در حالیکه قدرت تک بعدی غنی در یک قدمی انتخابات و تداوم حکومت است، رهبران غیرپشتون تهی از قدرت و اعتبار اجتماعی با اتحادی دگرباره برون مرزی یا معنی و اصول ایتلاف را نمی دانند یا تنها مجذوب دوربین رسانه ها هستند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ ۱۳۹۷/۲/۲۲ | کد خبر: 150926 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، با نزدیک شدن به پایان حکومت وحدت ملی، مردم به تلخی دوران ریاست جمهوری اشرف غنی را با گسترش جنگ، ناامنی، فقر و بیکاری تجربه کردند و با توجه به حمایت همه جانبه امریکا و تلاش چهاساله ارگ برای سازماندهی انتخابات، حکومت وی ادامه خواهد یافت اما بدون نام وحدت ملی و تحمل شریک در قدرت.
در این میان، سیاستمدارانی که از چرخه قدرت نظام ترد شده اند و حکومت در سلطه چند تکنوکرات پشتون قرار گرفته آیا ایتلاف و اتحادها می تواند حداقل سدی در برابر حجم گسترده قبیله گرایی ارگ باشد یا تنها نمایشی است از شکست خورده هایی که برای ماندن به هر ریسمان پوسیده ای چنگ می اندازند؟
و اگرچه از انتحاری در کشتارهای دسته جمعی گرفته تا برکناری و حذف رهبران جهادی، انگشت اتهام به سوی اتمر و استانکزی گرفته می شود اما باید گفت که هست و نیست دوران جدید افغانستان که در کنفرانس بن پایه گذاری شد ثمره ای جز حکومت وحدت ملی و گسترش جنگ و ناامنی چه می توانست باشد؟.
افغانستان هیچ گاه رهبری در پی منافع ملی نداشت و برهمین مبناست که اشخاصی چون کرزی و اشرف غنی به ریاست جمهوری می رسند و تمامی اهداف خود را در از میان بردن رهبران غیرپشتون برای رسیدن به کشور پشتونیزم خلاصه می کنند در حالی که هیچ کشور و قدرتی در تاریخ جهان با وجود نسل کشی های تکان دهنده نتوانست به تصفیه قومی دست یابد.
این در حالی است که باقی رهبران قومی و سیاسی غیرپشتون برخواسته از دل جهاد، چنان دلبسته شهرت و ثروت هستند که با دسیسه های ساده همچون پیشکش پست های تشریفاتی مغلوب می شوند که نشان از عدم دوراندیشی سیاسی دارد و مهم تر از آن، خیانت به اعتماد مردم در عمر سیاسی خود به مانند جنرال دوستم، عطا محمد و محقق که اکنون پس از ایتلاف نمایشی نجات با عده ای از مقام های پشتون در انقره ترکیه دست به اتحادی دیگر زده اند.
هرچند ایتلاف نجات تنها در عکس های رهبران خود خلاصه می شد و هیچ دستاورد دیگری نداشت باید گفت که این رهبران در دوران های مختلف افغانستان، تجربه های بسیاری در اتحاد و ایتلاف های ناهمگون با عمری چند صباح داشته اند که مهم ترین فاکتور که همان اعتماد میان رهبران است را نداشته و نخواهند داشت زیرا همچنان کینه های گذشته پررنگ و تبارطلبی از اصول هر رهبر قومی می باشد.
قرن ها تجربه حکومت داری از رهبران پشتون، سیاستمدارانی قدرتمند ساخته است که با وجود اختلاف های عمیق برای حفظ برتری در قدرت و کنترل دیگر تبارها متحد و یکپارچه می باشند اما باقی بخصوص قومیت تاجیک تهی از رهبری با اقتدار و عدم همبستگی همواره با شکست مواجه می شود و مطابق اهداف از قبل طرح ریزی شده سران پشتون عمل می کنند به مانند کنفرانس بن و دوران پسا طالبان.
از جانب دیگر، مقام های با نفوذ پشتون با وجود قرار گرفتن در جبهه مخالف حکومت وحدت ملی آیا توان تشکیل اتحاد میان خود را ندارند و باید در کنار رهبران غیرپشتون وارد ایتلاف شوند یا در پس پرده برنامه های دیگری در جریان است؟
همانگونه که کرزی از حامی وابسته به امریکا بدل به منتقد سرسخت کاخ سفید شد تا بتواند با رهبری جریان مخالف، پشتونیزم کردن افغانستان را تسریع بخشد حضور مقام های قدرتمند پشتون در کنار رهبران ایتلاف نجات تنها می تواند حکم کنترل توسط ارگ را داشته باشد.
