علت ترس سرداران و علمبرداران شوونیزم و فاشیزم قبیله از لطیف پدرام این است که پدرام یگانه سیاستمدار است که به فساد، ثروت اندوزی و معامله گری برای بدست آوردن قدرت و ثروت آلوده نگردیده است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۵ ۱۳۹۷/۴/۷ | کد خبر: 152262 | منبع: | پرینت |
جریان شوونیزم و فاشیزم قبیله گرا واقعا از لطیف پدرام می ترسند و به ستوه آمده اند تا جایی که در درون پارلمان در مقابل سخنان عدالت پسندانه آقای پدرام می خواهند خود را انفجار دهند.
علت ترس سرداران و علمبرداران شوونیزم و فاشیزم قبیله از لطیف پدرام این است که پدرام یگانه سیاستمدار است که در میان سیاستمداران افغانستان به فساد، ثروت اندوزی و معامله گری برای بدست آوردن قدرت و ثروت آلوده نگردیده است.
چون اتاق فکری و توطئه چینی شوونیزم و فاشیزم قبیله در درون ارگ اکثر مطلق رهبران سیاسی افغانستان را از طریق های مختلف به فساد مادی و اخلاقی اغوشته نموده اند که بعدا از همه ای ایشان اسناد ثبت کرده اند و این اسناد مانند زنجیر و ذولانه در گردن و پاهای سیاستمداران افغانستان بسته شده است که اختیار اداره آن در دست ارگ نشینان است که به مجرد نافرمانی از خط و خطوط شوونیزم و فاشیزم قبیله تهدید به افشای اسناد می شوند و نا چار اند که تن به ذلت دهند و در مقابل جریان زیاده خواهی شوونیزم و فاشیزم مهر سکوت به دهن بزنند و در نهایت به عمال و وسیله ابزار برای جریان زیاده خواهی تبدیل گردند.
طرح سیاستمداران افغانستان به جز از پدرام طرح حفظ قدرت و ثروت است، در حالیکه طرح آقای پدرام تغییر بنیادی در سیستم نظام سیاسی افغانستان به نفع تمام اقوام کشور است.
در طرح پدرام سلطه قومی از بین می رود نه منافع قومی، آقای پدرام هیچ وقت نگفته است که این کشور مال تاجیک ها است، بلکه همیشه داد زده است که این کشور به تمام اقوام تعلق دارد و هیچ قومی در این کشور مهاجر نیست.
از نظر پدرام هم پوهنتون زبان مردم افغانستان است و هم دانشگاه زبان مردم افغانستان است، اما از نظر شوونیزم و فاشیزم قبیله هرکه دانشگاه بگوید او جاسوس است. از همین یک مثال کوچک می تواند همه چیز روشن گردد، لذا آقای پدرام مغز شوونیزم و فاشیزم را چنان به درد آورده است که حتی صدای این درد از لاشخواران دیگر اقوام کشور که غلام قبیله اند نیز برامده است و مانند قبیله به تهمت زنی و یاوه سرای در مورد لطیف پدرام شروع نموده اند.
غافل از اینکه صداقت پدرام در مبارزه علیه شوونیزم و فاشیزم با گذشت هر روز نمایان تر می گردد و شخصیت ایشان در میان کتله های عظیم مردم محبوب تر می گردد.
حسن علی
>>> از آن روزیکه قبلیه قوم گرای پشتون با دسیسه انگلیس،درکشورما حکومت تشکیل داد
تابه امروز،تمامی برنامه ها وپالیسیها برای یک قوم خاص ،(اوغان)اجراشده ،وتمامی اقوام دیگر،نادیده گرفته شده ،بلکه سعی وتلاش شده تاهویت وتمدن سائر اقوام،نابود گردیده ومحو ومضمحل گردد،نمونه ازین برنامه ها نابودی بودائی بامیان ،تذکره ای ماشین خوان ،و...کوته سخن اینکه ،روش این قوم درطول،این مدت ،سیاست ماکیاولیستی بوده
سیاستیکه رسیدن به منافع قوم پشتون ،هروسیله ای راتوجیه میکند،ترورمخالفین،بدنام کردن ،وترورشخصیتی،وایجاداختلاف بین سائر اقوام و>..راه خلاصی مردم به نظرمن:مقابله جدی وموثر باوحدت بین سائر
اقوام ومقابله به مثل کردن،درتمام زمینه ها خواهدبود!!
