تاریخ انتشار: ۱۲:۱۱ ۱۳۹۷/۴/۲۴ | کد خبر: 152715 | منبع: | پرینت |
در این شکی نیست که موجودیت دموکراسی و تحقق ارزش های دموکراتیک ربط مستقیم به احزاب سیاسی دارد و جوامع دموکراتیک امروزی محصول رقابت های سالم و فعالیت های سازنده احزاب سیاسی کشورها می باشند.
متکی بر همین اصل نشست اخیر برخی از رهبران و مخالفان سیاسی کشور و گفتگوی آنها پیرامون انتخابات آینده یک روش دموکراتیک و آغاز خوبی برای نهادینه شدن ارزش های دموکراتیک می باشد اما خلای بزرگ و تاریخی نیز در این نشست ها قابل حس است که باید روی آن بحث و مطالعه جدی صورت گیرد.
نخست، موجودیت بعضی از این رهبران در نشست های سیاسی و بیانات آنها پیرامون تعیین سرنوشت آینده ملت سوال برانگیز است چون متهم به جرایم جنگی و نقض حقوق بشری هستند قبل از هرگونه تصمیم گیری در مورد آینده کشور آنها باید با نهادهای عدلی و قضایی کشور تصفیه حساب نمایند همچنان هواداران برخی از این رهبران که در جریان زندگی روزمره و از طریق رسانه های اجتماعی علیه همدیگر شعارهای قومی، سمتی و زبانی سرمی دهند باید بدانند که میان رهبران آنها مشکلی وجود ندارد بنابراین آنها نیز نباید با همدیگر عقده گشایی کنند.
دوم، جوانان بیشترین و قدرتمندترین نیروی کشور هستند اما عدم حضور آنها در نشست های مهم و ملی، خلاف تمام ارزش های انسانی و قانونی و در مغایرت آشکار با ارزش های دموکراسی می باشد. مطابق یافته های سازمان ملل متحد افغانستان دومین کشور جوان در سطح جهان می باشد که بیشتر از شصت و هشت درصد نفوس آن را جوانان تشکیل می دهد و عمر آنها نیز کمتر از سی و پنج سال می باشد اما فقدان نظر و دیدگاه آنها در مسایل مهم سیاسی و ملی خیلی ضعیف و کمرنگ می باشد.
سوم، افغانستان کشوری است که متشکل از احزاب و اقوام مختلف می باشد اما عدم حضور نمایندگان تمام اقشار و نهادهای سیاسی و مدنی، مشروعیت نشست ها را زیر سوال برده و قدرت تصمیم گیری ها را نیز ضعیف می کند حضور برخی از رهبران سیاسی جهادی به تنهایی رضایت و قناعت ملت شریف افغانستان را کسب نمی تواند بنابراین برای پذیرفته شدن تصامیم و فیصله های مهم سیاسی، حضور تمام رهبران سیاسی، جهادی و غیر جهادی، نمایندگان جوانان، نمایندگان زنان و نهادهای مدنی و تمام گروه های فعال کشور جدی، حتمی و ضروری می باشد.
محمدجواد رحیمی
>>> Mazdak Farid
ساختن مثلث " تداوم " ـ حکمتیار و طالبان ، برنامه است و در دستور کار . دوگوشه ی این مثلث ویرانگر ساخته شده است و برای تکمیل آن زمینه سازی های خونین جریان دارد . قرار است تقسیم قدرت میان گوشه های همین مثلث صورت بگیرد . هوشِ ما باشد که این تقسیم قدرت در شرق و جنوب صورت نمی گیرد . آنجا چیزی برای تقسیم وجود ندارد . تقسیم باید در نیمه ی بالایی جغرافیای کشور عملی گردد . برای طالب و حکمتیار در نیمه ی شمالی وطن سهم می دهند . دیگران یا برده های این مثلث باید باشند یا به انزوا و حذف و نابودی تن دهند . گویا این یگانه راه رسیدن به صلح و " وحدت ملی " است . بدون شک این یگانه راه برای برپایی تسلط مطلق تک قومی آرمانی هر سه گوشه ی این مثلث نو ساخت خواهد بود اما به صلح ، ثبات و پیش رفت و آبادی از این راه نمی توان رسید . این راه ؛ راه رفتن به ویرانی است .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است