تاریخ انتشار: ۱۱:۲۲ ۱۳۹۷/۵/۴ | کد خبر: 153074 | منبع: | پرینت |
زلزله ی بحران زعامت در تاجیکها کم کم دارد به طوفان سونامی و فروپاشی کامل نزدیک می شود و هر چند این سونامی به ظاهر وحشتناک و ویرانگر می نماید اما برای ظهور زعامت تمدن آفرین ما سخت به این سونامی ضرورت داریم.
اتفاقا بدنه اجتماعی جامعه تاجیک تحمل این سونامی را دارد و پتانسیل بالقوه ی رهبری در بدنه جمعی جامعه تاجیک دیده می شود. جامعه تاجیک بحران اجتماعی، مدرنیته و شهروندی را قرن ها است تجربه کرده بنابراین عملا از تعصبات کور، دگراندیشی ها سخیف و انجماد فکری عبور نموده است. اکنون زمان گذر از زعامت بومی و بدوی به زعامت مدنی و شهروند محور فرا رسیده است و جامعه ی ما باید بر فرایند رهبری شخصی، سنتی و قارون گونه خط بطلان بکشد و از این گذرگاه دشوار برای رسیدن به چشم اندازهای پهناور عبور کند.
جمعیت اسلامی افغانستان بصورت طبیعی جغرافیای سیاسی تاجیک تلقی می شود اما این تشکیلات امروزه بیش از آنکه یک حزب سیاسی مدرن و همه شمول شناخته شود به جزایر جداگانه تقسیم شده است و زمینه ی مشارکت فردی و دموکراتیک برای همگان بصورت یکسان فراهم نیست.
هویت امروز تاجیک بر اساس چهار محور و عنصر اساسی قابل تعریف است (زبان فارسی، تفکر اعتدالی مکتب فقهی و فکری امام اعظم ابوحنیفه و امام ماتریدیه، عرفان خراسانی بعنوان تنها مکتب تربیت کننده ی اخلاق، مدارا، فروتنی و تکثر پذیری و احیای تمدن خراسان) بنابراین زعامت و تشکیلات باید براساس تعریف هویت تاجیک انتخاب و ارتقا یابد.
فراموش نکنیم که تمام اقوام ساکن کشور حداقل در یکی و حداکثر در سه عنصر با ما مشترک هستند و به عبارت دیگر زمینه ی محوریت تاجیک بعنوان زعامت سیاسی در صورتیکه از این منجلاب و بحران سیاسی روز عبور کنیم کاملا فراهم است.
استاد ربانی و آمر مسعود عملا به چهار عنصر بالا نه تنها باور داشتند بلکه در راستای تثبیت آن گام های ارزشمندی برداشتند. جوانان ما بعد از این باید تمام جزیره های سیاسی را که مدعی زعامت هستند مورد پرسش قرار دهند و از استراتژی و دیدگاه آنها سوال نمایند نه اینکه عاشق قطار لندکروزرها و مدل ساعت و انگشتر و مارک پیاله و بشقاب شان باشند.
عبدالحی خراسانی
>>> آقای خراسانی مطمئن باشید که تعریف این چهار عنصر را که شما نوشتید، هیچ تاجک نمیداند. نه مردم عوام تاجک و نه جوانان نو با سواد شده ای تاجک و نه ملا های تاجک. جنگسالاران تاجک که فقط به عنصر قدرت و دالر ایمان آورده اند و بس.
حیف خون دلی که می خورید. ازین ملت ساده دل و 80% بیسواد و فقیر چیزی بور نمی شود.
>>> Abdul Hai Khurasani
اتهام داشتن افراد مسلح غیر مسؤل به شخصیت مبارز و نماینده مردم بدخشان،جناب لطیف پدرام یک توطیهیی شرم آور و ننگین حکومت وحدت ملی است،که نشاندهنده حضیض ذلت و اوج درماندگی اش را در برابر قامت بلند و صدای رسای عدالت به نمایش می گذارد.