>>> من و همه ملت با پدرام موافق هستند نباید دیگر این خاک فروشان و غلامان ۴۰ کشور جنبی به خیانت و غلامی در اریکه قدرت تکیه بزنند و باید نظام نظام فدارلی گردد
>>> اقای پدرام را ترور خواهند کرد و مردم هم همچنان فقط نظاره گر خواهند بود. مثل شهید مزاری و احمد شاه مسعود که از میان رفتند و مردم هیچ نگفتند
>>> آیا محترم لطیف پدرام، در همین ولسی جرگه( مجلس ارتجاع قبیله ) عضویت ندارد؟
پس چطور از قبیله ، نفرت دارد، اما از تنخواه و مواجب وامتیازات قبیله( به شمول بادیگارد شخصی) خوشش می آید؟
خراسان اسلامی( !) که خواستهء جناب پدرام است آیا به کمک جنگسالار ها و لومپن ها پدید می آید؟
آیا لطیف پدرام،سالی قبل، با سرکردهء «نهضت آزادی »ایران دیداری مفصل در منزل خویش نداشت
نکند این طرح « خراسان اسلامی» هم دستپخت بیگانه گان باشد؟
>>> و با همه این ها ، لطیف پدرام یگانه سیاستمدار با برنامه مشخص در افغانستان است و بس.
>>> بي حياي هم از خود حدي دارد ديگه اقوام در غزني هيچ حقي ندارند بجز از هزاره ها ياكه ديگه هيچ قومي وجود ندارد اي خو راه حق نسيت چرا ديوار يكطرفه كيل ميكنيد باور كنيد كه گناه كار ميشه ادم اگه لوچكي يكنفربي همه جيز را تقدير كنيد گناه كار ميشويد از خداج بترسيد .
هروي
>>> از نظر فاشيستان و تمامیتخواهان، «وحدت ملی» یعنی هرچه آنها تعیین کردند، دیگران بپذیرند و اعتراض نکنند؛ اگر اعتراض کردند، این وحدت بههم میخورد.
وحدت ملی یعنی نام یک قومرا بالای «کشور » تحمیل کنید و اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی سرود ملی به یکزبان باشد، اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی رنگ پرچم کشور به خواست یک قوم باشد، اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی زبان بانکنوتهای کشور به یک زبان باشد، اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی، نام یک قوم خاص را بر پول ملی کشور بگذارند، اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی، یک قوم خاص «اکثریت» هستند، اقوام دیگر حق ندارند خواستار سرشماری جمعیت شوند.
وحدت ملی یعنی همیشه یک پشتون/ افغان رئیسجمهور باشد، اقوام دیگر حق زعامت ندارند.
وحدت ملی یعنی نظام همیشه «متمرکز» باشد و اقوام دیگر حق ندارند نظام غیر متمرکز را پیشنهاد کنند.
وحدت ملی یعنی همه اقوام باید افغان/ پشتون شوند، اگر قبول ندارند از کشور بیرون شوند.
وحدت ملی یعنی تروریستان در زندانها گویندهی یک زبان نباشند؛ اگر همهٔشان گویندهای یک زبان بودند، یا آزاد شوند یا اقوام دیگر را هم در کنارشان به زندان ببرند تا وحدت ملی آسیب نبیند.
وحدت ملی یعنی حرکت «رستاخیز تغیر» و جنبش روشنایی» بهخاک و خون غلتانده شود، اما کاروان به اصطلاح صلح هلمند و آتشبس با طالبان میشود رویای شیرین اشرفغنی.
حالا شما بفرمایید «وحدت ملی» فاشیستان غیر ازین است؟ این «وحدت ملی» شرمآورترین و وحشتناکترین فرمولی است که درین سرزمین فلاکتزده تحمیل میگردد و هستند بیننگهای که به این شعار دروغین و متعفن قناعت دارند. پذیرفتن این «وحدت ملی» در واقع تسلیم شدن به دشمن و پذیرفتنِ غلامی است. شرم باد بر آنهای که در برابر پول، موقف جا و امتیاز، تن به غلامی میدهند و بر «مانیفیست» فاشیزم که همان شعار «وحدت ملی» دروغین است، تعظیم میکنند.
