خلافت جایگزین امارت
نیاز است مساله طالبان یکطرفه شود چون این گروه جهاد مسلحانه در خارج از افغانستان حتی در آمریکا را جایز نمی داند درحالیکه آمریکا به جریان هایی نیاز دارد که ناآمنی را به ایالت سینگ کیانگ چین و کشورهای آسیا مرکزی انتقال دهند 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۵۱    ۱۳۹۷/۳/۲۹ کد خبر: 152034 منبع: پرینت

دولت افغانستان از روز بیست هفتم ماه رمضان الی پنجم عید به گونه یک جانبه با طالبان اعلام آتش بس نمود. محمد اشرف غنی رییس جمهور افغانستان دریک نوار تصویری گفت درصورت که نیروهای دولتی هدف حمله قرار بیگرد حق دفاع از خود را دارد وهمچنین اضافه نمود که جنگجویان خارجی به شمول گروه داعش و القاعده از این آتش بس مستثنی بوده وعملیات تهاجمی علیه آن ها ادامه خواهد یافت.

طالبان نیز با نشر اعلامیه اعلام داشتند که در سه روز عید برای با جهت های داخلی آتش بس خواهند نمود، اما نبرد علیه نیروهای خارجی مستقر در افغانستان ادامه خواهند یافت، دراعلامیه مربوطه به جنگ جویان هدایت داده شده بود که از گذشت گذار در ملا عام خود داری نمایند زیرا ممکن است مورد حملات هوایی نیروهای خارجی قرار بیگرند.

افراد طالبان دستور عدم گشت گذار را نادیده گرفت و در تمام افغانستان به شمول کابل پایتخت به جاده ها ریختند و درکنار نیروهای دولتی و مردم ملکی به شادی عید پرداختند نیروهای سرمست از شادی آتش بس طالبان در ولایت ننگرهار هدف حملات مرگبار انتحاری داعش قرار گرفتند وتلفات سنگین را متقبل گردیدند.

رسانه های معتبر غربی با نقل قول از منابع استخباراتی گزارش دادند که این آتش بس در نتیجه توافق میان پاکستان وآمریکا وبا وساطت چین صورت گرفته است و آمریکا برای نشان دادن حسن نیت به پاکستان ملا فضل رهبر طالبان پاکستانی را در ولایت کنر هدف حمله هوایی قرار داده است که درنتیجه آن وی با چهار محافظش کشته شده است. اما طالبان بانشر اعلامیه گفته است که آن ها درنتیجه فشار هیچ کشور خارجی تن به آتش بس نداده است.

در این نوشته به این امر مهم می پردازیم که آیا این آتش بس و مذاکرات احتمالی صلح منجر به پیوستن سران طالبان به دولت افغانستان و یکجا شدن فرماندهان و جنگویان این گروه به داعش خواهند شد.

درنگ کوتاه برعوامل ظهور طالبان در افغانستان:
در مورد ظهور طالبان سه دیدگاه متضاد وجود دارند،دیدگاه نخست مربوط به خود اعضای طالبان و هوا داران این گروه اند،دیدگاه دومی مربوط به رقیبان سیاسی- نظامی طالبان اند ودیدگاه سومی هم ارتباط می گیرد به پژوهش گران نسبتاً غیر جانب دار داخلی و خارجی.

الف:دیدگاه اعضاء وهوا داران طالبان:
اعضای طالبان به این عقیده و باور هستند که جنبش طالبان یک حرکت کاملاً خودش و مردمی است که در نتیجه ظلم و ستم فرماندهان محلی احزاب جهادی مستقر در جنوب افغانستان شکل گرفت. در این میان ملا عبدالسلام ضعیف یکی از این افراد است وی که در زمان حاکمیت طالبان سفیر افغانستان مقیم پاکستان بود در کتاب تازه اش"طالبان له کندهاره تر مزاره" می نوسید که طالبان کدام گروه تازه و بی نام نشان نبوده بلکه این گروه در زمان جهاد علیه روس ها هم جبهات مستقل داشتند که مجاهدین این جبهات تحت نام "طالبان"یاد می گردیدند وی تعداد این جبهات را این طور معرفی می کند.
1.جبهه پاشمول به رهبری ملا حاجی محمد اخوند.
2.جبهه پنجوایی به رهبری لالا ملنگ.
3.جبهه نلغام به رهبری ملا محمد صادق اخوند.
4.جبهه زنگی آباد به رهبری ملا عبدالصمد.
5.جبهه موشان به رهبری ملا نور محمد.
6.جبهه تلوکان به رهبری ملا محمد معصوم اخوند.
7.جبهه بندی تیمور به رهبری ثانی مولی عبیدالله
8جبهه محله جات به رهبری ملا نورالدین ترابی(ضعیف،عبدالسلام،25 :1396)

