تاریخ انتشار: ۱۰:۵۲ ۱۳۹۷/۴/۲۰ | کد خبر: 152562 | منبع: | پرینت |
مرا مرگ خوشتر از آن زندگى
كه سالار باشم كنم بندگى
هر چند ديكتاتورى در هر عصر و نسلى محكوم است اما نمی توان همه ديكتاتوران را يكسان مردود شمرد.
هيتلر ديكتاتورى بود كه به مردمش عشق مى ورزيد، از خطاهاىشان مى گذشت و تلاش داشت جرمن ها را سرور و سالار جهان ببيند او با درايت خود به قدرت رسيده بود و با پشتوانه مردمش سرزمين هاى ديگر را تسخير مى نمود و از مواجهه با قدرت هاى جهانى نگران نبود.
او تظاهر به ديكتاتورى نمى نمود بلكه الگوى تمام عيار يک ديكتاتور بود عليرغم آنكه مصيبت هاى عظيمى به مردمش بار آورد اما جرمن ها او را در حياتش عاشقانه دوست داشتند و از او فرمان مى بردند و تا حال بعنوان سمبول عظمت آلمان در دل و دماغ نئونازيست هاى كشورش جا دارد.
اما ديكتاتوران بى ريشه زمانه ما كه به يمن وابستگى و چاكرى بيگانه و با حمايت بى حد و حصر اربابان خارجى شان رويكار آمده اند چنان حقيرند كه جز زورگويى و قلدرى در برابر متحدان و مردمى كه با پشتيبانى و راى آنها به قدرت و رياست رسيده اند و جز كُرنش و گردن شكستگى در برابر اجانبى كه از هيچ اهانت و تحقيرى در برابرشان دريغ نمى ورزند شخصيت و ماهيت ديگرى ندارند.
چگونه می توان توهين، تحقير، محاكمه، اختطاف و توطیه عليه خودى ها را با تحمل چنين اهانت، حقارت، ذلت، دنباله روى و فرومايگى از سوى بيگانگان و اجانب را توجيه نمود؟ زمامداران اجيرى كه خود فرمانبر و دنباله رو ديگران اند شايستگى و لياقت فرمانروايى و رهبرى مردم را ندارند.
محمد عارف منصوری
>>> Mansoor Badry
هر کته سر شمال که مردمِ به پا ایستاده ، معترض و عدالت خواه ما را به خویشتن داری و آرامش فرا بخواند ، مزدور و غلام ارگ است و پا بوس غنی شوونیست .
تا آنجا که قلم شکسته ام رنگ دارد ، برایش هجویه خواهم نوشت بادا باد !
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است