تاریخ انتشار: ۱۷:۲۵ ۱۳۹۷/۳/۱۴ | کد خبر: 151683 | منبع: | پرینت |
شبی خانۀ یکی ازدوستان دعوت بودیم، آقای نبیل ملک اصغر که زمانی کارکن وزارت خارجه و سفیر در چند کشور و پاریس بود، نیزحضور داشتند، وی مردی خوش سیما و خوش لباس و بسیار مؤدب بود و واقعن آداب دیپلوماتیک بخشی از فرهنگ وی در شیوه غذا خوردن و حرف زدن شده بود. وی کتاب رها در باد را خوانده بود و گفت شیوه نگارشت مانند نویسنده های فرانسه است زیاد خوشم آمد اما کفر پرچمی را در اورده است.
از وی پرسیدم در کابل یک چهاراهی مشهور بود به نام چهاراهی ملک اضغر، آیا شما با آن نام نسبتی دارید؟
چه بی تعصب و صادقانه پاسخ داد: گفت بلی نام پدرکلانم ملک اضغر بود. زمانی که تیمورشاه حکومت را از قندهار به کابل منتقل کرد قبیله ما را نیربا غژدی های و شترها و مواشی به کابل آورد که در همین منطقه منتقل و جا گزین شدند و کابلیان این منطقه را ده افغانان می گفتند، چون واژه افغان تنها به این قوم اطلاق می شد و واژه پشتون وجود نداشت و افغانها مردم کابل را" پارسی وان " می گفتند که حتی آن زمان کابلیان به گونه شهری با یک فرهنک کاملن متفاوت از افغانها زندگی می کردند، برای همین تیمورشاه گرویده این شهر و این مردم شد که خود زمانی حکومت با شکوه کابل شاهان داشتند.
افغانهای ناقل که از تمدن و نظافت چیزی نمی دانستند. مردم کابل از کثافات شترها و مواشی و مگس های این ده به جان رسیده بودند وهرزمان از کنار ده افغانان عبور می کردند با صدای بلند می گفتند "اوغانهای غول" این اصطلاح اوغان غول تاکنون باقی ماند. در سالهای حکومت محمد ظاهر شاه این منطقه را چهاراهی بزرگ ساختند و به نام پدربزرگم ملک اضغر مسما شد.
آقای نبیل گفت: ما چندین نسل در کابل تولد و بزرگ شدیم و فرهنگ کابل را گرفتیم که مردم متمدن بودند.
یادداشت: نبیل ملک اصغر زنده است و در شهر ما در کالیفورنیا زندگی می کند، اگر به روایت وی از اوغان غول باور ندارید می توانید با وی در تماس شده از خودش بپرسید.
تریا بها
>>> دقیقن همینطوربود.
>>> نبيل جان يكي از هم صنفي هايم است
أزاول خوش لباس وخوش كلام. وخنده بر دهان داشت متعلم با تمكين ومأدب صنف ما بود. شاگردان مكتب استقلا ل است
صحت وسعادت شان إرزو است
>>> ثریا یا تریا جان شما کابل و کابلی را می شناسید یا از کابل و کابلی شنیده اید . شما با این معلومات وسیع خود لطف کنید شهر قدیمی کابل برای بنده معرفی کنید تا هموطن بی معلومات با شهر هایتک کابل آشنا شود.
نکته دوم ؛ ثریا جان اصطلاع اوغام غول را شما بکلی غلط تعریف کردین که درست نیست آدمهای بی معلومات که دهن به یاوه سرایی باز میکنند در اصل تاپه کودن به خود میکوبند.
مرام از اوغان غول مردار و چتل بودن کسی نبوده بلکه پشتونها به تناسب اقوام دیگر مردمان بلند قد و غول پیکر بودند از این لحاظ اوغان غول که در بین مردمان پشتون هم اصطلاح غول رایج است .
>>> احمد شاه بابا در ۱۷۴۷ پادشاه افغانستان شد.