وی به تعداد 34 جبهه را نام می برد که ذکر تمام آن ها از حوصله این مقال خارج است. وی درادامه می نوسید که مردم قریه کشکی نخود ولسوالی پنجوایی ولایت کندهار از دست فرماندهان جهادی به ستوه آمدند و برای نجات شان به فرماندهان جبهات یاد شده"فرماندهان جبهات طالبان در زمان جهاد علیه روس ها" شکایت کردند. به گفته وی اکثر فرماندهان جبهات یاد شده به شمول ملا محمد عمر مجاهد بعد از سقوط حکومت تحت الحمایه روس ها در کابل درجنگ های داخلی شرکت نکردند و مصروف تدرس و آموزش در مدارس دینی گردیند اما به اثر مراجعه مکرر مردم و به اوج رسیدن ظلم وستم فرماندهان جهادی، تحریک اسلامی طالبان در اول اکتبر سال 1994در قریه سنگسار ولسوالی میوند ولایت قندهار برضد این نیروهای تشکیل گردید.(ضعیف،ملاعبدالسلام،35 :1396).

سخنگوی ملامحمدعمر مجاهد در کتاب تحت عنوان"ملاعمر، طالبان و افغانستان" شکل گیری جنبش طالبان را از زبان ملاعمرمجاهد این طور بیان می کند"حالت شهر وحومه های قندهار به حدی وخیم بود که نه سر مردم در امان نبود و نه هم ناموس مردم، یک روز بالای موتورسایکل به سوی مدرسه می آمدم که در کنار سرک یک شخص ایستاد بود وقتی نزدیکش رفتم دیدم که شخص مذکور کشته شده بود و به مهارت خاص ایستاده نگهداشته شده بود این و جنایت نظیر آن بالای روح و روانم اثر بد گذاشت و جلوگیری از اینگونه جنایت را بالای خود فرض شمردم و طرف های شام از مدرسه خارج شدم وبا استفاده از یک موتر سایکل به مدارس اطراف سر زدم و در مدت کمی پنجاه و دوتن ازمحصلین و اساتید مدارس با ما همراه گردید و سپس با استفاده از دو موتر وچند موترسایکل کار مان را اغاز کردیم.(مطمین،عبدالحی،79 :1396)

دیدگاه مخالفان:
مخالفان طالبان (احزاب جهادی، سلطنت طلبان وتکنوکرات های مستقر در غرب) به این عقیده اند که جنبش طالبان یک حرکت استخباراتی بوده که برای پیش برد اهداف کشورهای غربی (امریکا واتحادیه اروپا) به کمک مالی و لوجستکی کشورهای پاکستان و عربستان به وجود آمد.

دیدگاه پژوهشگران:
پژوهش گران نسبتاً بی طرف داخلی و خارجی به این نظر اند که عوامل ظهور طالبان به دو دسته قابل تقسیم اند.
عوامل داخلی
عوامل خارجی
این محققین در بخش عوامل داخلی عناصر ذیل را در ظهور طالبان موثر می دانند:
تعالیم مدارس دینی
فرهنگ سیاسی پشتون والی
فقدان نظم وامنیت اجتماعی

عوامل خارجی:
به نظر پژوهشگران عوامل خارجی که باعث ظهور جنبش طالبان گردید مداخله کشورهای منطقه و جهان می باشند از دید آن ها کشورهای ذیل دراین قضیه دخیل بودند:
پاکستان
عربستان سعودی
امارات متحده عربی
ایالات متحده آمریکا
جمهوری اسلامی ایران

