تاریخ انتشار: ۱۷:۴۹ ۱۳۹۷/۴/۷ | کد خبر: 152265 | منبع: | پرینت |
خشونت گروهی از آدرس قوم، دین، مذهب و ایدیولوژی بر فردی نادرست، قبیح و محکوم است. خشونت گروهی بر فردی، هیچ تفاوت با خشونت گروهیای ندارد که گروهی بر فروخنده حمله کردند و فرخندهرا کشتند.
بنابراین جدا از موافق یا مخالفبودن با آرای لطیف پدرام، باید این خشونت گروهی زیر نام قوم بر پدارم را تقبیح کنیم. پدرام حتی اگر بر کسی یا گروهی توهین میکرد، لازم نبودکه همه اینگونه، عقل خود را از دست بدهیم و برای زدن و کشتن او آنهم در درون پارلمان حمله کنیم.
پارلمان که قوه مقننه و قانونگذار است، اگر تصور میکردند پدرام بهآدرسی توهین کردهاست، توهین او را ارجاع میدادند بهقانون تا با پدرام برخورد قانونی صورت میگرفت.
لطیف پدرام، بحث تقسیم حوزه غزنیرا مطرح کرد، گفت این تقسیم خلاف قانون انتخابات استکه هدف از این تقسیم، قومیکردن انتخابات است. اگر قرار باشد، قانون انتخاباترا دور بزنیم و استثناهای قانونی ایجاد کنیم؛ این استثناها نباید فقط برای یک قوم باشد؛ درصورتیکه برای یک قوم استثنایی قانونی ایجاد شود؛ چه معنا دارد؟ فاشیستی نیست؟ چگونه میشود این استثنا را تعریف کرد؟
ما باید نظر خود را با دلیل و رایگیری بهکرسی بنشانیم نه با زدن؛ آنهم زدن انفرادی نه، بلکه حمله گروهی. جنگ انفرادی اعضای پارلمانرا دیدهبودیم اما اینگونه حمله گروهی شاید در تاریخ جهان آنهم در پارلمان، بیپیشینه باشد!
یعقوب یسنا
>>> معشوقه حکمتیار عملن با پرتاب کدام شی به جانب پدرام نشان داد که بزرگ شده در خشونت است و از مدنیت به بهره است.
>>> خشونت وحمله گروهی آنهم در مجلس نماینده گان بیانگر ضعف منطق وبی دانشی وجهالت میباشد که اشخاص وافرادنادان وکودن که منطق علمی واستدلال ندارند جنگ وحمله میکنند که این رویه بیمنطقی ونهایت بی عقلی ووحشت را نشان میدهند. این رویه غیرمنطقی شرم آوراست به افغانستان حتا بشریت.
این افزاردولت تک قومی احمدزی هااند که توسط این گروه بیمنطق خودرا بابای اوغان ها ساخته است.
دردوره هفتم شورای باصطلاح ملی ملا فیض محمد کاتب هزاره نظرداه بود که فق جعفری هم مانند فق حنفی برسمیت شناخته شود ودرمناطق اهل تشیع فیصله محاکم به اساس آن اات کنند.هنوز حرفش خلاص نشده بود که همین قبیله بالایش حمله گروهی نمودند لت وکوب وحشیانه شد کتا به کوما رفت.
>>> لطیف پدرام به رییس مجلس ابراهیمی چنین گفت:
بخی بیادر!بیخی مردار کردی همه جا را بوی گرفت.
او طرف تریبون رفت که از بوی زیاد شکایت کند،اما یک تعداد بوی پرستان او را نگذاشتند که در باره بوی بیانیه بدهد و یک تعداد وکلا میخواستند بوی کنان به وی حمله کنند، اما لطیف پدرام دهن و بینی خویش را ار بوی بد رباد محکم گرفته از تالار خارج شد.
باقی وکلا گفتند که بوی خود ما و رییس ما است و همه ما بوی کرده مینشینیم،هیچ کس حق ندارد در مورد بوی ما اعتراض کند.
>>> وحشی هابه پدرام حمله نمودند نه انسانها !
عالم خان گردیزی
>>> از نظر فاشيستان و تمامیتخواهان، «وحدت ملی» یعنی هرچه آنها تعیین کردند، دیگران بپذیرند و اعتراض نکنند؛ اگر اعتراض کردند، این وحدت بههم میخورد.
وحدت ملی یعنی نام یک قومرا بالای «کشور » تحمیل کنید و اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی سرود ملی به یکزبان باشد، اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی رنگ پرچم کشور به خواست یک قوم باشد، اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی زبان بانکنوتهای کشور به یک زبان باشد، اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی، نام یک قوم خاص را بر پول ملی کشور بگذارند، اقوام دیگر اعتراض نکنند.