در کشور ایکه از صدر تا به ذیل اش هزاران مسلح غیر مسؤل دارند و در پایتخت و استانها مایه وحشت و نگرانی شهروندان می شوند و در بسی موارد آرامش و امنیت جامعه را تهدید می نمایند، چشم امنیت ملی فقط چند بادیگارد آقای پدرام را دیده است، واقعاً مضحک و مسخره است.
نا گفته پیداست که آقای پدرام هزینهی گفتمان مدنی احیاء نهضت خراسان را می پردازد و اطاق فاشیسم ارگ گزینهی عدم حضور مجدد او را در پارلمان کشور در روی میز دارد.
از حکومتی که برای حفظ شأن اجتماعی سران مافیا از جیب مردم و کمک جهانی با حاتم بخشی های نابخردانه اجازه داشتن صد ها نیروی مسلح را داده است و عملاً بستر جرم و جنایت را برای آنها فراهم آورده است، شرم آور است که برای یک روشنفکر مبارز ،دام چنین توطیه یی را بگستراند.
سکوت سران مافیا و عدم واکنش به اصطلاح رهبران رنگارنگ کشور به این توطیهٔ شرم آور ، خود مایه خجالت و شرمساری نسل های امروز وفردای ما خواهد بود.
این نبشته را با جملاتی از شادروان داکتر علی شریعتی متفکر و تئوریسین برجستهی خراسان به پایان می برم که زبان حال تمام مبارزان راه عدالت و آزادی است.
“اگر تنها ترین تنهاها شوم ، باز خدا هست ، او جانشین همه یی نداشتن هاست
نفرین و آفرین ها بی ثمر است
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان ، هول وکینه بر سرم بارد تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی
ای پناهگاه ابدی! تو می توانی جانشین همهی بی پناهی ها شوی”
>>> Nazir Tofan
با گذاشتن این نوار در اینجا برای آنهایی که میخواهند خود و دیگران را اوغان صدا بزنند و یا با اوغان خواندن خود و دیگران در اندیشه ی این باشند که اوغان پشتونها شما را میپذیرند، یاد آور میشوم اگر شما از طرف یزدان (خدا) هم در روی زمین فرستاد میشدید اینها هرگز شما را پذیرفتنی نیستند و نخواهد بود همین بهتر است که از این شاخه به آن شاخه نپرید و با مردمان خود باشید و صدای آزادی خواهانه ی آنها را نادیده نگیرید و با صدای آزادی خواهانه ی مردمان آزادی خواه سوداگری نکنید دیگر این بازار بازیگری را بر روی مردم و ملیت ببندید وگرنه روزی فرا خواهد رسید که بر دست همین مردمان آزادیخواه به هلاکت برسید.
>>> Karim
پرتو نادری در مورد استاد شجاع خراسانی و دسیسه ننگین متعصبین کور :
احمقی را گفتند: بینی ات را پشک برد ! احمق بی آن که دست به بینی خود زند، به دنبال پشک می دوید. هر شایعه میتواند میزان خردمندی و خردباوری ما را سنجش کند. ما در روزگار حاکمیت توطئه های بزرگ و شایعههای بویناک زندهگی میکنیم، پس نباید تیر در تاریکی رها کنیم!
این روزها شماری از شایعه پردازان کور مغز که همیشه در اسطبل تعصب و کوردلی سر در آخور یاوه بافی دارند، سخنان ناروایی را در پیوند به استاد شجاع الدین خراسانی بافتند که نفرین بر آنان باد!
خفاشان روزانه پرواز نمی کنند، برای آن که دربرابر روشنایی خورشید حساسیت دارند. چنان است که در دالان های تاریک در حفره های تاریک، تاریکی تنفس می کنند. آیا این روشنایی ستیزی خفاشان زیانی هم به درخشش خورشید میرساند، هرگز!
