آقای مرتضوی کارش از چاپلوسی ساده برای یک خودکامه ای نامشروع گذشته است. دیریست هم به خودش جفا می‌کند و هم به شعور مردم و مخاطبانش اهانت.

چند ماه پیش به دلیل کامنت های که زیر پست هایش می گذاشتم، مرا از فیس‌بوک اش حذف کرد. من به تصمیم اش احترام گذاشتم و تا امروز در این خصوص چیزی نگفتم. چون از یکسو درماندگی اش برای قابل فهم بود. از سوی حذف اندیشی امری است که ریشه در ذات قدرت نامشروع دارد و بنیاد خودکامگی بر حذف استوار است. حالا این حذف مجازی باشد یا فیزیکی سیاسی.

برای بحث و اطلاع رسانی در خصوص نقض استقلالیت کمیسیون مستقل انتخابات از سوی یک خودکامه نامشروع، در برنامه فراخبر طلوع‌نیوز گپ زدم و آنچه مسوولیتم در عرصه مبارزه با استبداد و خودکامگی ایجاب می‌کرد، را ادا کردم.

دقایق بعد از بحث فراخبر، مرتضوی در فیس‌بوک اش یک مشت چرند، بلوف و گپ کذایی را منتشر کرد. چهار تن از دوستان مشترک مان، خبر دادند که مرتضوی در واکنش به بحث امشب ات پست های عجیب غریب نوشته است. از یکی این دوستان خواستم که "پرنت اسکرین" از مطالب مرتضوی بفرستد. چون من به دلیلی توسل مرتضوی به حذف و بلاگ، به حساب کاربری اش دست رسی ندارم.

پرنت اسکرین ها رسید. درفشانی های کذایی مرتضوی را خواندم. دیدم مرتضوی در حالی که میداند من مستند و موردی گپ میزنم و میداند که غنی به حوزه‌ای استقلالیت کمیسیون مستقل انتخابات، بی حرمتی کرده است، باز هم چشم شرف و وجدان می‌بندد و در کمال دیده درآیی مرا متهم به شایعه پردازی و دروغگویی می‌کند.

امروز تا این دم درگیر و مصروف بودم و مجال نوشتن در این خصوص نبود. حالا با توجه به آنچه مرتضوی می‌کند، سخن آخری ام برایش این است که اگر ممکن است، اول به خودش رحم کند. دوم به شعور مخاطب و وجدان جمعی مردم اهانت نکند. اگر بازهم تاکید بر حقانیت خودش دارد، از همینجا اعلام می‌کنم که یا دلقک بازی در دربار نامشروع یک خودکامه ای چون غنی را کنار بگذارد. یا شرافت نداشته اش را در آزمون جمعی به نمایش بگذارد و از پستوی تاریک خانه حذف اندیشی و خودکامی غنی بیرون بیاید، تا در یک فراخبر دیگر رو در رو گپ بزنیم. "تا سیه روی شود هر کی در او غش باشد".

اگر مرتضوی توان گفتگوی رو در رو به خود نمی‌بیند، تمام ارگی های فاقد مشروعیت را از الف تا ی، یک تنه به گفتگو و مناظره دعوت می‌کنم.

آیا مرتضوی و الف تا ی ارگی های فاقد مشروعیت توان گفتگوی رو در رو، در محضر مردم را دارند؟ اگر آری، [دا گز. دا میدان]. اگر نه، مرگ وجدان و شرف شان را با همین متن تند، که صد البته مناسب حال شان می‌باشد، اعلام میدارم و دیگر با موجودی به نام مرتضوی نه حرفی دارم و نه رفاقتی.

پ.ن: اگ این متن زیادی تند و زننده است، از سایر مخاطبان، پوزش می‌خواهم. اما واقعیت این است که مرتضوی مجبورم کرد به زبان مناسب حالش با او گپ بزنم. زبان مناسب حال یک دلقک در دربار نامشروع یک خودکامه!

آصف آشنا

>>>   چرندیاتت شاید برای خودت معقول و به جا باشد برای دیگران نه، ادم های فهمیده و با دانش هیچگاهی از خود راضی نمیباشند خود صفتی کار آدم های است که توان و فهم دانشی شان قلیل باشد و یا هم پیرو دستوری باشد.

>>>   مرتضوی خودش را در دم غنی بسته است
ترسم از این است که وقتی دم غنی بریده شد مرتضوی چه خواهد کرد.

