مهمترین هدف در افغانستان «دولت‌سازی» است. دولت‌سازی از سه گزینه اساسی شکل گرفته است:
۱. اجماع و مشروعیت
این اصل اراده جمعی برای ایجاد دولت را مساعد می‌سازد. اجماع و مشروعیت با رعایت هم‌سانی، عدالت و قانونیت مساعد است. اگر سیاست‌مداران این سه عنصر را زیرپا کنند، اجماع و مشروعیت خلق نمی‌شود.

۲. قرارداد اجتماعی
قرارداد اجتماعی قانون‌مند شدن تعهدات دولت در برابر شهروندان و شهروندان در برابر دولت است. قرارداد اجتماعی رمز و مرز جای‌گاه دولت و شهروند را در یک ساختار کلان تعریف می‌کند.

۳. ساختار سازی
برای این‌که اجماع و قرارداد اجتماعی به جریان افتند، دولت نیاز به سارختارهای سیاسی دارد. این ساختارها در شعاع ارزش‌های معاصر که هنجارهای دولت‌های ملی نامیده می‌شود شکل می‌گیرد.

اما اگر عمل‌کرد دولت بر بنیاد این سه مؤلفه اساسی استوار نباشد و سیاست‌مداران تلاش کنند دیدگاه‌های سیاسی، مذهبی و قومی خود را بر ذهنیت اجتماعی تحمیل کنند، سرگردانی حاشیه‌یی بیش نیست. چنین مسیری به دولت‌سازی و ملت‌سازی نمی‌انجامد. در این حالت هرقدری‌که ماموریت و مسوولین را عوض کنید، کار به جایی نمی‌کشد.

ملک ستیز

>>>   Ali Faiq
ما مشتركات 90 فيصدي با پاكستاني ها داريم تا با افاغنه.

زبان پاكستان فارسي است
مذهب مردمش أحناف است
سرود شان پارسي است
بنك نوت شان فارسي است
سكه هاي شان غوري فارسي است
نام هاي راكت هاي شان غوري يك و غوري دو ووو است فارسي است
اقبال لاهوري فارسي سالار قرن بود
در اكثريت مساجد و مكاتب پاكستان خواجه حافظ و پنج گنج تدريس ميشود
شما اين ليست را لطفا تكميل كنيد...

مشتركات ما با افاغنه در چيست؟
من نان ميگويم وي دودي
من دانشگاه ميگويم وي كورسها اجباري پشتو تولنه ميسازد و بالاي من به زور شمشير ميقبولاند
دين من اسلام است و دين آنها يهوديت؟؟
مذهب من حنفي است و مذهب انهاي افغانوالي
و اين ليست را شما لطفا تكميل كنيد

>>>   جمهوری سکوت
یک خانواده ، صاحب امتیاز بیش از یک میلیون هزاره !
نویسنده: استاد حسن علي
*********
هزاره های اسماعیلیه در افغانستان متاسفانه در طول تاریخ با مشکلات گونه گون دست و پنجه نرم می کنند ، باوجود اینکه هزاره های اسماعیلیه با هیچ قوم و مذهبی خصومت ندارند و لی ازجانب دگران همیشه مورد تبعیض قرار گرفته اند چنانچه اول آن ها بخاطر اینکه هزاره هستند مورد تبعیض قرار گرفته اند ، دوم اینکه آن ها شیعه اند مورد تبعیض قرار گرفته اند ، سوم اینکه آنها شیعه اسماعیلیه اند ، از جانب بخش دیگری شیعه ها مورد تبعیض قرار گرفته اند چهارم اینکه خاندان سید منصور نادری بنام مذهب ، خود ها را صاحب امتیاز بی چون و چرایی آن ها در معادلات سیاسی افغانستان می دانند ، مثلاً اضافه از یک میلیون انسان هزاره در انتخابات شرکت می کنند و قیمت آن نصیب خانواده سید منصور نادری می گردد چنانچه همین اکنون در بدل رای اضافه از یک میلیون هزاره در حدود ۱۳ نفر از خانواده سید منصور نادری ، وزیر ، و کیل ، سناتور ، مشاور ریس جمهور و دیپلومات هستند ، بدبختی در این جا است که خانواده سید منصور نادری به اینگونه امتیاز ها هم بسنده نمی کنند بلکه آنانی که می خواهند از بین مردم بصورت مستقل در انتخابات و یا دگر امورات سیاسی و اجتماعی مشارکت نمایند مورد خشم این خاندان قرار گرفته بصورت فزیکی نابود می گردند و هیج کسی هم مورد باز پرس قرار نمی گیرند ، و از همه درد آور تر این است که خود هزاره ها بدستور خاندان نادری هم تباران خود را ترور می نمایند ، اشخاص که در کام مرگ می روند اکثراً تحصیل کرده گانی هستند که می خواهند به همت خود وارد کارهای دولتی و سیاسی گردند ، آنها نه رقیب خاندان سید منصور نادری هستند و نه هم دوشمن خاندان سید منصور نادری ، بلکه سید منصور نادری و خوانواده اش نمی خواهند که انحصار خود را بالای بیشتر از یک میلیون انسان از دست بدهند ، لذا کوچک ترین حرکت را بسوی سیاست که خارج از دایره خوانواده اش باشد محکوم به مرگ میداند ، حالا که در حدود هفتاد خوانواده ادعا کرده اند که یکی از اعضای خانواده اش توسط عمال خاندان سید منصور نادری ترور گردیده است ، دیده شود که حکومت ، ارگانهای عدلی و قضایی ، کمیسیون حقوق بشر ، پارلمان وبلاخره تمام مردم عدالت پسند افغانستان در این قضیه چگونه به انسان های داغدیده همنوایی می کنند ، و اگر اینبار کار در این زمینه صورت نگیرد بیم آن می‌رود که متباقی این فامیل های زجرکشیده و داغدیده نیز بکام مرگ فرو خواهند رفت .

