از گارنیزیون کابل گرفته تا قطعه ضد آشوبِ یکدست از افسران پشتون نه برای امنیت پایتخت بلکه برای سرکوب معترضانی است که در سَر هوس مقابله و سرنگونی حکومت اشرف غنی و ارگ نشینان را دارند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۷ ۱۳۹۷/۳/۷ | کد خبر: 151484 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، برقراری امنیت در کشور جنگ زده افغانستان و درگیر با بیش از بیست گروه تروریستی، اولویتی می باشد اجتناب ناپذیر اما چرا حکومت با وجود تشکیل قطعات نظامی و ایست های بازرسی بیشمار، حتی ناتوان از حفظ ثبات پایتخت است؟
اشرف غنی با سپری کردن سه سال از دوران ریاست جمهوری همواره با تکیه بر عنوان" سرقوماندان اعلای قوای مسلح" با تشکیل و تاسیس قطعات نظامی متعدد نشان داد که علاقه وافری به قدرت نظامی دارد در حالی که وی یک تیوریسین است و هیچ گذشته نظامی نداشته و ندارد.
حکومت های استبدادی با شعارهای دمکراسی از دلایل جنگ و ناامنی های خاورمیانه ای می باشند که در سه دهه قبل، نماد همدیگر پذیری و همزیستی اقوام و نژادهای گوناگون بوده که به یکباره زیر سلطه پادشاهان و حاکمان مستبد بدل به میدان جنگ و سرچشمه گروه های تروریستی شد.
در این میان، غنی که با تلاش بسیار از خود چهره ای دانشگاهی و میانه رو نشان می داد با به قدرت رسیدن آنهم توسط فساد و تقلب به یکباره به تحقق اهداف سلطه جویانه خود اقدام کرد، گرفتن مشروعیت از پارلمان اولین گام بود و در این مسیر با ایجاد توهم جنگ دشمن داخلی راه را بر تروریستان هموارد کرد و با سود بردن از هراس همه گیر در افغانستان، زمینه استبداد و قوم گرایی را باز کرد.
حکومت مستبد اشرف غنی با ریشه ای کردن فساد، توان و اختیار را از نهادهای قانون گذار به مانند قوه قضایی و پارلمان گرفت و تمامی رهبران قدرتمند غیر پشتون را با توطیه، منزوی و خانه نشین کرد و بر همین اساس، قدرتی که به هیچ نهادی پاسخ گو نباشد به مانند پادشاهان، حکمرانی و صداهای اعتراض را در نطفه خفه می کند.
ایجاد گارنیزیون، بیشمار مانع های امنیتی و ایست های بازرسی در پایتخت نه برای امنیت شهر از وجود تروریستان بلکه در راستای ایجاد هراس همه گیر و بی ثباتی بوده تا مردم چنان درگیر با جنگ شوند که توان مقابله با عملکرد استبدادی قدرت را نداشته باشند.
جز این، چگونه تروریستان با مهمات سنگین و موترهای مملو از مواد انفجاری از تعدادی بیشمار ایست بازرسی و در مقابل چشم نیروهای امنیتی عبور می کند و به یکباره صدها تن را به کام مرگ می کشاند؟
از سوی دیگر، گارنیزیون کابل که در برابر حمله و انتحاری کنندگان طالب و داعش ناتوان از تشخیص یک تروریست می باشد به خوبی از عهده سرکوب مردمی بی دفاع معترض به ناکامی های امنیتی حکومت برآمده و اعتراض های مسالمت آمیز را به خشونت می کشاند و حال هدف اشرف غنی از تشکیل قطعه 500 نفری ضد آشوب برای چیست؟
اگر بنا بر حفظ امنیت پایتخت باشد، گارنیزیون و نیروهای امنیتی کابل از وجود فاسدان و عوامل تروریستان پاک تا اینکه هزینه و نیرو صرف قطعه نظامی آنهم تنها از میان قومیت پشتون شود.
ارگ با نام های متعدد از کمربند امنیتی، گارنیزیون، قطعه ضد شورش و ... به دنبال ایجاد مسیرهای هراس افکنی در افغانستان به ویژه کابل است تا حکومت استبدادی به اهداف خود برسد که مهم ترین آن پشتونیزم کردن حکومت است و ترد قومیت های جز پشتون.
اینکه ارگ با تمامی توان به تضعیف و ترد رهبران و مقام های بلند پایه تاجیک همت گمارده، ریشه در دشمنی های از دل تاریخ دارد، رهبران پشتون همواره در هراس از قدرت یابی دیگر اقوام بخصوص قومیت تاجیک از هر وسیله و دسیسه ای برای حذف مهره های دردسر ساز استفاده می کند.