هارون معترف
>>> Raheel
به قلم نور محمد خرمی:
وقتاکه یک ناقل بچهٔ باجوری که نمیداند قبرستان پدری اش درکجا است ؛ به لطیف پدرام دروازی ، بدخشانی این فرزند اصیل خراسان ؛ آنطرف آموـ تاجیکستان را به حساب اشتراک قومی اش ، آدرس می دهد ؛ خاموشی دربرابر این گونه گستاخی ها نه تنها جُبن بلکه گناه است !
دربرابر حرف های ازاین گونه باید با جسارت تمام نشانی های چون اطراف کوه های سلیمان ، ژوپ ، مستنگ ، پتنه، روهیله ووو... را به این بی ادبان به روشنی باید نشان داد !
ورنه ما همیشه به این امر معتقد بوده وهستیم که شهروندان در یک جامعهٔ متمدن ؛ همه جدا از اینکه گذشته گانشان چه وقت ودرتحت چی شرایطی درکشور رحل اقامت گزیده اند ؛ دارای حقوق ، امتیازات ومکلفیت های مساوی هستند !
>>> Salam
ستون اساسى برنامه ها و اهداف سياسى دكتر پدرام به تحقق عدالت اجتماعى پيوند خورده است ، پدرام در اين راستا هيچگونه مصلحت را نپذيرفته است ، او عدالت را تنها به قوم و تبار خودش طلب نكرده است ، بل عدالت و برابرى اجتماعى را به عنوان يك ارزش عاشقانه صدا زده است . گاهى موكلين او شكايت كرده اند كه پدرام چرا سر به هر وزارت و صدارت نمى زند و به عنوان نماينده مردم بدخشان براى مردمش اين و آن طلب نمى كند . انديشه پدرام در محور اين خواست هاى كوچك نمى چرخد و شرم مى داند كه تنها براى مردم بدخشان فكر كند، او مى داند كه عدالت يك امر همگانى و اجتماعى است و هر شهروند بايد به آن دست يابد . موضعيگرى ديروز پدرام هم براى حق مردم غزنى در راستاى همين انديشه هاى فراقومى اش است و اينرا براى تحقق باور ها و آيديال هايش مى كند و هيچ چشم داشت هم ندارد تا تحسين شود . پدرام از تبعيض و فزون خواهى بيزار است و اين جوهر شخصيت او را مى سازد ، براى همين همواره مورد خشم ستمگران چه از جنس خودى ها و چه غير خودى ها بوده است .
>>> aiez
بعضی هادرفیسبوک می نویسند: من هم باور پدرام نیستم؟؟!!بعد می آیند ماده وار تمام شعار های او را یادآوری کرده همه را تاییدمی کنند. مگر پدرام جز عدالت وبرابری، کدام باور دیگری را مطرح کرده است؟
>>> Yaftali
اگر لطیف پدرام ادعا میداشت که (لر اوبر تاجیک تول یو دی رازه چی لوی تاجکیستان جوروو)،
اگر لطیف پدرام بهدیگران تعیین تکلین کرده میگفت پوهنتون نگویید دانشگاه بگویید،
اگر لطیف پدرام میگفت نامِ زبان شما پشتو نه، مثلا ورکیفارسی یا غتبلوچی است،
اگرلطیف پدرام ادعا میداشت که همه باید تاجیک شوند درغیرِ آن وحدت ملی خراب میشود،
اگر لطیف پدرام ادعا میداشت که پولِ کشور تنها با زبانِ فارسی باشد،
اگر لطیف پدرام میگفت پرچمِ کشور باید مطابق لباسهای زنِ کوهپایه های بدخشان طراحی شود،
اگر لطیف پدرام میگفت سرودملی کشور باید تنها با زبان فارسی باشد،
اگر لطیف پدرام از کدام گروهی مانندِ طالب و داعش(که هیچ گروهی مانندِ این وحشیهای خون آشام نیست) حمایت میکرد،
اگر لطیف پدرام میگفت فرزندِاصلی این سرزمین تاجیک است، پشتون برود پشاور، اوزبیک برود اوزبکستان، ترکمن برود ترکمنستان هزاره برود ایران،
اگر لطیف پدرام ادعا میداشت که همه باید تاجیکولی را بپذیرند درغیرِ آن وحدتملی خراب میشود از کشور بیرون شوند،
اگر لطیف پدرام پسوندِ هرچیز را تاجیک میساخت(مثلا میگفت ساجقملیتاجیک، شوربایملیتاجیک، درختهای ملیتاجیک و...)
