تاریخ انتشار: ۱۰:۵۵ ۱۳۹۷/۵/۲ | کد خبر: 153024 | منبع: | پرینت |
مقاومت دادخواهانه مردم شمال و شمال شرق برای برگشت جنرال دوستم و رهایی قیصاری رستاخیز بزرگی را رقم زد که در مبارزات نزدیک و پسین عدالتخواهی، استمراردادخواهی جنبش تبسم، جنبش روشنایی و جنبش رستاخیز تغییر و پیوند گاهی در نبرد عدالت و آزادی شمرده می شود.
حضور جنرال دوستم در کشور در اثر مقاومت و پایداری ملت عمدتا ترکتبار افغانستان شکل گرفت و بقیه سروصداهایی که یکی می گوید از فیض وجود من و دیگری می گوید در اثر تلاش های من جنرال به جایگاه خود برگشته است کذب محض بوده و تنها پایداری مردم این برگشت را رقم زد. اینکه جنرال دوستم چگونه در این بازی مرگ و زندگی با خردورزی سیاست نموده و از این پل صراطی از تیغ تیزتر، از موی باریک تر و از شب تاریک تر چگونه عبور کرده ابهت و اقتدار خود و تبارش را چطور پاسداری خواهد کرد زمان نشان خواهد داد.
اما باور من این است که هیچگاهی جریان عدالتخواهی در افغانستان متوقف نشده و سکوت مقطعی در نبرد آزادی به معنای خاموشی، امتناع و ایستایی مبارزه نیست چون استبداد، برتری طلبی، انحصار و خودکامگی به یکه تازی و رفتار تک قومی اش ادامه می دهد. قطعا مردمی که در معرض تند باد بیداد و تبعیض قرار می گیرند از پا نمی نشینند و نابود هم نمی شوند چون اخلاف و پدران جلادشان از جمله عبدالرحمن نتوانست که ملت ها را از صفحه تاریخ بزداید و این نوچه های متحجر نکتایی دارو ریش دار طالبی هرگز قادر به نابودی ملت به پا خاسته کشور شده نمی توانند.
اما آنچه مهم، ارزشی و تاریخی است که ما باید از سنت «فردگرایی سیاسی» به دید استراتژیک و خواست تغییر بانی اصلی استبداد یعنی «نظام متمرکز» به نظام تجربه شده ی تاریخی یعنی «نظام فدرالی» بعنوان استراتژی نجات ملت عبور نماییم الا اگر تنها انرژی خود را صرف چاق کردن سیاسی «افراد» کنیم نتیجه اش تقویت بنیه اقتدارگرایی همین اشخاص برای معاملات پشت پرده با فاشیسم بوده و منفعت دیگری نخواهد داشت.
خلاصه اینکه تا ملت با خواست محوری تغییر نظام سیصد ساله استبدادی که سراسر با خون، کشتار، تبعید و زندان اداره شده است وارد میدان نشود استبداد بر کاسه سر ما آب خواهد خورد و اورنگ اقتدار خویش را بر فراز خاکستر اجساد ما برپا خواهد کرد.
علی تقوایی
>>> Dehganpoor
جنرال دوستم به جای اینکه از مردم اوزبیک و کسانی که به استقبال او آمده بودند تشکری کند از کسانی تشکری کرد که قصد کشتن او را داشتند و بالاخره که موفق نشدند تبعیدش کردند و یک بار هم برایش اجازه ندادند تا هواپیمای حامل او در خاک افغانستان نشست کند؛ این را می گویند ناسپاسی دربرابرکسانی که جان او را خریدند و با عزت به وطن آوردند وگرنه مرده بیش نبود.
راستی که بسیار یک آدم ساده بوده است و به همین دلیل است که هرکس می تواند از او استفاده سیاسی کند غیراز مردم اوزبیک که برای او جان دادند مگر از طرف او جز معامله ، توهین و تحقیر چیزی دیگری تاکنون ندیده اند و نخواهند دید.
با آمدن جنرال صاحب دوستم هیچ چیزی تغییر نمی کند ( مثبت) برعکس تحت کنترول و مدیریت اشرف غنی احمدزی قرار میگیرد و احتمال قوی دارد که بازهم در انتخابات بعدی از اشرف غنی احمدزی حمایت کند و متحدین سیاسی امروزی اش را که استاد عطا یکی از آنهاست غافلگیر و ناامیدکند.
>>> اقتدارگرایی مردمی ومراجعه به افکارملت وملیت ها بهترین راه برای رشد و ترقی و وحدت ملی ملیت های ساکن درافغانستان است.حکومت متمرکز اگر توام با عدالت اجتماعی و انصاف حقیقی باشد خیلی خوب وبدون درد سر برای اتباع آن کشور است چون درافغانستان وکلاونمایندگان پارلمان از دانش و علم سیاسی مناسب برخوردار نیستند و انتخاب نمایندگان پارلمان با زور پول ویا واسطه ویا به زور سلاح به پارلمان راه یافته اند لذا درموجودیت چنین پارلمان سیستم حکومت پارلمانی معنی ومفهوم نخواهد داشت و حتی مسخره تاریخی خواهد شد.اما حکومت فدرالی هم درین وضعیت سیاسی افغانستان مناسب نیست چون درین صورت سران احزاب ویا پولداران بازوراسلحه و پول به سرداران وخوانین منطقه وولسوالیها تبدیل خواهد شد که اکثر ملت از شراکت در قدرت منزوی میگردد.مثلا ایالت بلوچستان پاکستان دربین بلوچ ها نظام سرداری حاکم است فقط سرداران بلوچ ورفقای نزدیک شان از تمامی امتیازات دولت و حکومت برخوردار هستند و اکثر مردم بلوچ با محرومیت وفقرفرهنگی از حکومت دور نگهداشته شده اند.اینکه استبداد سه صد ساله تاریخی بر ملیت های محروم افغانستان حاکم بوده اند هیچ جای شک و تردید نیست اما ملیت های محروم ومظلوم بدانند که درقرن بیست یک بیداری ملیت های محروم ومظلوم افغانستان فرارسیده اند وهیج قدرتی تحت هرنام ونشان حقوق بر حق سایر اقوام محروم افغانستان را غضب نمی تواند.
ومن الله التوفیق.
الحاج ع.ناصری
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است