در افغانستان ۹۵ درصد سیاستگران تجار و کاسب کاران سیاسی اند که سیاست و قدرت را کوتاه ترین راه رسیدن به انباشت سرمایه و ورود به دنیای اشرافیت می دانند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۲ ۱۳۹۷/۴/۲۶ | کد خبر: 152795 | منبع: | پرینت |
چند نکته برای نو واردان عرصه های سیاسی و سالخوردگانی که هرگز عبرت نمی گیرند:
۱. سیاست و قدرت را همچون ابزاری جهت خدمت به « خیر عمومی » درنظر بگیرید.
۲. سیاستگر ارزشمدار باشید. در راهبرد سیاسی خود چند ارزش اصیل و ماندگار را تعریف کنید و در هر تغییر و تحولی به آنها وفادار بمانید.
۳. هر نوع تعامل تان با سایر نیروهای سیاسی باید بر اساس ارزش های بنیادین و در راستای کمک به تحقق آن ارزش ها باشد.
۴. از رهبران سیاسی ثابت قدم و وفادار به ارزش های بنیادین پیروی کنید.
۵. ارزش ها باید از نیرویی بسیج کننده و انسجام بخش برخوردار باشند تا شما را به کسب قدرت قادر سازند.
۶. رهبری سیاسی تنها این نیست که فرمان امر و نهی بدهد؛ رهبری بدون راهبرد؛ راهبرد بدون برنامه؛ برنامهٔ بدون عمل بر مبنای مدیریت اقتضائی و شرایط محور؛ و مدیریت فاقد سازمان، ساختار و انسجام به شکست می انجامد.
۷. رهبر گرایی افراطی نیز به انفعال نیروها و مرگ عقلانیت سازمانی می انجامد. رهبر باید نماد عینی ارزش ها و عصارهٔ تصامیم و عقلانیت جمعی باشد.
۸. سیاست گرانی که بعد از رسیدن به قدرت به ارزش های بنیادین جمعی پشت کردند، دیگر شایستهٔ پیروی و حمایت نیستند.
۹. بدون سازمان، سلسله مراتب سازمانی، فرهنگ سازمانی و سیستم های نظارتی کارآمد و موثر که تمام سطوح سازمانی (از رهبر و رییس تا فعالان پایینی) را کنترول نماید؛ هر جریان سیاسی به شکست مواجه می شود.
۱۰. جریان سیاسی ای که از ساختارها و سازوکارهای لازم برای مشارکت جمعی و تصمیم گیری های مشترک برخوردار نباشد؛ به گروه کوچکی تعلق دارد که برای تحقق منافع گروهی خود تلاش می نمایند.
۱۱. در افغانستان ۹۵ درصد سیاستگران تجار و کاسب کاران سیاسی اند که سیاست و قدرت را کوتاه ترین راه رسیدن به انباشت سرمایه و ورود به دنیای اشرافیت می دانند.
۱۲. در هیچ جای دنیا به خصوص در کشورهای فقیر، سیاست بدون پشتوانه و غیر وابسته وجود ندارد. پس برای رسیدن به قدرت باید با منابع اصلی و دست اول قدرت و ثروت تعامل کرد. اما این تعامل باید بر مبنای اشتراک منافع و حفظ ارزش های بنیادین باشد.
۱۳. میان فعال سیاسی و« سرباز سیاسی» فرق زیاد وجود دارد، سرباز سیاسی در خدمت منافع سیاسی و اقتصادی افراد و گروه های مافیایی سیاسی و فعال سیاسی در خدمت منافع و ارزش های سازمان و جامعه است.
و....
با توجه به نکات بالا باید گفت که وارد شدن به عرصه های سیاسی در افغانستان مستلزم فراست و دقت فراوان است؛ زیرا « صیادان سیاسی » دام های خدعه و فریب زیادی را برای سربازگیری از میان مردم - به خصوص جوانان - پهن کرده اند. تا این سربازان گردش چرخهٔ مرگبار سودجویی و حفظ سرمایه های آنها را تضمین نمایند.
