غزنی پیشکش غنی برای آتش بس با طالب
غزنی با گذر از پنجمین روز وحشت و خون، پیشکش حکومت به طالبان است در بدل همکاری ها و خط نشانی برای رهبران قومی و سیاسی که حاضر به تسلیم مناطق خارج از کنترل رهبران پشتون نیستند... 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۳۹    ۱۳۹۷/۵/۲۳ کد خبر: 153743 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، ولایت ناامن غزنی که حتی انتخابات آن صحنه رویارویی قومی بود طی چهار روز گذشته در آتش طالبان و وحشت باشندگان می سوزد، فاجعه قندوز و بی پناهی میرزاولنگ را یاد آور شد در حالی که حمله و سقوط به دست طالبان بدیهی ترین رویدادی بود که از وزارت دفاع گرفته تا حکومت آن را نادیده گرفتند.

اینکه چرا ولایت های استراتژیک در بی تفاوتی ارگ و با ظرفیت بالای تلفات غیرنظامی مملو از مهمات و سلاح می شود و نیروهای امنیتی در ضعیف ترین موضع قرار می گیرند حداقل در دولت اشرف غنی مورد تازه نمی باشد، پس از چهار روز آتش و خون و مردمی که بی دفاع قتل عام می شوند و قحطی گریبان آن را گرفته است وزیر دفاع در کنفرانس خبری دم از اعزام نیرو و مهار کردن نیروهای طالبان می زند.

این در حالی است که به دلیل از میان رفتن راه های ارتباطی، خبرهای کمی از داخل این ولایت به نشر می رسد که گویای حمله های شدید طالبان به مراکز مهم، ناتوانی نیروهای کم تعداد امنیتی در برابر آنان، اجساد رها شده و خطر قحطی است.

در این میان، آیا حکومت توان اعزام و عقب راندن نیروهای طالبان و نجات مردم در ولایت غزنی آنهم در نزدیکی پایتخت را ندارد که به طور حتم چنین ظرفیتی در صورت اراده و خواست رییس جمهور و وزارت دفاع وجود دارد یا اینکه اشرف غنی از راه قدرت نمایی طالبان و دیگر گروه های تروریستی به اهداف خود دست می یابد؟

اشرف غنی از ابتدای حکومت وحدت ملی نشان داد که تروریست تر از طالب، دشمن سرسخت قدرت رهبران قومی و سیاسی غیر پشتون است و برای انتقام از سقوط حکومت داکتر نجیب و رسیدن به تکرار سلطنت شاه امان الله خان، باید ولایت های همچون، قندوز، بلخ، غزنی و حتی هرات در آتش طالبان و داعش بسوزد تا دیگر هیچ مخالفی توان به چالش کشیدن قدرت تک بعدی پشتون را نداشته باشد.

نیروی طالب که در گذشته نمادی از افراط گری دینی بود که بنا بر اصولی سخت و خشن عمل می کرد پس از سقوط حاکمیت و دوران جدید با حمایت های گسترده امریکا و بخشی از رهبران پشتون مورد استفاده قرار گرفت تا جایی که اگر کرزی با برادر خواندن، خواهان پیوستن این نیروها به حکومت بود غنی، آشکارا اقدام به تمویل آنان می کند از رها کردن مناطق مملو از مهمات گرفته تا ایجاد راه هایی برای قدرت نمایی.

آنچه ارگ از دل ناامنی و جنگ طالب و داعش به دست می آورد، بنای حکومت پشتونیزمی بر ویرانی های افغانستان است که در این حکومت توسط غنی، اتمر، استانکزی و رهبران در سایه با برنامه ریزی های دقیق به کمک تروریست اجرایی می شود، قدرت مخرب تر از هر حاکمیت افراط گری در تاریخ کشور.

اینکه چگونه و از چه طریقی نیروهای طالب و بنا به برخی اخبار القاعده، امکان جابه جایی به غزنی را پیدا کرده اند و این ولایت بدون والی و مقام های ارشد امنیتی با یک میلیون جمعیت بی دفاع و تعدادی اندک نیروی بی سلاح و اختیار امنیتی رها شده است و در مقابل وزیر دفاع در سکوت رییس جمهور و بی اعتنایی سران ارشد امنیتی دروغ های به تکرار را از تلفات دشمن، اعزام بیشمار نیرو و انتقال زخمی ها می زند، نشان از آن دارد که غزنی نیز همچون قندوز پیشکش و خوش خدمتی ارگ برای گروه های تروریستی در بدل همکاری هاست.

