باید منتظر ماند و دید حکومت برای بی توجهی و تداوم اهمال کاری خود نسبت به وضعیت بحرانی ولایات مرکزی و شمالی چه توجیهی به کار خواهد بست؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۴ ۱۳۹۷/۲/۲۹ | کد خبر: 151165 | منبع: | پرینت |
اگر چه پیش از این بارها و به طرق مختلف درخصوص جابجایی تروریست ها یا به عبارت بهتر مخالفان مسلح غیر افغانستانی و بیگانه و مهاجر در نقاط مرکزی و شمالی کشورمان تذکر و اخطار داده بودیم اما بی توجهی یا سرسپردگی حکومت مرکزی کار را به آنجا رساند که...
که آژانس های خبری غربی از جمله EFP فرانسه نیز بدین موضوع مهم و حیاتی پرداختند که همزمان با امنیت و ثبات نسبی دیگر کشورهای منطقه از جمله عراق و سوریه، تروریستان بین المللی و افراط گرایان بنیادی داخل افغانستان روز بروز و بیش از پیش جابجا می شوند و تحرک دارند.
رسانه های خبری فرانسه چنین گزارش داده اند که: تروریستان فرانسوی و الجزایزی گروه داعش با شاخه این گروه در افغانستان یکجا شده اند. همچنین تروریستان وابسته به داعش شامل اتباع کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و چچن که پیش از این در سوریه میجنگیدند در ماه نوامبر سال 2017 به افغانستان منتقل شده اند.
نکته ی قابل تاسف و تامل دیگر این گزارش این است که بخش قابل توجهی از استخدام ها و به عضویت گرفتن های داعش و دیگر مخالفان مسلح افغانستان را زنان و جوانان و کودکان تشکیل می دهند که می بایست حکومت و ارگان های ذی ربط با تمام قوا و بلافاصله به آن رسیدگی کنند.
این درحالی است که بلاتکلیفی، بی تفاوتی، بی اعتنایی و انفعال محض حکومت را می توان ناشی از سرسپردگی آن به عوامل پشت پرده ی داعش نسبت داد یا حتی اینکه تحرکات و جابجایی های مخالفان مسلح مهاجر از ولایات مرزی به ولایات مرکزی و شمالی با اطلاع قبلی و حتی رضایت و میل باطنی ارگ بوده است!
از این رو می توان به جرات مدعی شد ولایات شمالی درگیر جنگ خاموش با تروریست های مهاجر و غیر افغانستانی ای هستند که نه تنها حمایت و مقابله ی نیروهای امنیتی حکومتی را با خود دارند بلکه حتی در سکوت خبری و غفلت نهادهای ذی ربط ادامه یافته است.
داغ بودن این مساله برای امنیت منطقه از یکسو و نیز انفعال و اهمال کاری حکومت نسبت به گزارش های داخلی از سوی دیگر، سبب شده است تا پای گزارشگران EFPفرانسه به ولایات رسما درحال تصرف و اشغال شده از جمله جوزجان و ولایات همجوار آن باز شود.
با این تفاسیر باید منتظر ماند و دید حکومت برای بی توجهی و تداوم اهمال کاری خود نسبت به وضعیت بحرانی ولایات مرکزی و شمالی چه توجیهی به کار خواهد بست؟
کد (8)
>>> هر جا که آزادی بیان، قلم و اندیشه و مدیا نباشد در آنجا را روند رشد سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی... سد گشته و بجای آن جهل و خرافات و عقبماندگی و فقرو فلاکت اجتماعی گسترش می یابد.
>>> کشور افغانستان سالهاست که سهم ایران از آب هیرمند را به سرقت می برد وهمین مساله باعث به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای مردم سیستان وبلوچستان شده است.افغانستان همسایه ی خوبی برای ایران نبوده و نیست.
>>> دوست ایرانی که نظر دادی
آب از کشور خودما است
سیلاب و برف باری ها و بقیه درگیری هاش ما ما
آنوقت شما حقابه می خواهید؟
شیما کابل
>>> آری رفیق تروریزم در ارگ کابل ریشه دارد و در افغانستان پخش میشود
>>> آزادی AZADI
از امان الله پرسیدند که چرا پدرت را به دست آل یحیا کُشتی، گفت كه امر مادرم بود، گفتند پس چرا کاکایت را کُشتی گفت مسئله سیاسی بود، گفتند چرا بعد از شکست از کابل خزانه ملی را انتقال دادی گفت من که در طول عمر از این خزانه خدا داد تغذیه شده بودم، گفتند پس چرا به روسیه اجازه حمله را در شمال دادی، گفت كه اين خصلت اجداد من بوده، چونكه قدرت شیرینی ميکرد، گفتند كه چرا خواهران وبقیه خانم های فامیل تان را در ارگ رها کرده و فرار کردی، گفت كه مجبور شدم که از بین خزانه وفامیل، يکی را انتخاب کنم ودر ضمن مطمئن بودم که
#امیر #حبیبالله #خادم دین #رسولالله يك شخص عيارو با ناموس بود و من متيقين بودم كه وى به طور امانت، خانواده ام رابه قندهار برایم مى فرستد
>>> احمدزی میگوید:
«به کنده های کتاب می نویسم که پدران شان افغان بوده اند.»
