تاریخ انتشار: ۲۰:۰۲ ۱۳۹۷/۲/۲۰ | کد خبر: 150891 | منبع: | پرینت |
ما از بحران زعامت و فقدان دیدگاه راهبردی رنج می بریم
الف
تاجیکها، به عنوان یکی از میراثداران اصلی امپراطوری ،تمدن و فرهنگ Persian Empire و خراسان ، امروز در بدترین وضعیت سیاسی و انسجام تشکیلاتی به سر می برند و این وضعیت نابود کننده و فاجعه بار است.
از آنجا که هویت تاجیک، هویت فرهنگی و تمدن محور است و نه نژادی، لهذا زعامت و رهبری تاجیک ضرورتاً می بایست به چهار اصل هویت تاجیک ( زبان فارسی، هویت تمدنی و تمدن خراسان، قرائت مکتب حنفی و عرفان اسلامی) اعتقاد و باور داشته باشد.
این اعتقاد و باور در چهاراصل برای اعضاء شرط نیست، بلکه برای رهبری شرط است ،اما برای اعضا داشتن یک عنصر مشترک کافی است.
ب
بسیاری از شخصیت های سیاسی مطرح امروز تاجیک، خود تعریفی درستی از دیدگاه و چشم انداز آینده ندارند و تمام کارنامه سیاسی آنها در محیط تاکتیک و آنهم فقط برای حفظ موقعیت سیاسی، امنیت اقتصادی و اتوریته اجتماعی خلاصه می شود.
ج
جمعیت اسلامی افغانستان که در زمان سپهسالار جهاد و فرمانده کل مقاومت (شهید احمدشاه مسعود) و زعامت شهید استاد ربانی، به صورت طبیعی نماد و مظهر تفکر تاجیک تلقی می شد، امروزه بنا به دلایلی که بیان آن در این پنجره مفید نیست، در جغرافیای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود تسلط و زعامت لازم و کافی را برای بسیج تعیین کننده ندارد.
اگر جمعیت اسلامی همین امروز تفکر تاریخ زدهیی سیاسی خود را رها کند و با ادعای زعامت تمدنی وارد میدان شود، بستر اجتماعی برایش کاملاً مهیا است.
د
وضعیت تاجیکها در رهبری نهاد حکومت وحدت ملی بشدت خاکستری است، در جلسات شورای امنیت، اجلاس کابینه و شورای های غیر قانونی صلح و علماء، کسی ایکه مدعی هویت و تمدن تاجیک باشد و با جرات از داعیه تمدنی ما دفاع و استدلال نماید، دیده نمیشود.
من اطلاع دقیق دارم ، که در جلسه شورای امنیت برای تقسیم سبزوار (شیندند) به پنج شهرستان جدید، هیچکدام از عناصر شرکت کننده تاجیک که تعداد شان کم هم نبوده است، از تقاضای جوانان مبارز و شهروندان هرات به؛ اسفزار و سبزوار هیچ دفاعی نکردند و سرانجام اشرف غنی توانست تمام تاریخ و تمدن اسفزار را دفن نماید.
همچنان تا امروز هیچ یک از اعضای کابینه در مجلس وزرا به اشرف غنی نمی تواند بگوید که چرا دانشگاه هرات تا حالا نباید لوحه داشته باشد؟
اینها دو نمونه بود و از این نمونه ها زیاد داریم.
د
واکنش های شخصیت های سیاسی تاجیک در باره صدور فرمان غیر قانونی شناسنامه ها و تهاجم گستاخانهی فاشیسم علیه هویت، بسیار ضعیف و توگویی از سر ناچاری بود.
عدم برنامه و پلان عملی علیه این اقدام فاشیستی نشان می دهد که زعامت تاجیک ظرفیت و پوتانسیل لازم برای توقف پلان شوم و ننگین فاشیسم را ندارد.
واکنش داکتر عبدالله به اقدام اشرف غنی یک رویکرد سیاسی و معطوف به توافقنامه سیاسی کابل بود و نه ضرورتاً یک واکنش راهبردی، ضمن اینکه این اقدام ضرورت به حمایت گسترده دارد، اما در موازات نهاد کاخ سپیدار می بایست زعامت تمدنی از هویت به عنوان یک اصل راهبردی حمایت نماید.