بعد از مرگ او پسرش تیمور شاه در سال های ۱۷۷۰ منحیث پادشاه افغانستان مقرر شد که نظر به اختلافات بین اقوام مختلف پشتون ها،پایتخت را از قندهار به کابل انتقال داد.
کابل در آن وقت کدام شهر متمدن نبود،بلکه یک دریای کابل بود که در دوطرف آن مردم له کسبه کاری و زمین داری و باغداری مصروف بودند و در آن زمان در کابل نه موتری بود و نه هم گادی یی.زیرا موتر اولین مرتبه در زمان حبیب الله خان در اوایل قرن بیست وارد افغانستان شد.
بنأ مردم کابل خود شان دهقان و باغبان بودند و با حیوانات یر و کار داشتند و وسایل نقلیه آنها نیز عبارت ار خر و اسپ بود و مردم نیز مالدار بودند و گاو و گوسفند داشتند و با پارو حیوانات سر و کار داشتند.
>>> «چگونه شکل گرفت» یا حداقل «از کجا پیدا شد» و نه اینکه «از کجا شد». کی باشد که ادبیات مردم افغانستان و مخصوصا اشخاصی که خودشان را ژورنالیست و نویسنده مینامند اصلاح شود؟
>>> خوب يعني چي ؟؟؟
او برادر هموطن اين چي معنا دارد أوغان غول ازبك كله خام هزاره پوچ تاجك قوم گنجشك به لحاظ خدا تفرقه بس است اين حرف هاي دشمنان افغانستان است بس كنيد به خداوند قسم اين حرفهاي پوچ بي معنا به جاي نميرسد فقط وفقط شادي دشمنان افغانستان ميشود در حالات وضعيت خراب كه همه اي مردم افغانستان ناموس كشور همه چيز افغانستان به خطر است شما به جان هم افتادن به خدا خجالت دارد باعث شرم ساري همه اي مردم افغانستان است وازطرف همه روزه كشدوكشتار انفجار بيكاري دربه دري مردم شما در فكر نژاد باب اجداد خود افتادن از براي خدا كمي طرف كشورهاي دنيا بنگريد وياد بگيريد روش زندگي وپيش را كه دنيا وجهان به كجا ها رسيدن ما وشما در تعنه زدن به هم ديگر هستيم خجالت دارد به زشت است در اين شرايط بس كنيد
والسلام حاجي وردگ شاه قلندر ولي
>>> کاملادروغ وتوطئه است غول به معنی قوی است زیرا وسایط قوی را غول پیکر مینامند
افغانها قوی اند به همین لحاظ آنها را غول گفته اند
تاریخ به اثبات رسانده که هیچکس زورافغانهای قوی راندارد
اگرمنظورازغول برای شما لوده باشد صرف اشخاص لوده غول رالوده ترجمه میکند درغیرآن معنی غول درتمام جهان مساوی به قوی است زنده باد افغانهای قوی ....
زدیگ پختگان ناید صدائی
خروش ازمردمان خام خیزد
انسانهای خام تپ وتلاش بیجا به درد تان نخواهد خورد بیغم باشید
>>> در شهر شما یعنی کلفورنیا؟ ای جامد العقل، وقتی کلفورنیا شهر شماست پس حق نداری سر (اوغانهای غول) و (پارسی وان) های خاکم حرف بزنی، ماند موضوع ملک اصغر که پیر شده، او چه به یاد دارد که چه گفته بود.
حمزه
>>> کاملا بی ادبی است دربرابریک قوم کشور لازم نیست باچنین ادبیات مطالب درشبکه ها به نشربرسد که این خود فرهنگی بی حیایی بی ادبی طرف مقابل رانشان میدهد.
>>> لطفا از واقعیت انکار نکنید درغیران میتوانید حقیقت رااز نوه ملک اضغرکه زنده است جویا شوید.