داعش(دولت یاخلافت اسلامی):
دولت اسلامی یا داعش اسبق از شاخه القاعده عراق منشعب گردیده است و ازسال 2000الی2014 مراحل ذیل را سپری نموده است.
از 2000الی2004 گروه التوحید الجهاد به رهبری ابو مصعب الزرقاوی.
از2004 الی 2006 القاعده فی بلاد الرافدین یا جماعت جهاد فی بلاد الرافدین به رهبری ابومصعب الزراقای.
2004در سال2006 این گروه نامش را از القاعده فی بلاد الرافدین به مجلس شوری المجاهدین تبدیل نمود.
از2006 الی 2013 نام این گروه ابتدا"الدوله الاسلامیه فی العراق وسپس به الدوله الاسلامیه فی العراق والشام" مبدل گردید.ازسال 2006 الی 2010 رهبری این جریان به عهده ابوعمرالبغدادی وبعد از کشته شدن وی این مسوولیت به ابوبکر البغدادی رسید، نامبرده درسال2014 درمسجد النوری شهر موصل عراق این گروه را به نام "الدوله الاسلامیه" مسماً نمود.(عطوان،عبدالباری،233 :1394)

بعد از اعلام خلافت ازسوی ابوبکر البغدادی سخن گوی وی "محمد العدنانی" دریک نوار صوتی از تمامی گروه های جهادی از جمله طالبان خواست که با خلیفه مسلمین بعیت نمایند. گروه بوکو حرام در نایجریا و یک بخش از طالبان پاکستانی درآن سوی خط فرضی دیورند با بغدادی بعیت نمودند که درنتیجه بعیت طالبان پاکستانی شاخه خراسان به میان آمد که دراین جا به گونه مختصر به آن می پردازیم.

شاخه خراسان داعش:
درمورد داعش و فعالیت های آن در افغانستان نظریات گوناگون وتا حدودی متضاد میان نخبگان فکری این کشور وجود دارند، عده ای به این باور هستند که داعش در افغانستان وجود ندارد و درصورت که وجود هم داشته باشد با دولت اسلامی"داعش اسبق"مرکزی که در سوریه و عراق مستقر هستند هیچ پیوند فکری و تشکیلاتی ندارد.
در این بخش به گروه خراسان یا شاخه داعش درافغانستان می پردازیم:
در آواخر سال 2013 حکیم الله محسود رهبر تحریک طالبان پاکستان در اثر حمله یک طیاره بی سرنشین در وزیرستان کشته شد،با جان باختن وی این گروه به سه بخش تقسیم گردید.
1.تحریک طالبان پاکستان به رهبری ملا فضل الله
2.گروه جماعت الاحرار به رهبری خالد عمر خراسانی
3.مجاهدین ارکزی به رهبری حافظ سعید خان ارکزی
از میان گروه های یاد شده مجاهدین ارکزی در اواسط 2014 با ابوبکر البغدادی بیعت کردند. بغدادی بیعت آن ها قبول و حافظ سعید خان را به صفت والی خراسان (افغانستان، پاکستان، بنگلادیش و قسمت های از هند) مقرر کرد.
در سال 2016 مجله دابق (نشریه مرکزی داعش) با حافظ سعید خان ارکزی یک مصاحبه ویژه انجام داد، حافظ سعید در آن مصاحبه از حملات مدهش علیه شیعیان افغانستان در آینده نزدیک هشدار داده بود. دو ماه بعد از این مصاحبه گروه خراسان دولت اسلامی گردهمایی مسالمت آمیز اعضای جنبش روشنایی را در دهمزنگ اماج دو حمله انتحاری قرار داد که به اثر آن بیش از پنجا تن شهید و مجروح شدند. در خلال سه سال گذشته داعش حملات متعددی را علیه اهداف شیعیه در کابل، هرات و مزار شریف انجام داده است که بگونه نمونه از حمله بر(مسجد امام زمان، باقر العلوم، الزهرا، جوادیه و...) نام برده می توانیم اخبار تمامی حملات یاد شده از طریق پایگاه های خبری داعش مستقر در عراق و سوریه خصوصاً خبر گزاری اعماق پخش و نشر گردیده است. با درنظرداشت مسایل فوق معلوم می شود که گروه خراسان با گروه موسوم به دولت اسلامی "داعش اسبق" که در عراق مستقر است رابطه فکری و تشکیلاتی دارد.

بعد از اعلام موجودیت شاخه خراسان اعضای این گروه از منطقه ارگزی اجنسی به ولسوالی اچین ولایت ننگرهار آمدند و مناطق نسبتاً وسیع را در این ولسوالی تصرف کردند. با گذشت زمان فعالیت این گروه به ولایت های کنر، نورستان و ولایت های شمالی افغانستان از جمله فاریاب و جوزجان نیز گسترش یافت.

