چبستی خواست ، انتظار و توقع ما را از اشیا، اشخاص و پدیده ها نوع شناخت ما از آن ها و موقف ما در برابر آن ها می سازد .
به طور مثال ما از چه کسی، در چه حدی، چه چیزی و در چه زمانی می خواهیم؟ و یا برعکس در چه حدی چه چیزی و در چه زمانی برای چه کسی تقدیم کرده می توانیم؟ همه اش از سطح شناخت و نوع نگاه ما نشات می کند.
اگر نگاه درست و واقع بینانه از اصالت، قابلیت و جایگاه خود و دیگران داشته باشیم، هیچ وقت در دلبستن و دل بریدن از کسی و یا چیزی، دچار خوش بینی افراطی و یا یاس و نا امیدی که از حرکت مان بیاندازد، نمی شویم.

این مقدمه را مختصراً آوردم تا روشن بسازم که در نگاه من رمضان چگونه عبادتی است و چه چیزی می توان از آن انتظار داشت و به دست آورد؟

هریکی از پنج بنای اسلامی جدا از بعد عبادی شان حاوی ابعاد دیگری نیز هستند که شاید در فهم آن نزد همه به یک شکل مشخص اجماع و توافق وجود نداشته باشد .
به طور مثال عده ای نماز را در حالیکه اساساً ستون دین و علامت تمیز و تشخیص بین مسلمان و غیر مسلمان می دانند، معتقداند که نماز نوعی بدن سازی نیز هست. در بحث کلمه، زکات و حج هم، تفسیرها و توجیه های بسیاری از این قبیل وجود دارد.

اما در ارتباط به روزهء ماه شریف رمضان :
اینکه یکی از ارکان دین است و به نص صریح قرآن فرضیت اش ثابت شده شکی نیست. ولی تفسیر و تاویل های بسیاری اندرین باب هم وجود دارد که بخشی از آن باعث عشق ورزی به این فریضه در عین تکلیف بودن اش می شود و بخشی دیگر که بیشتر به جنبه تاویلی مساله بر می گردد، در حد بالایی نسبت به آن اختیار و سهل انگاری را باعث می شود.

بنده اما نسبت به هرکدام از بناهای اسلام به فریضه روزه با دید متفاوت تر نگاه می کنم و توقع فوق العاده بالایی از آن در حوزه انتظارات مادی و معنوی خود دارم .
تصویر من از رمضان تصویر یک انقلاب در زندگی خودم در قدم اول و همه دیندارانی که با اشتیاق به آن التزام دارند، است .
تعریفی که از انقلاب صورت گرفته را با کار کردی که یک انقلاب در مراحل مختلف زمان خود دارد، می توان در تاثیر و کار کرد رمضان به خوبی و وضوح مشاهده کرد و فهمید.

اگر همزمان در حوزه حیات فردی و اجتماعی مان نگاه بکنیم، روزه یک دگرگونی(انقلاب) است و اگر کار کرد روزه را در دو مرحله مد نظر بگیریم، طوری که اول نظم موجود را برهم می زند و زیر و رو می کند و بعد سر از نو به باز سازی و نو سازی می پردازد، بازهم همان کار کرد انقلاب در ذهن مان تداعی می شود.

روزهای پایان درگیری های انتخاباتی غنی و عبدالله که مصادف به ماه رمضان همان سال بود، زیر سایه تاک و یا درختی در صحن خانه داکتر عبدالله آدم های مشهور و به نامی نشسته بودند و یکی تا از فضیلت رمضان بگوید دیگری به صورت عمدی یا طرز شوخی از اینکه رمضان همه چیز را برهم زده و ویران کرده شکایت کرد.
من چیزی نگفتم اما به ذهنم سوال هایی خلق شد اینگونه که واقعا روزه همه آن چیزی را که همین آقا می گوید در حق نظم زندگی روزانه ی آدم ها کرده است؟

وقتی در روز های اخیر رمضان دیدم که تعداد بسیاری به شمول شخص خودم، صاحب نظم بهتر و جدیدی در زندگی و رفتار مان شده ایم، به ذهنم زد که ویرانگری روزه (به تعبیر شخص مذکور)، ویرانگری به منظور نوسازی است .
اینکه در بعد عبادی و دست یابی به اجر و ثواب اخروی چه جایگاهی دارد و از گناه یک ساله به چه شکل وجود و روان آدمی را پاک می کند، در آموزه های دینی ما به وفرت آمده است.

