سفر حنيف اتمر به پاكستان در چهارچوب تعهد دولت پاكستان به استمرار كمك به حكومت فاشيستي پشتونيست ها خواهد بود.

انتخابات آتي پارلماني براي قانوني كردن دوره بعدي رياست جمهوري غني باتقلب يا تمديد آن حياتي است.
پشتونيست ها سعي خواهند كرد افراد مورد نظر خودرا با تقلب وارد پارلمان كنند و اين كار نيازمند حمايت يك دولت خارجي به ويژه پاكستان است از همين رو حنيف اتمر براي جلب نظر و حمايت قاطع پاكستان از پشتونها به اين كشور سفر كرده است.

هر چند موارد ديگري از جمله كمك به گروهاي تروريستي در شمال خراسان مورد بحث قرار خواهد گرفت.

گل امیری

>>>   گل کفتی امیری صاحب

>>>   بلكل جفنك هست!! اكر سر خودت اكر هر كارى شود متهم قوم بشتون هست!!
مريض هستيد شما همه!!

>>>   Aziz Arianfar
خینه بعد از عید ارگ
اعلامیه اخیر ارگ در زمینه ادغام مناطق آزاد قبایلی به ایالت خیبر پشتونخواه پاکستان اوج نا آگاهی از تاریخ دیپلماسی ارگ نشینان را می رساند و
مداخله آشکار در امور یک کشور مستقل عضو سازمان ملل می باشد و مغایر منافع علیای کشور است و تنها تیشه پاکستان را برای مداخلات بیشتر در امور ما توجیه می کند و بهانه و دستاویز دیگری در دست اسلام آباد می گذارد.
12درصد نفوس ۱۷۰ میلیونی پاکستان پشتون اند که تقریبا20 میلیون نفر می شوند که دو برابر پشتون های ما هستند. ان ها به مراتب نسبت به ما باسوادتر اند و می توانند منافع ملی خود را بهتر از ما تشخیص بدهند و نیازی به مداخلات ما در امور خود ندارند و کسی هم از ایشان از ما نخواسته اند
در باره سرنوشت شان به ان ها تعیین تکلیف کنیم.
در حالی که از مناطق قبایل صدایی بر نمی خیزد، در ارگ هنگامه سازی برپا است و های و هوی به راه انداخته اند. به قول معروف در خانه داماد خبری نیست. اما د خانه عروس دنگ و دول است.
تشکیل منطقه آزاد قبایل یک طرح اهریمنی امپریالیسم انگلیس برای تجرید قبایل پشتون و دور نگه داشتن ان ها از فرهنگ و تمدن و مدرنیته و
مدرنیزاسیون و جفای بزرگی در حق آن مردم بود که با هدف نگه داشتن قبایل در تاریکی و تحجر مذهبی به میان آمده بود.
برعکس نگرانی ارگ نشینان، ادغام مناطق آزاد قبایل گام بزرگی برای رهایی قبایل دربند و بینوای سرحدی و پیوستن آن ها به کاروان تمدن است که باید از ان استقبال کرد و آ را به فال نیک گرفت . این کار بی چون و چرا برای امنیت ما هم سودمند است.
بر اساس معاهدات 1919 و 1921 امان الله خان در ازای به رسمیت شناختن استقلال افغانستان از سوی هند بریتانیایی، خط دیورند را همچون مرز رسمی بین المللی میان هند بریتانیایی و افغانستان به رسمیت شناخت.
روشن است پس از استقلال هند و تشکیل پاکستان همه معاهدات پیشین ملغی و فسخ شده و افغانستان دولت جدید پاکستان را به رسمیت شناخته است. در هیچ یک از معاهدات نو میان افغانستان و پاکستان به دولت افغانستان حق هیچ گونه مداخله در امور قبایل داده نشده است. از این رو، تمسک ارگ به یک معاهده متروک و دستاویز ساختن ان مسخره کردن دستگاه دیپلماسی کشور است.
اکنون پرسشی مطرح می گردد دال بر این که چرا دولت افغانستان پیش از مطرح شدن مساله ادغام مناطق قبایلی به استان خیبر پشتونخوا در زمینه با پاکستان رایزنی نکرده بود و اکنون اعلامیه میان تهی و بی معنایی را صادر نموده است؟
اگر سفارت ما در اسلام آباد از موضوع آگاهی نداشت، جا دارد تا سفیر برکنار شود. اگر آگاه بود، چرا ارگ مساله را در تراز ملی مطرح نکرد و به شورای ملی راجع نساخت؟ اگر گفتگوهایی در زمینه در پس پرده با پاکستان انجام شده، پس چرا آن را از مردم پنهان می کنند؟
در یک سخن، اعلامیه ارگ صرفا جنبه ابزاری دارد و برای سوء استفاده و فریب مردم پخش شده و شورای ملی باید در زمینه از ارگ بخواهد تا نماینده یی را به مجلس گسیل بدارد و در زمینه به نمایندگان مردم توضیحات بدهد.

