ایتلاف "نجات ملی" یا "تقویت دوام و وابستگی" به رژیم؟
در ایتلاف ملی چیزی جز فریب و توطیه یافت نمی شود بهتر بود اسمش را اسارت و وابستگی به این حاکمیت می نامیدند زیرا برای نجات ملی مغز و تفکر ملی کار است نه وابستگی و اسارت به رژیم خودکامه پوشالی 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۱۳    ۱۳۹۷/۵/۶ کد خبر: 153111 منبع: پرینت

با اینکه در این همایش ایتلافی زیر نام ایتلاف ملی رسما اعلان موجودیت نمود ولی من بخشی از صحبت های این نشست را با اینکه محتوایش را قبلا می دانستم تعقیب نمودم.

بنظر من به جز از اینکه اتکا به همان افتخارات دیروزی زیر نام جهاد و ضمنا وابستگی و تقویه رژیم، حفاطت از سرمایه ها، دفاع از این نظام مستبد ضد مردمی و تفاهم قدرت چیزی دیگری را که بتواند رهگشایی برای حداقل نفس کشیدن باشندگان این کشور بوده باشد دقیقا چیز دیگری را نیافتم. باز هم همان فریب و همان توطیه به جزیره ها تقسیم کردن مردم خواهد بود که نتوانند تولید فکر کنند. بهتر بود اسمش را "اسارت و وابستگی به این حاکمیت" می نامیدند به دلیل اینکه برای "نجات ملی" مغز و تفکر ملی کار است نه وابستگی و اسارت و دربند یک رژیم خودکامه پوشالی.

به گفته خودشان اگر افتخار دیروز خویش را شکست کمونیزم و فروریختاندن دیوار برلین حساب می کنند و آمریکا و در مجموع کشورهای غربی و حتی کشورهای آزاد شده را گویا از "ظلم کمونیزم" مدیون خویش می دانند و اینکه به اصطلاح جان نثاری های ایشان چه خوشبختی برای خودشان و یا چه بدبختی برای سرزمین خویش به ارمغان آورده اند قابل بحث نمی باشد.

ولی یک چیز دقیق معلوم است و کاملا غیر قابل انکار است و آن اینکه اگر دیگر کشورها از برکت شما گویا آزادی خود را گرفتند و شما آنها را نجات دادید و کمونیزم هم را که الحمدالله شما شکست دادید و دیوار برلین را فروریختید ولی متاسفانه کشور خویش را در اسارت و اشغال تا آینده های نامعلوم قرار دادید هست و بود کشور خویش را را نابود ساختید و دیوارهای وطن خویش را فروریختید که دیگران به سادگی وارد شدند زیرا بقول معروف "حال ببین و احوال بپرس"

بنابراین وقتی اینها توان شکست کمونیزم را داشته اند و حق این شکست به خود مصون می دارند معلوم می شود که اینبار با موجودیت چنین ایتلاف جدید و آنهم گویا ایتلاف خیلی بزرگ "نجات ملی" حتما توان این را خواهند داشت که با دست خالی نظام امپیریالیستی (نظام سرمایه) را که اکنون این سرزمین را که اشغالگران در حلقوم خویش فرو برده اند و در رگ خون و پوست هر کدامشان عقیم شده است هم سرچپه خواهند نمود و اگر دیوار قصر سفید را به دلیل دوری و مسافه راه فرو ریخته نتوانند یقینا دیوارهای صخیم اشغلاگری (سفارت آمریکا و انگلیس و میدان هوایی بگرام) را درخانه و کاشانه خود خواهند فروریخت و ملت را از یوغ استعمار "نجات" خواهند داد.

اگر چنین اتفاقی صورت گیرد و قبول کنیم که شیطان هم به خواست ما لبیک گفت و یکبار هم دهل را سرچپه کوبید و چنین شد پس مشکل اندوخت سرمایه های بی حساب که از حساب این نظام (سرمایه داری) بدست آورده اند که سال ها در گرو اش بوده اند برایشان چون آب و حیات تبدیل شده است چه خواهد شد؟ یا اینکه حق به حق دار رسید و اندوخت سرمایه همان پایان جهاد است؟

یادتان باشد که این همایش "ملی" نخواهد بود زیرا تاجران دین هرگز تفکر ملی نخواهند داشت این حکم منطق سیاسی علمی است.

عطا صفوی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ایتلاف نجات
اشغال کشور
نظرات بینندگان:

>>>   دی‌شب ساعت ۲ صداهای «نعره تکبیر» از خواب بیدارم کرد. من که از بس با شعارها و صداهای «تکبیر و الله اکبر» در تظاهرات‌های کابل عادت کرده ام، ابتدا فکر کردم مظاهره راه افتاده. خودم را جمع‌و‌جور کردم تا به راهپیمایی بپیوندم. فکر می‌کردم مردم در برابر ارگ و بی‌عدالتی‌ها به خیابان ریخته‌اند. فکر کردم «رستاخیز» راه افتاده من بی‌خبر. ناخودآگاه با چشمان نیمه‌خواب ذوق‌زده شدم و فکر ‌کردم مردم از دست ظلم و ستم نظام فاسدِ کابل به ستوه آمده‌‌اند و فرصت آن رسیده تا یخن این حکومت خاین را می‌گیرند. حدس زدم «سوم حوت» دوباره تکرار شده. فکر می‌کردم «قیام چنداوول» راه افتاده. به بالکن خانه برامدم. صداهای «نعره تکبیر» بیشتر شنیده می‌شد. صداهای مردان، جوانان و نوجوانان هم‌زمان شنیده می‌شد «نعره تکبیر الله اکبر» ....
اما متوجه شدم که این اعتراض در دل شب نه در برابر بی‌عدالتی بود، نه در برابر ظلم و ستم و نه در برابر حاکم مستبد و فاسد!
این اعتراض در مورد ماهِ بود که سایه زمین بر روی آن نقش افتاده بود. ملتی که یک صفحه تاریخ و جغرافیه نخواند، سرنوشتش تاریک‌تر از ماه‌گرفته‌گی خواهد بود.
هارون معترف

>>>   كليم الله همسخن
اگر واقعن اهل سواد و گفتگو هستید و می‌خواهید پدرام را با دیگر سیاسیونی که در جای خودشان محترم اند مقایسه کنید، دور نروید، دنبال نقل قول هم نگردید صرفن با یک کلیک روی یوتیوب همین سخنرانی‌های شان را بشنوید و چپ و راست زدن شان را به یاد بیاورید پاسخ معلوم است- به قول سعدی: 《تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد》با شنیدن دو بیانه از پدرام و دیگر سیاسیون قابل احترام، عیب و هنرشان آشکار می‌شود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است