تذکره یک سند اداری و حقوقی است نه سند هویت
 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۳۰    ۱۳۹۷/۲/۱۶ کد خبر: 150732 منبع: پرینت

در عصر فردگرایی و جهانی شدن، هویت یک امر کاملا شخصی است. در دنیای مدرن، کشورها معمولا چیزی به نام کارت هویت ملی (National Identity Card) ندارند. مثلا انگلستان. یا حداقل گرفتن کارت هویت ملی اجباری نیست. مثلا سویدن. (1) انسان آزاد در جامعه فردگرا نمی پذیرد که هویت وی را کسی دیگری تعیین کند. یا شماره شناسایی مبتنی برهویت داشته باشد.

تذکره یا پاسپورت بیشتر یک سند اداری و حقوقی است تا سند هویت. این سند را برای انجام نظم زندگی مرتبط به زندگی فرد دارنده سند و نهاد دومی که ممکن دولتی یا غیر دولتی و کشوری یا فرا کشوری باشد، استفاده می کند.
از آن جهت که تذکره یا پاسپورت یک سند اداری و حقوقی است، منطق اداره حکم می کند، سند هرچه ساده تر و کوتاه تر باشد مفید تر است. فقط مشخصات که لازم است باید در آن گنجانیده شود.

اطلاق تذکره به عنوان سند هویت، توهین به کرامت و آزادی فردی است.

(1) دو هفته پیش، قبل از اینکه جنجال های ناشی از توزیع تذکره در افغانستان بار دیگر اوج بگیرد، با شخصی از سویدن در مورد جنجال های احتمالی توزیع تذکره بحث داشتیم. از وی پرسیدم، در تذکره شما چه مشخصاتی نوشته شده است؟ قبل از جواب مکث کرد، لبخند زد و بعد گفت: "راستش من تذکره دارم ولی هرگز از آن استفاده نکرده ام. نمی دانم." این خانم قریب به شصت سال این سند را با خود دارد اما چون داشتن تذکره در سویدن اجباری نیست، هرگز از آن استفاده نکرده است.

احسان قانع


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
تذکره
قانع
نظرات بینندگان:

>>>   کسی که از افغانیت خود منکر است بروند نزد باداران خود وافغانستان افغان صفت را رها کند
بصیر نظری

>>>   من فکرکردم شما در کشور ایران یا پاکستان با خانمی راجع به تذکره و هویت صحبت نموده اید. در آن کشور ها همه مطميین اند که با هویت شهروندان کسی بازی نمیکند. در کشوری بنام افغانستان متآسفانه سالهاست با هویت شهروندان معامله میشود در بیرون کشور همه شهروندان را بنام افغان یا پشتون ثبت نموده اند و در هر مصاحبه قبل از آنکه یک شهروند از کشورما دهن باز میکند که هویت خودرا معرفی کند ، مصاحبه کنند میگوید در افغانستان تنها پشتون ها زندگی میکنند و دیگر اقوام در کل اقلیت های بسیار کوچک اند که قابل دید نیست . از زمان امان الله و قبل از آن تمام هویت های بومی و بزرگ مارا کوچک جلوه داده اند و جهان را از هویت های دیگربدور نگهداشته اند تا هویت های دیگر را نابود سازند و هویت جعلی خود را بر دیگران تحمیل کنند و اگر هویت های بزرگ دیگر صدای برای دادخواهی به سطح بین المللی بلند کنند کسی به آن توجه نکند و صدایی را نشنوند. هویت زدایی در کشور ما یک رسم شده و اگر کسی صدا بلند میکند چندبیخبر و یاهم اجیر چنان مینویسند که دیگران در کشور ها مانند کانادا و یا امریکا و یاهم اروپا کسی بالای هویت خود فکرنمیکند و آی دی کارت برای شان مهم نیست ، شما چرا همه هویت هویت میگوید ، ما هنوزقرن ها از کشور های متمدن فاصله داریم نباید با نوشته های بی سنجش خود افکار مردم را مخشوش میساید و هویت را بسیار پیش پا افتاده جلوه میدهید و فکرمردم رامنحرف میسازید تا هویت خواهی را کنارگذارند و بگذارند هرچه باهویت شان شد مهم نیست . توزیع شناسنامه های جدید یک هویت زدایی است و هویت های بومی و بزرگ را میخواهند نابود سازند و نام گذاری بالای این شناسنامه (برقی ) یک بی سوادی و جهالت است که دیگران بالای ما میخندند حتی ذکر پسوند دیجیتالی هم نادرست است . چند بیسواد در رآس قرارگرفته است و کشور را به جهان جاهل معرفی کرده اند و میکنند. برای یک سویدنی هویتش خط قرمز زندگی اش است همچنان برای همه یی انسان های صلح خواه و آزاد منش.
خارکش

>>>   افغان یا اوغان تنها نام یک قوم ناقل افغانستان است
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » در ( سال 1018 ه .ق ) ازکوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از افغانان و محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان در هند نام برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است.

شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.

مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.

دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»

هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان با افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بر‌دیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمی‌دهند.

داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .

تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است

منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 .
7—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات فرهنگ وارشاد اسلامی 1377.

>>>   طور مثال است :
در هندوستان تقریبا ۲۰ فیصد مسلمان و ۲۰ فیصد دیگر ادیان از عیسوی
تا دیگران با۶۰ فیصد جمعیت کلان هندو زندگی میکنند آیا امکان دارد مسلمان ،
عیسوی و دیگران را به خاطر که در کشوری زیر نام هندو زندگی دارند
هندو خطاب کرد که هرگز نه و امکان ندارد پس در افغانستان چرا سایر
اقوام به زور و جعل و تذویر و فتنه افغان ( پشتون ) ساخته میشوند.
در قانون اساسی بعد ار تصویب لوی جرگه ۳۵ جای در ارگ زمان حامد
کرزی جعل و دست کاری صورت گرفته .
نه با قانون اصلی و نه با موارد جعلی یعنی فرمایشی نژاد و قومیت اعطا
شده نمیتواند . نژاد و قبیله در طول تاریخ زندگی بشر به وجود آمده است
م.ش.زمین بوس کابل

>>>   غنی و فاشیستهای ارگ کرامت انسانی و وجدان انسانی ندارند و آزادی و حق هویت انسانها را نمیدانند چون .....و بیمنطق اند. برای کسی ممکن نیست که هویت فیزیکی و فرهنگی قومی را عوض کند غنی فاشیست بیهوده میکوشد

>>>   احسان قا نع اکر تذکره بخاطر هویت نیست .چرا عکس خر را در تذکره ات سریش نمی کنی .

>>>   اوغانهای اوغانی را چطور باید فهماند ؟ اوغانها فکر میکنند شناسنامه مانند گذرنامه رسمیت خارجی نیز دارد

>>>   آقاییکه لطف کرده درخواست کردی عکس خر در شناسنامه ها باید درج کنی پس شتر اجداد اشرف غنی کفایت نمیکند منطق اوغان تنها تا این حد کار میکند نه زیادتر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است