دو قريه بر سر زمين و چراگاه با هم اختلاف داشتند هميشه مردم دو قريه درگير بودند، جنگ و درگيري آنها بي وقفه ادامه داشت تا اينكه يك توافق شكل گرفت؛
كه دوتا گاو از يك قريه با گاو قريه مقابل بجنگند هر كه زور شد زمين ها و چراگاه ها را تصاحب شود.
آنها كه اكثريت بودند دوتا گاو را با تصور اينكه گاو ها با هم هستند در ميدان فرستاند و قتي در ميدان رفتند هردو گاو از يك قريه با هم بر سر خوردن علف در گير شدند گاو مقابل فقط نظار گر بود وقتي هرد خسته شدند گاو مقابل آمد هردو را از زمين خارج كرد!
متاسفانه اين داستان مردم ما است
آقاي عبدالله و نور را انتخاب كرديم تا از حق مردم ما دفاع كنند اما آنها با هم درگير شدند غني هردو را از ميدان خارج كرد!
امروزه نه عبدالله در سپيدار قدرت دارد
نه نور در بلخ هر دو از ميدان از خارج شده اند.
غني را كه ديوانه ميخواندند بسيار هوشيار تر از عبدالله و نور بود!
روزگاري غني روزها نشسته بود تا جنرال دوستم،احمدضياء مسعود را و... ملاقات كند آنها حتي فرصت ديدار غني را نداشتند
اما امروز اين غني است به آنها حتي اجازه ملاقات مأمورين خودرا نمي دهد!
جالب تر آن بسياري از مردم ما هنوز از شكست خورده ها اميد پيروزي دارند!
عزيزان تاريخ به ما چنين درس داده كساني در اوج شكست ميخورند ديگر نميتوان آنهارا از پایين به بالا برد!
هيچ راه حلي براي پيروزي در كنار عبدالله، نور و... وجود ندارد آنها دو اوج قدرت و عظمت شكست خورده اند.
اگر براي پيروزي و عظمت مردم تان مي انديشيد به يك راه حل پايدار فكر كنيد
زير يك سقف جمع شويد با اتحاد در برابر پشتونيست ها برخورد كنيد،
از اقدامات خود سرانه عجولانه اجتناب كنيد.

گل امیری

>>>   خدا خیر کنه باز کدام گپ پشت پرده وجود دارد که دشنام دادن به یک قوم و قوم دیگر شروع شده است!!!!

>>>   خیلی عالی واقعآ

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است