برساختکاریهای افغانی را مرزی دیده نشود!
درس خوانده ترین و خط خوان و خط نویس ترین افغان ما، برساختکار ترین است و خیلی هم، چشم سفیدانه.
من میگم، من نیستم افغان؛ زبان من نیست افغانی؛ نیاکان من نبوده اند افغان و هر آنچه مرا مادریست، بیگانه و ناشناس است به افغانیت و به ستمگریها و برساختکاریهای افغان.
افغان ما میگوید بمن «نه؛ تو افغانی؛ بخواهی یا نخواهی».
میگوید «زبان تو دری افغانی است؛ تو بخواهی یا نخواهی».
گویی که افغان، بهتر از خود من، مرا می شناسد؛ گویی خدا باشد؛ گویی که من کور باشم و بیهوش و ...
اندیشمندان افغان، بر مبنای چنین روش و بینش افغانیت-اسلامیت خود، اینگونه (درست به گونه «سقاوی دوم» شان) تاریخ جم و جور کرده و مینویسند برای آموزش به فرزندان ما و به آیندگان ما در دبستان های خراسان بزرگ ما.
شگفتا که چه بسا بی شرمانه ارزش دانش و خرد را به باد رشک (حسد) افغانیت خود سپرده و برساخت و برساخت و ... ستم دارند.
میگویند که یوسفزایی های کنر اسکندر مقدونی را زخمی ساخته و شکست داده اند.
به فرزندان ما و به آیندگان، اینگونه چرندیات و افسانه های هتا برون از پندار آدمیت را زیر نام «تاریخ»، می آموزانند و من می پرسم:
- «افغانستان قدیم و تسخیر افغانستان»، یعنی کدام «قدیم» و کدام «افغانستان» در آن زمان (330 سال قبل از میلاد)؟ - دروغ آشکارا و برساخت تاریخ از پته خزانه افغانی!
- «اسکندر و 5 سال در افغانستان و تشکیل اسکندریه در کابل و بگرام و شمالی و ...»؟ - دروغ آشکارا و برساخت تاریخ از پته خزانه افغانی! نه افغانستان بوده در آن زمان و نه 5 سال فرمانداریی اسکندر و نه هم، تشکیل اسکندریه.
- «بیماریی ملاریا و مرگ اسکندر»؟ - دروغ آشکارا و برساخت تاریخ از پته خزانه افغانی.
- «یوسفزاییهای کنر و جنگ آنان با اسکندر و زخمی شدن اسکندر که انگیزه شکست او شد ...»؟ - دروغ آشکارا و برساخت تاریخ از پته خزانه افغانی. نه زی بوده است و نه افغان در آن زمانه ها (در 330 سال قبل از میلاد).
هممیهن گرامی!
نام افغان و افغانستان در سرزمین خراسان بزرگ، یک - یک و نیم نسل عمر دارد و بس.
یاددهانی:
گرچه زندگی ثبوت دارد که «دروغگو حافظه ندارد» و این نویسنده های قهرمان افغان ما می نویسند که «اسکندر مقدونی .... در سال 330 قبل از میلاد، به سرزمین افغانستان قدیم هجوم آورد و ... و پنج سال جنگیده و سپس، در راه برگشت، در سال 323 قبل از میلاد، مرده است».
ازین هم که بگذریم و از راستی بگوییم؛ در آن زمانه ها، نام های تباری بنام تاجیک، هزاره، اوزبیک و پشتون (زی و افغان) و... زبانزد باشنده های این سرزمین که افغان و بوی و نشانی از افغان و افغانیت را نمی شناخته، نبوده است؛ چه رسد به نامهای «یوسفزایی و... » و در کل، افغان و زی.
افغان را به «330 سال قبل از میلاد» چه پیوندی؟ هیچ و هیچ و ...!!!
هممیهن افغان، دست بردار از کجی و کشتن
بیا راست شویم برای همزیستی و ساختن!!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است