در همین راستا، اشرف غنی که توانست با تیم کوچک اما مرموز ارگ تمامی مهره های دردسر ساز حکومت را منزوی و حذف کند و از توافقنامه حزب اسلامی به عنوان فشاری برای ساکت کردن صداهای مخالف سود ببرد خیال رفتن از قدرت را ندارد بلکه در حکومت بعدی دیگر نه عبدالله است و نه جنرال دوستمی که خار چشم رهبران پشتون باشد.
و با توجه به سقوط عطا محمد از محبوبیت مردمی که در یک قدمی رهبری جریان مخالف بود و جنرال دوستمی که دیگر مهره ای قدرتمند در شمال نمی باشد، گلبدین حکمتیار با حزبی قدرتمند و یک لشکر نظامی خواهان تصاحب کرسی های پارلمان برای حزب اسلامی است زیرا حزب جمعیت با حذف رهبران بانفوذ خود در قدرت درگیر نبردهای درونی می باشد و حزب جنبش نیز در تبعید رهبر دیگر به مانند گذشته منسجم نیست.
انتخابات مجلس و شورای ولسوالی ها در صورت برگزاری اگر در تقلب به مانند انتخابات گذشته باشد در سازماندهی نظیر نخواهد داشت اگرچه انتخابات ریاست جمهوری در حمایت همه جانبه امریکا از اشرف غنی و نبود رقیبی قدرتمند از باقی اقوام می تواند تداوم ریاست جمهوری برای وی باشد حال می خواهد بیشمار ایتلاف مخالفان در برابر ارگ به وجود آید زیرا این گونه رهبران نشان داده اند که بازیگران بزرگ در مقابل دوربین رسانه ها می باشند اما در صحنه سیاسی جز ضعف و بی کفایتی چیزی برای ارایه ندارند.
کد(18)
>>> نبی کریمی
من افغان نیستم.
زیرا:
1. نام تاریخی وطن من افغانستان نیست.
2. فرهنگ و زبان و ادبیات اساطیری و تاریخی من به زبان افغانی نیست.
3. هیچ یکی از کتب تاریخی و جغرافیایی سرزمین من به زبان افغانی نیست.
4. زبان دربار و تواریخ رسمی هیچ یکی از شاهان تاریخی ما زبان افغانی نبوده است.
4. ادبیات و زبان اَوِستا کتاب مقدس بلخیان و زابلیان باستان و زبان و ادبیات هیچ یکی از شاهنامه های زابلستان و سیستان به زبان افغانی نیست.
5. زبان هیچ یکی از اسلام شناسان، قرآن شناسان، راویان حدیث، عارفان، شاعران، تاریخ و جغرافیانگاران وطن ما زبان افغانی نبوده است. مثلا زبان رُمان بلخی (از یاران نزدیک رسول خدا و ملقب به سفینت الرسول) زبان شقیق بلخی، زبان ابراهیم ادهم بلخی (عارف بزرگ و نامدار اسلامی) زبان ابوزید بلخی (پدر علم جغرافیا در اسلام) زبان ابومعشر بلخی (پدر علم نجوم در اسلام) زبان جوانمرد قصاب بلخی، زبان وردان ابوخالد کابلی، زبان امام اعظم ابوحنیفة کابلی، زبان بوعلی سینای بلخی، زبان و دیوان مولانای بلخی، زبان و دیوان ناصر خسرو بلخی، زبان رابعة بلخی (نخستین شاعر زن فارسی) زبان بیرونی غزنوی، زبان سنایی غزنوی، زبان حنظلة بادغیسی (نخستین شاعر مرد فارسی) زبان محمد بن وصیف سیستانی (دومین شاعر مرد فارسی) دیوان و زبان عبدالواسع جبلی غرجستانی، زبان هجویری غزنوی (نویسندة نخستین کتاب عرفان اسلامی) زبان جامی بزرگ و خواجه عبدالله هروی و زبان هیچ یکی از هزاران مفاخر علمی و دینی و فرهنگی و ادبی و تاریخی وطن ما زبان افغانی نبوده است. بنا بر این من هم چون زادة این وطن و فرزند پدران خود هستم، لذا افغان نیستم.
>>> Ismail Feroughi
هموطن ، اهریمن مرگ درپشت خانه ی ات خوابیده است .