غزنی که چهار روز وحشت و خون را به سختی تاب آورده و مشخص نیست تا چه میزان باید تاوان کینه و نفرت سران حکومت را بدهد، هرچند این قتل عام در قدرت نمایی طالبان، خط و نشان دگرباره ارگ است برای آن عده از قدرتمندان قومی و سیاسی که حاضر به تسلیم مناطق خارج از کنترل قومیت پشتون نیستند و خیزش های مردمی که خیال مقاومت در برابر طالب و داعش در سر دارند.

ولایت غزنی که طی هشت سال تلاش دولتمردان فاسدِ قومی برای سقوط و قتل عام در ایجاد اختلاف های قومی و ناامنی آماده شده بود، زنگ خطری است برای بلخ که نماد مقاومت در برابر طالب می باشد و سنبل قدرت مقابل رهبران پشتون.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
غزنی
طالب
نظرات بینندگان:

>>>   خدایا!غزنی باستانی دودش برامد.
شهر غزنی شهر مرکز اسلامی وفرهنگی افغانستان وجهان نامگذاری شده است لذا تخریب این شهر به هراشکال ازنظر شرعی وعرفی خیانت آشکار به ولایت باستانی و فرهنگی غزنی میباشد.ولایت غزنی مدارس دینی، عالمان،سلاطین و مورخین مشهوردرطول تاریخ این ولایت باستانی افغانستان داشته اند مانند البیرونی،حکیم سنایی غزنوی،پادشاهان سلسله غزنویان وغوریان ومورخ مشهور کشور فیض محمد کاتب وامثالهم که هرگز فراموش نمیشوند.غزنی مرکز تولید اجناس قیمتی ازجمله پوستین های باکیفیت خیلی عالی و ظروف مسی دیگ وانواع چلم ها وانواع البسه های پشمی گوسفند و بز مانند دستکش،جوراب،جرسی،کرتی وپطلون شالی وبالاکوت وهم فرش های پشمی مانند گلیم،نمد وقالین که بعضی های شان در خارج از افغانستان نیز صادر میگردد.مردم زحمت کش ومومن ولایت غزنی در تربیه و نگهداری حیوانات گاو،گوسفند و بز مهارت خاص دارند وسالانه صدها هزار ازین نوع حیوانات برای گوشت درداخل و خارج مورد استفاده قرار میگیرند..علاوه بران‌ انواع میوه جات تر وخشک در صادرات کشور نیز دولت قابل توجه داشته اند ودرعواید دولت سهم بسزایی دارند.این ولایت ازنظرعلمی وفرهنگی نیز خیلی درحال رشد و ترقی هستند طوریکه بیشترین مکاتب لیسه های دولتی ومراکزتعلیمات عالی را در خود جاه داده اند.آثار تاریخی چند صد ساله منارهای تاریخی غزنی نیز مرکز توجه فرهنگی وآثار تاریخی درغزنی موجود است .لذا با نهایت تاسف که این خصوصیات و دارایی های خیلی ارزنده و مفید این ولایت در جنگ های بیفایده نیست و نابود گردند. دولت باید تلاش کنند که صلح و آشتی ملی درجامعه و ولایت غزنی باهر قیمت وهزینه که باشدحکمفرما گردد.اکثر ولسوالیهای ولایت غزنی صلح حکمفرماهستند با آنهم راه گیری وگروگان گیری دراکثر راه های مواصلاتی این ولایت تا هنوز دیده میشود.هرجنگ چه داخلی باشد و چه خارجی باشد پایانش صلح وآشتی است جنگ های اول ودوم جهانی وجنگهای دیگری مانند جنگ ویتنام وباقی جنگ های پارتیزانی وداخلی سرانجامش به صلح وآشتی منجر گردیده اند.لذا بهتر است که هرچه زودتر صلح درجامعه جنگ زده افغانستان با شرکت و رهبری سیاست مداران داخلی و همکاران بین المللی حل و فصل گردد.خداوند متعال مردم شریف غزنی را ازین ناامنی و هرج و مرج داخلی برای همیشه نجات دهد وصلح وآرامش در جامعه افغانستان هرچه زودتر حاکم گردد.انشالله وتعالی
ومن الله التوفیق والسلام علی عبادالله الصالحین.
الحاج انجنیر عبدالرشید ناصری از آسترالیا

