تاریخ انتشار: ۰۹:۱۸ ۱۳۹۷/۲/۱۰ | کد خبر: 150461 | منبع: | پرینت |
با مطالعه جلد اول کتاب« سیاست افغانستان روایتی ازدرون » نوشته داکتر رنگین دادفر اسپنتا وزیر خارجه ومشاور امنیت ملی اسبق افغانستان باساس توصیه های اوباما و جانکری رئیس جمهور و وزیرخارجه پشین امریکا به کرزی که در این کتاب تذکر رفته است که بعدن بان خواهم پرداخت ، من به این نتیجه رسیدم که دست ای اس ای پاکستان مستقیمن از آستین سی آی ای امریکا وانتلجنت سرویس انگلیس در داخل افغانستان دراز است ودر مجموع تمامی ملاحظات سیاسی ، امنیتی ، نظامی و اقتصادی پاکستان را امریکا و انگلیس بیشتر از افغانستان مد نظر دارند و کشور ما علی الرغم حضور کامل وهمه جانبه شان در اولویت دومی از نظر آنها قرار داشته و دارد.
در صفحه 511 این کتاب اقای اوباما در سال 2014 قبل از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان که بنام دوره انتقال از ان یاد می نماید در یک سفر رسمی کرزی به امریکا به وی چننین خطاب میکند « فکر می کنید که می توانید یک فضای مطمن را به وجود بیاورید که همه رهبران قومی ومحلی را طوری بسیج کنید که تراژیدی سال 1989 تکرار نشود ، باید کاری کرد که انتقال در یک فضای مطمن تر امنیتی صورت گیرد .به همین دلیل ما تلاش کردیم تا دفتر طالبان در دوحه هر چه زود تر باز شود اگر در دوران انتقال یک رهبر ضعیف در افغانستان باشد و طالبان قوی باشند و این امر موجب نگرانی ایتلاف شمال شود و تلاش کنند علیه طالبان عمل کنند این امر موجب بی ثباتی افغانستان می شود »
نگرانی اوباما به کرزی از دوباره قرار گرفتن قدرت سیاسی کشور بدست مخالفان پاکستان و طالبان بقول او ایتلاف شمال است که در زمان سقوط داکتر نجیب در سال 1989 مصادف به هشت ثور 1371 که امروز در آستانه سال گرد ان روز قرار داریم که امریکا بعد از فروپاشی جنگ سرد به نیابت از خود افغانستان را به پاکستان سپرده بودکه علی الرغم همه تلاش های پاکستان ابتکار عمل سیاسی و انتقال قدرت بدست نیروهای نسبتن مخالف پاکستان قرار گرفت و نیروهای وابسته به پاکستان به حاشیه رانده شده بودند.
درر صفحه 535 و536 همین کتاب می خوانیم که جان کری به عنوان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی گذشته امریکا به کرزی چنین می گوید « من فکر می کنم که شما می توانید با حضور امریکا و جهان در کشور تان با پاکستان یک رابطه استراتژیک داشته باشید .» در این رابطه نویسنده این کتاب هم که عضو هیات مذاکره کننده بوده است ، هر چند من در مورد نقش کم رنگ ایشان در سیاست گزاریهای افغانستان ملاحظاتی دارم که در اینده به ان خواهم پرداخت و هر چند خود ایشان توجیهات خاص خود را بازتاب داده اند ، این چنین می نگارد « واقعیت این بود که امریکا خواهان داشتن یک رابطه نیک با پاکستان بودند تشویش آنان این بود که ما هم باید رابطه ی استراژیک با پاکستان داشته باشیم و امریکا پذیرفته بود که افغانستان باید نقش تعین کننده پاکستان را در افغانستان قبول کند »
من دیگر لازم نمی بینم که بعمل کردهای 17 ساله امریکا و ناتو و نقش دولت مردان به کرسی قدرت نشانده ایشان درافغانستان و نوع رابطه شان به پاکستان و طالبان و موضع گیری ها و حاتم بخشی های شان به ترورستان و مخالفین و قتل های زنجیره ای وحساب شده ایشان وبه نقش فعال و آزاد ستون پنجم در داخل کشور به پردازم چون همه چیز برای مردم ما مانند آیینه روشن است و با مطالعه جلد دوم این مجموعه اگر به مطلب نوی برخوردم با شما شریک خواهم ساخت.
