دموکراسی بازیچه نخبگان قبیلوی حاکم در افغانستان
نخبگان حاکم شده پشتون از گذشته ها افغانستان را به عقب رانده اند. اینها عامل اصلی تداوم نظم غیر دموکراتیک قدرت در کشور اند که این نظم هیچ تفاوتی از ساختارهای پیشینۀ متکی بر سلسله مراتب قومی ندارد 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۵۳    ۱۳۹۷/۳/۲۳ کد خبر: 151935 منبع: پرینت

نخبگان حاکم شده پشتون از گذشته ها افغانستان را به عقب رانده اند. اینها عامل اصلی تداوم نظم غیر دموکراتیک قدرت در کشور اند که این نظم هیچ تفاوتی از ساختارهای پیشینۀ متکی بر سلسله مراتب قومی ندارد.

در حقیقت، دموکراسی که آنها از آن سخن می زنند و طرفدارش هستند، مضحکه است و بگونه ای حتی نفس عدالت و برابری را در خفا به فساد کشانده و به شکست می انجاماند تا این باور نادرست را مسلط بگرداند که: افغانستان با دموکراسی سازگار نیست.

اگر مشکلات أفغانستان تنها یک راه حل داشته باشد، این راه حل دموکراسی است. بنیادهای دموکراسی- در نبود آجندای برتری جویی قبیلوی در دولت- چیزهایی اند که افغانستان از آوان پیدایش اش تا کنون محروم بوده است.

در أفغانستان زمینه و چهارچوب دموکراتیک، برای اشتراک همه گروههای قومی در امور دولت وجود نداشته است تا آنها بتوانند صدا و نگرانیهای های خود در صورت بیعدالتی در حق شان بازتاب بدهند. این کمبود سبب تداوم دایرۀ خبیثه برتری و فروتری قومی در درازای تاریخ افغانستان گردیده است. نخبگان قومی مسلط شده پشتون از گذشته ها برای تامین منافع شان روی نگهداشت همین وضعیت سرمایه گذاری کرده اند و برای این کار دموکراسی را به ریشخند گرفته اند.

افشای ملی گرایی قومی نخبگان پشتون:
افغانستان اساسا دارای حکام پشتونی بوده اند که نخبه گرایی قبیلوی خود را با بخشیدن امتیازات دولتی همانند معافیت از مالیات، کرسیهای بلند دولتی، بخشیدن سکالرشیب های پرمصرف برای تحصیل در خارج، زمین رایگان تداوم داده اند- در حالیکه غیر پشتونها را مرعوب و محروم ساخته اند.

انوار الحق احدی در مانیفست خود در دهه 90 در مورد شکستن"تسلط نهادینه شده پشتون" در افغانستان می گوید:
"پشتونها از تسلط نهادینه نظامی، سیاسی و اقتصادی در افغانستان برخوردار بودند."این شکست و ریخت با سرنگونی رژیم کمونیستی داکتر محمد نجیب الله و تشکیل حکومت به رهبری رییس جمهور برهان الدین ربانی، یک دانشمند علوم اسلامی روی داد.

احدی، همراه با اشرف غنی و زلمی خلیلزاد به نسلی از شاگردان ممتاز پشتون بستگی دارند که دهه ها پیش سکالرشیپهای سلطنتی را برای تحصیل در دانشگاههای غربی به دست آوردند، در حالی که هزاره ها به خاطر پالیسیهای دولت حتی در داخل کشور از حق تحصیل محروم بودند. اینها (احدی و شرکاء) تحلیگران و اکادمیسین ها اصلی برای اظهار نظر در امور افغانستان بودند و به جامعه بین المللی و به ویژه به امریکاییها مشوره می دادند.

پس از سرنگونی طالبان همین افغانهای غربی شده از ۲۰۰۱ به بعد به أفغانستان آورده شدند. پیش از رسیدن شان به کشور، اینها مشاورین بلند پایه در ملل متحد، بانک جهانی و دولت امریکا بودند و تلاش داشتند تا افغانستان به دست "جنگسالاران" سقوط نکند و یک مرحلۀ انتقالی گزار از پسابحران به دموکراسی را تلقین کنند.

در آن هنگام، غنی مشاور ارشد لخضر ابراهیمی، نماینده ویژه ملل متحد برای افغانستان بود. ابراهیمی بود که کنفرانس بن را در 2001 رهبری کرد. این کنفرانس بود که از همان آغاز پروسه دولتسازی در افغانستان پساطالبان را بد بختانه با یک شیوۀ فریبکارانه و مرموز شکل داد. در همین گردهمایی (بن)، از 13 نماینده 11 نفر آن به ستار سیرت رای دادند تا رییس حکومت موقت افغانستان شود. با اینهمه، حامد کرزی تعیین شد؛ چرا که سیرت پشتون نبود.