>>>   کوچی زی نمی خواهد واضع به مردم افغانستان بگوید که مناطق غیر پشتون از قبیل مرکز ولایت غزنی، فاریاب، جوزجان ، تخار حتی هرات را ذریعه پلان های شوم آمریکا به طالبان واگذار میکند .با صحنه سازی که گویا برادران کرزی و کوچی زی قوی تر از دولت افغانستان استند، و همچنان عساکر پاکستانی و ای اس ای هم در قالب ارتش اجاری امارات وارد جنوب افغانستان شده شرایط و زمینه را مساعد ساخته تا مردم افغانستان حساسیت در مقابل عساکر پاکستانی زیر نام امارات نداشته تا بتوانند ارتش پاکستان و داعش های شکست خورده سوریه را داخل افغانستان کنند و به طرف مرز های شمال حرکت کنند و همچنان میلیون ها پشتون پاکستانی را در ولایات شمال و هرات جا به جا سازند.
سوال اساسی اینجاست که رهبران بی غیرت خود فروخته تاجیک، هزاره، و ازبک دائم به فکر معامله گرای خود استند با ائتلاف کرزی، و افغان ملتی های آب در آسیاب پاکستان و آمریکا ریخته ، در اخیر مثل سابق کرسی های موقتی را تسلیم شان کرده و یکی یکی خانه نشین شان خواهد کرد .

>>>   Haroon Amirzada
جنگ غزنی، نبرد میان دو فرهنگ آشتی ناپذیر است
جنگ غزنی، جنگ چند نفر طالب وحشی زیر فرمان آی اس آی نیست.
این جنگ بخاطر "آیس کریم" هم نیست.
پس این جنگ بخاطر چیست؟
این جنگ قدرت نمائی فاشیزم حاکم در ارگ کابل است، که مدیریت سوختن غزنی، یکی از گهواره های تمدنی خراسان بزرگ را در دست دارد. این جنگ، جنگ عقده حقارت و انتقام از فرهنگ های والا و انسانی است.
اما این جنگ، نخستین و آخرین جنگ عقده حقارت یک فرهنگ روانی و خشن نیست. این جنگ تداوم جنگ سه قرنه است، که از یک طرف میان فرزندان وحشی سلیمان اوغان و از طرف دیگر مدافعین فرزندان کوه پایه های هندوکش، نمادی از یک تمدن بزرگ و پر افتخار جریان دارد.
در نتیجه این جنگ های خانمانسوز خراسان بزرگ همه هست و بود، نام و نشان خود را از دست داد و در زیر نام اوغان و افغانستان در اشغال این و آن قدرت تجاوز گر خارجی افتاد. در حال حاضر این کشور در اشغال بیش از ۴۰ کشور جهان قرار دارد.
آتش این جنگ خانمانسوز محدود به غزنی نخواهد ماند، دیر و یا زود به کابل، هرات و یا بلخ خواهد رسید و در آتش عقده حقارت و انتقام محمد گل مومند طوریکه بار ها سوخت باری دیگر هم خواهند سوخت.

>>>   Parwani
والی غزنی را با اعزاز بر می گردانند
والی صاحب منتظر تصرف دوباره شهر توسط نیروی های امنیتی هستند تا برگردند و بر خاکدان های پر از خاکستر شهر غزنی حکم برانند.
گفته میشود که ایشان در روز های نخست حمله بر شهر غزنی کابل تشریف آورده بودند.
وقتی رهبری حکومت و رهبری نیرو های امنیتی خجالت و نادم نباشند والی صاحب چرا احساس مسوولیت کنند.

