عامل اصلی جنگ های تحمیلی کابل با هدف انحصار مطلق قدرت بدو انگشت پنهان و نهان نمی شود!
این یک‌ حقیقت اظهرمن الشمس است که مسعور در سال ۱۳۵۴ در زمان زمامداری داوود بعد از شکست قیام های ناعاقبت اندیشانه برهبری حکمتیار بشکل آشکار مراتب اعتراض و عصیان مدنی و انتقاد خود را با سازش با جنرالان پاکستان با هدف تحت فشار قرار دادن رییس جمهور داوود طرح و پلان شده بود. بالاثر، انجنیر جان محمد دوست مسعود هر دوی شان در پاکستان دستگیر و ناپدید شدند. مسعود با مساعدت با حمایت جوان نهضت اسلامی ولایات شمال کشور رها شد. اما، انجنیر جان محمد بشکل مرموز کشته شد!؟

مسعود از همان زمان سال (۱۳۵۴) بسوی کنر و نورستان رخت سفر بست و توسط مولوی عبدالرزاق و مولوی افضل بنیان گذران جهاد افغانستان در کنر و نورستان حمایت هم جانبه شد. مسعود بحیث یک عیار تسلیم ناپذیر چند سال و اندی را تا سقوط حکومت داوود توسط کمونستان روسیه شوروی و اشغال کشور در اختفا بسر برد.

در سال ۱۳۵۷ از مسیر نورستان رهسپار دره پنجشیر شد و تا هنگام شهید شدنش با مقام واقعی "رهبر جهاد و مقاومت ملی در سنگر ها" با جنگ های منحصر بفردش در زادگاهش پنحشیر و ولایات شمال کشور با شهکار های نظامی بی نظیر به شهرت جهانی دست یافت.

همچنان، مسعود از آستانه جهاد و مقاومت تا فرجام شهید شدندش با روسای جمهور و جنرالهای ارتش پاکستان و آی اس آی پاکستان دشمنی های آشتی ناپذیر داشت. اما، برخلاف تمام رهبران تنظیم ها در کل تا زمان حکومت در حال سقوط نحیب در پشاور پاکستان با زن ها و فرزندان شان شاهانه زیستند و گوش بفرمان روسای جمهور و جنرال های پاکستان بودند. در غیر آن‌ تمام کمک ها برای آن ها قطع شده و از پاکستان اخراج می شدند.

وای بحال آنها که در این دنیای دنی به چه خواری و خفت سردچار شدند!؟.
این تشنه های حریص مقام و قدرت در هنگام‌ و هنگامه اوج قدرتخواهی با هوا و هوس ارگ و نفش سرکش شان‌ با جنگ های قدرت در کابل پایتخت کشو حمام‌ خون را در شهر کابل جاری ساختند.
مردم افغانستان شاهد عینی حوادث خونین راکت باران کابل بودند. بیشتر از این نیازی به توضیحات ‌تفصیلی نیست و زن و مرد و عام وخاص مردم کابل عامل اصلی جنگ در کابل‌ را‌ می شناسد. آفتاب به دو انگشت پنهان و نهان نمی شود.

عبدالله شریعت

>>>   مقصراصلی کسی است که قدرت راتصاحب ودیگرارا درقدرت شریک نمی دانستند وباعث جنگ های خونین درشهرکابل شد قضاوت باید یک طرفه نباشد وواقیعت ها راباید گفت .

>>>   شريعت صاحب سلام !
وقت اينكه با استعاره و در لفافه و رمز سخن گفته شود تير شده است . رُك و پوست كنده بنويس !
خودت يك نفر را كه در درگيري ها و كشتار مردم كابل و در مجموع مردم افغانستان ؛ سهيم بود از طرف خود و از "كيسهء خليفه" برائت دادي و ديگران را يكسره محكوم كردي در حاليكه به نظر من فرقي بين الف و حمزه وجود ندارد و تمام رهبران تنظيم ها - هر كدام به اندازهء توانايي و امكانات خود - در جنايت عليه افغانها سهم داشتند و دارند.