رابطه طالبان و داعش:
گروه خراسان از همان ابتدا در سطح رسانه های اجتماعی و چاپی طالبان را مورد حملات شدید لفظی قرار داد و این گروه را دست نشانده و مزدور سازمان استخبارات پاکستان دانست و جنگ علیه آن ها را جهاد عنوان کرد. طالبان در ابتدا به این فعالیت های شاخه خراسان اهمیت قایل نشدند اما باگذشت زمان رهبری طالبان تصمیم گرفت که جنجال برخاسته را از طریق مسالمت آمیز حل نماید. از همین رو در سال 2016 ملا اخترمحمد منصور نامه را به ابوبکر البغدادی "بنیان گذار دولت اسلامی" نوشت و از وی خواست که در امور افغانستان مداخله نکند اما محمد العدنانی سخنگوی مرکزی داعش در یک نوار صوتی به طالبان گفت اگر با خلیفه بعیت نکنید و از اعمال گذشته تان اظهار ندامت ننمایید از سوی سربازان خلافت تحت عنوان" باغی خلافت" کشته خواهید شد.
بعد از این موضع گیری نبرد میان طالبان و شاخه خراسان گروه دولت اسلامی"داعش اسبق" قطعی گردید و نخست جنگ میان آنها در سال 2016 در منطقه سپین غر ولایت ننگرهار صورت گرفت که تا هنوزهم این نبردها در مناطق مختلف ننگرهار و بعضاً در ولایت کنر ادامه دارد.

تاکتیک های داعش برای جذب عناصر طالبان:
الف: ایجاد ترس:
جنگجویان داعش در مناطق تحت کنترول شان عناصر طالبان را دست گیر و آن ها را به شیوه های خشن به قتل می رسانند و از این طریق می خواهند که عناصر طالبان را در مناطق"ننگرهار، کنر، نورستان و شمال کشور" به صفوف خویش جذب کنند اگرچه این شیوه تا هنوز موفقیت چندانی درپی نداشته است.

تطمیع:
در میان صفوف طالبان عناصر وجود دارند که دست به اعمال خلاف مقررات این گروه زده است و امکان محاکمه آن ها وجود دارند گروه داعش این افراد را ابتدا شناسایی و با تطمیع آن ها را از بدنه طالبان جدا می سازند که از این جمله می توان به سعد امارتی فرمانده بلند پایه طالبان در ولایت لوگر اشاره نمود.

ایجاد شکاف میان سلفیت و حنفیت:
مثل سایر ادیان آسمانی در دین مقدس اسلام هم فرقه های گوناگون فقهی و کلامی وجود دارد و این فرقه ها در فروعات باهم اختلاف دارند. اختلاف میان حنفیت و سلیفت هم تاریخ دراز دارد. اما این اختلاف در طول تاریخ نظری و غیر خشونت آمیز بوده است.
طالبان از نظر مذهبی حنفی مسلک هستند و داعش خودش را سلفی مشرب معرفی می کند در میان جریان طالبان افراد سلفی نیز حضور دارند و داعش از این مساله اگاه است. یکی از شگردهای "خطرناک برای طالبان و مفید برای داعش" داعش دامن زدن به این ختلافات است. از دوسال به این سو علما و خطیبان معروف حنفی در ولایت های ننگرهار و بعضاً کنر بگونه مرموز ترور می شوند و گفته می شود که چریک های داعش در این مساله دست دارند، داعش با این کار طالبان را تحریک می کند تا دست به عمل بالمثل بزند و بعداً با راه اندازی تبلیغات عناصر سلفی را از بدنه طالبان جدا و باخود همراه بسازند.