عبدالکریم شریفی
>>> دشمنان طالب؟ یعنی شورای نظار که اردو را به امر پاکستان منحل ساخت؟؟؟؟؟
>>> هشت ثور انتقال انسانیت به .....انسانها را دور زدن و ....وحشی ودرنده را به میدان اوردن که که انسانیت علمیت ناموس در شان ایشان وجود ندارد یگانه خصوصیات .....که در وجود ایشان است ننگ و ناموس است که مانند حیوانات در اینها دیده نمیشود ....هم ناموس را نمیشناسد و ده .....بالای یکی بالا میشود. فرق که ....به چهار پا راه میرود و این جناوران به دو پا و شاید در اینده بسیار نزدیک به چهار پا خواهند رفت.
>>> اگر بینن سیوان و فریب کاری های سازمان ملل متحد در میان نمیبود هرگز 8 ثور را کسی بنام روز پیروزی نمی دید. این خواب و خیال بود. وقتی تمام فوج پاکستان با قدرت های منطقه و جهان در عدم موجودیت روس در افغانستان نتوانستند یک ولایت ننگرهار را تصرف کنند چونکه یک قوت نظامی و منسجم در کشور وجود داشت. بناً با فریبکاری های دستگاه بنام سازمان ملل متحد زمینه برای تغیر قدرت بوجود آمد. این یک حقیقت نمایان است باید هرگز انکار نکنیم.
>>> امریکا به همان اندازه یی که در افغانستان پایگاه نظامی دارد، به همان اندازه در پاکستان دارد.
شاید تعداد عساکر اش در پاکستان کمتر باشد.
تو خودت پیش خود فکر کن:
اگر طور مثال تو دو خانم داشته باشی و هر روز از بیرون به خانه بیایی که خانم هایت برایت شکایت کنند که خانم ات همراه من جنگ میکند و خانم دیگرت برایت بگوید که گناه از او است که مرا موی کنک میکند و آن خانم دیگرت بگوید که دروغ میگوید، من هیچ او را موی کنک نکردم، بلکه او خودش موی های خود را کنده است و به تو شکایت میکند.
درین حالت تو چه میکنی؟
آیا یک خانم ات را طلاق میدهی؟
معلومدار نی.
یگانه کاری که تو میکنی، این است که میگویی:
از برای خدا! من شب و روز زحمت میکشم و یک لقمه نان حلال و حرام را پیدا میکنم تا در دهن شما بیاندازم که گرسنه نمانید، با آنهم هر شب خانه می آیم و شما هردو جنگ و غالمغال دارید.
تنها همین قدر به خانم اول تان میگویید:
ببین، همین امباق ات که هفده سال میشود، من با او عروسی کرده ام، چه خوب مو ها دارد.
دیگر موهایش را نکنی. خو؟
امریکا نیز به پاکستان، وقت و نا وقت میگوید:
باید جلو حملات طالبان تروریست را به خاک افغانستان بگیری.
خیر و خلاص.
او خو نمیتواند پاکستان را طلاق بدهد.
فکر میکنید که تنها شما ننگ و ناموس دارید و امریکا ندارد؟
>>> ههههه افرين چي يك نظر عالي وبه جا به شكلي طنز عالي خيلي مقبول واقعاً هموطن همين طور است والله كه درست فرموده اي ههههه كشتي مرا به خدا ...
واقعاً كه اين مزدوران غلامان حلقه بگوش امريكا هستند اين كشور مزدورانش فكر ميكنند همه الاغ اند عصر عصر ارتباطات است عصر سرعت است ان زمان ها گذشت كه اكثر ملت ها كور بودند الاغ نه حالا اين مزدوران بيگانه وطنفروشان نان وخواب كه خانم هايشان ميكنند خبراند خداوند پاك ويگانه از سر تقسيرات اين خائن ها نگذارد كه نه ميگذرد ان اشاالله اين طبقه مزدوران خسرت دنيا وأخرت هستند !!!
موفق باشي هموطن خدانگهدارت
والسلام محاجر افغان از مشهد
>>> ما نه ابرقدرتی را شکست دادیم ونه افغانستان قبرستان امپراطوری "هاست.
هرکشورکه از بریتانیا(انگلیس)آغاز تادیگران آمدند وبه اختیارخود رفتند، افغانستان قبرستان مردم خودش است به میلیون هاتن بی گناه کشته شده ومیشوند ..... نه برتانیا سقوط کرده وعقب ماند، نه روسیه سقوط کرد عقب ماند. و .......تنها افغانستان سقوط کرد،عقب ماند،کشته داد، محتاج به کمک سایر کشورهاست وتمام قبرش هایش ازاتباع خودش پراست.
سیدثمرالدین"سنگر"
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است