تاریخ انتشار: ۰۸:۴۵ ۱۳۹۷/۴/۲۶ | کد خبر: 152781 | منبع: | پرینت |
پیچیدگی وضعیت؛ افغانستان را عملا دچار آشفتگی سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی کرده است.
وضعیتی که خیلی ها را نگران کرده است؛ هم مردم افغانستان و هم جامعه جهانی.
ایجاد این وضعیت محصول کار چه کسانی است؟
چه دست های پیدا و پنهانی در پشت این قضایا دخیل است؟
متاسفانه نگرانی مردم از اوضاع سیاسی موجود فراتر است و خیلی ها در فکر منازعه، جنگ و تنش های خشونت آمیز افتاده اند. در کنار این مساله گروه های مخالف مسلح دولت قدرتمندتر شده و هر روز در یکی از ولایات افغانستان دست به خشونت فجیع می زنند.
وضعیت آشفته سیاسی تاثیر مخرب بر اوضاع اقتصادی افغانستان گذاشته است. تمام سرمایه ها به حالت تعلیق درآمده و کمتر سرمایه داری در وضعیت کنونی حاضر به سرمایه گذاری در کشور میشود.
وضعیت اجتماعی افغانستان نیز به خاطر تجربیات تلخ بیش از سه دهه جنگ و درگیری، مهاجرت و آوارگی منازعه و خشونت و فقر و بدبختی برای مردم کشور نگران کننده است، آمار تکان دهنده مهاجرت ها، خودکشی زنان و دختران، تجاوز به کودکان و زنان وضعیت اسفبار کودکان، استفاده کودکان در جنگ، افزایش قربانیان ملکی، برهنه بودن فقر و بیچارگی و مرگ تدریجی هزاران انسان این سرزمین از ظاهر شهر و ولایات افغانستان، بخصوص کابل پیدا است.
مسوول این وضعیت کیست؟
به نظر می رسد، نخبگان سیاسی و فکری افغانستان مسوول این وضعیت آشفته سیاسی هستند. زیرا این نیروها هم تصمیم گیرنده اند و هم اعمال تصمیم بدست انها است.
این پیچیدگی وضعیت، ریشه در رفتار وکنش های تک تک نخبگان سیاسی و فکری ما دارد.
این نکته را نباید فراموش کرد که ذهن فرافکنانه ما همیشه در صدد فرار از قبول مسوولیت است، خیلی ها این وضعیت را به دیگران نسبت میدهند دخالت کشورهای همسایه و منطقه را سبب چنین وضعیت میدانند. باورم این است تازمانیکه نخبگان سیاسی، کشورهای همسایه را وارد بازی نکنند هیج کشوری قادر به مداخله نیست.
در پایان باید گفت نخبگان سیاسی، نسبت به وضعیت سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی افغانستان نگاهی جدی داشته باشند. باآشفته شدن وضعیت و هرج و مرج بیش از اینکه مردم متضرر شوند، نخبگان سیاسی از انجاییکه صاحب سرمایه، قدرت و منابع هستند متضررتر خواهند شد.
محمد حنیف رضایی
>>> وضعیت سیاسی کشور به حدی اساس است که نه میتوان آنرا تعریف وتوضیح کرد. پیچیدگی اوضاع را نه میتواند حدس زد کی عوامل اصلی آن بعد داخلی دارد و یا خارجی و آیا این اوضاع در حد ۵۰ درصدی قابل کنترول هست و یاخیر؟
اکثر اقات قضایا و مسایل بزرگ پیش پا افتاده پنداشته میشود و در سانه ها هیچ مطرح نه میشود و بعضی اقات می بینم که برعکس مسایل به حد برزگ جلوه داده میشود که تصوراش هم نه میشود.
اگر به واقعیت های عینی جامعه خویش نظر به اندازیم واضیح دیده و فهمیده میشود که اختلاف ها میان اقوام ساکن از دهه هفتاد تا امروز صعود داشته گرچه در اوایل از اینگونه موضوعات رهبران و اشخاص مطرح و قابل نفوذ استفاده و یا سو استفاده صورت میگرفت ولی امروز در سطوح بسیار پاین جامعه ما هم استفاده صورت میگرد. قبلا یک اصطلاح وجود داشت که رهبران از افراد بی تعلیم (بی سواد) سود جویی میکند ولی حال برعکس اشخاص باسود به مسایل تفرقه و نفاق دامن زده میشود و به هراندازه که اشخاص با رسوختر و داناتر باشد نیش زبان شان تاثیر گذار تر میباشد.
تا حال من هیچ شخص را که حد اقل قضاوت منصفانه داشته باشد ویا به تمام اقوام و مردم این کشور دل بسوزاند نه دیده ام. یک ضرب مثل دراین مورد وجود دارد که میگوید وقتی مرچه بال پیدا کند گم میشود.
با وصف اینکه در انواع حوادث و واقعات روزمره که برسر میاید گاهی یک قوم قربانی میشود و گاهی قوم دیگر و سایر اقوام به جای غم شریکی شادی و خوشالی میکنند.