ادعای طالبان در مورد حمایت داعش ازسوی آمریکا:
عبدالحی مطمئن سخن گوی قبلی ملامحمد عمرمجاهد در کتابش از قول فرماندهان طالبان می نوسید هرزمانی که جنگجویان طالب عملیات نظامی را علیه نیروهای داعش آغاز می کنند هواپیماهای نظامی امریکا خصوط مقدم نیروهای طالبان را مورد حملات هوایی قرار می دهند که در نتیجه آن جنگ جویان داعش موفق به فرار از ساحه می گردند. مطمئن در ادامه می نوسید که امریکا می خواهد تجربه عراق را در افغانستان تکرار کند." همان طوری که امریکا توانست ستون های مستحکم مقاومت علیه نیروهای خویش که از سوی القاعده رهبری می شد توسط داعش نابود کنند حالا می خواهد مقاومت طالبان را توسط داعش از درون ضربه بزند.(مطمئن،عبدالحی،373 :1396)

پروسه صلح یا مبدل ساختن طالبان به داعش:
در تاریخ معاصر گروه چریکان انقلابی پیرو و جنبش ببرهای تامیل سریلانکا دو جنبش بزرگ وریشه دار شبه نظامی بودند که در نتیجه مذاکرات صلح به گونه تدریجی در کوره صلح ذوب گردید و اگر امریکا با کمک عناصر داخلی موفق شود در قدم اول آتش بس را در چندین مرحله تمدید کند و سپس با فرسایشی ساختن مذاکرات صلح میان صفوف و رهبری طالبان انشقاق به میان آورد و در نهایت حلقه رهبری و تعداد از جنگجویان طالبان را با دولت یکجا و قسمت اعظم از فرماندهان و جنگجویان"خصوصاًجنگجویان ایدیولوژیک" این گروه را به سوی داعش گسیل دهند موفقیت بزرگ را به دست خواهد آورد چون در شرایط فعلی یکی از دغه دغه های استراتژیست های آمریکایی انتقال نا امنی در قالب گروه های رادیکال جهادی به چین و کشورهای آسیا میانه است و در شرایط فعلی طالبان این توانایی را ندارند چون برنامه و اجندای درون کشوری دارد. یگانه جریان که از عهده این مسوولیت برآمده می تواند داعش است و فعلاً بزرگترین مانع در مقابل داعش طالبان محسوب می شوند.

قابل یادآوری است که پاکستان نیز در این راستا با آمریکا هماهنگ است. وحید مژده آگاه مسایل سیاسی می گوید که درسال 2013 تعداد از فرماندهان طالبان از سوی بعضی افراد به ظاهر مذهبی به منطقه رزمک وزیرستان دعوت شده بودند به اساس گفته های وحید مژده افراد یاد شده به فرماندهان طالبان گفته بودند که آمریکا پاکستان را به خاطر پناه دادن طالبان تحت فشار قرار داده است از این رو شما یا بادولت افغانستان صلح کنید و یاهم نام تان را تغییر دهید وبه جنگ ادامه بدهید و درصورت که شما این کار را انجام دهید پاکستان حاظر است مقدار عظیم اسلحه جدید در اختیار شما قرار دهند. اگر این مساله را برای لحظه قبول کنیم سناریو مبدل ساختن طالبان به داعش از سال قبل آغاز گردیده است.

پایانه:
در قرن بیستم پدیده مهم در جهان اسلام اتفاق افتاد و آن عبارت بود از فروپاشی خلافت عثمانی،خلافت یاد شده برای مسلمانان"خصوصاً اهل تسنن" الگو پذیرفته شده حکومت داری به حساب می آمد و تکیه گاه معنوی مسلمانان بود. همزمان با آن در کشورهای غربی ایدیولوژی های جدید نظیر کمونیسم، فاشسیم و لیبرالیسم به شکوفایی رسید که هرکدام از این ایدیولوژی ها چارچوب مشخص برای سیاست و حکومت و بالاخره رسیدن به جامعه آرمانی شان را ارایه می کردند. این دومساله باعث شد تان نخبگان فکری در جهان اسلام برای آینده سیاسی مسلمانان دست بکار شوند، دانشمندان جهان اسلام برای غلبه برمشکلات موجود در جهان اسلام به دو دسته تقسیم شدند.
طرفداران جدایی دین از دولت (سیاست منهای دیانت)
طرفداران اتحاد میان دین و سیاست(سیاست عین دیانت)
کسانی که طرفدار اتحاد میان نهاد دین و سیاست بودند نیز به شاخه های مختلف تقسیم شدند که دو طیف آن بسیار برجسته می باشد.
احیا خلافت اسلامی (در تمام جهان اسلام)
استقرار حکومت اسلامی (در محدوده های مشخص جغرافیایی)
طرفداران استقرار حکومت های اسلامی در جهان اسلام با شعار"خلافت مرد زنده باد حکومت اسلامی" کار شان را آغاز نمودند. یکی از جریان که خواهان استقرار حکومت های اسلامی در سرزمین های اسلامی بود جریان اخوان المسلمین است، اگر چه این جریان در ابتدا بحث امت گرایی و خلافت خواهی را مطرح می کرد اما رفته رفته جهت بین المللی آن کمرنگ و بعد ملی آن پر رنگ تر گردید.