>>>   Abdul-Qadir Dadnia
بگوش خر و ياسين خواندن
ارگ بقول بعضي ، اگاھ است کھ چھ میگوید، این ارگ قانون اساسی کشور خود را برسميت نمي شناسد
اينها يا انقدر به زور امزيكا غرره اند كه به خيلي چیز ھا پشت پای میزنند و یا اینگ ناسیونالیست ھا بیماری اند کھ تلاش دارند در مدت کوتا بھ ھمھ ارزو ھای شان برسند مانند نازی ھا در المان و سوم اینکھ این برنامھ ای از ھم پاشی کشور ھای خاور ميانه برنامه اي حهاني است زير رهبري امريكا و انگلیس ۔
این شکایت از ارگ باید تمام شود۔ از گرگ نمیشھ شکایت کرد کھ چرا بجای یک گوسپند ، چندین تن را کشتھ است
وقت ما را باید در جای دیگر بکار ببریم و نھ در شکایت ، مشورھ و غمخواري از گرگ

>>>   Khairi
واکنش را که حکومت کابل در ارتباط به اهلی شدن قبایل پاکستانی نشان داده است، حتمن به اشارهء انگلیس ها بوده.

>>>   دادفر اویانی

آزادی گران ترین ارزش زندگی ست!
راه آزادی باید پالید از «برنامه فاشیزم» که در وحشت و خودسری و درندگی ی «قبیله» و در کوچی بازی نهفته است و سرزمین بزرگ تاریخ بشریت را به تاراج دارد و فرو برده به خون و آتش و ویرانی و برساخت و بیدادگری.

رستاخیز مردمی در برابر یاغی گری های قبیله، از فرض ترین فرض های خدا باشد.
رستاخیز مردمی، خواست زمان و روزگار سیاه ماست.
گروه تبهکار فرمانروا از نام کشور مان، قبیله را ابزار ساخته، با یک دست (احمدزی و حنیف اتمر ...) خود، پیمان مهار قبیله را با پاکستان امضا میکند و مرز کشور را سیم خاردار می بندد و با دست دیگر (واحد طاقت و یون ها و لایق ها و ...) خود، کوچی هایی خودسر و سنگسارگر را به کوچه های دود آلود و خونبار و آتشزده کابل خراسان زمین هوی میدهند که های "افغان افغان ..."

در پاکستان، 15 میلیون قبایل افغان و پختونخواهان خیبر در شمار بیش از دو سد میلیون شهروند پاکستان، همه با هم جور و خموش اند و اما، در کابل خونین بدست افغان، چند تا خود کفان بی نشان، فغان از درد افغان دارند و سنگ پرانی.

رستاخیز مردمی؛ تنها رستاخیز مردمی، راه رهایی از این نقشه فاشیزم فرمانروای قبیله بازی و کوچی گریست..
تا بر نخیزی، بخورندت!