>>> مشکل همین جاست که هیچ کس حقیقت پذیر نیست اگر ما ضعف های مان را انکار کرده و ضعف دیگران را نشانه بیگیریم مسیر ما بسمت اصلاح نی بلکه بطرف پیچیده گی خواهد رفت . هر اصطلاح و ضربالمثل گرفته شده از تجارب و کار کردی در موردی در زمانه یی بوده بنا بر هر دلیل و کار کرد درست و یا نادرست . پس نباید احساساتی و غیر منطقی برخورد کرد . خانم بها فقط مطلبی را با استناد بیان کرده . پس ما در اصلاح خود بکوشیم نه در دفاع کار کرد نا درست مان .
>>> نخیر ؟
اوغان غول به این معنی است که مردم های نافهم و هفته فهم بودندوهیچ گپ فارسی را نمیفهمیدند هرچیزکه میگفتی مثلا : پیش کله خر یاسین خواندن یک متل است
اوغان ها همین قسم بود به همین مناسبت اوغان هایعنی پشتون ها را اوغان غول میگویند
کلمه افغان و افغانیت جدا است اما اوغان غول پشتون هایکه هیچ چیز نمیدانستند
>>> سلام
ده افغانان و چخاراهی ملک اصغر در دو جهت متفاوت موقعیت دارد و این خود نشان میدهد که روایت این نوشته معتبر و قابل باور نیست .
جلیل کابلی
>>> احمد خان ابدالى در سال ۱۷۴۷ ميلادى پادشاه افغانستان شد?
آيا جمله بالا درست است يا غلط و راست است و يا دروغ?
در سال 1747 ميلادى هيچ نقشه و سندى٬ شعرى و برهان قاطع ٬ کاغذى نامه اى وجود ندارد که بودن نام کشور افغانستان را تصديق کند.
برخلاف شعر پشتو به احمد خان ابدال نسبت داده شده که وى در بيت پشتو سروده بوده باشد. معنى پارسى اش به اين شکل است : تاج و تخت دهلى را فراموش مى کنم زمانيکه قله هاى کوه هاى پختونخواه به يادم مى آيد.
احمدشاه دُرّانی (اَبدالی) (1722–1773 م) بنیانگذار سلسلهٔ درانی، پسر زمان خان ابدالی و نواسهٔ دولت خان سدوزایی بود. مادر احمدخان ابدالی زرغونه خواهر عبدالغنی خان الکوزی فرمانده قندهار در زمان نادر افشار بود. زادگاه احمد اَبدالی هرات و زادگاه خانواده پدرى ملتان است. منزلی در ملتان موجود است که سدوزائیان آن را زادگاه احمدشاه ابدالی میپندارند. احمدخان ابدالی در جوانی شامل ارتش نادر افشار گردید. نادر افشار او را بديده گرامى نگريسته و به حیث فرمانده يکى از نيروهاى سپاه شاهنشاهى تعیین نمود. پس از قتل نادر افشار چار هزار سپاه شاهنشاهى را با خود به قندهار آورد و قدرت خراسان بدست دودمان درانى قرار گرفت. نام "افغانستان" و يا "سلطنت ابدالى" در ادبيات خود احمدخان ابدالى و زمان اش بکار برده نشده و هم در منابع تاريخى تصديق نشده است.
چرا احمدشاه ابدالی دودمان خود "سلطنت ابدالى" ( باريکزى وسدوزايى)
نماند و آنر درانى ماند او هوشيار بود که با نام غير قومى پشتون وغير قومى غيرپشتون امکان وحدت همه اقوام امکان پذير است.
بويژه که در نقشه هاى جهان کشور کشوربنام"افغانستان" پيش سالهاى دهه پنجاه قرن 19 پيدا نمى شود.