حاکمان کابل توان تأمین امنیت برای تو را ندارند . آنان فقط نفاق پراگنی بلد اند و بس . تا تو با سایر هموطنان متحدانه برای تأمین نظم و ثبات نرزمی ، اهریمن مرگ دروازه ی خانه ی تو را هم خواهد کوبید .
بدنبال حملات گروهی دوهزارنفری در فاریاب و حملات همآهنگ و همزمان در کابل ، بدخشان ، بغلان ، جوزجان ، هلمند ، ننگرهار ، شبرغان ، بدخشان و قندهار ؛ دیشب چند ولسوالی فراه مورد تهاجم گروهی خونین طالبان قرار گرفته ، دهها سرباز ، افسر و مردمان بیگناه ما را به قتل رسانده ، تأسیسات دولتی را به آتش کشیدند .
تقریباً تمام مملکت در آتش جنگ می سوزد . دولت ناکاره ی وحدت ملی ! مسوولیت پذیر نیست و مسوولین امنیتی با بی حیایی تمام حتا به کم کاری خویش نیز اعتراف نمی نمایند .
تا تو نیندیشی و نجنبی ، همین آش خواهد بود و همین کاسه .
>>> Salam
من از شهروندان پشتون تبار خود مى پرسم ، آيا تمدنى را مى شناسيد كه افغان در تاريخ ناجى آن بوده باشد ، جز تاريخ سياه و قتل و كشتار و غارت !
يك نمونه از تمدن درخشان علمى ، فن آورى و ادبيات را شما در تاريخ سياسى و انسانى پشتون ها ( افغان ها) نشان دهيد !
مگر احمق بايد بود كه تمدن و تاريخ درخشان خراسانى را در مقابل عصبيت قبيله يى وسنت هاى انسان سوز افغانيت از دست داد.
ما سه سده اين تجربه يى تمدن سوز را داريم ، فكر كنم ديگر كافى است .
>>> تاجک ، پشتون ، هزاره ،ازبک باهم برادر هستیم اما سران پشتون که بی اتفاقی را دامن میزنند و. او عده پشتون های که از قلدران قوم پشتون دفاع میکنند هم در جمله متعصبین هستند جای شان در جهنم است .
>>> Farid
تیم حاکم بیشتر برای تداوم برنامه های مطرح در سال 1357 عمل میکند . آن برنامه ها ؛ برنامه های هرج مرج و بحران بودند . صاحبان اصلی قدرت در کشور ما بیشتر به مدیران کودتای ثور شبیه اند تا به امان الله شاه و ظاهر شاه . چهار دهه است که جنگ را تجربه می کنیم و رسیدن به صلح را نمی آموزیم .
حالا برای رسیدن به صلح و ثبات و رفاه و خوشحالی به دو اجماع بزرگ نیاز داریم !
ـــ جغرافیای ما بدون اجماع درونی ، بدون همسویی مردم ؛ روی رفاه و خوشحالی را نمی بیند . سرزمین ما خانۀ همه باشنده های آن است . همه باشنده های آن یکسان مالک آن اند . تمام ساختار ها و نشانه های موجودیت آن باید متعلق به همه فرهنگ ها و رنگ های باشنده های آن باشد .
ـــ به تفاهم و اجماع موسس میان کشور ــ قدرت های بیشتر از هنگام تاسیس نیاز داریم . این اجماع همان تفاهم و همسویی منطقه یی است که بدون آن رسیدن به صلح و ثبات ناممکن است و لجاجت در ندیدن آن به غیر از تباهی و بربادی نتیجه ی دیگری برای وطن ما در پی نخواهد داشت . کشور ما باید محل همبستگی و همکاری اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی باشد نه محل کشمکش ها و تقابل ها .
>>> Paiez
به تیوری توطیه و یاوه گویی متهمم نکنید؛اما:
شما به این باورید ؟ که غنی شجاعت پذیرفتن این همه اعتراض و ندامت، نه دیدن سلامت، و پذیرفتن خطر های بزرگ در اوج حماقت را دارد؟ نه! هرگز!
کشور های جهان سوم، میدان های بازی اند برای بازی منافع کارتل ها و استعمار گران بزرگی که در نقش خدایان زمینی مدرن، آیه می فرستند و تقدیر می نویسند و سر نوشت می سازند...