پس توقع ما از روزه توقع تغییر مثبت از یک انقلاب فکری فرهنگی در روان و رفتار آدمی باشد که چون جامعه متشکل از افراد است، روزه منجر به یک تحول کیفی در جامعه نیز بشود.

برنا صالحی

>>>   Ariaie
فكر تان است؟
فاشيزم هرچه متجاوز تر و تند خو تر ميشود، ما بيدار تر و مصمم تر ميشويم، و نتيجه يى كه ميگيرند برعكس است. اين از نعمات الهى است كه قلب هاى عدالت خواهان روشن تر ميشود!
#خراسان_وعدالت محوريت ما

>>>   و طرف دیگرش اینکه رمضان از ما چه میخواهد.
آیا نتیجه عملکرد بین دو رمضان مثبت بوده؟

>>>   حبیب خان در تویتر خود نوشته است:
تلفات جنگ در افغانستان (اوسط) ضد نفر در روز است. اما رئیس جمهور این کشور راهی استانبول است تا کشته شدن ۶۰ نفر در غزه را محکوم اعتراض کند.
پ.ن: کشته شدن یک نفر هم قابل اعتراض است. اما واقعا این رئیس جمهور بی وجدان چرا در برابر کشتار اینهمه انسان در کشور خودش بی تفاوت است؟

>>>   Abdul Ali Faiq
اين حقيقت را عاجلتر بپذيريد و الا نابود تر ميشويد!
#اوغان بورسيه ميگيرد و خارج ميايد، #تاجيك، #هزاره و #ازبيك جنوب ميروند و كشته ميشوند. من به اين عقيده هستم، #طالبي در #خراسان وجود ندارد، هر اوغان صرف نظر به كدام مكتب فكري وابسته است طالب است. يعني همه طالبان اوغان اند و همه اوغانان طالب اند...

>>>   Salam
تابوى نام جعلى افغانستان ديگر شكسته است ، اين جغرافيا همان خراسان كهن است ، نام كه گرماى آفتابش بر همه باشنده گان آن يك سان مى تابد . نام زيبا تر و انسانى تر از خراسان نيست . همه خود را در آن مى بينند . ديگر در نوشته هاى مان بايد تنها از خراسان نام ببريم نه از نام هاى جعلى .

>>>   پاسخ !
تاکه یک افغان است افغانستان است به یاد داشته باشید که به تبلیغات بی معنی وبی مفهوم تان براداران اقوام تاجک ،هزاره ازبیک وسایری اقوام ساکن کشور بازی نمی خورد

>>>   چشمه ای جود اگر نبود خشکتر ازدهان ما = مرغ امید ما چرا رو به سراب می رود من عبارت های وزن دار و آراسته با مفاهیم انگیزشگرشمارا خواندم ، بسیار عالی بود ولی از نظر تجربه ای تاریخی که درهستی رمضان هست قوتی درآن ندیدم تا آنرا درسیاق سخن حکمت دار بگیرم و درتوزیع آن میان نسل آدم و حوا بکوشم ، کلام شما ازجنس ادبیات شعاری است و کاربرد سیاسی دارد درجهت تقویت آرمانگرایی دینی . درون مایه پژوهشی اش که بیان گر دگرگونی ژرف و بالنده باشد بسی بیرنگ و نا پیدا بود انقلاب در نگارش شما مفهوم تکرار و تداوم تقلید را داشت درانقلاب موصوف شما شاید ده ها و یا شایدصدها سال دگر در بر همان پاشنه بچرخد وبه قولی همان دهل همان ولوله باشد ، ازاین رو مفهوم نگارش تان بسی سبک تر از ساختمان و آرایش کلان بود ، برای حضرت دوست تمنای پیام عالی تر دارم که قطعآ توانش را دارند .

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است