تاریخ انتشار: ۰۹:۱۳ ۱۳۹۷/۵/۱۳ | کد خبر: 153354 | منبع: | پرینت |
نجات نیروهای داعش توسط هلیکوپتر های افغانستان در ولایت جوزجان به یک معمای لاینحل شباهت دارد.
اکنون اکثر رسانه های ملی و بینالمللی و همچنان شبکه های اجتماعی این خبر را تصدیق کرده اند که در حدود ۱۵۴ نیروی داعش که در محاصره طالبان در آمده بودند به شمول سرکرده های آنها توسط قوای مسلح افغانستان نجات داده شدند.
گرچه بعضی مقامات امنیتی پایین رتبه می گویند که داعش تسلیم نیروهای امنیتی کشور شده اند، اما داعش با طالبان نزدیک تر است نسبت به دولت افغانستان، در بسا موارد در یک جبهه علیه نیروهای امنیتی و مردم افغانستان جنگیده اند.
همین دوسال پیش در قتل عام مردم هزاره در میرزا اولنگ در یک سنگر متحد قرار داشتند و فرق آنها فقط در بیرق سفید و سیاه آنها است ورنه اکثراً در افغانستان طالب داعش است و داعش طالب، حالا که نیروهای امنیتی افغانستان با داعش ایتلاف کرده اند اسرار و معمایی است که مشکل است کسی بتواند به آن پی ببرد.
ده ها بار نیروهای امنیتی افغانستان در محاصره طالبان از بین رفته اند و متحمل سنگین ترین تلفات شده اند هیچگاه به این سرعت نیروهای مسلح افغانستان به کمک هم مسلکان خود نشتافته اند و واقعا این چه معجزه و معما است که نیروهای مسلح افغانستان داعش را از چنگال مرگ نجات می دهند؟
حسن علی عدالت
>>> براي اينكه پشتوان داعش در أصل أمريكاست بهمين خاطر.
>>> این کار به دستور آمریکا شیطان بزرگ انجام شده است. آقای حین علی این معما نیست بسیار روشن است که داعش نیروی آمریکا و انگلیس و عربستان است.
>>> دوستان عزیز! افغانستان دچار فتنه بزرگی شده است، بازیهای خطرناکی جریان دارد، بدون شک اگرملت دست به کارنشوند روزگارشان بدتراز سوریه خواهد شد. نجات دادن جنگجویان داعش باسرعت تمام این زنگ خطر جدی است. درحالیکه دربسیاری ازموارد بخاطر نرساندن نیروی کمکی برای نیروهای دولت مان، سربازان محاصره شده بدست همین داعش وطالب همه به شهادت رسیده اند، ملت با اعتراض مدنی خود ازدولت توضیح بخواهند.
باکول
>>> حتمن یک بار بخوانید تا از عمق واقعیت ها آگاه شوید!
پشتون؛ انتحاری!
تاجک؛ لندغر و اوباش!
شیعه؛ کافر جاسوسِ ایران!