به زودی پس از 2001، نخبه گان پشتون به مقامات کلیدی دولتی جای داده شدند تا بینش خودشان برای یک افغانستان "دموکرتیک" را "نهادینه" کنند. خلیلزاد سفیر امریکا در افغانستان که برترین مقام در روابط چاکر و ولینعمت میان دو کشور انگاشته می شود مقرر شد. احدی رییس بانک مرکزی افغانستان شد. او پسانتر وزیر مالیه و وزیر تجارت شد. در همین حال، غنی در اول وزیر مالیه شد و حالا رییس حکومت وحدت ملی است.

از بخت بد افغانستان همین نخبگان پشتون تازه به دوران رسیده بودند که "جامعه جهانی" را برای تحقق آنچه "بازسازی" افغانستان نامیدند، مشوره می دادند. زمانی بود که افغانستان به ساختارهای تازه یی، مبتنی بر بنیادهای دموکراتیک مانند "کشور ملت" نیاز داشت. با این "بازسازی" آنها می خواستند که افغانستان را دوباره به مسیری قرار بدهند که سلسله مراتب قومی در آن بازسازی شود. بدین ترتیب، آنها این بازسازی را به سمت کشور ملت یا "تسلط" یک قوم بر اقوام دیگر کشاندند.

واژۀ "تسلط- dominance" بیشتر از 20 بار در پیوند با پشتونها در مقاله احدی یاد شده است. این واژه از“dominium”لاتینیآمده است که گاه به گاه به منظور تکمیل مفهوم ترسناک دیگر"imperium" که معنی ”امپراتور”impire دارد، به کار می رود.

حتی در معانی سطحی خود، تسلط به معنی تصاحب و کنترول رعیت (همانند نفوس، جغرافیا و غیره) و امپراطوری به معنی حق و نیروی حکمرانی بر رعایایی (زیر تسلط) را دارد. این مفاهیم، بد قرن سوم پیش از میلاد از سوی فلاسفه آن وقت به میان آمد که امپراتوری روم(Imperium Romanum) را معرفی میکرد. همین واژه ها اند که زبان امپریالیزم و کلونیالیزم (استعمار) و بردگی گردید.

تسلط همچنان موضوع مورد نظر داروینسم و "بقای زورآور" می باشد. صادقانه باید گفت که این مفاهیم به إعصار تاریک تاریخ انسانی متعلق است و هیچ تمدنی نمی تواند از ان در حال حاضر یادی آوری کند. عصر ما عصر همزیستی، بهم پیوستگی، چندفرهنگی گرایی، حقوق بشر، قانون اساسی گرایی و عدم تسلط است.

دموکراسی جعلی وسیله یی برای تسلط:
در سال 2014 افغانستان در آستانه ازخودسازی یک قانون اساسی عادلانه که برای یک کشور ملت چندین تباره مساعد بود، قرار داشت. گاهنامه های خبرنگارانه و اکادمیک نشان می دهد که نخبگان تازه به دوران رسیده پشتون این پروسه را دزدیند ایالات متحده و دیگران را قناعت دادند که قانون اساسی 1964 را با افزودن اختیاراتی به رییس جمهور برگردانند.

تلاش بی امانی که برای پیاده کردن نظام متمرکز صورت گرفت عمدتا به منظور دادن مالکیت دولت به یک قوم بود تا اقوام دیگر را زیر تسلط بیاورد- درست مانند نظامهای گذشت.

به همگان روشن بود که در آینده قابل پیش بینی، رییس جمهور منتخب یک پشتون خواهد بود و افزون برآن، به قول بارنت روبین- یکی از دستیاران غنی که در تدوین قانون اساسی 2004 کمک کرد، این رییس جمهور پشتونی خواهد بود که مورد پذیرش امریکا باشد.

در عین حال، یک متخصص قانون اساسی، الکساندر تیر، در همان وقت از تمرکز قدرت هشدار داد. او می نویسد: "تمرکز قدرت در دست یک فرد در شرایط بی ثبات سیاسی خطر بالقوه دارد، به خاطری که این کار پاداش تصاحب نامشروع مقام ریاست جمهوری را افزایش می دهد."