اگر لطیف پدرام ادعا میداشت که ۸۲ فیصد مردمانِ کشور تاجیک هستند،
اگر لطیف پدرام میگفت رییسجمهور و اکثریت کابینه همیشه باید تاجیک باشد،
اگر لطیف پدرام تاجکستانیها را در مهمانخانههای ارگ مهمانکرده در پستهای مهم کلیدی کشور جابهجا میکرد،
اگر لطیف پدرام خواهانِ ۱۰ کرسی اختصاصی برای کوچیهای تاجیک درپارلمان میبود،
اگرپدرام خواهانِ ساختن وزارتی بهنام اقوام و قبایل بهمنضورِ اهدافِ فاشیستی تاجیکی میبود،
اگر لطیف پدرام بورسیههای بچههای خوست و پکتیا و بدخشان و بامیان را به تاجکیستانیها میبخشید،
شرم بود که ازش حمایت کنیم؛ لطیف پدرام در تمام این بخشها خواهانِ عدالت است.
حتی خراسانخواهی او عکسالعملیاست در برابرِ تمامیتخواهی تمامیتخواهان.
لطیف پدرام طرفدارِ نظام فدرال است و این خواسته اشرا با مسالمتآمیزترین شیوه مطرح میکند.
اوحتی از واژههای زشت و رکیک استفاده نمیکند.
او میگوید بهترین وسیله برای رسیدن به خواستههای مان، گفتگو است، بیایید دوستانه خواستههای مان را بهبحث میگیریم.
برعکس، مخالفیناش از سربریدن، انتحارکردن، قمه قمه کردن حرف میزنند.
شماری پاهای خونآلودِ طالب و داعش را بوسیده به چشمهای خود میمالند اما خواهان آشامیدنِ خونِ لطیف پدرام هستند، چون این خواستههای پدرام ایدیولوژی فاشیستیشان را از بنیاد برمیاندازد.
نعمتیرا که خداوند به نام عقل و توانِ تفکیک و تمیز برایما داده، درهمین وضعیتها بدردمان میخورد؛ اگر نخورد ارزشِ بادِ خر راهم ندارد.
اگر نتوانیم عدالت را با تمامیتخواهی تمیزکنیم مریضیم و اگر تفکیک بتوانیم اما به خاطرِ پیوندهای خونی و تباری خودمانرا به گاوگولی بزنیم مریضتر هستیم.
برادرم دود از دماقهایمان درآوردی با منطقستیزی و تمامیتخواهیات!
رفتار و کردارت بهالله که حتی در طویله جاندارد!
>>> د اسلم سلیم
با فاشیزم باید به مقابله پرداخت !
چند مسله اساسی و خواسته های اصلی را باید مطرح کرد!!!
از نظر هویتی و سرزمینی این کشور نامش خراسان است و باشندگان اصلی این سرزمین خراسانی اند .
برگردانی نام اصلی این کشور به خراسان.
آزاد سازی سرزمین های اشغالی: در مناطق مختلف کشور بخصوص مناطق مرکزی و شمال و غرب و شرق کشوراز چنگ اشغالگران یکی از الویت های کاری ومبارزاتی مردم ما می باشد.
این سرزمین مال ساکنین اصلی خراسانیان است و سرزمین های اشغالی باید از چنگ قبایل پرتاپ شده به نامهای ناقلین توسط استعمار کهنه و نو که دراصل پادو ها وستون پنجم استعمار اند پاک سازی و آزاد شود.
برگردانی نامهای اصلی مناطق در تمام مناطق کشور از نامهای جعل شده توسط قبایل پرتاپ شده استعمارگذاشته شده است .
به مصاف فاشیزم باید رفت و مردم را از شر این گروه ...نجات داد.
>>> Salam
هيچ مصلحت ملى و جهانى نمى تواند جاى عدالت را بگيرد ، عدالت جوهر يك جامعه يى انسانى است ، جاى كه عدالت اندك زخم بخورد آنجا ستمگر و ظالم موفق خواهد بود. براى تحقق عدالت هيچ تابو و ناگفتنى را نپذيريد .
>>> Anwar Rawi
فاشیزم اوغانی مادر تمام بدبختی ها و مصیبت های نازل شده برهموطنان مظلوم ماست !