>>>   ملوک ستیز بسیار خوب نوشتی ، شما میتوانید که تئوری های کاپی تانرا در خاک آبایی تان پیشنهاد و تطبیق کنید .یعنی در بخارای مفلوک، افغانها به یاوه سرایی های شما ضرورت نمی ندارند.

>>>   در افغانستان دولت سازی باید از طریق انتخابات صورت بگیرد.
در گذشته ها که انتخابات میشد،مردمان بیسواد افغانستان از کوه ها و دشت ها و قریه جات افغانستان،به شهر ها و ولسوالی ها و ولایات می آمدند و بوی میکردند که دیگ های پلو کدام کاندید بوی خوب میدهد،بنأ بطرف همان دیگ میرفتند و رای خود را میدادند و پلو خود را مبخوردند و میرفتند.
حالا بعد از آمدن دموکراسی و بازار آزاد،مردم میفهمند که تذکره شان ارزش مادی دارد،بنأ تذکره خویش را برای یک کاندید،نظر به نرخ روز میفروشند و رای خویش را به کاندیدی که پول زیاد بزایشان بدهد،میدهند.
پس از نظر شما یک دولتی که به اساس بوی پلو و با چند صد افغانی در مقابل رای هر تبعه افغانستان ایجاد شود،از نظر شما چطور دولتی خواهد بود؟
آیا از نظر شما یک وکیل ملانصرالدین است که خاص از برای خدا و خدمت به مردم دیگ پلو بار میکند و یا تذکره های مردم را میخرد؟
آیا مردم بیسواد افغانستان ملانصرالدین هستند که رای خود را مفت و رایگان به یک وکیل بدهند؟
آیا وکیل انتخاب شده بعد از انتخابات،دیوانه است که در عوضی که ده چند و صد چند مصارف خود را در انتخابات از چوکی پارلمان بدست بیاورد،در فکر خدمت به مردم افغانستان شود؟
اینها همه سوال هایی هستند که شما باید جواب بدهید.
یکی تیوری های کتابی در باره سیاست و انتخابات و تشکیل دولت و دموکراسی و مردم سالاری و غیره ترمینالوژی ها است و دیگری عبارت از واقعیت یک جامعه فقیر و بی سواد و ار هم پاشیده قرون وسطی بی افغانستان است.

>>>   Amirzada
چگونه بی بی گل لبنانی الاصل پشتون شد؟

پشتونیزم یک مکتب نژاد پرست و جعلکار است. این مکتب متعصب بخاطر منافع خود حتا با جعل هویت ....خود هم دریغ نمی کند. پس وقتی پشتونیزم حاضر است با ناموس خود خیانت کند دیگر پروای جعل هویت تاریخ ۵ هزارساله مان را به تاریخ سه صد ساله سیاه اوغان ندارد. روی تصادفی نیست که با گستاخی و بی شرمی از راه دروغ و جعل همه شهروندان غیر اوغان را در شناسنامه های برقی اوغان بسازند.
اولین جعل هویت را اشرف غنی متفکر نیو فاشیزم در پیش چشمان جهانیان از تغییر نام همسر لبنانی الاصل و عیسوی مذهب اش از رو لا غنی به بی بی گل آغاز کرد و حالا او را مسلمان و پشتون معرفی می کند. این در حالیست که بی بی گل نه مسلمان است و نه در خانواد کدام پشتون تولد شده است.
بی بی گل می تواند دین عیسویت خود را بخاطر مصلحت سیاسی به اسلام تبدیل کند، ولی او حتا اگر خون خود را هم تبدیل کند، نمی تواند پشتون و یا قومیت دیگر شود. DNA پشتون مربوط به نژاد های آسیایی است در حالیکهDNA بی بی گل لبنانی مربوط به گروه سامی- یهودی خاورمیانه است.
بی بی گل می تواند بحیث شهروند افغانستان محسوب شود ولی نمی تواند از قومیت پشتون شود. حتا کسی تا حال نمی داند چه وقت بی بی گل تابعیت افغانستان را کسب کرده است و یا هنوز شهروند آمریکایی لبنانی است.
خانم ها می توانند تخلص شوهر خود را که از هر نسب و یا خانواده ای باشد کسب کنند، ولی هر گز نمی توانند هویت ملیت و یا قبیله شوهر خود را کسب کنند. خدا هرکس را در یک قوم و نژاد از خلقت آفریده است.
تمام اقارب نزدیک بی بی گل در شبکه فساد اشرف غنی صاحبان و سهمداران پروژه های بزرگ اقتصادی اند.
واقعیت اینست که اشرف غنی در مکتب صهیونیزم جهانی تربیت شده است.
این در حالیست که اشرف غنی نه به اسلام باور دارد و حتا کلمه خود را خوانده نمی تواند. سالها قبل اشرف غنی خود را لامذهب معرفی می کرد و اسلام را مایه بد بختی افغانستان می شمرد و می گفت " من به هیچ مذهبی باور ندارم، اگر مذهب برایم انتخاب کنم دین عیسویت را که فرزندان و خانم پیرو آن اند انتخاب خواهم کرد".
به نظر می رسد که رو لا غنی و یا بی بی گل ارگ در تحت تاثیر شوهر بی خرد و جعلکارش به جعل هویت اصیل لبنانی و عیسوی مذهب اش دست زده و خود را رسوای عالم ساخته است.