نامهاى مملکت هاى مانند بلخ ٬ کابل٬ هرات٬ کندهار ... در نقشه هاى "ممالک ايران" و ممالک محروسه ايران" درج اند دولت نوپای درانی سکه زرى قران و دينار وسينار از زمان نادرشاه افشار را داشت . احمدشاه خود اش اندیشهٔ جدا ساختن سلطنت درانى از خراسان ايران را در سر نمیپرورانید. پسر اش تيمور با ازدواج با نواسه هاى نادرافشار و با دختران عالمگير دوم مورد پشتيبانى و حمايت هندو ايران و بخاطر ايکه افشار و قاجار با تورانيان هند وتورکستان تضمين همتبار اند حکومت پسر خود را پيش بينى کرده بود و میخواست همچون پادشاهان سلسلههای مختلف بر تمامی یا بخشی از قلمرو تاریخی ایران حکمرانی کند؛ اما وجود شرایط خاص سیاسی افزون٬ تعضيف مغولهاى هند، و فعاليت هاى امپراتور ى انگليس و استحکام اشغال برتانيه اى عملکرد سیاسی و نظامی بامرگ احمدشاه خلاء سياسى بوجود آمد برای تغير خراسان و پيروزى انگلیسیها که در حال افزایش نفوذ خود در هند بودند، فرصتی مطلوب ایجاد کرد.
الماس کوه نور پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد. تخلص درانی ممکن با لقب در دوران یا استعاره الماس و زر و سیم به احمد شاه درانی مشهور شد. تشابه اسمی دو طایفه درانی در کرمان و افغانستان، این احتمال را به وجود آوردهاست که ریشه قومی مشترکی داشته باشند.
(احمدخان ابدالى پسان سردار سپاه شاهنشاهى ايران در زمان افشار) که در آن ممالک ايران درج احمد خان ابدالی که یکی از کارمندان دربار نادر افشار بود پس از آنکه نادر افشار بقتل رسیده بود در سال ۱۷۴۷ میلادی (حدد ۲۷۰ سال قبل) در قندهار اعلان سلطنت نمود و خودش را امیر خراسان اعلام کرد۰
او یک دیوان اشعار (شعر های فارسی و پشتو احمد خان درانی)، و یک کتاب تاریخ بنام تاریخ احمد شاهی دارد که زیر نظر خودش در دربارش نوشته میشدند۰
درهیچ یکی از این آثار تاریخی نامی از افغانستان نرفته و همیشه خراسان ذکر شده۰شهاب ترشیزی شاعردربار تیمورشاه درانی در مورد انتقال پایتخت از قندهار به کابل در تجلیل از این عمل شاه آورده:
کابل امروز به آئین کیان جشن گرفت ء که نهد تاج بسرشاه خراسان تیمور
نام کشور تا زمان امیر محمد افضل خان، پدر عبدالرحمن خان هم خراسان بود۰ امیر محمد افضل خان بنام خودش بحیث امیر خراسان سکه ضب زده بود، وآن سکه ها در موزیم ها موجود هستند۰
سپاه مشرق و مغرب بهم مفصل شد
امیر ملک خراسان محمد افضل شد
نام افغانستان در ابتدا توسط یک انگلیسی بنام Mountstuart Elphinstone و شاه شجاع در مورد این کشور گرفته میشد۰
واژه افغانستان بصورت رسمی نخستین بار در معاهده مثلث لاهور میان شاه شجاع، مکناتن و رنجیت سنگه، توسط انگلیسها بکار برده شد.
سپس این واژه در نخستین قانون اساسی بنا برخواست انگلیس توسط امان الله تأیید گردید.
تعیین حدود افغانستان امروزی در حدود ۱۳۰ سال قبل در زمان امیر عبدالرحمن خان در نتیجه یک سازش بین برتانیه کبیر و روس تزاری آنوقت صورت گرفت۰
هردو دولت بزرگ استعماری دنیا این کشور جدید التاسیس را در بخشی از خراسان کهن بکمک دست نشانده های خود ایجاد کردند چون در آن زمان به یک منطقه حايل بین قلمرو هایشان ضروت داشتند۰
افغانستان یا افغانلند یک نام جعلی است که توسط انگلیس به این کشور داده شده۰ اسم اصلی این دیار خراسان است.