آنانی که بزرگی خود را در عیب دیگران جست وجو میکنند، یا برای دیگران عیب سازی میکنند تا خود را بزرگ جلوه دهند، همان بوزینه های داروین اند که هنوز انسان نشده اند.
شجاغ خراسانی استاد دانشگاه ( پوهنتون ) استاد ربانی است نه استاد دانشگاه کابل. باری از زبان استاد شریف فایز وزیر پیشین تحصیلات عالی شنیده بودم که می گفت: « اگر شجاع خراسانی نمی بود، دانشگاهی هم به نام دانشگاه تعلیم و تربیه به وجود نمی آمد. او تمام توانش را به خرچ داد تا با تمام مقامات پنجه در پنجه ایستاد تا اینکه دانشگاه پایه گذاری شد.» او پایه گذار این دانشگاه است.
دوره یی هم خراسانی رییس انتخابی این دانشگاه بود. در تمام این سال های که طبل رسوایی دموکراسی در زیر خیمه های تاریکی نواخته می شود، او یگانه رییس انتخابی این دانشگاه بود. نه تنها او؛ بلکه در دوران ریاست او همه رییسان دانشکده ها نیز انتخابی بودند.او را با توطئه یی پس کردند و انتخابات را به انتصابات بدل ساختند.
شماری از انساننماها از این شایعه برهان قاطع ساختند و بعد رفتند قومی را ، تاریخی راو حوزۀ تمدنی یی را دشنام داند و حقارت خود را به نمایش گذاشتند.
خراسانی یکی از خدمت گزاران صادق این سرزمین است. شاعر است، ادبیات شناس، پژوهشگر، استاد با درجۀ دکترا با کتابهایی که بخشی از برنامۀ آموزشی دانشگاه را می سازد. او حتا در دشوار ترین روزگار، همان روزگار طالبان نیز در سرزمین خود ماند، گرسنه گی می کشید؛ اما به آموزش نسل جوان می پرداخت.
برای این دشنام سالاران متعصب کور مغز میخواهم بگویم، همه آن دشنام هایی که دادید به خودتان بر می گردد. شما خود و خانوادۀ خود را دشنام داده اید!
بادریغ ، هنوز در این سرزمین هیجانات کور تعصب چندین قیمته ، چندین و چندینن منزل از خرد ما و بینش انسانی ما پیشتر گام بر می دارد!
>>> اگر میخواهید از غلامی اوغانها خود و دیگر اقوام را رهایی بخشید باید :
1.... را از سیاست جدا کنید و حزب جمعیت را از چنگال اخوانی ها
2.به جلب دوستی ازبیکها و هزاره ها که مانند تاجیک ها از بومی های اصیل این خطه هستند اقدام گردد اما این کار تحت زعامت رهبران کنونی تاجیک ها ممکن نیست و بهترین گزینه ای جاگزین شان اقای پدرام میباشد
3.پنجشیری ها از به اصطلاح کچه گری و توهین به اقوام دیگر اجتناب کنند تا کدورت ها از بین برود
4.تشکیلات جدید از احزاب ازبیک و هزاره دعوت به اتحاد نماید . اگر رهبران شان قبول نکنند یقینا مردم عادی شان قبول میکنند
5.با اتحاد سه قوم بزرگ و اصیل خراسان زمین، غنی چیغ زدن را فراموش و همانطور که به مقابل اربابان غربی خود دست به سینه ، دهن پخ و گردن کچ ایستاد میشود در مقابل بزرگان این سه قوم ایستاد خواهد شد.
