تاریخ انتشار: ۱۲:۱۹ ۱۳۹۷/۲/۱۲ | کد خبر: 150570 | منبع: | پرینت |
مفهوم قدرت و رابطۀ آن با ایده لوژی های تمامیتخواه از مباحثِ چالش برانگیزِ معاصر به شمار میرود، زیرا هر دوی آنها بگونۀ شبکهای عمل میکنند و بر اوضاع جوامع اثر میگذارند.
تحلیلگران از مفهوم ارادۀ معطوف به قدرت به عنوانِ ظرفیتِ نهان شده در میان شبکههای متنوع جامعه یادآوری میکنند و اما تراکم آن در ایدیولوژیهای یوتوپیایی و عملگرا سنگینتر به نظر میرسد.
به عبارت دیگر وقتی گروهی برای رسیدن به قدرت از ایدهلوژی به مثابۀ ابزار استفاده میکند بحثِ مرزبندی میان "خود" و "دیگری" را برجسته میسازد و از آرزوهای محالِ درهم تنیده با خشونتِ شبه مقدس سخن میگوید، از همینرو بروز خشونتهای بیشتر در جامعۀ ما میباید بیشتر از هر زمان دیگر موردِ مطالعۀ اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گیرد. گسترش خشونتِ در جامعۀ ما غالباً زمینههای اجتماعی و فرهنگی دارد و برای مهارِ آن بایستی از رهگذرِ برنامهریزی برای توسعۀ ملی درونزا گام برداشته شود. مهمترین عرصه در این میان متحول کردنِ نظام آموزشی و شکل دادنِ ساختارهای سیاسی مبتنیبر عدالت و هماهنگ با ارزشهای مردمسالاریست.
بازشناسی این مسئله میتواند منجر به رفع برخی از موانع شود اما واقعیت این است که ازالۀ خشونت در جامعۀ ما نیاز به راهکارهای بنیادی و راهبردهای دگرگونساز به خصوص تغییر در ساختارِ نظام سیاسی، تحول در نظام آموزشی معطوف به توسعۀ اجتماعی و اصیل دانستنِ روندهای عدالتگستر دارد. تغییری که بتواند پایههای اییدیولوژیهای پنهان شده در لایههای توسعه نیافتگی اجتماعی و فرهنگی را که توجیهگرِ خشونت در جامعه هستند را برهم بزند و در برابرِ نفوذِ آنها نه تنها در سطح بلکه در عمق حیات اجتماعی ما سد ایجاد کند و فضای جدید بوجود آورد.
(سیدحسین اشراق)
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است