تلخی سرنگونی حکومت داکتر نجیب و به ریاست جمهوری رسیدن برهان الدین ربانی به اندازه ای برای رهبران پشتون تلخ و ناگوار است که حتی نزدیک شدن به قدرت یکی از مقام های تاجیک و یا دیگر اقوام را خطرناک تر از عمق نفود طالب و داعش در افغانستان می دانند.
اینکه قطعه نظامی دیگر آنهم بر اساس اسناد معتبر تهی از وجود افسران تاجیک و یکدست از میان نظامیان پشتون، نشان می دهد که هدف برقرار و حفظ امنیت پایتخت نمی باشد بلکه برای سرکوب مخالفانی است که در سر، هوس مقابله و یا سقوط نظام اشرف غنی و ارگ نشیان را دارند.
سرکوب معترضان با دلایل واهی و فرضیات حکومت، مردم بی دفاع زیر نام رستاخیر را به خون کشاند و سبب مرگ دسته جمعی جنبش روشنایی شد و بماند که در مساجد و یا گردهمایی ها چه بشمار غیرنظامی کشته و زخمی شدند.
اشرف غنی در راستای اهداف سلطه گرانه خود همچنان که پارلمان را به نمادی از فساد و معامله گران بدل کرد و مشروعیت آن را از میان برد، اکنون با تکیه بر قدرت نظامی و زور اسلحه، خواهان ایجاد دیکتاتوری خلاصه در قوم پشتون است و حکومت خود را دوام دار می داند چه با انتخابات و چه بدون انتخابات.
کد (18)
>>> پاکستان که تاریخش کمتر از عمر حضرت صاحب مجددی است صدراعظمش تعیمن میشود برطرف میشود آب از اب تکان نمی خورد
اما افغانستان که پنجهزار سال یابا محاسبه دقیقتر پنجهزارو هفده سال عمردارداگر یک وزسرش برطرف یا تعیین میشود همه جهان از آشوب که بپا میشود آگاه میشوند ، امروز صدراعظم پاکستان رفت وقاضی القضات آمد جایش نشست نه امریکا مداخله کرد نه سفارت انگلیس نه هم نظر مخالف یا موافق آی اس آی گرفته شد !
افغانستان باید همین تاریخ دروغین پنجهزار ساله را از سر دوباره بر راسی کند که واقعیت جند سال ما ملت وصاحب اقتداری در یک مکان از زمین موجوده بوده ایم ؟؟
ر
>>> استبداد فاشیستی بالاتر وبد تر از شاهی مشروطه است. آگاهانه مردم کشی میکنند اقوام دیگر را ذریعه داعش قتل عام میکنند بعد حمله انتحاری را محکوم هم میکنند.هیءت حقیقت یاب هم اعزام میدارند.
بااحترام عبیدالله.
>>> (هزاره ها مسئول نفاق قومی )
تازمایکه همه اقوام ساکن افغانستان درحکومت سهم مناسب نداشته باشند وهمینطور درادارات قضائی اجرائی قانونی تعلیمی حضور قابل قبول شان نداشته باشند زندگی ما سروسامان نخواهد گرفت وحکومت کامیاب وملت یک دست ویک دل نخواهیم داشت ،
برای حصول این مقصد هرجانب باید گذشت های از خود داشته باشند مثلا اینرا سنگ وچوب میدانند که جوانان هزاره با استعداد زحمت کش ولایق هستند همیشه مصروف تعقیب کورسهای انگلیسی ساینس فزیک ورزش واین گونه موارد هستند حالا چی فرقی میکند این جوانان برای راه یافتن دیگر اقوام از جمله برادران پشتون به پوهنتون ها درجریان کانکور تعدادی از سوالات را غلط پاسخ دهند تا بدینگونه جوان عزیز پشتون ما به عوض وی به پوهنتون راه یابد مثلا درسوال کانکور آمده پای تخت افغانستان کجاست ؟
الف : بلخ ب : کابل : ج : نورستان
جوان هزاره ما بنویسد نورستان پای تخت است ، یا مثال دیگر: تاریخ افغانستان چقدر عمر دارد ؟
الف : هفده سال ب : 271 سال ج : پنج هزار سال
برادرهزاره ما بنویسد 17 سال ، با این عمل وحدت ملی ما محکمتر از فولاد میشود وجوانان همه اقوام درپوهنتون مساویانه راه می یابند ، یا اینکه :
در زندان های خارجی ها وحکومتی از جمله بگرام پلچرخی تعدادزیاد افرادی که ترورکردند کشتند وتخریب کردند برادران پشتون است ،چی میشود اگر چند برادرهزاره داوطلبانه بروند دربگرام وپلچرخی درزندان باشند تا تعادل قومی حفظ گردد هرکدام ماباید قربانی بدهیم وحدت مفت بدست نمی اید
ویا زمانیکه انتخابات میشود به دلایلی برادران پشتون درولایات مرکزی وجنوبی خودرا زحمت نمیدهند که پای صندوق بروند ، برعکس مردم هزاره ما که زن و مرد باعلاقه وقبول خطر برای رای دادن میروند چی میشود اگر رای خودرا برای آنان بدهند تا آنان بیایند ووکیل شوند !