>>>   اجنبی ، طالب وحشی، به دلار از خود کرد
ملک وملت چه شناسد،«ربات»ی بی عار:
شال منحوس غلامی ، به سر دوش نهد
گاه با چادرزن آید و گاه با چلتار
یک شبی، پیکر بودا، به هاوان بندد
«حسنک» را دگر بار، برد بر سر دار

>>>   داستان غور غزنی را‌درکوچکی زیاد شنیده ام طوریکه بعضی ها درزمان قدیم می گفتند که درشهر غزنی در فصل زمستان آنقدر برف زیاد باریده بود که مردم چند روز نتوانستند که از خانه های شان بیرون بروند وبرف بام های خانه شان بدون جاروب کردن وپاک کردن ازبرف مانده بودواین حالت را به نام غور غزنی یاد میکرده است .اما این داستان ازحقیقت دور ویک داستان غیر واقعی است چون درین صورت کلمه غور درباریدن برف زیاد ویاکم هیچ نقش ندارد.ازطرف دیگر اگر به تاریخ غوریان درغزنی نظر بیاندازیم علاءالدین ِغوری که از سلسله خاندان سلاطین غوری بوده برای لشکر کشی خود بالای شهر غزنی حمله کرده است درین وقت سلاطین غزنویان درغزنی حکومت میکرده و علیه علاولدین غوری شدیدا مقاومت میکرده لذا علاالدین غوری برای تسلیم شدن شهر غزنی را آتش زده است.درینصورت نام اورا علاالدین جهانسوز نامیده است و این وضعیت بد وخطر ناک را به نام غور غزنی نامیده است .درینجا کلمه غور غزنی درآتش زدن شهر غزنی به امر علاولدین غوری کاملا صدق میکند.متاسفانه شهر غزنی درطول تاریخ مورد حملات زمامداران مختلف قرار گرفته اند وازهمه بدتر درقرن بیست وبک که قرن رشد و ترقی وصلح وآشتی است باردیگر شهر باستانی غزنی تخریب وبه آتش کشیده میشود.
شهر غزنی شهر مرکز اسلامی وفرهنگی افغانستان وجهان نامگذاری شده است لذا تخریب این شهر به هراشکال ازنظر شرعی وعرفی خیانت آشکار به ولایت باستانی و فرهنگی غزنی میباشد.ولایت غزنی مدارس دینی، عالمان،سلاطین و مورخین مشهوردرطول تاریخ این ولایت باستانی افغانستان داشته اند مانند البیرونی،حکیم سنایی غزنوی،پادشاهان سلسله غزنویان وغوریان ومورخ مشهور کشور فیض محمد کاتب وامثالهم که هرگز فراموش نمیشوند.غزنی مرکز تولید اجناس قیمتی ازجمله پوستین های باکیفیت خیلی عالی و ظروف مسی دیگ وانواع چلم ها وانواع البسه های پشمی گوسفند و بز مانند دستکش،جوراب،جرسی،کرتی وپطلون شالی وبالاکوت وهم فرش های پشمی مانند گلیم،نمد وقالین که بعضی های شان در خارج از افغانستان نیز صادر میگردد. مردم زحمت کش ومومن ولایت غزنی در تربیه و نگهداری حیوانات گاو،گوسفند و بز مهارت خاص دارند وسالانه صدها هزار ازین نوع حیوانات برای گوشت درداخل و خارج مورد استفاده قرار میگیرند..علاوه بران‌ انواع میوه جات تر وخشک در صادرات کشور نیز دولت قابل توجه داشته اند ودرعواید دولت سهم بسزایی دارند.این ولایت ازنظرعلمی وفرهنگی نیز خیلی درحال رشد و ترقی هستند طوریکه بیشترین مکاتب لیسه های دولتی ومراکزتعلیمات عالی را در خود جاه داده اند.آثار تاریخی چند صد ساله منارهای تاریخی غزنی نیز مرکز توجه فرهنگی وآثار تاریخی درغزنی موجود است .لذا با نهایت تاسف که این خصوصیات و دارایی های خیلی ارزنده و مفید این ولایت در جنگ های بیفایده نیست و نابود گردند. دولت باید تلاش کنند که صلح و آشتی ملی درجامعه و ولایت غزنی باهر قیمت وهزینه که باشدحکمفرما گردد.اکثر ولسوالیهای ولایت غزنی صلح حکمفرماهستند با آنهم راه گیری وگروگان گیری دراکثر راه های مواصلاتی این ولایت تا هنوز دیده میشود.هرجنگ چه داخلی باشد و چه خارجی باشد پایانش صلح وآشتی است جنگ های اول ودوم جهانی وجنگهای دیگری مانند جنگ ویتنام وباقی جنگ های پارتیزانی وداخلی سرانجامش به صلح وآشتی منجر گردیده اند.لذا بهتر است که هرچه زودتر صلح درجامعه جنگ زده افغانستان با شرکت و رهبری سیاست مداران داخلی و همکاران بین المللی حل و فصل گردد.خداوند متعال مردم شریف غزنی را ازین ناامنی و هرج و مرج داخلی برای همیشه نجات دهد وصلح وآرامش همیشگی در جامعه افغانستان جنگ زده هرچه زودتر حاکم گردد.ا
نشالله وتعالی
الحاج انجنیر عبدالرشید ناصری از آسترالیا