>>> خوب وقتی تپی را خورد وگفت قروت خوب قروت است مزه اش را باران برده
افغان غول اگر نمیبود تپی نمیخورد
احمد از کابل
>>> نمیدانم هدف ثریا جان از طرح و نشر چنین مطالب به مثا به ای یک زن روشنفکر چه است . هیچ ملیتی از شروع متمدن نبوده است ، تمدن در اثر امیزش انسان در درون جامعه با یکدگر شکل میگیرد ، خانواده ای دکتور نجیب نیز زمانی از جنوبی به کابل آمده و زمینگیر شدند ، شخص نجیب الله و برادرانش از همه بهتر به زبان دری مسلط بودند ، فصاحت زبان فارسی دکتور نجیبالله در بیانات و صحبت های حزبی اش مانند نداشت ، برادرش احمدزی زبان فارسی را بهتر از فارسی زبانان حرف میزد و هم در تقریر زبان روسی بدون لهجه سرآمد محصلین بود ، زبان اردو را براحتی بلد بود
این یک مثال از امیزش یک فامیل پشتون در محیط کابل با اکثریت فارسی وان
در مورد ملک اصغر خان ، مرحوم غبار معلومات داده ، و در مورد نواسه اش که هنوز عادات یک دیپلومات را دارد باید گفت که در جریان چهل سال حاکمیت کاکا ظاهر یک قشر اشرافی به وجود آمد اینها رکاب بوسان شاه بودند و پست های خوب دولتی را در اختیار داشتند و کرسی ها اکثرا میراثی بود ولی در آن طرف خط ملیونها دهقان از اثر خشکسالی ها فرزندان شانرا میفروختند ، کمر های شان در زیر سود خم شده بود، کار برای فارغین موسسات وجود نداشت ، بحران های اقتصادی یک بعد دگر وضعیت زندگی مردم را رقت بار ساخته بود این واقعیت های انکار نا پذیر بود که نظام با آن مواجه بود و یگانه جریان سیاسی که توانسته بود وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی آن وقت را به بررسی بگیرد جریان سیاسی یا ح.د. خ. ا. بود که البته چنین انتقاد ها به مزاح نبیل خان ملک اصغر و امثال او برابر نبود و اگر او اکنون در برابر من قرار بگیر د من کفر او را در خواهم آورد .
حنظله»»»««
>>> همیشه دیدگاه من احترام به تمامی قومیتها ومذاهب بوده است وهیچ تعصب خاصی نسبت به یک قوم نداشته وهمیشه ارزومند وحدت واتحاد بوده ام وهستم.ولی متوجه هستم که جریانات خاصی در کشور سعی دارند این وحدت واتحاد را بشکنند .رفتارهای خاص رهبران کشور وحلقاتی فقط از یک قوم برگزیده هستند تصامیم مملکت را افراد خاصی میگیرند وبا افرادی که سالها دستشان درخون مردم ما بوده وکابل ما را راکتباران کرده اند وبا طالب که کشور ما را بروز سیاه نشانده به استقبال رفته وانهارا برادر خطاب میکنند پوسته های کلیدی را به افرای از یک قوم خاص میدهند من از شما پرسان میکنم ایا رفتار سیاسی دو زی بحیث رییس جمهوردر بزرگنمایی وتوجه بیشتر به یک قوم خاص عقده وکینه ایجاد نمی کند؟وقتی سیاست جابجایی در ساحات مختلف بشمول کابل با حمایه ارگ نشینان چه در دوره کرزی وچه در دوره اشرف غنی که منجر به جنگ وکشتار ولت وکوب ماببن اقوام دیگر بشود ایجاد عقده وکینه نمیکند؟وقتی فرد وافرادی که جرمشان تروریزم است دستگیر وبه زندان برده میشود وبعد ازاد میشود چون مربوط به یک قوم خاص است ایجاد کینه نمی کند؟ایا این رفتار منجر نمی شود؟هزاران موضوع دیگر که وقتی مردم میبینند تنها یک قوم بال برده میشود کم کم این گپ وگفتها ایجاد میشود بنا" من حق را به دیگر اقوام میدهم واگر گپ وگفتی از خراسان میشود ویا حکومت فدرالی علتش اینست که مردم ما از تبعیض وجور وجفای قوم خاصی به تنگ امده اند یکروز مردم پنجشیر یکروزمردم بامیان ودایکندی یکروز مردم پروان.