>>>   ٢٠٠ سال است كه اين طبقهء مذدور و خايين در پناه انگريزى ها كشور مانرا تاراج كرده اند.
حع

>>>   Jalaledin Arian
برگرفته از بركه پُر بار و صاحب قلم هاي با اعتبار "در گستره زنده گي " !
مطالعهء اين متن به دليل محتوايي اش ضروري پنداشته مي شود و نياز است باز نشر گردد :
هفتم جوزای ۱۳۹۷ خ برابر با ۲۸ می ۲۰۱۸ م
سخن روز – نوشته جناب عزیز فروغ عضو ارجمند و فرزانه گروه دبیران صفحه در ګستره زنده گی
نامه یی از کابل :
این نامه را که حاوی حقایق فراوانی در مورد یکی از شخصیت های تصمیم گیرنده به ویژه در مسایل دفاعی و امنیتی کشور و در واقع فرد شماره یک و دست راست اشرف غنی رییس جمهور انتصابی امریکاییان در وطن ما است ، دوست ناشناسی در ایمل من فرستاده و خواهش نشر آن را نموده است. با خواندن نامه متوجه شدم که نویسنده تا چه حدی از وضع موجود کشور که همانا بی امنیتی ، فساد ، بیکاری ، فقر و سلطنت مواد مخدر در کشور است به مثابه یک شهروند با احساس درد می کشد و رنج می برد . در این نامه اگر بهتان و ناسزا وکینه و دشمنی قومی و زبانی پنهان می بود ، هرگز آن را نشر نمی کردم ؛ ولی چون حقایقی که در این نامه بیان شده است در پیشروی چشمان بسیاری از هموطنان رخ داده و در واقع سخن روز و درنوک زبان مردم است ، اینک زیر عنوان سخن روز این هفته بدون هیچ تغییری در املا و انشای آن ، نشر می نمایم:
***
« او با چشمان نافذ، چهره ى آرام و خونسرد، كم حرف مى زند اما شمرده و دقيق. كمتر در رسانه ها ظاهر ميشود و بدون سر وصدا، برنامه هايش را عملى مى كند. نه چون رئيس جمهور بى ربط مى بافد و هذيان گفته، صدا هاى عجيب از خود مى كشد و نه همچون رئيس اجرائيه خوش لباس، مؤدب و بى ميل به كار و راحت طلب است. در حاليكه يك پايش چون يونس قانونى مى لنگد، اما در مغايرت با وى، از انرژى و تحرك قابل ملاحظه، براى گسترش ساحه ى نفوذ و حيطه ى قدرتش برخوردار است. بر خلاف كرزى كه مردكى ساده لوح و برون گراست.، نه تنها درونگرا و مرموز است بلكه مزور و محيل نيز است. به مشكل ميتوان گرايشات، اعتقادى، سياسى، قومى و جناحى او را استمزاج نمود. در سالهاى اخير سير صعودى قدرت را هر چند آهسته اما پيوسته پيموده و امروز در كليدى ترين سمت در ساختار قدرت تكيه زده است. با اين اوصاف او كيست و با اينهمه ظرافت و ظرفيت دنبال چيست؟

حنيف اتمر باشنده ى اصلى ولايت لغمان و وابسته به جناح پرچم حزب دموكراتيك خلق بود. موصوف سابقه ى كار در چارچوب وزارت امنيت دولتى ( خاد ) رژيم كارمل و نجيب را در كارنامه اش دارد. مراحل ابتدايى مسلك استخبارات را در مركز تعليم خاد و زير نظر مشاوران روسى در داخل كشور و مراحل متوسط را در كورسهاى كوتاه مدت زير نظر آموزگاران ک گ ب
در تاشكند و مسكو فراگرفته است. گفته ميشود يك پايش در جنگ با مجاهدين آسيب ديده كه با عصا حركت مى نمايد. با پيروزى مجاهدين كشور را بقصد پاكستان ترك گفته، در موسسات مدد رسانى كه پوششى براى فعاليت هاى استخباراتى كشور هاى غربى بود، جذب شده است. از طريق همين مؤسسات به لندن
رفته است و زمزمه هايى از روابط نزديكش با MI6
استخبارات كشور بريتانياست