کشورهای غربی و در راس آن آمریکا در ابتدا برای از میان برداشتن جریان های کمونیستی در جهان اسلام از این طیف اسلام سیاسی حمایت نمودند. اما با رفع خطر کمونیزم آمریکا هم حمایت شان را ازاین جریان ها کاهش داد.
پژوهشگران جریان های اسلامی به این نظر هستند که آمریکا و کشورهای غربی دخیل در قضایای جهان اسلام می خواهند اسلام سیاسی اخوانی را تعضیف و زمینه بروز و ظهور اسلام سیاسی سلفی را فراهم سازند. حتی کشور های که از این طیف اسلام حمایت می کند را در تنگنا قرار می دهند که بگونه نمونه از کشور قطر نام گرفته می توانیم اما برعکس کشورهای که مبلغ اسلام سلفی هستند مورد حمایت کامل آمریکا قرار دارند نظیر عربستان سعودی.

اسلام سیاسی اخوانی به شکل گیری حکومت های اسلامی در درون کشورهای اسلامی تاکید دارد و این طیف اسلام سیاسی به اجندای جهانی اهمیت کمتر می دهد. در زمان جنگ افغانستانی ها علیه روس ها غربی هابه تقویت جریان های اخوانی در افغانستان پرداخت، اما با شکست شوروی و رنگ باختن جنگ ایدیولوژی ها و شکل گیری گفتمان"جنگ تمدن ها" غرب به اسلام سیاسی نیاز دارد که اجندای جهانی داشته باشد. اسلام اخوانی دیگر جوابگوی شرایط حاظر نیست از همین رو باید این نوع اسلام با یک گونه یا طیف جدید اسلام جایگزین گردد چون بعد از شکست کمونیسم آمریکا اسلام سیاسی را به عنوان دشمن فرضی خویش تعیین نمود و به اساس شعار مبارزه با اسلام ستیزه جو دست کشور گشایی زد، آمریکا برای برنامه جهانی خویش به دشمن نیاز دارد که برنامه جهانی داشته باشد در شرایط حاظر تنها اسلام سیاسی سلفی توانایی ارایه برنامه این چنینی را دارا می باشد.

در سطح جهان اسلام فقط دو جریان رادیکال اسلامی وجود دارند که رگه های از اسلام اخوانی را دارا می باشند که یکی آن جنبش حماس و دیگری هم تحریک اسلامی طالبان است. جریان های یاد شده برنامه های ملی"درون کشوری" و اولویت های کاری به سطح داخلی دارند درحالیکه غرب به جریان های نیاز دارد که برنامه جهانی داشته باشند، جریان های که جهاد مسلحانه را در سراسر جهان "از آمریکا لاتین الی چین" راه اندازی نمایند.
از همین رو نیاز است که مساله طالبان یکطرفه شود چون این گروه جهاد مسلحانه در خارج از افغانستان حتی در آمریکا را جایز نمی داند درحالیکه آمریکا به جریان های نیاز دارد که ناآمنی را به ایالت سینگ کیانگ چین و کشورهای آسیا مرکزی انتقال دهند.

آیا طالبان و کشورهای دخیل در این مساله"چین، روسیه و ایران" می توانند جلوی این برنامه جهان غرب به رهبری آمریکا را بگیرند؟ سوال است که زمان به آن پاسخ خواهد گفت.

