تاریخ انتشار: ۰۷:۰۱ ۱۳۹۷/۲/۹ | کد خبر: 150413 | منبع: | پرینت |
روز ۸ ثور، برابر با بیست و ششمین سالروز تصرف کابل توسط به اصطلاح مجاهدین بود. این روز را برخی از خوبان نیز تبریک گفتند که با خلط دو موضوع، دچار یک اشتباه بزرگ شدند.
موضوع اول، مبارزه و مقاومت ملت افغانستان در برابر منفورترین نیروی نظامی جهان یعنی ارتش سرخ بود. اگر مقاومت مردم افغانستان علیه نیروهای اشغالگر شوروی سابق مشروع نبوده باشد، پس هیچ مقاومتی در جهان علیه متجاوزان در طول تاریخ، مشروع نبوده است.
این را نیز همه میدانیم که حس آزادی و استقلال در فطرت و سرشت انسان نهادینه شده و به همین خاطر است که همه ملتهای جهان، دفاع از قلمروشان را در برابر حمله متجاوزان، امر مقدس میدانند. ملت و مردم افغانستان نیز با در نظرداشت همین حق فطری خود، در برابر اشغالگران ایستادند و از قلمروشان دفاع کردند. این موضوع اول؛ اما موضوع دوم، به چگونگی مبارزه و عملکرد مبارزان علیه اشغالگران برمیگردد. طبق یک اصل منطقی، مبارزه ملت افغانستان در برابر ارتش متجاوز شوروی مشروع و برحق بود اما عملکرد هر مبارز حق و مشروع نبود. همین جا است که بسیاری از خوبان، این دو موضوع را با هم خلط نموده و دچار اشتباه شدهاند.
زمانیکه رهبران مجاهدین در پاکستان برای ایجاد یک دولت مشروع دچار اختلاف شدند، اصل مقاومت نیز مشروعیت خود را از دست داد. این در حالی بود که ارتش سرخ افغاستان را ترک کرده بود و علت اصلی جنگ نیز که همان اشغالگری بود، از بین رفته بود. در واقع، با خروج ارتش سرخ در ۲۶ دلو ۱۳۶۷، مقاومت ملت افغانستان به ثمر نشست و پس از این تاریخ، دیگر «جهاد مقدس» نیز در حال رنگ باختن بود.
با اندکی مطالعه از اوضاع افغانستان در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ یعنی دو سال قبل از آغاز جنگهای داخلی در کابل، مسیری که رهبران و فرماندهان مجاهدین در پیش گرفته بودند، مشخص بود که منجر به جاری شدن جوی خون در کابل میشود. یکی از این رفتارهای بیخردانه مجاهدین، تلاش برای حذف یکدیگر پس از سقوط دولت نجیب بود. این حقیقت، از نشستهای رهبران و سران مجاهدین در اسلامآباد و پیشاور، کاملاً مشهود بود.
در آن زمان، هر یک از رهبران احزاب جهادی به دنبال این بود که چگونه حریف را از میدان خارج کند تا زمینه برای به قدرت رسیدنش فراهم شود. در همین نشست های پاکستان بود که حضور مبارزان و احزاب شیعی و شماری دیگر از جریانهای خورد و بزرگ کشور، در دولت آینده افغانستان نادیده گرفته شد.
بنابر این، ۸ ثور ۱۳۷۱ که بر اثر خودخواهیهای فاتحان انجام شد، نه تنها روز خوشیمنی برای کشور و ملت نبوده بلکه آغاز دور جدید سیهروزی افغانستان و مردم رنجکشیده این کشور به شمار میرود. به عبارت دیگر، در این دور که با هشت ثور شروع شد، عقدهها و خودخواهیهای رهبران و فرماندهان جهادی به منصه ظهور رسید که همه مردم تا قبل از آن، نمیدانستند.
سخن پایانی این که ۲۶ دلو ۱۳۶۷، روز پیروزی ملت افغانستان علیه ارتش سرخ است نه هشت ثور ۱۳۷۱ که سرآغاز دور جدید تباهی در افغانستان به شمار میرود.
مرادی
>>> پس هشت ثور را پیروزی نباید گفت ناکامی تلقی شود
کو هستانی
>>> هشت ثور مرگ افزای ، روز ماتم ملی است
روز ويل و روز وای، روز ماتم ملی است
هفت گرگ آدمخوار ، هست و بود مارا برد
جوی خون روان هر جای ، روز ماتم ملی است
کوچه های کابل را ، قتلگاه مردم کرد
جغد شوم خونين پای ، روز ماتم ملی است
بغض مردمان ، کوه شد، آب زندگی خشکید
در گلوی نهر و نای، روز ماتم ملی است
کودکان آواره ، «هشت ثور» را گويند :
تا جهان بود بر پای ، روز ماتم ملی است!
انتخاب و ارسال. بادغیسی
>>> ما نه ابرقدرتی را شکست دادیم ونه افغانستان قبرستان امپراطوری "هاست.
هرکشورکه از بریتانیا(انگلیس)آغاز تادیگران آمدند وبه اختیارخود رفتند، افغانستان قبرستان مردم خودش است به میلیون هاتن بی گناه کشته شده ومیشوند ..... نه برتانیا سقوط کرده وعقب ماند، نه روسیه سقوط کرد عقب ماند. و .......تنها افغانستان سقوط کرد،عقب ماند،کشته داد، محتاج به کمک سایر کشورهاست وتمام قبرش هایش ازاتباع خودش پراست.
سیدثمرالدین"سنگر"
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است