همچنان سکوت معنی دار شورای حراست و ثبات به رهبری استاد سیاف در باره شناسنامه ها قابل سوال جدی است، زیرا این شورای به خاکریز جمعیت تبدیل شده است.
پیشنهاد
اگر شخصیت های مطرح و جمعیت اسلامی افغانستان از داعیه برحق و تمدنی احیای نهضت مقدس خراسان دفاع ننمایند، آنوقت مردم ما حق دارند اندک اندک از تمام این شخصیت ها عبور نمایند و ستاد رهبری مؤقت تاجیک با اشتراک تمام نهاد های سیاسی و اجتماعی تشکیل کردد.
این راهکار می تواند نخستین گام گذار از مدیریت بدوی به زعامت مدنی باشد.
عبدالحی خراسانی
>>> خراسانی صایب، وطندار گل و هم ولایتی عزیز. درد نامه تان قابل ستایش است. اما امیدوارم فرمولی ابداع کنید که همه متغییر های مؤثر را در خود جا داده باشد. با احترام فراوان به قوم بزرگ و فرزانه تاجیک و با تأیید تمامی حرف هایی را که در بالا ذکر کرده اید، باید عرض کنم. در آیینه ای که شما ساخته اید بجز تاجیک کس دیگری دیده نمیشود. پس این آیینه باآیینه فاشیزم و یونیزم چه فرقی دارد.
>>> جناب خراسانی شما هم که افکار فاشیستی دارید ، به چه دلیل رهبری باید واجد چهار اصل پیشنهادی تان باشد؟ اما برای اعضا داشتن فقط یک شرط کفایت میکند. میدانیم که ساکنان قدیم واصیل خراسان تاجیک ها ، هزاره ها ، ازبیک ها ، ترکمن ها وسایر ترکتباران و اهل هنود میباشند آنوقت این چهار شرط شما را فقط یک فرد تاجیک تبار میتواند پوره کند هرچند علی الظاهر منظور تان رهبری تشکیلات جمعیت است اما نگاه شما در دور دست ها رهبری حکومت است آنوقت تاجیکها جایگزین انحصار طلبی پشتون ها نخواهد شد؟ اگر سالهای دهه 70 را بازنگری کنیم عمده ترین عامل بلند پروازی های جمعیت و شورای نظار بود که سرنوشت امروزی را رقم زد ورنه با عقب راندن حزب اسلامی از کابل، حکومت دونیم قرنه فاشیستها که امروزه از طرف جمعیتی ها و سایر مردم به نام سلیمان کوهی و غاصبین کشور یاد میشوند تقریبا رو اختتام بود .شورای نظار ازبیک ها را به نام کمونیستها و هزاره ها را با تعصب قومی مذهبی سرکوب کرد و به سیاف که نه چپ وی معلوم است و نه راستش فرصت مانور داد و احتمالا بازی دو سره مینماید.اکنون که گپ به خراسان و خراسانی رسیده، راه بیرون رفت از این وضعیت ناامنی ، فقر و فلاکت انتخاب یکی از این دو راه است: یا حلقه غلامی انحصار گران سلیمان کوهی را مردم مخصوصا جمعیتی ها مانند گذشته ها بپذیرند انوقت خود انحصار طلبان یاغی های شانرا سرکوب میکنند و آرامش در کشور می آید و اگر حلقه
غلامی را نمیخواهید باید مذهب از سیاست جدا شده و دست طرفداران سلطه طلبی مذهبی از جمعیت کوتاه شود تا هر خراسانی اصیل بدون کدام دغدغه شامل جمعیت شود و فرد شایسته فقط با دارا بودن اصلیت خراسانی بتواند رهبر جمعیت و حتی حکومت شده بتواند .
>>> آزاد مرد قدراست اگر باشد من یکی غلامش.
هرچه می بینم همه برده شکم و زیر شکم اند و قامت ها خمیده بر زیر بار متاع دنیا.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است