غنی و غنی ها در هر کجای دنیای فقیر، یا جهان سوم، پیاده های مزدوری اند که توسط امپراطوران سود و سرمایه و نفت؛ در این شطرنج جنایت بار، در نقش شاه ظاهر می شوند تا این بازی شیطانی و ننگین را، در قدم نخست، به نفع حامی های شان به پایان برند؛ و بعد، مزد نا مشروعی را هم نصیب خود نمایند...
شما باور مکنید که در موضوع شناسنامه، غنی و یارانش متحمل این همه ریسک های خطرناک برای امروز و فردای خویش و این مردم می شوند؟ نه! چنین نیست!
انگلیس و شرکای منطقه ای و بین المللی اش، صد بار نسبت به غنی ها و یون ها، به افغانیزه کردن تمام مردم این سرزمین و این کشور، حریص تر ومصر تر اند...
چرا چنین است؟
این بر می گردد به منافع دراز مدت و استراتیژیک آنان در این منطفه...
بنا بر این، مردم و جوانان ما، در سلسلهء حق طلبی های شان، ریشهء تفرقه در میان مردمان ما، شیطان بزرگ(انگلیس) را فراموش ننموده، نقش شیطانی آنان را در بر بادی دیروز، امروز و فردای ما، در نظر داشته باشند!...
>>> Arianfar
با درود و مهر
دوستی پرسیده اند که اشرف غنی برای این که نام نیکی در تاریخ بر جا بگذارد، چه باید بکند.
از دید بنده بهترین کاری که آقای احمدزی می تواند بکند، این است که
1. روابط کشور را با مثلت خبیثه برمودایی عربستان، پاکستان و ترکیه تا سطح روابط قونسولی پایین بیاورد تا همه جهانیان بدانند و متوجه شوند که همانا همین سه کشور با مداخلات بی پایان خود نا را به این روز و حال رسانده اند.
2. . آقای کرزی را با حواریون و مشاوران شان به دبی تبعید نمایند.
3. بی چون و چرا و به زودترین فرصت ممکن لویه جرگه اضطراری را برگزار و خود استعفا بدهند و زمینه را برای بازنگری در قانون اساسی و تغیبر ساختار نظام فراهم سازند.
کامروا باشید.
>>> پشتون ها تا به حال از تعلیم و تربیه و از مقام های دولتی دور بودند تا دیروز همه کرسی های دولت را پنچیری ها گرفته بود و تاحک ها هم خوش بودن و حالی نوبت پشتون است من یک افغان هستم و به افغانیتم افتخار میکنم کسانیکه میگویند
چند نفر که جاسوس پاکستانی ویا ایرانی هستند در بین مردم شریف افغان یاوه گویی میکنند ایا نمیدانند که ۷۵٪ مردم افغانستان پشتون هستند بروید بمیرید
>>> به جواب نبی کریمی کامنت اولی باید بگم
پشتون ها یعنی احمد شاه بابا تاهند گرفت و دهلی را برای ۲۰ سال از خود ساخته بود و جزیه میگرفت که همه جهانیان اگاه هستند به جز مثل خودت چند نفر که اصلا از تعلیم و تربیه خبری ندارد و بس ودیگر چیزی نمیگویم.
ولی شم تاجکان چی کردین برم بگوید
>>> ۲۵۰ سال است که حاکم و فرمان روا هستید ، از شما آموختیم ! مردم عادی تان خبر نداشتیم و از پادشاهان تان یاد گرفتیم ، کور کردن برادر را از امیر دوست می خان ، وطنفروشی را از امیر عبدالرحمن خان ، پدر کشتن را از امیر امان خان ، قسم خوردن به ورق قرآن را از نادر خان ، خواب کردن را از ظاهر خان ، مال مردم خوری را از وزیرمامد گل خان ، چال و نیرنگ مردم فریبی را از داود خان ، استاد خود توسط بالشت کشتن را از حفیظ الله امین خروتی ، گریختن شبانه را از داکتر نجیب ، آدم کشتن را از ملا عمر ، شیر شدن را از کرزی ، نان خوردن و به نمک دان شاشیدن را از غنی کوچی .
>>> این کوچی لعنتی هیچ بردی ندارد، همه موفقیت های او در جهت مسایل سمتی زبانی و قومی است، ودر مورد منافع ملی این نکبت بلاخره کشور را بسمت تجزیه سوق میدهد۰
>>> غل زی های از نگاه فرهنگی مردمان بسیار بدوی و نیمه وحشی هستند و توانائی پیشبرد امور حکومتداری یک کشور متنوع چندین ملیتی و چندین زبانی را ندارند۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است