>>>   اين يك موضوع عيان است كه در تيّم فاشيستي - شونستي غني-اتمر-حكمتيار هيچ قومي بجز پشتون گنجايش ندارد. اينكه يك تعداد بلي گويان بدون صلاحيت مانند دانش، مرتضوي وغيره در اين تيم موجود اند ، صرف جنبه نمايشي دارد. البته بلي استفاده هاي شخصي خودرا ميكنند. اين خود فروخته ها هميشه بخاطر استفاده شخصي خود ، بهمه چيز پشت كرده اند.

>>>   هیچکدام تان از همدیگر فرق ندارید تو اصف آشنا دلقک دربار نا مشروع خود کامه عبدالله عیاش و او هم از اشرف غنی کدام تفاوتی ندارید میگویند ....

>>>   زنده باد آصف آشنا جوان بااستعدادمن با رقابت اش با کسی کارندارم به یقین استعدادش برایم قابل قدراست.

>>>   خودفروشی آشکار مطبوعاتی و خرام نابهنجار سیاسی مرتضوی گواه تأثرآوری است بر اصل که: «عطش قدرت خمیرمایهٔ فساد است».
داود

>>>   ما هم ازقبل از روی تمام بیانات منفعلانه آقای رضوی به وجدان فروشی او
پی برده ایم و یک بار دیگر از دفاع ( در حقیقت رموز اثباتیه ای بیان او )
در تلویزیون آریانا در باره مداخله بی شرمانه ارگ در راس آقای اشرف غنی
در مداخله ،تهدید وتعجیز بالای کمیسیون انتخابات که قانون و بی طرفی را ده
جای شکسته چشم دید و گوش شنیده داریم به این شخص . . . . نفرت
می فرستیم .
ابوبکر جلالی

>>>   قلمت رسا باد آقای آصف اشنا !
مطلبی جالبی را نوشته کرده ایی.
من زمانی که حرف های کسانیکه که خود را دانشمند و فهمیده می نامند می شنوم و نوشته های کسانیکه خود را دانسته و دانشمند میدانند می خوانم و ایشان ضد حقایق و جانبدارانه حرف میزنند و نوشته می کنند به عزم خودشان به دربار خدمت می کنند. یادم همان سخن عالمانه حکیم ناصر خسرو بلخی می آید که گفته اند : خدمت یک دانشمند به در بار مانند آنست که مگسی بر نجاست آدمی نشسته باشد. برای چنین افراد تعفن نجاست آدمی هم یک کمایی است برای حصول روزی .

>>>   در ارگ کابل آدم سالم و درست وجود ندارد همه دزدان جنایتکاران و جاسوسان و وطنفروشان جمع شدند

>>>   از من به آصف آشنا ،
نقطه جوش وغلیانت خیلی پائین است دراندکترین خکس العمل بان میرسی ،
جناب مرتضوی مامور است ومعذور !
آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم ،
ر

>>>   جناب آشنا،
براي إثبات حقانيت فرموده هاي تان خوب بود كه نوشته هاي آقاي مرتضوي را نيز مي آورديد. چون احساس كردم كه شما از اينكه مرتضوي سخنگوي ارگ شده و شما در يك اقدام عجولانه و إحساساتي، به هدف موج سواري و دستيابي به منافع بزرگتر از طريق جنبش تبسم، استعفا داديد، بعد از آن از تبسمي ها رانده و از قدرت مانده، فك كرديد اگر مرتضوي نبود شما بوديد. به نظر من همان بشيني شعر بگي راحت تَر هستيد.

>>>   هر دو طرف (شاه حسین مرتضوی دلقک و عروسک بی منطق و بی اراده غنی و آصف آشنا دلقک عبدالله)ظرفیت و شخصیت ندارید یک روز با یک دول میرقصید و روز دیگر با دول مخالف آن و آنهم بخاطر یک لقمه نان چرب.

>>>   افغانستان کشور دلقک سازی است. باور ندارید از رئیس جمهور تا نمایندگان و مراکز علمی و ادارات همه را ببینید تا مشخص شود که کشور دلقک ها است یا نه؟ چه کار داری به یک سید گودی پشت اولاد پیغمبر این هم به نمایندکی از تبارش آمده تا خالی از عریضه نباشد.

>>>   جوهره قدرت فساد است

>>>   حال که فرمان غنی باطل شد ایاز دربار غنی چه توجیهی ارایه میدارند.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است