>>>   روحت شاد ویادت گرامی مسعود قهرمان اگر حیات میداشتی امروز کشور ما به این حال وروز نمیرسید که همه اسیر دیو یهود ونصارا شده ایم
کریم الله از کابل

>>>   بس از اينجا بايد واقيعت را بنويسى!! مردم همه جيز را ديدند و مى فهمند. اكر امروز كسى را ببرسى كه عامل جنكهاى كابل كى بود نام مسعود و ربانى اولين نام هاى هستند كه به زبان ها خواهد بود!! ديكر مردم شير ساختكى را خوب مى شناسند كه از كجا اب مى خورد. مسعود اكر از باكستان كمك نمى كرفت و نمى رفت باز از مربعى خود (شوروى) هم إكمال و هم جا داده مى شد تا اخر زندكىش به همين منوال بود!! مردم قهرمانان خود را مى شناسند!! ضرورت به عكس هاى ستيج شده و افسانه هاى ساختكى نيست كه از كسى شير جور كند و اشغالكران انرا لقب قهرمان ملى بدهد!! نويسنده عزيز اكر مى خواهى كه مضمونت يك وزن بيدا كند كوشش كن كه واقيعت بنويسى!!!

>>>   همه شان از اول کمر برای ویرانی افغانستان بسته بودند نامش جهاد بود درحقیقت جهاد برای یرانی کشور بود درابتدا همه خود را فروخته بودند یک تعداد به خود را به ایران و یک تعداد هم به پاکستان و دیگر کشور ها خود را فروخته اند.
پس برای شان مجاهد و خدمت گار وطن نگوئید بلکه وطن فروشان و ویرانگران وطن بگوئید.
امید از این بیشتر مردم ما دنباله رو این رهبران خائین و خود فروخته نروند.
اسلام الدین فروغ

>>>   Ahmad Parwani
آیا از کارکرد وزیر دفاع راضی استید؟

من به دلایل زیر از کارکرد او راضی نیستم:
۱. ضعف های مدیریتی او ارتش را به لبه پرتگاه قرار داده و امید مردم و صفوف ارتش را برای پیروزی نزدیک به صفر ساخته.
۲. نداشتن اشراف بر تکتیک های جنگی، جغرافیای جنگ، کیفیت و ترکیبت تشکیلات ارتش و عدم پشتیبانی به موقع از نیرو های امنیتی باعث افزایش بی رویه تلفات جوانان ما گردیده است.
۳. حیف و میل نمودن منابع ارتش و واگذاری قرارداد های الکمالاتی ارتش به شرکت های وابسته گان وکلا و عدم برخورد جدی با مفسدان و خاینین در ارتش سبب شده که صفوف ارتش بالای رهبری وزارت بی باور گردند.
۴. بی اعتبار ساختن ارتش نزد مردم با قرار دادن کماندو ها و سربازان ارتش در خدمت برنامه های قومی و شخصی.
۵. با تطبیق اجندا های قومی، پیشنهاد و اجرای طرح ها و پالیسی های خام و هوایی، ناکامی های پیاپی در میدان های نبرد و جابجایی های سلیقه ای باعث کاهش روحیه صفوف ارتش گردیده است.
۶. او فاقد ابتکار و درایت کافی برای رهبری ارتشی در حال جنگ است. در طول وزارت خود همواره گوش به فرمان شورای امنیت و ارگ بوده و بدون در نظر داشت واقعیت های شرایط جنگی و ترکیب تشکیلاتی اردو کورکورانه اقدام هایی نموده که باعث کاهش انسجام و ضعف روحیه در صفوف ارتش شده.

اشتباهات خطرناک و جبران ناپذیر او منجر به شهادت هزاران سرباز ارتش و واگذاری هزاران میل اسلحه ثقیل و خفیف به طالبان شده که ادامه آن ارتش را به سرحد فروپاشی خواهد کشاند.

اگر از کارکرد او راضی نیستید و ادامه کار اورا ویرانگر میدانید، از وکلای با وجدان مجلس بخواهید تا اورا استیضاح نموده بخاطر اشتباهات جبران نامذیرش اورا به دادگاه معرفی نمایند.