اگر پیشنهادات فوق را قبول نمیکنید پس بیائید این پیشنهاد اخیر را حتما بپذیرید تا کشت و کشتار از بین برود و آرامش مانند زمان های پیش از انقلاب در کشور بیاید:
از کله شخی دست بردارید با رضا و رغبت حلقه غلامی اوغانها را مانند پدران تان در گوش های خود آویزان کنید یقینا غنی بابا حد اکثر ظرف 6 ماه گلیم طالب و داعش را جمع و امنیت را می آورد باز شما ها که از بیگاری روزانه خلاص شدید در گوشه و کنار نشسته راجع به حلال و حرام و موحد و مشرک و مسلمان و روزه و غیره جر وبحث کنید تا خداوند پاداش غلامی و مناقشه ای تان را یگان حور و غلمان در بهشت برای تان بدهد.
>>> من به مثابه ای یک تاجیک بقا ، اعتلا ی ملیت تاجیک را در پیوند مشترک با سایر ملیت ها میدانم بدون شک حل مسایل ملی محور اصلی در اجرای ریفورم های اجتماعی یک دولت میباشد ، هر تحول اجتماعی و تحقق آن بدون آزادی و استقلال ملی و حاکمیت مردم و استقلال اقتصادی به زوال محکوم است. جمعیت اسلامی افغانستان ربانی و مسعود به. هیچ وجه گردان ونماینده ای ملیت تاجیک نبوده و نمیباشد زیرا هر نوع تفکر تجرد آمیز بدون در نظرداشت حقوق و اساسات دموکراسی منجر به شکست و سکتاریزم و عظمت طلبی میشود ،چنانیکه امروز چنین وضعیت چون موریانه بدنه ای دولت را میخورد.
خیرخواه...
>>> گل گفتی ولی تاجک ها محور تمام قدرت های ترقی وانکشاف کشور بوده اند.
بدون شان این کشور طویله بیش نیست با شتران وگوسفندان وخران وگاوان ملیونی اش.
از شتر چران وچوپان چی جور می شه. ساده خدا
ایماق
>>> ایماق جان شما چنان میاندیشید که گویا از یکی از سیاره های ماورای زمین به روی کره ای زمین پا گذاشته اید.جوامع پیشرفته ای جهان به ساده گی به این مرحله ای از ترقی و دموکراسی نرسیده اند ، اولین قدمی که در راه پیشرفت برداشته شد ، البته قرنها قبل ، جدا سازی سیاست از مذهب است ،اگر شما این قدر به مترقی بودن تاجیک ها مینا زید ، چرا در ولایت تاجیک نشین میزان بیسوادی فقر جرم وجنایت ، استفاده های نا مشروع از اطفال خردسال و فحشا غصب زمین و جایداد مردم آدم ربایی و ده ها جرم دگر مردم عادی را به جان رسانده است، توده های ملیونی تاجیک همانند توده های سایر ملیت در گودال بد بختی قرن ها است که دست و پا میزنند ، من به شعرا و ادبای تاجیک ها فخر میکنم اما این شعر و شاعری و مدح سلاطین درد ملیونها تاجیک را که قلب زمین را شخم میزدند و گندم و مواد خوراکه میکاشتند دوا نمیکرد و نمیکند آنها زحمت میکشیدند سود و سلم به زمیندار میپر داشتند ، بیگاری میکردند و مالیات کمر شکن میپرداختند تا مصارف دربار شاهان و لشکر کشی آنها را تمویل کنند و از همین خون و عرق مردم عام خریطه های طلا را شاهان در برابر مدح شعر یک شاعر میبخشیدند. ایماق جان طفل پشتون و تاجیک و هزاره این همه حرامزاده گی های روز گار ما را نمیدانند آنچه میدانند و به آن ضرورت دارند شفقت ، مهربانی است . اگر اراده ای نیک داشته باشیم همین شتر چران امروز را مانند خود بسازیم ، در حالیکه خود ما دیروز گاوچران و چوپان بوده ایم.
حضرت محمد نیز شتر چران و رمه چران بود اما شاید امروز شما نیز بنام پیامبر اسلام سر به سجده بگذارید و گذشته از آن از شما میپرسم که در طول زندگی تان چه خدمتی برای این سرزمین کرده اید؟
حنظله.......
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است