پس از "تصاحب نامشروع قدرت" ، غنی در چهارچوب دموکراسی جعلی افغانستان، بر دیگران "مسلط" شده است. او با نیروهای خارجی به خوبی پیوند دارد تا غیرپشتونها را با جنگسالار خواندن به حاشیه بکشاند، در حالی که جنگسالارانی چون حکمتیار و طالبان را به آغوش میگیرد و نامهای آنها را از لست سیاه شورای امنیت ملل متحد می زداید و به آنها در پایتخت کشور دم و دستگاه شاهانه می بخشد.

تسلط بر پستهای کلیدی:
برای نخستین بار پس از سرنگونی طالبان، پشتونها تقریبا تمامی پستهای کلیدی را در دموکراسی جعلی أفغانستان در اختیار خود گرفته اند: رییس جمهور، رییس دادگاه عالی، دادستان کل، مشاور شورای امنیت، وزارت دفاع و حتی رییس اپوزیسیون، حامد کرزی- اگر مانورهای سیاسی اش را در نظر بگیریم.

افزون برآن، شماری از نامه های غنی از طریق رسانه ها افشاء شده است که در آن ضد أقوم غیرپشتون فرمان داده است. مزید برهمه، غنی قانون توزیع شناسنامه های الکترونیک ر دور زده است. شناسنامه های الکترونیک کار برد داخلی دارد. در این شناسنامه ها به گونه سنتی هویت قومی ذکر میشد، اما حالا "أفغان" را که مترادف پشتون است به مثابه هویت همگان به کار برده اند. در حالی که این واژه تنها به شهروندان أفغانستان که در خارج زندگی می کنند به کار برده می شد.

با درنظر داشت، تکامل نخبه های نوبه دوران رسیده پشتون و رفتار شان، همه نشانه ها مبین اینست که آنها در پی پشتونسازی أفغانستان به مثابه یک "کشور ملت" دروغین و تسلط پشتونها زیر نقاب دموکراسی و إصلاحات اند. این همان کاریست که مستبدین در گذشته تلاش کردند که انجام دهند اما هم خود ناکام ماندند و هم کسانی را که به نام شان امتیازگیری می کردند به خاک نشاندند.

بدین ترتیب، اگر ما می خواهیم که امید صلح و آرزوی ساختن یک دولت همه شمول و دموکراسی حقیقی را زنده نگهداریم، دولت ایالات متحده امریکا باید نخبه های تازه به دوران رسیده پشتون را ترک کند و با تماس با توده ها کار کند تا یک کشور ملت حقیقی ایجاد شود.

نویسنده: عیسی خان ایوب ایوبی
برگردان به فارسی از: رحیل


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حاکمان پشتون
دموکراسی
نظرات بینندگان:

>>>   در افغانستان کنونی از دموکراسی حرف زدن و چپ و راست از دموکراسی غرب توصیف کردن حماقت محض است، در میان اینقدر دزد .....معنی دموکراسی چیست؟ دزدکراسی نام با مسمی برای دولت جهادی و دوتابعیته ها است!!!

>>>   دموکراسی به معنی حاکمیت مردم و کلمه یونانی است، دمو یعنی مردم و کراسی یعنی حاکمیت. دموکراسی قوانین و شرایط بخصوص و مدرن خود را دارد و با عمامه و عبا و قبا و سلام و صلوات و تحجر و تزویر و ریا و روضه خوانی هرگز قابل انطباق نیست. زیرا آزادی و دموکراسی لازم و ملزوم همند و اگر آزادی نباشد دموکراسی تقلیدی و شباهت سازی و ناقص است، و همچنانچه اگر دموکراسی نباشد آزادی حافظ و ضامنی نیز نخواهد داشت.

>>>   پیشرفت یک کشور ارتباط مستقیم به کسانی دارد که او کشور را رهبری و مدیریت می کنند پس برای من بگو که در این سه صدسال اخیر کی ها براین خاک حکومت کردند که نتیجه اش افغانستان امروزی است ؟
امان الله خان را قشرروشنفکر آنزمان که مشروطه خواهان نام داشتند از قبیل محمدولی خان درازی ، محمود طرزی و غیره مشوره میدانند و امان الله خان ساختند ولی متاسفانه امان الله خان به آنها پشت کرد ، قوم و قوم بازی کرد و بالاخره فرار را ترجیح داد .
لطفا یک مرتبه نامه محمدولی خان درازی را به امان الله خان بخوانید تا بدانید که این قوم پرستی ریشه در تاریخ دارد.
داود خان هم هرچه کرد قربانی پشتون ولی اش شد و همچنین داکترنجیب که می خواست کابل را تسلیم حکمتیار کند و خودش هم یک پشتوالی متعصب بود

>>>   مناسفانه از اول یعنی از روزیکه نام این کشور افغانستان شده است تهداب این کشور غلط گذاشته شده است و اکنون سخت است که تهدابش راست شود تا از ریشه خراب نشود و تهداب جدید برایش انداخته نشود.