>>>   Haroon Amirzada
جنگ غزنی، نبرد میان دو فرهنگ آشتی ناپذیر است
جنگ غزنی، جنگ چند نفر طالب وحشی زیر فرمان آی اس آی نیست.
این جنگ بخاطر "آیس کریم" هم نیست.
پس این جنگ بخاطر چیست؟
این جنگ قدرت نمائی فاشیزم حاکم در ارگ کابل است، که مدیریت سوختن غزنی، یکی از گهواره های تمدنی خراسان بزرگ را در دست دارد. این جنگ، جنگ عقده حقارت و انتقام از فرهنگ های والا و انسانی است.
اما این جنگ، نخستین و آخرین جنگ عقده حقارت یک فرهنگ روانی و خشن نیست. این جنگ تداوم جنگ سه قرنه است، که از یک طرف میان فرزندان وحشی سلیمان اوغان و از طرف دیگر مدافعین فرزندان کوه پایه های هندوکش، نمادی از یک تمدن بزرگ و پر افتخار جریان دارد.
در نتیجه این جنگ های خانمانسوز خراسان بزرگ همه هست و بود، نام و نشان خود را از دست داد و در زیر نام اوغان و افغانستان در اشغال این و آن قدرت تجاوز گر خارجی افتاد. در حال حاضر این کشور در اشغال بیش از ۴۰ کشور جهان قرار دارد.
آتش این جنگ خانمانسوز محدود به غزنی نخواهد ماند، دیر و یا زود به کابل، هرات و یا بلخ خواهد رسید و در آتش عقده حقارت و انتقام محمد گل مومند طوریکه بار ها سوخت باری دیگر هم خواهند سوخت.

>>>   اقای رجا رفیق شما از کی گله و خواست جواب سوال تانرا دارید از خود فروخته شده کاسه لیس ارگ پشت کرده قومش دروغگوی ب.... مرتضوی این بر و طول شکم کلان راکه بنام مرتضوی میبیند قاصدک ارگ و چاپلوس به فاشیست هان ارگ نشین از خود بی اراده و بی صلاحیت است انسان از گرفتن نام چنین شخص خجالت میکشد چه رسد که از وی تقاضای جواب سوال را کرد اما این شخص و جنرال رادمنش و شخصی بنام دانش چهره های شناخته شده از دروغگویان بی شرم در دید مردم هستند .

>>>   Haroon Amirzada
جنگ غزنی، نبرد میان دو فرهنگ آشتی ناپذیر است
جنگ غزنی، جنگ چند نفر طالب وحشی زیر فرمان آی اس آی نیست.
این جنگ بخاطر "آیس کریم" هم نیست.
پس این جنگ بخاطر چیست؟
این جنگ قدرت نمائی فاشیزم حاکم در ارگ کابل است، که مدیریت سوختن غزنی، یکی از گهواره های تمدنی خراسان بزرگ را در دست دارد. این جنگ، جنگ عقده حقارت و انتقام از فرهنگ های والا و انسانی است.
اما این جنگ، نخستین و آخرین جنگ عقده حقارت یک فرهنگ روانی و خشن نیست. این جنگ تداوم جنگ سه قرنه است، که از یک طرف میان فرزندان وحشی سلیمان اوغان و از طرف دیگر مدافعین فرزندان کوه پایه های هندوکش، نمادی از یک تمدن بزرگ و پر افتخار جریان دارد.
در نتیجه این جنگ های خانمانسوز خراسان بزرگ همه هست و بود، نام و نشان خود را از دست داد و در زیر نام اوغان و افغانستان در اشغال این و آن قدرت تجاوز گر خارجی افتاد. در حال حاضر این کشور در اشغال بیش از ۴۰ کشور جهان قرار دارد.
آتش این جنگ خانمانسوز محدود به غزنی نخواهد ماند، دیر و یا زود به کابل، هرات و یا بلخ خواهد رسید و در آتش عقده حقارت و انتقام محمد گل مومند طوریکه بار ها سوخت باری دیگر هم خواهند سوخت.

