تاریخ انتشار: ۰۹:۱۰ ۱۳۹۷/۲/۳۱ | کد خبر: 151206 | منبع: | پرینت |
فیروزالدین فیروز، وزیر صحت عامه افغانستان روز یکشنبه هفته گذشته در مراسم اعلام کرد که تن فروشی و اعتیاد دو عامل اساسی برای شیوع مرض ایدز در افغانستان است، و همچنان افزود زمانی که ما خواهیم به کسانیکه تن فروشی را رشد میدهند مراجعه کنیم دولت مخالفت میکند. (منبع: بی بی سی)
تبصره:
تن فروشی و اعتیاد در افغانستان اغلباً از نتایج است که نظام دموکراسی در بدل فقر و بیکاری برای مردم این سرزمین عرضه کرده. اخیراً دولت در مورد عوامل مرض ایدز در حالی نگرانی خود را ابراز نموده که نگرانیهای مردم از قبل وجود داشت.
محاکم، رسانهها و حتا صفحات انترنتی بارها شاهد ناله و شکایات مردم در این مورد بودند و دقیقاً از زمان اشغال این کشور توسط امریکا، مردم شاهد آغشته شدن عزیزان شان به اعتیاد، تن فروشی و دیگر اعمال زشت از این قبیل بودهاند که گریه و فغان آنها را گوش کر حکومت کم شنید، ضمن اینکه حکومت از خود عکسالعمل نشان نداد؛ بلکه حامی عاملین فساد نیز بوده است.
دموکراسی و اشغال؛ تنها عامل برای ایجاد فقر، اعتیاد، ظلم، انتحار و انفجار در افغانستان بوده و مردم افغانستان باید بدانند که ترویج این افعال شوم از بهر تطبیق نظام دموکراسی-سرمایهداری است، نظامی که هنوزه در افغانستان نو پا است. پس شما تصور کنید که اگر این نظام پلید سر پا بایستد، چقدر فساد و تباهی دیگری را در پی خواهد داشت.
دولت افغانستان به کمک ایالات متحده و سازمان ملل، تقربیاً اضافهتر از یک دهه است که وزارت و پروژههای را تحت نام مبارزه با مواد مخدر تاسیس و راه اندازی نموده است، تا جلو کشت و فروش مواد مخدر را بگیرند، اما زمانیکه ما به چهار اطراف خود نگاه میکنیم سطح افزایش نفوس معتادین مواد مخدر را میبینیم، در مییابیم که تمام اهداف این پروژهها فقط در قالب شعار، فریب و بازی با کلمات است، که در واقع این امریکا و مافیایی داخل دولت افغانستان است که بیشترین نفع را از تجارت مواد مخدر به جیب میزنند.
تن فروشی و یا روسپیگری هم پدیدۀ شوم دیگری است که از نظام دموکراسی منشاء گرفته تا اینکه تمام اعمال زشت یک فرد را بر نفس خودش در چوکات آزادی فردی توجیه و زمینه فساد را در جامعه هموار سازد. فعالیت برخی از رسانهها، سازمان حقوق بشر، حقوق زن و تطبیق برنامههای خورد و بزرگ دیگر، همه زمینه ساز برای تن فروشی و فحشا در جامعه میباشد. که بیشترین مورد استفاده این برنامهها زنان و دختران جوان و تحصیلکرده است.
سالیان پیش افغانها در راه دفاع از عقیده، نواموس و ارزشهای دینی خویش بیشترین قربانی را دادهاند. از نشانههای آن دهها کوه و تپهی است که شهیدان را در خود جا داده و معلولین از آن زمان نیز باقیست، اما اثر زخم و درد آن روزها، هنوز از ذهن و بدنهای ما بیرون نشده که قربانی دیگری را در راه تطبیق پلانهای شوم غربی میدهیم!
آخر این چه نوع درک و احساسی است که با وجود این همه ذلت و بدبختی، هنوز هم آرام گرفتهایم! آیا فکر و دل ما سست و ضعیف شده است، یا واقعاً به دموکراسی کفری راضی شده و قلبهای ما مُهر استعمار خورده که جامد و فاقد حرکت شدهایم.
پس بدون شک، راه حل اساسی برای بیرونرفت از دایرۀ ظلم و فساد؛ چنگ زدن به اسلام، رسیدگی به احوال امت و فکر کردن فراتر از مرزهای کاذبی است که کفار در ذهن و جغرافیای ما رسم کرده است، و هر زمانیکه ما استقلال فکری خود را از استعمار غربی گرفته و سرمایه گذاری بالای ارزشهای اسلام کنیم، باز آن زمانی است که الله (سبحانه و تعالی) بالای ما رحم کرده و تغییر در سرنوشت ما خواهد آمد.