وحدت ملی یعنی، یک قوم خاص «اکثریت» هستند، اقوام دیگر حق ندارند خواستار سرشماری جمعیت شوند.
وحدت ملی یعنی همیشه یک پشتون/ افغان رئیسجمهور باشد، اقوام دیگر حق زعامت ندارند.
وحدت ملی یعنی نظام همیشه «متمرکز» باشد و اقوام دیگر حق ندارند نظام غیر متمرکز را پیشنهاد کنند.
وحدت ملی یعنی همه اقوام باید افغان/ پشتون شوند، اگر قبول ندارند از کشور بیرون شوند.
وحدت ملی یعنی تروریستان در زندانها گویندهی یک زبان نباشند؛ اگر همهٔشان گویندهای یک زبان بودند، یا آزاد شوند یا اقوام دیگر را هم در کنارشان به زندان ببرند تا وحدت ملی آسیب نبیند.
وحدت ملی یعنی حرکت «رستاخیز تغیر» و جنبش روشنایی» بهخاک و خون غلتانده شود، اما کاروان به اصطلاح صلح هلمند و آتشبس با طالبان میشود رویای شیرین اشرفغنی.
حالا شما بفرمایید «وحدت ملی» فاشیستان غیر ازین است؟ این «وحدت ملی» شرمآورترین و وحشتناکترین فرمولی است که درین سرزمین فلاکتزده تحمیل میگردد و هستند بیننگهای که به این شعار دروغین و متعفن قناعت دارند. پذیرفتن این «وحدت ملی» در واقع تسلیم شدن به دشمن و پذیرفتنِ غلامی است. شرم باد بر آنهای که در برابر پول، موقف جا و امتیاز، تن به غلامی میدهند و بر «مانیفیست» فاشیزم که همان شعار «وحدت ملی» دروغین است، تعظیم میکنند.
هارون معترف
>>> مثل معروف است که اوغان جماعت در یک دست تلوار و در دست دیگرش قران دارند و نظر به شرایط از یکی آن کار میگیرد. و این ناجوانمردی مربوط قشر خاص آنها نیست از کارگر ساده تا رئیس جمهور شان مزین به همین اخلاق و رفتار هستند.
آخرین مورد استفاده از قران و تلوار توسط این نیرنگ بازان زور گو در سطح ریاست جمهوری است که در منطقه و جهان انعکاس بسیار زشت داشت ، نامردی اشرف غنی در حصه جنرال دوستم و در کل در حق تمامی ازبیک ها میباشد ، طرح و تطبیق توطئه های مختلف علیه دوستم صورت گرفت، از تدارک و تحمیل جنگها توسط طالبان گرفته تا کمین در مسیر راه جنرال و بالاخره داستان ایشچی تا توانست با این نقشه کثیف حق قانونی دوستم را ضایع کند. در حالیکه همه میدانند که با حمایت جنرال دوستم 50% رای را کمایی کرد و گرنه این شخص کجا و ریاست جمهوری کجا.
>>> اقا ی یسنا وقت علمیت٬ دانش و توان استدلال نباشدبایدوحشیانه حمله ورشد. مگر ملالی جویا سالها قبل ازین پارلمان یک تعریف درست ارایه نداده بود؟
>>> تا وقت اقلا به این درجه رشد فکری نرسیم که ندانیم نکتایی ودریشی عبداله نه بلکه پیراهن تمبان وقدیفه غنی قابل خنده است بجایی نمی رسیم.
عاقل
>>> اینقدرمیگویم که پهلوان های محترم بازبه کولاب فرارنکنید
>>> زندگی در بند و قید رسم عادت مردن است
دست دست تست بشکن این طلسم ننگ را
بیدل
>>> فقط منتظر حمله به کوه های سلیمان باشید آخرین لانه های چوچه های پنجاب وپاکستان وانگلیس.
زمان = فقط به اذن الله ج
مکان = از تمام ولایات آریائی نشین آغاز می شود. وبه سوی پنجاب وپاکستان ادامه خواهد یافت.
>>> کوه سلیمان درکجاست فکرت رابگیر که راه راغلط نکنی
>>> کوه سلیمان مکان شما کوچی های بیابان گرد که به جز شتر وگوسفند چیزی را نداشتید وحالا دعوای تمام سرزمین های ملت آریانا را دارید فهمیدی یا نی هفته فام هستی ....فام نشدی.
اریائی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است