آیا پدران و نیاکان مان از صدها و هزارن سال در این سرزمین مشترک زندگی نکرده است؟ که ما شما مشترک زندگی نه میتوانیم؟ و آیا در دنیا کشور را کسی سراغ دارد که همه اتباع آن یک قوم و یک زبان باشد؟
تا همه باهم نشویم و یک دست نه نشویم از این وضعیت رهایی نداریم و با تغییر دولت و یا تغییر افراد و اشخاص موضوع ما حل نه میشود اگر میشد ما قبلا از این وضعیت رهایی میافتیم.
اگر هر قوم درزد خود را دزد نگوید و وطن دوست خود را وطن نگوید این کشور جور نه میشود و از مصیبت های پیش آمدده رهایی نه میابیم.
شریف
>>> اقای رضایی ماکه نخبه میداشتیم اینقدر بدبخت نمیبودیم.حتما ....بی دم را خیال نخبه کردی.
عاقل
>>> افغان ونخبه.کاشکی یک فکاهی گریه دار نی بلکه خنده دار مینوشتی.
>>> برای نخبه بودن ونخبه شدن به تعقل ضرورت است.وقت افغان مظلوم عقل ندارد چگونه ممکن است نخبه شود؟
>>> نخبه را حتما در خواب دیدی.
>>> نخبه گان ما فاشیست و مافیاست! کرزی طالب را آزاد کرد و غنی تیم خود را تقویت میکند تا مبادا هزاره یا ازبک هم مثل تاجیک رقیب پشتون شوند!
ارزشهایی مانند سازندگی ، تحصیل ، عدالت و بشردوستی کمرنگ تر از تقویت قومی ، تضعیف قومی ، تفرقه افکنی و حتی خیانت ملی تعقیب میگردد!
در چنین شرایطی تسلط دخالت ایران بالای نخبگان سیاسی یک امر حتمی است ، معدود نخبگان واقعی هم چطور مردم بیسواد ، بی باور و فقیر کشور را در چنین فضایی به منافع سیاسی و ملی ترغیب کند؟
ولی باز هم مردم باید سیاسیون و خصوصاً خون فروشان سه دهه قومی را منزوی کنند خواستار فضایی شفاف تر از دولت باشند تا آرامش به وطن و وطنداران برگردد
اس پ هزاره
>>> احمد بهزاد
وزارت مالیه در تصرف یک حلقه مافیایی
نیم نگاهی به مسند وزارت مالیه در این نظم نوین و مروری بر ترکیب تیمی و تباری این وزارت، بازگو کننده علل اصلی فساد و تبعیض حاکم بر این کشور است.
آنان که در پی یافتن سرچشمه فساد اداری و اختلاس های چند ده میلیون دالری در افغانستان هستند، کافی است به این نکته توجه کنند که چرا این مسند مهم مالی و اقتصادی در هفده سال اخیر در انحصار یک حلقه خاص و یک تیم سیاسی قرار داشته است؟!
برای یافتن منشأ اعمال تبعیض علیه مجموعه های خاص انسانی در این سرزمین نیز می توان به گرایش های راسیستی سکانداران این نهاد مهم توجه داشت. عناصری با داشتن حداکثر عصبیت های قومی و تفاخرهای تباری بر مسند این وزارت قرارگرفته اند و از اهرم کمک های خارجی برای در تنگنا قراردادن اقوام خاص و فربه ساختن عناصر و حلقات معین نهایت بهره را برده اند.
در شرایط کنونی که دیگر بسیاری از رازهای حاکمیت انحصاری از پرده برون افتاده است و مردم عریان ترین چهره فاشیزم، تمامیت خواهی و دیکتاتوری را در برابر خود مشاهده می کنند، چه کسی غیر از «محمد همایون قیومی» می توانست بر این مسند تکیه زند؟!
قیومی چهره به ظاهر تکنوکرات، در واقع عنصری در ساختار قدرت است که تخصص در تحریم اقوام و تمدید محرومیت تاریخی آنان دارد. در پس چهره به ظاهر دانا و تحصیلکرده او، عصبیت قومی شدید نسبت به بعضی از اقوام و خصوصا علیه انسان هزاره نهفته است. او کارگردان اصلی انحراف مسیر لین برق ۵۰۰ کیلوولت از بامیان به سالنگ است. عصبیت های جاهلی این چهره به ظاهر تکنوکرات در جریان کار کمیسیون مشترک حکومت و جنبش روشنایی نگذاشت بررسی های تخنیکی این کمیسیون به نتیجه رسد و با عملی شدن راه حل پیشنهادی اعضای آن کمیسیون، گامی مهم در راستای خودکفایی کشور در عرصه انرژی، توسعه و حل شدن سریع تر مشکل برق پایتخت برداشته شود.
عملکرد آقای قیومی در بخش زیربناها و انرژی - که با صلاحیت ترین شخص در این عرصه بود - نشان می دهد هدف از نشاندن او بر مسند وزارت مالیه - در میان هلهله و پایکوبی تماشاچیان همیشه در صحنه - در واقع تکمیل کردن حلقه فساد و اختلاس «اندرونی ارگ» کابل است.
«حلقه اندرونی ارگ» از این انتصاب گوشه چشمی به انتخابات آینده و تأمین مالی خود توسط اطمینانی ترین چهره متعصب اش دارد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است