اومتعاقب توافقات بن به كشور برگشت. ذريعه ى اشرف غنى و سازمان هاى خارجى به كرزى معرفى شده بحيث وزير احياء و انكشاف دهات در كابينه ى كرزى تؤظيف گرديد. موصوف در دوران تصدى اين وزارت متهم به سوء استفاده از برنامه همبستگى ملى ( ملى پيوستون ) است. با گرم شدن روابطش با كرزى، عهده دار وزارت معارف گرديد كه بالوسيله ى كمكهاى سازمان يونسكو و دونر هاى خارجى، شبكه ى وسيع مافيايى از بستگان و دوستانش را در آن وزارت ايجاد نمود. اتهام مكاتب خيالى و تشكيلات غير واقعى در ساحات ناامن از اتهامات اين دوره ى كارى اوست. با جلب اعتماد بيشتر كرزى، بجاى ضرار احمد مقبل در وزارت داخله تؤظيف گرديد. اتفاقات نادرى كه در اين دوره از كارش بوقوع پيوسته، كشاندن دامنه ى جنگ و نا امنى و انتقال دسته هاى طالبان از جنوب به شمال كشور است. سرانجام با سوء قصد ناكام طالبان عليه كرزى در مراسم رسم گذشت، همراه با امرالله صالح از پست وزارت داخله استعفاء داد. از آن زمان به بعد در رابطه ى تنگاتنگ با اشرف غنى قرار گرفته، مقدمات پيروزى او را در انتخابات روى دست گرفت.
مهندسى انتخابات پرچالش اخير، زمينه سازى ائتلافها، سازمان دادن معاملات سياسى و تقلبات گسترده در صندوق هاى رأى از دستآورد هاى بارز اوست. او مديرى زيرك، مذاكره كننده ى ماهر و معامله گرى واقعبين است. او يكى از معماران اصلى تيم تحول و تداوم است. تئورى تشكيل تيكت انتخاباتى با محوريت پشتونها با جناحين قوم ازبيك و هزاره، زاده ى تفكر قومگرايانه ى اوست. نقيصه ى عدم موجوديت تاجيكها را در معامله ى سريع و نقدى در دوبى با احمدضياء مسعود، حل نمود.
او بود كه پيمان امنيتى با امريكا را امضاء نمود. براى كاهش تسلط فرماندهان غير پشتون در شمال، زمينه ى رشد و پا گرفتن دسته جات طالبان را در ولايات شمال مساعد ساخت. او نه تنها شبكه ى وسيعى از افسران عاليرتبه و رؤساى امنيت دولتى رژيم قبلى را در محوريت رئيس جمهور و مركز توحيد و قوماندانى اعلى جمع نموده بلكه حلقه ى بزرگى از فرزندان سياستمداران، رهبران جهادى، قوماندانان مطرح را در شوراى امنيت گرد آورده. كه با مرگ هر يكى ، فرزندان شانرا كه دست آموز خودش است ، در جغرافياى قومى اش گماشته ، در خدمت خويش دارد.
اوست كه بلافاصله بعد از ختم غائله انتخابات و از اولين روزهاى آغاز بكار حكومت وحدت ملى، عرق جبينش نخشكيده، آستينش را براى يكسره كردن قدرت در ارگ و محدود نمودن شركاى تيمى و حكومتى بالا زد. مشوره ها و راهكار هاى اوست كه رابطه ى دو شريك قدرت را شكراب نموده، رئيس اجرائيه را چنان منزوى و از متن قدرت به حاشيه رانده است كه بار ها صداى اعتراضش بلند شد. برخى تصور مى كنند او بازوى نيرومند اشرف غنى در پيشبرد امور است. حال آنكه او گرداننده و از جايگاه مربى و مرشد غنى عمل مى نمايد.
بمنظور زهر چشم نمودن جزاير قدرت جهادى و استحكام پشتوانه ى نظامى ارگ و اجراى مانور هاى امنيتى در شهر كابل، چندى قبل طرحى را مبنى بر ايجاد واحد بيست هزار نفرى واكنش سريع در پايتخت با اسلحه روسى و پشتوانه ى مالى قطر به رئيس جمهور پيشنهاد نمود و سفر هايى را در اين زمينه به مسكو نمود كه مقدارى از اين سلاحها در شمال به اختيار طالبان نيز قرار گرفت. –