داکتر عبدالرب آچکزی
>>> مسبب اصلی این کار شخس اشرف غنی است چرا که ازیک قوم خاص حمایت می کند وسایر اقوام کشور رادرقدرت مساویانه سهیم نمی سازید ازهم خاطر پشتون ها را نزد سایر اقوام کشور بد بین ساخته است .
>>> مبارزه تان برضد پشتون به جائی نمیرسد مطمئین باشید ناحق سرگردانی نکنید
>>> با وصف ادعایی از طرفداران غنی احمدزی که انرا متفکر دوم جهان مینماند خیانت بزرگ ان در تاریخ کشور که درج خواهد شد یکی قومگرایی و دروغگویی ان است و دیگر این ملیت اجباری ساختن بنام افغان که یکی از نام دیگر قوم پشتونکشور ما است خداوند در قرانکریم فرموده که من بندان خود را به شعه ها و رنگ های مختلف خلق نموده امبرای شناخت شان از هم دیگر اشرف غنی احمدزی خلاف سخن خلقت الله متعال با همان عقیده فاشیستی و ضد دینی اش میخواهد که همه ملت را بنام ملیت خودش افغان ظالمانه و ابرانه ودور از اخلاق و دستورات اسلامی در اورد که برای هیچ هیچ کسی از خارج قوم خودش قابل قبول نبوده و نیست و با اینکهر اش تفرقه قومی و زبانی را خلافشان یک ریس جمهور با فهم و بادرایت تعصبات قومی و زبانی رادامن زده و تاریخ حیات سیاسی خود را سیاه و تیر کرده است .
>>> ثریا جان بها در کالیفرنیا ، یکی از بهترین ایالات امریکا زیست دارد ، او به جای وفاق ملی ، نفاق ملی را دامن میزند، این خانم که در شرایط بسیار خوب زندگی در گذشته در کابل میزیست با وجود آنهم وطن را ترک کرد در حالیکه زنان در آن وقت آزادی کامل داشتند و این خانم میتوانست برای هزاران زن بیسواد کورس سواد آموزی بسازد، کار های داوطلبانه برای بلند بردن سطح آگاهی سیاسی و اجتماعی زنان کشور بکند ، خلاصه صد ها راه برای کمک به زنان و کودکان آواره از جنگ فرسایشی وجود داشت که او میتوانست انجام دهد ، زیرا مادر وطن بر او حق داشت او از برکت شرایط رایگان تحصیلی توانست با سواد شود و لیسانس، اما فرار را بر قرار ترجیح داد ، اکنون هم از دلم گرم خود گاهگاهی برای تشدید اختلافات قومی یک مطلب را به نشر میسپارد و بعدا به غندی خیر نشسته و تماشا میکند که چگونه متعصبین امور ملیتی یکی به کله ای دگر میزنند.من فرق بین ثریا و خانم وکیل کوچی ها و اشرف غنی و اتمر و دگر تیکه داران زبان نمیببنم .مردم در گذشته و تا کنون از دست تیکه داران دین به جان رسیده اند و اکنون تیکه داران زبان و ملیت نیز به مشکلات مضاعف شده است. امید وارم خانم ثریا محاکمه ای صحرایی زن جوان را در قره باغ تقبیح کند زیرا به چنین مسایل که رابطهای مستقیم به حیات زن دارد اکثرا خانم ثریا سکوت اختیار میکند
««««حنظله»»»»
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است