بلی درست خواندید، ما مردم افغانستان" به استثنای انسانها با شرف" پشت پرده های موبایل و کامپیوتر پنهان شده و اکثر در شبکه های اجتماعی همدیگر را با شور و شوق تمام با این جملات مخاطب قرار میدهیم، و کوشش می کنم بار ملامت روزگار تیرهء افغانستان را به گردن همدیگر بیاندازیم. این در حالی است که از ده ها پشت دعوای مسلمانی داریم! آیا دین محمدیِ امین و ابراهیمِ خلیل همین بود؟ آیا به راستی ما انسان هستیم، یا فقط به شکل آدم زاده شده ایم؟
آیا هیچ از بربادی و تباهی درس عبرت نمیگیریم؟
برعکس، بر خون همدیگر تشنه تر میشویم؟
چشم بینای که خداوند برما داده، کجا شده؟
آیا پشتون های پابرهنه ننگرهار وهلمند و... که از دست همین تروریست های وحشی ازاین کوه به آن کوه واز این قریه به آن قریه فراری هستند را نمیبینیم؟ پس چرا فقط چهارطالب و تروریستِ مزدور که پشتو حرف میزنند را میبینیم؟
آیا نمیبینید که هرروز مکاتب همین ولایت های پشتون نشین ما به آتش کشیده میشود؟ آیا عقل تان قبول میکند کسی خانهء خودش را آتش بزند؟
آیا مااز حال روزِ پیرزنان وپیرمردان تاجک در دور دست های بدخشان وتخار وهرات بغلان وغیره... وشکم گرسنه اطفال شان خبر داریم؟ یا فقط چهارآدم تاجک که با پکول و دستمال سوار موتر های شیشه سیاه هستند و جز ضرر، نفع به تاجیکان نداشته اند را میبینیم؟
آیا نمیبینیم سربازان تاجک تبارِ ما در کنار سایر هموطنان اش در هر گوشه این سرزمین بدبخت هرروز قربانی می شوند؟
اگر همت دارید، بروید و یکبار از پیرمردان و پیرزنان پا افتادهء پنجشیر و پروان و بدخشان هلمند و ننگرهار وکندهار فاریاب وجوزجان غزنی و دایکندی بپرسید که هرروز چند"شهید" را به قریهء شان میبرند!
آیا از آوارگی هزاره ها مخصوصا در ایران خبر داریم؟ بروید و نمونه اش در "پُل سخته" ببینید که ایران با هزاره ها چه کرده؟
آیا عقل قبول میکند در قرن بیست و یک انسانها در مغاره های کوه زندگی بکند؟ اگر غیرت دارید بروید وضعیت را در بامیان ببینید!
آیا جایی دیده اید که هزاره ها خدای دیگری را عبادت کرده باشند ویا پیروی از پیامبر دیگری، که واجب القتل شمرده میشوند؟ حتا اگر بکنند، آيا خداوند به ما اجازه داده، کسی را بکشیم؟
آیا گاهی بر لبان ترکیده کودکان دایکندی و بهسود دایمیرداد درعین دهقانی خیره شده ایم تا بدانیم آن کودکان برای زنده ماند چه جبری را تحمل میکنند؟ یا فقط چهار شیخ چپن کشال را میبینیم که عقل شان فقط به نفع خود شان کار میکند؟
این همه بدبختی، این همه نابسامانی، این همه جبر روزگار که مارا رسوای خود و بیگانه ساخته، کافی نیست، که به جان هم افتاده ایم؟
نفرت پراکنی، توهین همدیگر، حقارت و زشت گویی در کجای تاریخ دردی را دوا کرده که ما عاشق آن شده ایم؟
تا زمانی که ما مستقیما از کسی ضرر ندیده ایم، چرا نمیتوانیم مانند انسان همدیگر را دوست داشته باشیم؟
این حداقل کاریست که بدون هزینه وضرر ازهمهء ما ساخته است.
اگر باور داریم که همه ما را خداوند آفریده، نه شاگردی داشته ونه شریکی ونه خود ما در انتخاب رنگ و قوم نژاد و زبان خود نقش داشته ایم، پس چرا جز خود از دیگران نفرت داشته باشیم؟
بیاید نعوذ بالله خداوند را دروغگو ثابت نکنیم، حال که ما را انسان آفریده، انسان بمانیم!
کارِ زیادی ازمن و امثال من ساخته نیست اما حداقل اگر این صدا به گوش های عدهء ازاین دست آدم ها برسه ودرخوبترین حالت تغییرِ در طرز تفکر شان ایجاد بکند، خوشبختی بزرگی خواهد بود، اگر هیچ حاصلی نداشته باشه هم ضرر نکرده ام و حداقل وجدانم را تاحدی راحت ساخته ام.
شما خوبان هم اگر در بخش ونشر آن یاری ام کنید و دراین راه همصدا شوید، مطمئنا در کار نیکی شریک بوده اید."
والسلام
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است