
با خواندن یکی دو سطر اولی فکر کردم که واقعآ مجیدی صاحب دلسوز به وطن، دلسوز به نسل آینده و بالاخره شخص خیر خواه و نیک اندیش هستند لیکن بدبختانه که از زیر پلو ملی برآمد
آقای مجید حقا که خودت بنابر پیوند تنظیمی و یا منطقه یی پارلمان را محکوم و ایشان ( منصور ) را برآت داده یی اما، قضاوت مردم چیز دیگری است که اعمال و کارکرد های پارلمانی ها را تول و ترازو میکنند
از جمله صدها خیانت، غصب زمین ، چندین خانه و آرگاه و بارگاه که از برکت پارلمان نصیب شان شده یکی هم خیانت ملی، نابخشودنی و ضد اسلام که حتی نمایندگان کمونیستان، مآویستان، افغان ملتی ها و سیکولار ها جرآت نکردند بگویند یعنی حذف ثقافت اسلامی از نساب پوهنتون ها، لیکن آقای منصور این در ظاهر مجاهد و در اصل سیکولار افراطی با بیشرمی گلو پاره میکرد و داد میزد که هرچه زودتر ثقافت اسلامی دیگر تدریس نشود.
سکندر هروی
>>> آقای مجیدی
حفیظ منصور شخص متعهد به آرمان های بزرگ به نظر می رسد ولی نقش وی برای نجات افغانستان و تقویت ثبات افغانستان قابل سوال است.
آقای منصور مصاب یه نقیصه تحلیلی است که سبب شده تا وقت و انرژی بیشتر خویش را بر دفاع از یک گروه و یا یک قوم افغانستان صرف کند و در نتیجه چند پارچه گی مردم این کشور را بیشتر سازند. این موقف به ذات خود شخصیت وی را از سطح مملکتی پایین آورده و کوچک ساخته است. مشکل های تحلیلی وی زیاد اند از جمله: اول، در برابر قوم پشتون به خاطر سیاست های غیر عادلانه خاندان شاهی، بدبینی و حتی نفرت دارد در حالی که می داند که مردم و ظالمان از هم جدا اند (حتی مردم خوب جمیعت مسوول اعمال اشخاص ظالم این حزب نیستند). دوم، در داعیه عدالت اجتماعی به عوض عدالت اجتماعی برای تمام اقوام؛ در تقسیم قدرت، ثروت ها و فرصت ها (شاید نا آگاهانه) انحصار قدرت توسط جمیعت و تفوق یک قوم به قیمت محکومیت و محرومیت پشتون ها را تعقیب می کند (مثال های زیادی وجود دارند که آقای منصور حقوق مربوط به زبان فارسی و قوم تاجک را برای پشتو و پشتون ها قایل نیست).
درین کشور جای کافی برای تمام اقوام و زبان ها و مذاهب وجود دارد؛ عدالت خواهی برای همه حتماً شامل تأمین عدالت برای حزب جمیعت و تاجک ها خواهد شد ولی تحلیل و روش های تنگ نظرانه و کوتاه بینانه سبب شده است که اشخاص دارای نیت خوب هم به عوض فایده به ملت و کشور شان زیان برسانند.
امیدوارم جناب منصور تحلیل ها، موقف ها و عملکرد شان را از اسارت تعلق قومی و تنظیمی شان رها سازند.
هاری
>>> آقای مجیدی
کبوتر باکبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پر واز.
پس حق بر تواست.
حقیر پنجشیری.
>>> طوریکه نوشته اقای محمد هارون مجیدی
و در ارتباط اقای وکیل منصور را با انتققعاد های تند و تیز اقایان هاری وسکندر هروی را خواندم خواندم نا خود اگاه از زبان لعنت بر معتصبین و خاینین خارج شد و به این فکر شدم که چرا کسانی از انسان های معتصب مریض بمجرد شنیدن و خواندن نام یکی از اشخاص حقیقت گو مردم دوست کشور خواه فورن با نوشته چلندیات شان میخواهند نه تنها که مردم را بطرف گمراهی سوق دهند تا اصل حقیقت نوشته از بین برود علاوتن برای خودشان چانس بد گویی وزشت گویی را هم مساعد میبینند واز مخرج دهن تعفن بار شان الفاظ نادرست چرکین بجانب ان شخص مورد نظر شان پرتاب میگردداما یک روز هم نشده که از اعمال خاینانه و جنایت پیشگان گروه مزدور طالبان ترورستان اله دست پاکستان دشمن ملت افغانستان حرف و حدیثی منحیث یک انسان با مروت زده باشند و مانند باشه در اسمان با چنگال های تیز و چنگ شان در هوا در گردش اند و نظاره دارند و گوش هایشان اوچ است که از کجا کدام صدا خوب و حقیقت گویی بالا میشود تا انها با حمله وحشیانه شان ان صدای حقیقت را خفه کنند لعنت به معتصبین قوم و زبان .