فاشیزم و مصیبت ها و بدبختی های مردم ما با نصحیت ها و کلی گویی های ملایی حل نمیشود
این مشکل فقط با زور حل میشود ؛ فقط با زور
>>> او نماینده مردم است قبیله اورا نیاورده که معاش بدهد معاش از بودجه دولت مطابق قانون اخذ میکند. اختلاس نکرده رشوت نخورده غصب نکرده چوکی هارا به خویشاوندان خود تقسیم نکرده.به وزارت خانه پیش این وزیر آن وزیر نر فته از وزرا هنگام رایگیری پول اخذ نکرده معامله نکرده.شخص تحصیل یافته وبا فرهنگ است دلایل نظرات معقول میدهد. عدالت میخواهد که همه اقوام حق دارند سهم دردولت داشته باشند معقول است.هیچ لومپن درپهلویش نیست دزد ورهزن وتروریست درکنارش قرار ندارد همه اعضای حزب کانگره ملی وشوراهایی که درهمکاری باایشان اند همه تحصیل کرده هایی درسطح دوکتورا,ماستر ولسانس یا محصلین ومتعلمین اند پس گپ خودرا پس بگیرید.
>>> اگر حاکمیت قانون تامین میبود سخنان پدرام خیانت ملی پنداشته شده و تاسرحد اعدام باید جزا ببیند
>>> باسلام انسان اگر خواب باشه میشه بیدارش کرد ولی اگر خودش رو بخواب بزن هرگز نمیشه بیدارش کنی افغانستان رو کی خراب کرد؟ پس از پیروزی مجاهدین قرار براین شد که یک حکومت موقته ۶ماه تشکیل بدن چرا وقتی براهاندین وربانی به قدرت رسیدن پشت براین قول وقرار کردن چرا رای گیری نکردن چرا خواهان وطن رو بشناسی بعد حرف بزنین من از براهاندین ربانی مسعود ....تر تو تاریخ افغانستان ندیدم
>>> Baha
از أقای فرهاد عظیمی سپاس که درحمله چند نفر به سوی آقای پدرام علیرغم اختلافات دردفاع از پدرام قرارگرفت و جای خوشی است که کوچکترین آسیبی به آقای پدرام نرسید، واگراز یک زاویه دیگر نگاه کنیم که مهمتر ازتهاجم همیشه گی نیاندارتالهای پارلمان است، دفاع از یک تاجیک درتقابل با قبیله، احساس شکوهمندی است که باید بیاموزیم تا هرازگاهی همتبار خود وهمه مبارزان را در تقابل با غنی و ارگ حمایت کنیم و تخریب نکنیم.
>>> چندی قبل آرشیو نشریه «امروز ما»، ارگان نشراتی «حزب وحدت اسلامی» را مرور میکردم که به مطالبی در مورد «شورای نظار» و «جمعیت اسلامی» ربانی ـ مسعود و «حاکمیت فاشیستی» آنان موضعگیریهایی شده که مقایسه آن با موقف کنونی رهبران این حزب منفور بخوبی عوامفریبی، دورویی و معاملهگری آنان را برملا میسازد.
«امروز ما» در شماره سوم، ٥ حمل ١٣٧٤ در نوشتهای تحت عنوان «کابل تحت چکمههای فاشیزم پنجشیری» مینویسد:
«مسعود در سه سال حاکمیت فاشیستی خویش، یگانه چیزی را که به اثبات رسانیده است، همان ماهیت عظمتطلبی و جنگجویی فاشیستی او بوده است. چندین بار است که در دستگاه تبلیغی فحاش وی، بر مبنای مصلحت نظامی (نه تغییرات ستراتیژیک سیاسی) عقبگراییهایی در برابر احزاب مخالف ایجاد میشود.»
«خونبارترین چهرة حکومتداری در دورة امیر عبدالرحمن و ربانی ـ مسعود بروز میکند»
شماره چهارم «امروز ما» (۵ ثور ۱۳۷۴)
و در شماره چهارم «امروز ما» (۵ ثور ۱۳۷۴):
«خونبارترین چهرهء حکومتداری در دورهء حاکمیت امیر عبدالرحمن و حاکمیت ربانی ـ مسعود بروز میکند. فاصلهء زمانی میان این چهره های دژخیمی صدسال است... حوادث یک و نیم دهة اخیر، بخصوص حاکمیت انحصاری مطلق سکتاریستی مسعود، چنان ماهیت ضدمردمی و ضد عدالت داشته که حاکمیت های گذشته را....»
