ما در نقشه ی کره زمین یک جایی داریم به نام قاره ی دایکندی معاون دوم رییس جمهور هم از همین قاره است تقریبا نزدیک کوه قاف.

در این مکان جالب توجه افرادی وجود دارند که به هیچ قانونی هم پایبند نیستند مثلا یک پسر جوان مسلح غیر مسوول یک دختری به نام منیژه را دوست دارد و می خواهد با او به شیوه ی فلم های اکشن هندی یا به زور یا به رضایت عروسی کند دختر قبول نمی کند و معتقد است که من از تو خوشم نمی آید پسر جوان دلش می شکند و پیش فرمانده مسلح غیر مسوول به نام باقر مبلغ زاده می رود که این دختر با من عروسی نمی کند چه باید کرد؟ من تحمل این عشق جانگداز یکطرفه را ندارم...

طبعا سیستم های یک قفاقه و چند قفاقه در این بخش وجود دارد و جناب باقر که طبعا مبلغ هم است از سیستم لت و کوب به شیوه ی قرون وسطایی استفاده می کند و برای اینکه دختر را به پسر برساند دختر را اختطاف می کند دختر که معلم هم هست و همه ی شاگردان مکتب منتظرند که معلم کارخانگی هایشان را ببیند اما معلم مستقیم بخار شده و رفته است جایی به نام اشترلی در ضمن بسیار لت و کوب و زخمی هم شده است و باقر و حسین و دیگر رفقای مسلح غیر مسوول هم اجازه نمی دهند که منیژه رها شود.

حالا با این وضعیت ما در خود دایکندی یک فرمانده امنیه داریم مثل شلغم و یک عدد والی هم موجود است که از آن می توان در برنامه ی چایخانه دایکندی استفاده کرد. یعنی این حکومت به این بزرگی واقعا نمی تواند یک دختر بیچاره و بی پناه را از چنگ دو زورگو نجات دهد؟

مهدی ثاقب

>>>   خاموش :
مهدی جان ثاقب : سلام وعرض احترام شما از چای خانه به عنوان جای نا مناسب یاد آوری نمودید من مخالف نظریه شما هستم چای خانه خوحداقل چند انسان باهم جمع میشوند چای مینوشند وآذار وازیت شان بکسی خو لااقل نمیرسد باید میگفتید که در کشور ما گله های از تنگداران خون آشام ها،جنگسالاران وحشی صفت دذدان ، رهزنان تعلیم دیده شرق وغرب وطن ما دور هم جمع شده اند عدالت اجتماعی ، انسانی واسلامی را ببار آورده مانند خواهر ما منیژه جان صد ها خواهر دیگر وطن ما به سر نوشت شوم در هوا وهوس شیطان صفتان اوباش قرار گرفته اند به آرزوی آذادی خواهر ما منیژه جان از چنگال حیوان

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است