>>>   Abdul Hai Khurasani
آقای حکمتیار، ما بی هویت هستیم که به تاریخ اسلام با تمدن خراسان هویت بخشیدیم یا تو بی هویت هستی که تمام تاریخ و هویت جعلی ات را مدیون امپراطوری تزاری روسیه و امپراطوری بریتانیا هستی ؟
ما بی هویت هستیم که ریشه فرهنگ و تمدن وهوبت مان از سپیده دم تاریخ اسطوره و مکتوب تا این دم در سپهر پنهاور مراکز علم و دانش می درخشد یا تو که تمام طول و عرض هویت جعلی ات را روانشاد عبدالحی حبیبی خداوند پته خزانه خلق کرده است؟
از عصبانیت حضرتعالی از نهضت احیاء مقدس خراسان فهمیده می شود که حق و عدالت در این خروش بی امان ورستاخیز عظیم متجلی و متبلور است.
اینکه می بینم یک رهبر بازمانده و مستأصل فراماسونری انجمن پیشاور از نهضت خراسان اینگونه عصبانی است که فحش می دهد،ثابت کنندهٔ این حقیقت می باشد که برای نخستین بار بعد از تأسیس افغانستان ( از عصر امیر عبدالرحمن خان ) ابتکار عمل را گفتمان خراسان از گفتمان افغانسیم ربوده است و مدعیان تاریخ جعلی در مقام دفاع برآمده اند.
آقای حکمتیار
نهضت احیاء خراسان مانند فاشیسم افغانی یک نهضت قومی نیست،بلکه یک نهضت تمدنی است و برای بازگشت به خویش و هویت اصیل خویش آغاز گردیده و حتی به شما نیز هویت می بخشد و حضرتعالی را از هویت جعلی به هویت تمدنی فرامی خواند.

>>>   Saboor Raheel
درست و راست به خاطر نادرستی به کارگیری نام یک قوم در جایگاه صفت و منسوب باشندگان یک کشور است که می گوییم به جای نام قوم باید نام سرزمین صفت مردم ما شود.

آن مزدور مادرزاد و دایم العمر در راستای وظایف جدیدش باردیگر علیه عدالتخواهان و عاشقان آزادی و انسانیت در این سرزمین به یاوه سرایی پرداخته و سخن را به جایی رساند که می گوید حیوانات هم در این کشور تذکره ندارند.

دقیقاُ یاوه سرایی های این مزدور و مامور، دیگر هرگز هم معذور نیست، سبب می شود یک بار دیگر برجسته بسازیم که دلیل اصلی و برحق ما برای جدایی صفت انسان از حیوان است که ما مخالف به کارگیری «افغان» به عنوان شناسه ملی باشندگان افغانستان استیم.

مثلا کسی که از امریکاست و یا چیزی که منسوب به امریکاست امریکایی می گوییم؛‌
زن امریکایی
مرد امریکایی
خر امریکایی
سگ امریکایی
تکنولو‌ژی امریکایی
لجن و کثافت امریکایی

به همین ترتیب در مورد چینی و چاپانی و هندی و ایرانی نیز می شود چنین گفت. اما اگر این فورمول در مورد واژه افغان به کار ببریم چه می شود:‌

زن افغان
مردم افغان
خرافغان
سگ افغان
لجن افغان

به کارگیری این واژه برای نمایاندن انتساب به افغانستان از بنیاد،‌ از گرامر و از نگاه حقوق مردم که تحمیل نام یک قوم است نادرست، نابجا، مسخره و ریشخند.

باید علاوه کنم که چنین مسخره گی در صورت استفاده نام هر قوم دیگری می تواند درست باشد. اگر به جای افغان ما تاجیک و ازبیک و هزاره هم استفاده کنیم نادرستی و مسخره بودنش همان خواهد بود که به کارگیری افغان درین جایگاه به بار می آورد.

اینها را باید گفت تا پیروان این مزدور مادام العمر تصور نکنند که پیشوایش شان صاحب مغز و درایتی و درکی است. برای ما روشن است که او در خط وظیفه صحبت می کند. درست همان گونه که از اغاز کار سیاسی اش به فرمان آی اس آی سخن می گفت. امروز هم به فرمان غنی و برای پیشبرد برنامه های غنی و تیم فاشیست ارگ صحبت می کند.

از نظر من بهتر است راسا به رویارویی با ارگ و فاشیزم ادامه داد.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است