«"شورای نظار"، به عنوان یک سکتاریزم پنجشیری، که از بطن نهضت "جمعیت اسلامی" سر برون کرد، بزرگترین جنایت را در برابر ملت با تشدید نفاق اجتماعی مرتکب میشود. سه سال حاکمیت "مسعود" با انحصار حقوق ملیتهای کشور، دیدگاه و اصل جاودان و طلایی قرآن را در رابطه به برادری انسانها در "خلقت" نقض میکند.»
باز هم «امروز ما» در شماره دوازدهم، ٢ جدی ١٣٧٤ در مطلبی زیر عنوان «مخاطبهای آشنا» در مورد مسعود و شواری نظار مینویسد:
«وقتی مسعود موفق میشود که بعد از قتلعام هزارهها در افشار و چنداول و غرب کابل، شادباش فتح را بشنود، اینجا شما هم باید برای شناخت فاشیزم "شورای نظار"، بروید زیربنای اجتماعی آن را مطالعه کنید تا بعداً درک کنید که سیاست تشدید خصومت "شورای نظار" از کدام زیربنای خود بزرگبینی اجتماعی و نژادی برخاسته (...)
باور ما اینست که برای نجات ملیت برادر تاجک، نخست باید ریشههای فساد و خصومت اجتماعی "شورای نظار" را از درون این ملیت قطع کرد. صرف در پوشش ملیت برادر تاجک است که "شورای نظار" در یک شب بیشتر از چهار هزار طفل و زن و مرد را با عقدهگشاییهای درندهتر از شیر، نابود و یا بیخانمان میسازد. اگر شما شخصی را که در یک شب محکوم به قتل و آواره ساختن چند هزار انسان بیگناه است، باز هم یگانه حامی برای جامعه خویش میپذیرید، اینرا فراموش نکنید که در فردا، این قضاوت وجود خواهد داشت که جامعه شما، بیشتر از تولید "احمدشاه مسعود" و "شورای نظار" ظرفیت فرهنگی و آرمانی دیگری نداشته است.»
و حال پس از اینکه افغانستان توسط امریکا و بیش از ٤٠ کشور دیگر اشغال شد و دموکراسی بی-٥٢ وارد این کشور گردید تمامی جنایتکاران جنگی و سران تنظیمی که به خون همدیگر تشنه بودند، به امر بادار شان زیر یک چتر جمع شدند تا امریکا را در پیشبرد اهداف شیطانیاش کمک کنند. درین دوران، سودجویی و دالرکراسی باعث میشود که اینان حتی خون مردم را از سر و روی همدیگر لیسیده برای پاک نشان دادن قاتلان ملت تقلا نمایند. اینک اظهارات بالای این حزب را با سخنرانی کریم خلیلی، رهبر حزب وحدت که به تاریخ ١٨ سنبله ١٣٨٩ در نهمین سالروز ترور مسعود ابراز نموده است مقایسه کنید که به عوامفریبانه و شیادانه بودن حرف و عمل اینان پی برید:
«در هردو دوره مسعود بزرگ جایگاه مشخص و روشن داشت. در دوره جهاد وی یکی از بزرگترین ستاره های آسمان جهاد افغانستان بود که هیچگاه فراموش مردم افغانستان نخواهد شد. در دوره مقاومت که دوره سیاهی، تحجر و تاریکی همه کشور را فرا میگرفت و در حالت گسترش بود در محوریت فرماندهی مسعود بزرگ مقاومت جان گرفت و مقاومت در برابر توطه تروریزم گسترش میافت.»
کریم خلیلی در جای دیگر از ربانیای که دوران حاکمیتش را همطراز فرمانروایی عبدالرحمن خان جانی میدانست، چنین توصیف میکند:
«استاد شهید یکی از احیاء گران تفکر اسلام در كشور و یکی از بنيانگذاران جنبش اسلامی افغانستان و یکی از برجستهترین رهبر جهاد در افغانستان بود.
استاد در دوره مقاومت پس از وضعيت رقتباری که درکشور حاکم شد به عنوان رئیس دولت افغانستان در همه عرصه ها پشتوانه بزرگ مقاومت گران بود. نقش ایشان در همه بخشها پیش همهء مردم افغانستان روشن و درخشان است.»
