خانم رولا غنی معروف به "بی بی گل لبنانی" همسر اشرف غنی رییس جمهور توافقی حکومت وحدت ملی در این اواخر پای خود را بیشتر از گلیم مسیحیت و لبنانیت بیرون دراز کرده گاهی به سنت، فرهنگ، باورهای اسلامی و حیثیت زنان این سرزمین می تازد و هر از گاهی هم در نقش سخنگوی فاشیزم اوغانیت ظاهر می شود. مصاحبه اخیر او اوج جنون فاشیزم اوغانی را نشان می دهد که در پرتگاه زوال قرار دارد.

به باور این قلم چیزهایی که بی بی گل لبنانی در مصاحبه خود ادعا کرد چیزی نو و کشف نو نیست. اینها بازخوانی همان روایت های کاذب پشتونیزم از تاریخ، هویت و حکمروایی پشتون ها است که از زمان عبدالرحمن خان تا به امروز توسط حکومت ها و تیوریسن های چپ و راست پشتونیزم بحیث یک پروژه بزرگ تاریخ سازی جعلی، ملت سازی اجباری و دولت سازی فاشیستی تعقیب شده است.

میلیون ها دالر و انرژی صرف مغزشویی کودکان در معارف، فرهنگ و تاریخ سازی جعلی شده است و در سطح جهانی لابی گیرهای گسترده شده است با آنکه این پروژه خانمانسوز در نیم سده اخیر در پرتوی تحولات انقلابی و تکنولوژیک و رشد شعور اجتماعی مردم با مقاومت مواجه شد و به بن بست رسید اما در 18 سال اخیر یک تعداد تکنوکراتان تبهکار به کمک ماشین جنگی، مالی و سیاسی جامعه جهانی و تروریزم طالبانی تلاش کردند که روایت های کاذب پشتونیزم را نفس تازه ببخشند خوشبختانه نه تنها نتوانستند روایت پوسیده و تاریخ زده را نفس تازه بدهند بلکه با رفتار و سیاست فاشیستی شان آخرین میخ را بر تابوت روایت های فاشیستی نیز کوبیدند.

امروز با تاسف پشتونیزم تبهکار از قوم شریف پشتون در سطح جهان بحیث مردم نامتمدن، خشونتگرا، قانون گریز، فاسد، قاچاقچیان مواد مخدر، تروریست پرور و طالب پرست، انتحارگر، ویرانگر و اجیر در دست قدرت های خارجی ترسیم کرد. سخنان بی بی گل اوج ترس و زوال روایت پشتونیزم را نشان می دهد این خانم تلاش می کند که خاک بر چشمان تیز بین جامعه جهانی که خود در افغانستان حضور دارند و همه چیز را می بینند بیاندازند.

او از یک طرف می کوشد که تقصیر مدیریت ناکام شوهرش را به گردن دیگران بیاندازد و از طرف دیگر از پشتون یک چهره متمدن، قانونمدار و خشونت ستیز، اکثریت قومی و صاحبان اصلی به جهانیان معرفی کند و بار مسوولیت خشونت ها، انتحار، انفجار و ویرانگری را به گردن اقوام دیگر بیاندازد.

پرسش اساسی این است که چرا غنی خانم لبنانی خود را وارد این بازی متعفن کرده است؟
واقعیت این است که بی بی گل بیچاره در دست شوهر روانی و متعصبش اسیری بیش نیست و با زهر ذهنیت قبیلوی مسموم شده است او مجبور است تقصیر گند شوهر ناکام و متقلب، خشونت و جهالت قبیلوی منسوب به شوهرش را با گستاخی و پررویی به گردن دیگران بیاندازد.

این تلاش ها نه تنها ذهنیت جامعه جهانی را که خود شاهدند تغییر نخواهد داد بلکه نشانه زوال و شکست روایت های دروغین پشتونیزم در سده بیست و یکم است.

هارون امیرزاده

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است