همینگونه وقتی فامیل های جنوبی اجازه نمیدهند دختران شان تحصیل کنند معلم شوند نرس وداکتر شوند وبرعکس فامیل های هزاره ما دختران شانرا تشویق وپشتبانی میکنند که تحصیل کنند پوهنتون بخوانند داکتر وانجنیر شوند ، ودر ساختن دارالامان سهم بگیرند اینکار باعث تضعیف وحدت ملی میشود بنا اینها هم باید به دختران شان اجازه ندهند که تحصیل کنند!ونگذارند که از خانه بیرون شوند ،وقتی فامیل ها مریض شدند برای داکتر زن مریض رابه پاکستان انتقال دهند،
یا زمانیکه صاحب نظران هزاره وتاجک از بک درمورد مداخله پاکستان درامور داخلی افغانستان از زمان تولدش تا حال حرف میزنند باید بلا فاصله نام ایران ،تاجکستان ،ازبکستان راهم ذکر کنند تا وحدت ملی ما خدشه دارنشود
یا زمانیکه به اساس سهمیه قومی درچوکی وزارت یا ریاست ومعنیت وقوماندانی تعیین میشوند باید بدانند که این تعین موقتی ونمایشی است وبعد از چند ماهی به اساس کوچکترین دلیلی باید خانه نشین شوند وبه عوض شان شخص مورد اعتماد رئیس جمهور از تیمش نصب گردد ،
اگر کسی وحدت می خواهد همین راهش است
v
>>> من از بردران تاجك گله دارم
شما بوديد كه اين دوقندهاري پشتون را بر سر
قدرت آورديد كه امروز مار آستين خطاب ميكنيد
مگر جناب مارشال فهيم وقانوني بدون مشوره با استاد رباني محقق دوستم وكاظمي براي آوردند كرزي برسر قدرت تلاش نكردند؟
مگر جناب مارشال قدرت را دو دسته براي كرزي تسليم نكرد؟ اماكرزي برعكس نزد امريكاشكايت كرد وگفت دشمن صلح طالب ها
نيستند وطالب ها مردمان خيلي خوب هستند دشمن صلح جبهه شمال يعني اكثرآ سران شمارا خطاب كرد ودرمدت ١٤ سال از حكومتش تعداد كثيراز سران شمارا بقتل رساند كه در طول جنگ جهاد ومقاومت نشده بود .
مگر قانوني هميشه از كرزي به عنوان پيام آور صلح در افغانستان ياد آوري نميكرد ؟
مگر همين قانوني بعد از حكومت كرزي در دور اول از كانديداتوري عبدالله در انتخابات ١٣٨٨رسمآ حمايت نكرد ؟
مگر فهيم وقانوني در دور دوم كانديداتوري داكتر عبدالله در ١٣٩٣رسمآاز عبدالله حمايت نكردند؟
مگر اكثريت مطلق تاجك ها در افغانستان بانك اصلي رآي عبدالله نشدند ؟
چي مشكل داشتيد كه نتوانستيد حكومت را بعد از سرنگوني طالبان در اخير سال ٢٠٠١ حفظ كنيد
آيا شما خرد سياسي در جهت تجربه حكومت كردند را نداشتيد ويا اينكه جرآت زعيم شدند مملكت را نداريد ؟
با تمام استبداد هاي قبيله پشتون در طول ٢٠٠ سال الي اخير سقوط طالبان تمام قضاياي استبداد گرايانه سياسي اين قوم را درك كرديد ولي باز هم شعور سياسي شما بيدارنشد
با آنكه تاجكها از ديد واقعيت نسبت به ديگر اقوام اكثريت هستند
علاوتآ داراي فرهنگ بزرگ وقدامت تاريخي كهن بودند .
وصدها سلاطين از متن شما برخواست وهزارها سال با فرهنگ وتمدن كهن حاكميت داشتند،
سر را به گريبان تان ببريد قدرت وامكانات خود را درك كنيد.
اگر شما از قدرت نفوس خويش با خبر ميبوديد هيچ وقت كرزي غني و ديگر پشتون امروزبالاي شما حاكميت نميكرد
بخدا هيچ زيبنده نيست به شما كه برويد معاون اول يك پشتون شويد .