منابع
منابع فارسی
دانش،احمدرضا(1396)،تبار شناسی خشونت در رفتار طالبان،ایران:انتشارات دانشگاه تهران.
عالم خیل،عبدالقادر(1390)،نگاهی به پاکستان،کابل:انتشارات تایمز.
منابع پشتو
عطوان،عبدالباری(1394)،الدوله الاسلامیه،ترجمه حکمت جلیل،کابل:انتشارات اکسوس
مطمئن،عبدالحی(1396)،ملاعمر،طالبان اوافغانستان،کابل:انتشارات افغان.
ضعیف،ملاعبدالسلام،طالبان له کندهاره تر مزاره،کابل:انتشارات اکسوس.
منابع اردو
حسین،مجاهد(2009)،پنجابی طالبان،لاهور:انتشارات حنیف
لیمب،کریستیا(2012)،افغانستان کا طالبان،لاهور :انتشارات حنیف

لطیف آرش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آرش
خلافت
امارت
نظرات بینندگان:

>>>   کسانی و مدعیانی و حاکمانی کشور را به طالبان می سپارند که با دروغ و دغل و سانسور با اعتماد مردم بازی کردند و مردم افغانستان را ماًیوس و راه رشد طالبان را باز و مهیا ساختند و مردم را بدامن طالبان انداختند. ما اگر نتوانیم اعتماد مردم را جلب و محبوبیت اجتماعی کسب کنیم، خودبخود راه ورود به عرصهً قدرت سیاسی دیگران را باز می کنیم. از ماست که بر ماست.اگر قوانین دموکراتیک مرزهها وخطوط سیاسی افغانستان را ترسیم و تعیین کند، نه تنها طالبان بلکه هر شخص و گروه سیاسی دیگر مانند طالبان و غیره حق دارد آزادانه در روند فعالیتهای سیاسی کشور شرکت کرده و در تعیین سرنوشت سیاسی کشور دخیل باشد، به شرطی که طالبان نیز دست از سلاح و خشونت و ترور برداشته و تابع قوانین دموکراتیک نوین افغانستان گشته و در حدود و حیطهً همین چار چوب دموکراتیک به رقابت و فعالیت سیاسی بپردازد، اما آیا قوانین افغانستان دموکراتیک هست؟ آیا طالبان و متحدینش به این رشد و بلوغ و مرحلهً سیاسی رسیده است؟
به امید آنروز. زنده باد صلح و آزادی. پیروز باد مردم افغانستان

>>>   طالبان ــ همانند حزب اسلامی حکمتیار به مهره های سوخته باید مبدل شوند . برای دستیابی به این هدف ، گرداننده گان اصلی جنگ ، همانگونه که زمینه ی ادغام حزب اسلامی حکمتیار را در بدنه ی حکومت ماهرانه مساعد ساختند ، با بالابردن اهمیت طالبان از نظر نظامی و سیاسی ، زمینه را برای ورود طالبان نیزدربدنه ی حکومت ماهرانه مساعد خواهند ساخت .
اعلام امریکا مبنی برآماده گی مذاکرات مستقیم با طالبان ، گواه این کوشش امریکاست .
این که چگونه و با کدام مهارت ، با شرکت قاتلین هزاران انسان بیگناه ، امریکاییان و انگلیسان ، دیموکراسی ، آزادی و عدالت را در افغانستان تحقق می بخشند تا هنوز کسی پاسخ اش را نیافته است .

>>>   پيام من براي پاكستان ستيزان عزيز:

چرا پاكستانى ها در كشور ما عمق استراتيجي مانند هندي هايكه عمق اقتصادي-سياسي خلق كرده اند؟ چرا طالبان، حقاني، حزب اسلامي و ديگر گروهاي دهشت افگند را به حيث پوقانه هاي سياسي استفاده ميكنند؟ اين چرا ها و جنگ ها پسين برميگردد به مسئله خط شناخته شده ديورند. " Durand Line Recognised Border" اين خط را خان هاي قبيله چندين مرتبه درادوار تاريخ فروخته وامضا نموده اند و اين مناطق اصالتاً و تاريخاً حق پاكستان محسوب ميشود و دنيا هم آن را بطور رسمي مي شناسد و در اين مورد شواهد تاريخي در وزارت خارجه افغانستان، امريكا، ملل المتحد و كتابخانه برتانيا" British Museum"موجود است....

كسانانيكه با جهل و ذهنيت قبيلوي آشنايي دارند، خوب ميدانند كه قبيله بدون خصومت و تقابل نميتواند زيست كنند. چون قبيله بقاي خود را در جنگجويي و نا بودي ديگران مي بيند. و ما كلان ترين نمونه هاي آن را هر روز در كشور داريم تجربه ميكنيم. صلح دائمي براي قبيله مرگ تدريجي و افلاس بحساب ميايد!