او بود كه با بلاك نمودن حسابات مالى شركتهاى متعلق به والى بلخ و مطالبه ى ماليات چندين ساله ى معوقه ى او ذريعه ى اكليل حكيمى، نه تنها زمينه ى معامله ى ناخواسته ى او را با ارگ مساعد ساخت، بلكه بعنوان ابزارى از وى بر عليه دوست و متحد ديروزش عبدالله نيز استفاده نمود. –
او بود كه بعد از عقيم شدن سوءقصدش عليه معاون اول رياست جمهورى، با توطئه احمد ايشچى دوستم را از جايگاه دوم قدرت به حصر خانگى كشانده تا مرز محاكمه و احتمالاً تبعيد تضعيف نمود. –
اوست كه امرالله صالح يكى ازفعال ترين كدر هاى تيم اصلاحات و سرسخت ترين منتقد نظام را در خدمت ارگ آورده به پست نمايشى و سمبوليك قانع نمود. –
اوست كه اسم يكى از سركش ترين ماجراجويان و شورشگران چهار دهه ى اخير يعنى حكمتيار را از از لست سياه سازمان ملل حذف نموده، دست او را گرفته از مغاره ى تبعيد به شهر آورد.
او تئوريسن قبيله و ادامه دهنده ى واقعى راه محمد گل خان مومند در حال حاضر است كه به احيا و تحكيم حاكميت سنتى پشتونها و انتقال نرم و آرام آن از درانى ها به غلجايى ها مى انديشد. او كه بنابر اتهام جمعيت اسلامى، ردپايش در سوء قصد عليه نخبه گان اين تنظيم جهادى ديده ميشود، در حال حاضر با چالش بزرگ مخالف رهبران جمعيت مواجه است. كنار رفتن او از سمتش يك از سه شرط اساسى جمعيتى ها در همكارى شان با حكومت وحدت ملى است كه تا هنوز ارگ، انعطافى در زمينه از خود بروز نداده است.
به باور اين قلم، رهبران جمعيت با ارائه چنين پيش شرطى با دشمن قسم خورده ى چون اتمر، نشان دادند كه اصول و قاعده ى بازى هاى سياسى و رقابت هاى جناحى را بخوبى بلد نيستند. و بجاى حريف، كرسى او را نشانه كرفته اند. غافل از آنكه، چه او در قدرت باشد و چه نباشد. جمعيت با حريفى قدرتمندى چون اتمر مواجه خواهد بود كه با هر وسيله ى مى تواند زهرش را وارد نمايد. بهتر بود با مستند سازى دست داشتنش در انفجارات اخير، زمينه ى محاكمه و منزوى نمودنش را از چرخه ى قدرت فراهم مى نمودند. او چنان مار خوش خط و خالى است كه بعيد نيست در صورت اصرار جمعيت مبنى بر كنار رفتن او از مشاوريت امنيت، با ژست و اداى رعايت مصالح ملى، داوطلبانه كنار رود و با اين عقب نشينى تكتيكى، جمعيت اسلامى را در موقعيت دشوارتر قرار دهد. زيرا او در حال حاضر علاوه بر حاميان پر و پا قرص خارجى، شبكه ى وسيعى را در بدنه ى حكومت در اختيار دارد.
رويهم رفته چه او در قدرت باشد و چه نباشد، يكى از پر نفوذ ترين و مزور ترين سياست پيشه گان صحنه ى امروز كشور است كه امكانات وسيعى در اختيار دارد. »

سخن سردبیر :
نوشته دوست ناشناس ما که توسط نویسنده فرهیخته رفیق ع . فروغ در مورد قدرت نمایی های حلقه نزدیک به ارگ به حیث سخن روز رو نمایی شد ، نمایانگر وضع درد ناک و خون بار حاکم در کشور و نماد یک استبداد برهنه و عیان تیم غنی – اتمر بر مردم سیه روز گار و آغشته به خون سر باز ، افسر وشهروندان بی گناه این کشور است . بلی این چهره ها را باید شناخت و به مردم معرفی کرد . جوانان باید دشمنان و مار های آستین را بشناسند ، بیدار شوند و برای یک رستاخیز عظیم که فقط در همبسته گی همه اقوام کشور ممکن خواهد بود ، آماده شوند . /.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است