با توجه به دورویی حزب وحدت و رهبر آن این سوال پیش میآید که مسعود و ربانی جنایتکار نبودند و یا خلیلی و حزبش دروغگوی شیاد است؟
آیا میشود حزبی را جدی گرفته به حرفهایش گوش داد که در گفتار و کردارش تا این حد تناقض روشن و معاملهگری در کار است؟
>>> زورشؤنیزم وفاشیزم درماه نهم برایت معلوم میشود بیجا خواری نکن به دردت نمیخورد
>>> گپ همان است که لطیف پدرام گفت: انحصارگری قومی.
برای نگه داشتن اقتدار سیاسی در انحصار یک قوم هر کاری میکنند. از تغییر قوانین کشوری گرفته تا حمایت از طالبان تا هر تدبیر دیگری که راه رشد دیگران را مسدود کند.
در غزنی جانِ سخن حکومت این است:
بعضی از همقبیلهییهای ما در غزنی طرفدار طالبان هستند و نمیخواهند در انتخابات شرکت کنند. بنابراین، شمایی که طرفدار دولت و قانون اساسی هستید نیز نباید در انتخابات شرکت کنید. چرا؟ برای این که اگر برادران طالب ما شرکت نکنند و شما شرکت کنید، نتیجه برای ما ناگوار خواهد بود. ما چه در روندهای قانونی کشور شرکت بکنیم و چه طالب باشیم و شرکت نکنیم، نتیجه را همیشه به نفع خود میخواهیم. طالبانِ ما که مخالف قانون اساسی کشوراند در چشم ما گرامیتر از شمایی هستند که به قانون اساسی کشور پابند هستید.
البته حکومت بیخود نگران است. بگذارد همهی نمایندگان غزنی در پارلمان هزاره باشند. این نمایندگان کاملا بیخطراند. معاششان را به موقع بدهید، همه چیز حل است. من جای اشرف غنی باشم تعداد بیشتری از این نمایندگان هزاره را وارد پارلمان میکنم.
سخیداد هاتف
>>> خوب خودیدی لالاجان
>>> !ما مثل داریم: مورچه سر کلوخ بالا شد و فریاد کشید : اونه کشمیر را می بینم!
ببینید این کشمیر پدراموف اغا را! جوابش را ابراهیمی ریس پارلمان داد!
ای اولاده سامانیان لطفا بعد ازین اقوام پشتون وغیر پشتون نګویید! صاحب دوم این وطن ازبیک است که سالها با هم حکومت داشتیم!نه کسی دیګری!
>>> ارام باشید! روز ګریز از بخارا را هرکه به یاد دارد همان رهبر تاجیکان شود!
پدرام مانند پشه است در مقابل ملت افغان!
زنده باد افغان وطنشان افغانستان قندولک
>>> توانایی پدرام درمجادله که کسانیکه غیز از خود دگران رانمی خواهند قابل تحسین است .
>>> پدرام هیزار شئونیزم قبیله جاهل را بر سرش بسته کرده۰ زنده باد پدرام رهبر نترس و شجاع عدالتخواهی و شفافیت۰
>>> داكتر صاحب پدرام رهبر تمام افغانستان بايد باشد خيلي ادم دانا صادق مجاهد و دلير است. اوغان و فارسيوان و همه بايد به ايشان احترام گذاشته و راي بدهند تا وطن را اباد كند. ديگر رهبران همه شان چور و چپاول نمودند . وطن را خراب كردند. به جنگ حق همديگر را خوردند. پدرام يك سياست مدار واقعي است طرفدار جنگ نيست ميخواهد حق به حق دار برسد و مبارزات او بخاطر حق صرف توسط حرف است نه تفنگ. در ميدان حرف حريف ندارد اين خود نشان ميدهد كه او شايسته رياست جمهوري افغانستان است و ادم خير خواه براي كشور و ريس جمهور خوب براي همه اقوام برادر در كشور است. تنها غلامان و جاسوسان مخالف او استند و مردم مسلمان همه طرفدارش استند.
وسلام
>>> پدرام هیزار شئونیزم قبیله جاهل را بر سرش بسته کرده۰ زنده باد پدرام رهبر نترس و شجاع عدالتخواهی و شفافیت۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است