معاونيت كردند شما را در انزواي سياسي قرار ميدهد چون قبيله پشتون يگانه رقيب سياسي شما را ميداند .
وحراس هم ازناحيه شما دارند با خنده هاي كشمشي ونشان دادند باغ سرخ سبزشمارا در درياي گنگا غرق خواهد كرد.
علي سجادي
>>> Arianfar
اگر اشرف غنی و اتمر کماکان به انحصار گرایی در دولتداری ادامه بدهند، کشور بیگمان به سوی فاجعه برگشت ناپذیر پیش خواهد رفت. برای جلوگیری از انحصارگرایی در مدیریت باید هر چه سریعتر قانون اساسی و ساختار نظام اصلاح گردد.
در قانون اساسی کنونی رییس جمهور صلاحیت های فرعونی دارد و هیچگونه مکانیسم های باز دارنده و مهار خودسری و لگام گسیختگی وجود ندارد و رییس جمهور در برابر هیچ مرجعی پاسخگو نیست
>>> اگر به دل شما می بود ، امنیت شهر و مردم را مثل دهه ۷۰ به دست دزد و ر
هزن بسماچی میداد تا به آسوده گی به دزدی ها و خیانتهای خود ادامه می دادند.
وطندار با این یاوه سرایی ها فقط خود را بازی میدهید.
>>> افسوس به مراد على مراد.
>>> نویسنده محترم ازینکه در نوشته خود چندین جای نام از قوم پشتون برده اید و دیگر اقوام را فرشته خطاب کرده اید پس گفته میتوان که از نوشته شما بوی تعصب میاید و میدانی که تعصب کار شیطان و کار شیطان نهایت پست و شوم است. از برهان الدین ربانی یادآوری کردید، در جواب باید گفت که زیر ریش برهان الدین ربانی، احمدشاه مسعود، مزاری، خلیلی، محقق، گلبدین، سیاف، دوستم و ... به هزاران شهریان کابل زیر خاک شدند، به لک ها اواره شدند، مسؤلیت آنها در قدم اول به دوش برهان الدین ربانی و بعد بدوش اشخاص دیگری که از آنها نام برده شد، می باشد.
بیاید از نوشته ها و گفتار های تفرقه آمیز و تعصب آمیز دست برداریم آنچانکه در طول تاریخ برادروار زندگی کردیم، زندگی نماییم. کامیابی بجز از اتفاق و اتحاد در دیگر چیزی نمی باشد.
با احترام
قسیم کابلی
>>> آیا در حکومت غنی چیزی بنام اسلام و دموکراسی کجود دارد؟ همه میدانند که نی! پس حکومت غنی را باید بجای "جمهوری اسلامی افغانستان" بنام " جمهوری پاشیده افغانستان" یاد کرد . درین "جمهوری پاشیده افغانستان " هر کس هر جه خواست میکند و از بالا تا پائین هیچکس نیست پرسان کند که " بیادر خیریت خو است" مثلا پاکستان تمام خط دیورند را سیم خاردار میگیرد ولی غنی مانند "بودنه بگیل" چرورت کده نمیتانه!! امریکاییها هر جای دل شان خواست بمباران میکند باز هم " بودنه بگیل" چرورت نمیکنه!!! قسمت زیاد اراکین دولت مانند ابراهیمی و مسلمیار و سایر دله و دیوثها مواد خدر قاچاق میکنه ولی باز هم "بودنه بگیل" چرورت نمیکنه بنابرین چطور است جمهوری اسلامی افغانستان را بنام "جمهوری بودنه بگیل افغانستان" یاد کنیم که در ... کسی چوب هم بزنی چرورت کده نمیتانه!!!!!!
>>> من از علی سجادی گله دارم!
تو فکر میکنی با این جنگ سالاران غاصب مشکل حل میشود ؟؟؟
>>> رهبران کنونی اقوام غیر پشتون به هیچ صورت نماینده واقعی اقوام خود نیستند وهمه ازجمله کسانی هستند که بیشتر ازهر کس دیګر بالای اقوام خود ظلم وستم را رواداشته ودرعین حال با اقوام دیګر مواجه ساخته است ،هرکدام این رهبران خودخوانده میلیونر وملیاردر هستند آما اقوام غیر پشتون بافقر وبیچاره ګی دست وپنجه نرم میکند .دولت سعی مینمایند تارهبران دلسوز وشایسته اقوام متذکره را جستجو ودرراس اومور قرار دهند این موضوع را نباید طور وانمود کرد که خدای نخواسته حکومت برعلیه اقوام غیر پشتون است که چنین چیزی هرګز وجودندارد .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است