>>>   Arianfar
بزرگترین جفایی را که کرزی و احمدزی در حق مردم کردند و کشور را به سوی فروپاشی و از همگسیختگی رهنمون شدند، لجاجت و واپسگرایی این دو مشر تنگ نگر و سیه اندیش در اعاده و احیای ترتیبات نظام فرتوت شاهی در کشور با نگاه قبیله یی است. غافل از این که ما در سده بیست و یکم بسر می بریم و دیگر امکان بازگشت به امتیازات دوره ستمشاهی و جمهوری قلابی شاهانه نیست.
این دو، به جای توسعه نهادهای مدنی، شکوفایی احزاب سیاسی، انفاذ قانون اساسی کارا و پذیرا، آمارگیری دقیق، روی کار آوردن ساختار نظام مدرن، نهادینه ساختن مردمسالاری، اعاده سیاست بیطرفی مثبت و فعال سنتی، تامین عدالت اجتماعی، رفع تبعیض و امتیاز، زدودن شکاف های تباری و زبانی و مذهبی و تقسیم دادگرتنه کمک های بین المللی، کشور، ما را گرفتار یک عالم مصیبت و سیه روزی و بدبختی ساختند.
اکنون کشور درگیر کشاکش های بی پایان فرقه یی و قومی قبیله یی و سمتی گردیده است که پایان ان را پیدا نیست.
برخورد نادرست با پدیده طالب و اوردت داعش و به گوش کردن حلقه بردگی شیوخ عرب از دستاوردهای دیگر این رهبران بیکفایت و نابخرد است.

>>>   صدراعظم پاکستان برای رئیس جمهور گفته است یک هیئت بلند رتبه بهپاکستان بفرستد تا درمورد موضوعات مهم بحث صورت گیرد وغ حنیف اتمر رابا تعدادی دیگر درین مورد توظیف نموده است

>>>   چنین چیزی از چند دهه تاکنون نا ممکن بوده و تا زمانیکه سایه شوم تجاوز, چور و چپاول, معلق بودن افغانستان در یک فضای مجازی, حکمرانان کینه دل و سنگ دل و همچنان احزاب تکراری با همه ابعاد نا به سامان آن در کشور ما پراگنده باشد. هرگز چنین اصل را برای مردم نمیتوان به ارمغان آورد. نسل به نسل جز تباهی و انتقام گیری چیزی دیگری در پی ندارد. اینجا یک چرخش نهایت عظیمی دور سهم جریانات فعلی در کار است. در غیر آن تلاش بیهوده و به جای نمیرسد.
وسلام

>>>   gedeeld.
ذهنیت بسیاری ها در مورد طالبان چه است. آقای سباوون و خیلی های دیگر به این حرف ایمان دارند که طالب برادر است و جنگ فعلی افغانستان میان دو برادر. من چند روز پیشتر نوشتم که جوانان غیر پشتون را نباید برای جنگیدن به جبهات جنگ در جنوب و شرق کشور فرستاد چون جنگ فعلی افغانستان یک منازعه خونین و ناتمام میان حکومت پشتون-محور کابل و طالبان پشتون است. متاسفانه در دو جناح این منازعه خونین یک قوم قرار دارد و بیشترین قربانی را هم در این جنگ پشتون ها میدهند. تاجیک ها و دیگر اقوام کشور نباید به جانبداری یکی از جناح های پشتون که حکومت کابل است در پی سرکوب جناح دیگر باشند چون این رویه زمینه های دشمنی دراز مدت را میان پشتون ها و دیگر اقوام میسر می گرداند.

>>>   اقای ستیز اقای متفکر از بسکه خود خواه و جاه طلب و قوم اندیش خود کامه است و متکبر و مغرور و درکینه عقده مندی و دشمنی با اقوام غیر چون تاجیک و ازبک و هزاره غرق است همه چیز را فراموش کرده و با فکر باطل اش نه قانون را میشناسد ونه شهروند ونه حقوق خود ونه از دیگران را و نه مسولیت خودش و نه از دیگران را این انسان مرریض عقده مند جبار ظالم همه چیز را درین چهار سال برهم زده است .

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است