سیاست در اینجا اغلب مترادف با تجارت است و بر اساس تجربه چهار دههٔ اخیر «تجارت سیاسی » نیز اغلب به سود شخصی و خانوادگی افراد انجامیده است. میلیون ها انسان به خاطر آزادی و رسیدن به شرایط بهتر زندگی در اینجا قربانی شدند. نتایج آن همه ستمگری ها، محنت ها، رنج ها، شکنجه ها، گرسنگی ها، آوارگی ها، توهین ها و تجاوز به ناموس و عفت خانواده ها چیست. مگر نه این است که این همه ویرانی ها و قربانی ها فقط به شکل گیری طبقه ای از اشرافیت مافیایی انحامیده و آن ارزش های ادعایی رهبران و سیاستگران گذشته بدنام و نابود شده اند.
چرا مردم را برای به اصطلاح حراست و حفظ ارزش ها به قربانگاه های جنگ و نکبت فقر کشانیدند و خود و خانواده های شان دنیا و لذات آنرا بر آخرت و بهشت موعود مرجح دانستند.
بر تمام نیروهای جدید لازم است تا با احتیاط و بر اساس یک قرارداد تضمین شده با رهبران و جریان های سیاسی ارزش گرا و غیر تجاری به صحنه های سیاسی وارد شوند؛ در جایی که یک نظارت آهنین از منفعت جویی شخصی و انحراف بزرگان سیاسی جلوگری نماید.
فعالیت سیاسی؛ بلی، سرباز سیاسی؛ هرگز.
یادداشت: چند اصطلاح مانند؛ «سرباز سیاسی»، «تجارت سیاسی»، صیاد سیاسی» و «اشرافیت مافیایی» را در این نوشته به کار گرفتم. هر چند اشرافیت مافیایی را قبلا نیز استفاده کرده بودم.ا
عزیزالله آریافر
>>> توانا بود هرکه دانا بود
که در علم دانش قلم برنا بود
بجر خرد نمی گنجد در ارزش معنوی خلق ها
که نا بخردان شوند باعث رنج ها
نکات ارزنده و قابل تأمل شما هموطن عزیز قابل قدر است اما در اوغونیستان که دیوانه اش لقب مغز متفکر دوم دنیا را دارد بمشکل میشود عملی شود کاش در عصر حجر زیست میکردیم که روز حال ما بهتر ازین بود که نه طایفه قبیله زبان مکان را میشناختیم شاید همین مغز متفکر دوم هم با شرایط چند فیصدی زمان تطابقت میکرد .
حالا درین شرایط که مردم باعلم تکنالوژی به کهکشان های دور سفر میکنند اما شتر بدبختی کوچی گری قبیلوی ما یکجای ساکن نشد و خیمه خود را خانه نمی سازد .
الغیب عندالله که این رهبران ما چه مفکوره دین دارند
>>> مخاطب خاص
من تاجیکم . برای تاجیکان می نویسم . به خاطر تاجیکان میتپم. تاجیک میگویم ، تاجیک میگویم، تاجیک میگویم. از این کارم اگر رنج میبری ، ببر، اگر میمیری، بمیر.
تاجیکم با تاجیکانم زنده ام .
عمر راوی .
>>> عمر راوی
برای مردم شریف پروان و برای همه تاجیکان خراسان تسلیت میگویم.
چند سال است مینویسم که ارتش ملی اوغانستان کشتارگاه جوانان تاجیک است. قصدی، از روی پلان و نقشه ، دسته دسته در دام ها و کمین های ساختگی دولتی - طالبی به کام مرگ میروند جوانان ما. این غمنامه هنوز پایان ندارد. هیچ چاره گر و فریاد رسی هم نیست که نیست .
>>> علت اصلی عقب ماندگی افغانستان ، حاکمیت ۳۰۰ ساله رهبران قبیله ی پشتون تبار جمع دین زدگی مردم افغانستان است ؛ دیگردلایل بسیارکوچک و برامده از دوعلت اصلی اند .
>>> همین خوش باوری های ما است که ملت بزرگ تاجیک را به پرتگاه نابودی کشانده، امیدوارم نسل جوان ما از این مرض در امان باشند
>>> این فاشیست های افغان اند که میخواهند در این قرن 21 قرن ترقی و پیشرفت های بشری و قرن آزادی و زنده گی شهروندی و حاکمیت دیموکراسی میخواهند هویت خودشان را بر دیگران تحمیل کنند
>>> دورود بر شما آقای آریافر ! قامتت استوار .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است