>>> آقاى مجيدو. تو چى نوشته كردى آقاى منصور از پينجشير است و أين پينجشيرى ها در طول چند ده حاكميت ظالمان را به دست داشتن كه شمار ان بى نهايت زياد است و در تمام مضامين ناكام ماندن و آقاى منصور نيز از جمله همين ناكامك ها است كوشش جوشخدمتى را نكن يك بار بيرون برو و از مردم أعوام بپرس كه از مردارى هاى انها برايت توضيح بدهند
>>> سلام.
آقای مجیدی.گذشته این جنایت کاران را مد نظر گرفته اگر مثل آنها هستی نظر خائنانه دهید .وگرنه به اشتباهت تجدید نظر کن از مردم افغانستان بالخاصه مدم کابل معذرت بخواه.در غیر آن در غضب خداوند گرفتار میشوی
کابل..
>>> این منصورک که ازیک منطقه هستیم. از پدر هیچ چیز نداشت.از خیرات مسعود در چور کابل برابر شد،حل دارائی آن از ملیارد ها افغانی بیشتر است .خطر احساس میکند.
پنجشیری.
>>> مجیدی صاحب عزیز:
یادم هست در سال 1371 ماه جوزا بود. استاد ربانی تازه بصفت رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان تعین شده بودند. همان کابینه اولش در غیاب حفیظ منصور را برای پست وزارت اطلاعات وفرهنگ انتخاب کرده بود.فکر کنم منصورصاحب جهت تداوی به پاکستان سفر کرده بودند. روزیکه از سفر برگشت نمودند. و دانستند که وزیر اطلاعات وفرهنگ شده اند. از دست غصب کسی جلوش استاد شده نمی توانست!
مستقمیاً رفتن ارگ دید که ربانی رئیس دولت عربستان یا ایران رفته بودند. عاجل موتر خود را گرفته رفتند پنجشیر نزد احمد شاه مسعود جلسه دعوا و جنگ شان و قهر شان بسیار دیدنی بود. برای احمد شاه مسعود گفت کی مرا وزیر تعیین کرده آن شهید گفت که من سفارش کرده ام اهل علم وفرهنگ هستی برو کارت را آغاز کن. منصور صاحب گفت دیگر من رفتم خانه و کار نمی کنم امرصاحب گفت چرا منصور صاحب با همان لهجه خاص و کمی دماغ های بند خود ( من خود را مدیر حساب نمی کنم مرا وزیر ساختی پست وزارت برایم حیف میشود و بسیار دلایل دیگر آمرصاحب در اخر قهر کرد گفت پس خودت بگو ببینم چی میخواهی منصور صاحب گفت فردا میگویم اول مرا از وزارت پس کن
فردا که امد من کنجکاو شده شایدبگوید که مرا وزیر مالیه یا تجارت یا خارجه تعین کن... اما فردا که آمد رفت نزد آمر صاحب گفت تصمیم گرفتم میخواهم رئیس آژانس باختر شود. ورنه وزارت برایم بسیار کار ناممکن است.
خوب خداکند که کسانی که در غیاب شان قضاوت میکنند کمی از خصایل و شیوه های زنده گی منصور صاحب را متوجه شده باشند و کمی منصفانه تحریر نمایند. خاصتاً صحبت میلیارد ها افغانی برایم بسیار تعجب برانگیز بود.که کسی چنین نوشته میکند اما ثبوت نمی یاورد
حداد از کابل باشنده اصلی ولایت لوگر
>>> عیاشی و عیش و نوش که منصور خان در زمان کار سفارتی اش کرده و از اذهان مردم بدور است را باید فراموش نکرد. آفتاب با دو انگشت پنهان نمیشود.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است