علی عزیز عزیزی
حزب التحریر
>>> خراسان به عنوان یک گستره جغرافیایی- تاریخی و یک حوزه فرهنگی- تمدنی به عنوان یک حقیقت تاریخی بوده و هسست. آن چه که آقای نور خالدی با اطلاعات ناقص خود نوشته ، این است که نتوانسته میان خراسان کوچک خراسان بزرگ تفکیک قایل شود. من در زمینه یک مقاله مفصل نوشته و با ده ها دلیل موجودیت خراسان به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر را ثابت ساخته ام. نه تنها از زبان چندین شاعر پشتو زبان، بل که از قول چندین پادشاه و نویسنده و تاریخ نویس پشتون و فرا تر از آن با تکیه بر ده ها سند و مدرک تاریخی. واقعیت این است که افغانستان نامی است که در گذشته تنها بر مناطق محدودی در گستره پاکستان اطلاق می شده و این نام را انگلیسی ها بر کشور ما نهاده اند. این نام همه پیوندهای ما را با فرهنگ و تمدن و هویت ما بریده و همه چیز را در محور قوم پرستی متمرکز ساخته و امپریالیسم انگلیس آن را برای تفرقه اندازی و بهره برداری های ابزاری نهاده است. اکنون مردم نیک دریافته اند که دیگر نمی توان با این نام تحمیلی ادامه داد و تغییر آن اجتناب ناپذیر است. روشن است خراسان ربطی به قوم و تبار نداشته بل که هویت خراسانی هویت مشترک همه باشندگان سرزمین ما از جمله پشتون ها هم است. اما امپریالیسم چنان وانموده ساخته که گویا این هویت ویژه تنها تاجیک ها باشد که درست نیست. چسپیدن بیشتر به نام تحمیلی افغانستان سودی ندارد و برای پایان بخشیدن به بحران خانمانسوز هویت باید به خراسان تغییر یابد. مقاومت مذبوحانه مشتی قوم پرست افغان ملیتی و عناصر افراطی اولتراناسیونالیست نمی تواند در برابر سیل خروشان خواست اکثریت باشندگان جایی را بگیرد. همین گونه نوشته غیر علمی و چرند گونه آقایی نور خالدی نمی تواند کسی را فریب بدهد. همان گونه که دولت دست نشانده اشرف غنی نمی تواند با تلاش اهریمنانه خویش هویت جعلی افغان را بر اکثریت مردم تحمیل کند. زیرا با گذشت هر روز موج های خیزش مردمی در برابر این رفتار زورگویانه و دیکتاتور ماآبانه اوج می گیرد. ارگ فراموش کرده که دیگر دوره عببدالرحمان خان و نادر خان نیست که بتوان به کمک سرنیزه انگلیس مردم را سرکوب کرد.
>>> شما خوب میدانید که مصارف عروسی در افغانستان صد ها هزار افغانی است و جوانان اکثرآ توان پرداخت چنین هزینه هایی را ندارند.
از طرف دیگر رفع نیاز های جنسی یکی از ضرورت های انسانی است، مثل هوا و آب و مواد غذایی.
ازین که روسپی خانه ها بطور غیر رسمی و غیر صحی در کشور وجود داشته باشد، میتواند بصورت رسمی و تحت کنترول اداره های امنیتی وگروپ ها صحی وزارت صحت عامه وجود
داشته باشد و وقتآ فوقتآ از نگاه صحی مورد کنترول قرار گیرند و ارایه کنندگان خدمات جنسی نیز توسط داکتر های موظف در مقابل پرداخت فیس کنترول و تداوی شوند.
ما نمیگوییم که این ارایه کنندگان خدمات جنسی حتمآ باید افغانها باشند، دولت میتواند برای خارجی ها ویزه اقامت و ویزه کار بدهند و این ارایه کنندگان خدمات جنسی میتوانند از کشور هایی مانند تایلند، بنگله دیش، هندوستان، روسیه، ترکیه و دیگر کشور ها به افغانستان بیایند و خدمات خویش را ارایه کنند.
چون رفع نیاز جنسی یک ضرورت است، بنأ نباید اهل دین نیز درین مورد مخالفت کنند.
با ایجاد چنین روسپی خانه ها، حتی میتواند آزار و اذیت طبقه اناث نیز در شهر های افغانستان بر طرف گردد و جوانان دیگر نیازی به متلک گفتن به طبقه اناث ندارد و میتوانند غرایض جنسی خویش را در روسپی خانه ها برطرف کنند.
در اکثر شهر های کشور های اروپایی روسپی خانه های رسمی وجود دارد و هرکس غرض رفع غرایض جنسی به آنجا مراجعه میکنند و هیچ کس، کس دیگری را در شهر و بازار متلک نمیگویند و پرزه نمیروند.
>>> مردم افغانستان مسلمان اند و ومسلمانی که همانقدر از والدین خود ویا اگر مکتب رفته باشند از مکتب آموخته اند که چگونه نماز بخوانند، روزه بگیرند .... دروغ نه گویند، قتال و زنا و ... نه کنند.ولی تنطیمه های رنگ رنگ اسلامی و رژیم های رنگ رنگ اسلامی آمد و هرکه خودرا مسلمان واقعی جلوه داد. مردم به حدی بل زده و دل خور شده اند که از هرچه پسوند اسلامی داشت گریزان شدند.
فحش و اعتیاد محصول اشغال در کشور است نه دموکراسی. دموکراسی حاکمیت مردم است و حاکمیت قانون. ازاینکه بنیاد گرایی حاکمیت مردم و حاکمیت قانون را ختم حاکمیت زور و جبر خود می دانند از دموکراسی مانند جن از بسم الله هراس دارند.
شعیب
>>> مردم افغانستان نام دمکراسی را درست متوجه نشدند! دمکراسی را به معنای بی بندوباری می پندارد،در حالیگه دمکراسی یعنی برابری،مثالش مردم هند است هزار دین ومذهب در کشورشان وجود دارد اما همه شان به حق و حقوق یکدیگر احترام میگذارند،یعنی در اصل به خودشان احترام میگذارند اما در افغانستان دو طایفه وقوم تمامیت خواه است،پشتون وتاجیک ،هر کدام شان که روی چوکی نشست برای دیگران حق وحقوقی قائل نیست ،نتیجه همین بدبختی است که در کشور ما جریان دارد ودودشان بو چشم همه ما میرود واز همه ما قربانی میگیرد.
نادرشاه
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است