>>>   قبیله همه جا را به گند کشیدن، هرجای که "زی و خیل" را مامور کنید، از این بیشتر نمیشود توقع کرد،

>>>   راهبردی Strategic
نیت نماز عید از زبان اشرف غنی احمدزی:
" نیت کردم تباه سازم دو بار این وطن را با جمله شهروندانش که برمن واجب است رو آوردم به لندن قبله من جهت ملکه معظمه خالصاً به رضایی موساد و سيا ، اقتدا کردم به ابليس مولا ,هورا ........."

>>>   تشکر محترم ایوب ایوبی صاحب ! تحلیل بسیار دقیق و بجا و قابل فهم است برا روشنفکران غیر پشتون وهمین عملکردهای شوینیسم بود که 120 وکیل نماینده گان مردم افغانستان در مقابل بی عدالتی وبرای هویت خواهی شان متحد شدند وهر روز اقوام غیر پشتون برای منافع افغانستان متحد تر میگردند به آنکه یک تعداد سران مرتجع اقوام غیر پشتون را نیز خریده اند . چون فرهنگ تاچیکان دست بالا دارد و این فرهنگ حکومت می کند نه اقوام غیر پشتون . میدانیم که در ادارت دولتی روند پشتون سازی به سرعت ادامه دارد ولی این روند منفی در دورنمای مسایل به نفع پشتون ها نخواهد بود .
زره

>>>   وطندار مه اینقدر تحمت و توهین به قوم شجاع و دلیر پشتون منصفانه نیست ، اگر همین قوم نمی بود، حال شما طیاره را سملیوت میگفتید.
مگر یک طبقه خاص که در زمان عبدالرحمن خان ملیشه انگلیس شده بودند و درمقابل افغانها میجنگیدند ، آیا ایشان پشتون بودند ، آیا بچه سقو که به کمک انگلیس به کابل هجوم آورد ، مکاتب را بست و ۹ ماه فقط چور و چپاول کرد پشتون بود آیا چلی ربانی که اردوی ملی را نابود کرد و تمام اسلحه ثقیله را طبق قرارداد که فعلا هم موجود است به پاکستان منفور واگذار شد پشتون بود .
وطندار لطف کنید از دروغ بافی ابا ورزید ورنه سزای دروغ را خواهید دید که بعد پشیمانی حاصلی ندارد.

>>>   رهیزکار سحرخیز
اگر جاي. غني .خليلزاد. اجدي ، براي چهل سال يك .....را به امريكا ميفرستاديد ادم ميشدند و از .....ميبرامدن

>>>   Najib Salam
آقاى خليل زاد اعتراف مى كند كه اوغان ( افغان) نام تاريخى پشتون ها است ، اما با پر روى تاكيد مى كند ديگران( غيراوغانها) هم بايد خود را با اين نام تعريف كنند!
از اين آقا بايد پرسيد كه چرا بايد چنين شود ، چرا اوغان ها حاضر نيستند خود را تاجيك ، هزار ه و ازبيك تعريف كنند!
چرا و با چه جبرى مردمان غير اوغان ( غيرپشتون ) بايست هويت تاريخى خود را قربانى كنند !

>>>   آدم ها یک بار از یک سوراخ گزیده میشود.اما ما درطول سه قرن چندین بارگزیده شدیم.نميدانم که ماآدم نیستیم ویا مار هابسیارهشیارشده اند.

>>>   مردم افغانستان سه مرحله سقاویزم را تجربه کردند درهرسه مرحله غیرازچور، چپاول ، غارد ، دزدی مال بیت المال،درای عامه وادارات دولتی که ماشماشاهد عینی تحولات سال 1371 هستیم که چه کردند پس سقاوی درافغانستان نتیجه نداده وباید بقایای سقاویزم ازبین برود تامردم بتواند به ارامش زنده گی کند.

>>>   من تنها به دیموکراسی سالهای 1392ئباور دارم!
مجاهد

>>>   دیموکراسی در افغانستان قوم گرای - برتری جوی - پشتون سازی وزارتخانه ها و فساد اداری را دیموکراس میدانیم .
زره


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است