در نظام عبد الرحمانی، ظاهر شاهی و اشرف غنی تنها فرودستان رنج می برند، بیچارگان بیچاره تر می شوند و آزادی خواهان به زندان می روند نه آنکه با هرکسی «سازش» می کند و سخنگوی «شاه» می شود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۲ ۱۳۹۷/۵/۸ | کد خبر: 153225 | منبع: | پرینت |
«استبداد متضمن بردگی عمومی است» و در چنین نظامی «شاه» فرمان می راند، «شیخ» فتوا می دهد و توجیه می کند و «شحنه» ستم می کند.
برای «بچهی غریب» عصر استبداد عصر بد روزی است «حیات سیاسی» آدمی با «تحمیل» مواجه است و از آزادی های شخصی خبری نیست هر چه دل «سلطان جابر» بخواهد همان می شود و او هیچگاه از هوا و هوس شاهانهی خویش دوری نمی گزیند و همواره: «بندهی تمایلات جابرانهی خویش است» و طبقه های فرودست را آزار می دهد، از خون و گوشتشان بهره کشی می کند و برده وار به خدمتشان می گیرد.
عصر «استبداد ظاهر شاهی» اینگونه بود در آن روزگار روزی وجود نداشت و «شب دیجور» بر فضا حاکم بود و «مخالف سیاسی» 14 سال بدون محکمه زندانی می گردید و سال ها با اندوه و رنج در زندان «فریاد آزادی» سر می داد و با اقتدا به «رهبر آزادی» با «خون» از آزادی می نوشت زیرا آنان «پذیرای استبداد» نبودند و هیچگاه و در هیچ شرایطی در مقابل «استبداد» زانو خم نمی کردند.
مرگ در نظر آن پاکبازان «راه دشوار آزادی» بهتر از زندگی ننگین بود اما هیچ کسی را فرمان به «انتحار» نمی دادند بلخی شهید اگر متهم به «تیوری پرداز خشونت» می گردد معلم همهی کارهی ما دیدگاهش در پیوند به «حماسهی جاویدان خالق» روشنتر است زیرا در جغرافیای فکر، حرف و غیرت روشنفکر زمانهی ما بی خاصیتی، بی مرامی، ذلت پذیری و هر سو دویدن «ارزش» است نه اعتراض، فریاد و دفاع از خویشتن (؟) زیرا از منظر او «خشونت» در هر صورتی محکوم است و آهنگ زیر لب روشنفکر نیز این است که: «صبوری کن صبوری ...».
ما به یاد داریم که یکی از سخنگویان اشرف غنی گفته بود: «عبدالرحمانی باید» زیرا در نظام عبد الرحمانی، ظاهر شاهی و اشرف غنی تنها فرودستان رنج می برند، بیچارگان بیچاره تر می شوند و آزادی خواهان به زندان می روند نه آنکه با هر کسی «سازش» می کند و سخنگوی «شاه» می شود.
به روزگار سیاه ما «ظاهر شاه» «پدر ملت» لقب می گیرد و «بلخی بزرگ» «تیوری پرداز خشونت» قلمداد می شود و روشنفکران زمانهی ما نیز با استفاده از نوشته های زلمی «خلیلزاد» عصر «استبدادی ظاهر شاهی» را توصیف می نمایند و این پدری را که «قاتل فرزند خویش است» تبریه می دهند و به «نسل فردا»نیز می گویند: خشونت در هر صورتی بد است لطفا گوسفند باشید، زیرا دفاع نیز خشونت است و هر نوع خشونتی محکوم و بر شما باد اطاعت از سلطان.
این رویه سال هایی است که در درون لایه های اجتماعی راه یافته است و عصر تسلیم پذیری محض در میان «هزارهها» فرا رسیده است زیرا روشنفکرانشان همه چیز را با «رنگ قلم» میسرشدنی خوانده اند و بر «تفنگ» فرمان فراموشی داده اند و ما در عصر «ذلت پذیری» زیست داریم و نیمچه روشنفکران ما نیز نقش باد بزن بی خاصیتی را بازی می کنند.
در هر حال ذهنیت های امروز وضعیت فردای ما را رقم می زند و از این جهت می بایست نگران بود در عصر شفیع، نصیر، قنبر و ... ذهنیت های حماسی نقش اثرگذاری داشت همه می دانند که بر در پایگاه شفیع قهرمان این سخن شریعتی نوشته شده بود: «اگر می توانی بمیران؛ ور نه بمیر».
میثم صحرا
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است