اگر حقيقت پرست باشيم، پاكستان حق دارد كه سرحد خود را ببندد و رفت و آمد را مانند چين، ايران، ازبكستان، تاجيكستان و ديگر كشورها همسايه قانونمند سازد تا قاچاق مواد مخدر، قاچاق اصلحه و دستان انتحاري در آن مناطق كوتاترشود. من در اين مورد مطالعه عميق تري دارم و حق را با پاكستان ميبينم و حق امرالله صالح هم است كه در شعار هايش ادامه دهد تا خون بهاي آن را مردم ما براي چندين سال ديگر بخاطر خط خيالي ديورند بپردازند..

ميخواهم اين را خاطر نشان سازم كه پيشرفت و پسرفت روزگارما بستگي بربرنامه هاي كاري خود ما دارد نه بر ديگران.. بطور نمونه، كشور پاكستان كه ما آنها را "دال خور ميگويم" استقلال خود را در سال 1947 از هند گرفته است و اكنون يكي از پيشرفته ترين كشورها آسيايي بحساب ميايد. همينگونه جاپان و ديگر كشور هاي جهان. و شوربختانه، كشور ما "پلو خوران" ديروز از " صلح با طالبان " جشن گرفته اند و كه آنها هر روز دارند سر ميزنند و آدم ميكشند و ما ديگران را داريم ملامت ميكنيم...! اگر ملا عمر پاكستانى بود، پس كرزي كجايي است؟ اگر كرزي پاكستانى است، پس اشرف غني كجايي است؟ اگر همه اينها پاكستانى اند پس ايجاد پاكستان كه در سالهاي ١٩٤٧ شده است. پس آيا افغانستان قبل از ايجاد پاكستان واقعا آرام وگل و گلزار بوده؟ هرگز نه! پس اينجا گناه كي است؟ پاكستان؟ روسيه؟ و يا امريكا؟ بگذاريد چند پرسش عام فهم ديگر را نيز از شما بزرگان داشته باشيم: همه در جريان هستيم كه جهان ما را دارد كمك هاي سرسام آور مالي ميكند و اين كمك ها در كجا به مصرف ميرسند؟ جهان براي ما خوب ترين پارلمان را ميسازد، پس از اين پارلمان كي ها و چگونه استفاده ميكنند؟ جهان بر ما بيمارستان هاي عالي ميسازد، پس چگونه از آنها استفاده ميشود؟ اين پرسشها پاسخ جدي مي طلبد! پاكستان ستيزي هاي رهبران بي برنامه، مارا از پيشرفت بسوي يك خراسان دمكراتيك عقب تر ميزند

ع.ع. فايق

>>>   بخاطر اینکه از همه جنجالها بیغم شویم و دین مقدس اسلام را با پاکی و صداقت در قلبهای خود نگهداری کنیم باید نام افغانستان بجای "جمهوری اسلامی افغانستان" فقط "جمهوری افغانستان" باشد. شما را بخدا از روزیکه نام افغانستان را "جمهوری اسلامی افغانستان" گذاشتیم تا حال چه جنایتهایی صورت نگرفت.دزدی، آدمکشی، خیانت بوطن، زنا، لواطت، چور و چپاول، اعتیاد بمواد مخدر و ... به موضوعات و عادات روزمره مبدل شد!!!

>>>   بخاطر اینکه از همه جنجالها بیغم شویم و دین مقدس اسلام را با پاکی و صداقت در قلبهای خود نگهداری کنیم باید نام افغانستان بجای "جمهوری اسلامی افغانستان" فقط "جمهوری افغانستان" باشد. شما را بخدا از روزیکه نام افغانستان را "جمهوری اسلامی افغانستان" گذاشتیم تا حال چه جنایتهایی صورت نگرفت.دزدی، آدمکشی، خیانت بوطن، زنا، لواطت، چور و چپاول، اعتیاد بمواد مخدر و ... به موضوعات و عادات روزمره مبدل شد!!!

>>>   امارت نابوت بود ولی طرفداران امارت در ارگ ودر شورای نام نهاد صلح کابل دوباره به امارت جان داد و نمایش شان در روزهای عید شاهد این مدعاست .
زره

>>>   بیاکه بخیر همین خلافت اش را هم ببینیم .
زره


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است