>>>   Parwani
والی غزنی را با اعزاز بر می گردانند
والی صاحب منتظر تصرف دوباره شهر توسط نیروی های امنیتی هستند تا برگردند و بر خاکدان های پر از خاکستر شهر غزنی حکم برانند.
گفته میشود که ایشان در روز های نخست حمله بر شهر غزنی کابل تشریف آورده بودند.
وقتی رهبری حکومت و رهبری نیرو های امنیتی خجالت و نادم نباشند والی صاحب چرا احساس مسوولیت کنند.

>>>   Abdul Hai Khurasani
انتخابات پارلمانی و دو گفتمان ،افغانیسم قومی و خراسان خواهی فراقومی و تمدنی.
رئیس حکومت وحدت ملی در همایش روز جوانان گفت:
«اینجا کشور افغان و اسلام است».
این سخنرانی در روز ماتم غزنین چنان شرم آور و ننگین بود که حتی خود اشرف غنی هم از باز نشر ویدیوی آن در صفحه ارگ پرهیز نمود.
این گفتمان فاشیسم از عصر امیرعبدالرحمن خان است که هویت افغانی را به قرائت رسمی و دین پیوند زده است.
در برابر این گفتمان،گفتمان فراقومی و انسانی یی خراسان می باشد:
که اینجا سرزمین خراسان و انسانیت است و کاخ بلند قرائت تفکر خراسانی نمادی از معنویت،اخلاق ،خرد(عقل) و انسانیت می باشد و این سرزمین برای تمام انسان‌هاست.
با توجه به این دو گفتمان؛ مردم ما باید از میان کاندیدای پارلمان نزدیکترین چهره ها را انتخاب نمایند.
اگر مردم توانستند؛ ار سد فاشیسم،مافیا، فاسدان ،تاراجگران و آقا زاده های معلوم الحال گذشتند،به یقین می توان گفت: که روزنهٔ روشنی را در افق خراسان می توان دید .
به تمام مافیای فاسد و لندکروزر سواران تاراجگر و اوباش مشرب و حواریون آنها، نه بگویید تا پارلمان از شر فاسدان رهایی یابد.

>>>   خیانت کرزی در حق ملت و بنفع ترورستان طالبان را کسی پنهان کرده نمیتواند اما اگر خیانت هم کرده نه بهاندازه خیانت و جنایت بیشمار پی در پی اشرف غنی احمدزی عوام فریب خدا ناترس خیانت و جنایتی را که غنی احمدزی در حق این ملت و کشور کرده و دروغ های کلانی که بمردم گفته و دشمنی که با سایر مردم کشور ما به جز قوم غلجایی خودش نموده در هیچ گوشه از جهان ریس جمهور انکشور ولو بهر شکلی که به چوکی ریاست جمهوری دست یافته نکرده که اشرف غنی فاشیست بی دین خاین به ملت و وطن انجام داده است .

>>>   در درجه اول این دیوانه یهودی غنی مسول رختن خون هزاران انسان بی گناه در غزنی و سایر ولایات افغانستان است

>>>   صد در صد حکومت فاشیستی شفتر غنی و دستگاه دولتی آن مگر شما با این نواه خوانی هیچ کاری کرده نمیتوانید.

>>>   ذوالفقار
چه کسی/ کسانی مسوول خون صدها انسان در غزنی است/هستند؟
خود مردم شریف غزنه.
چرا به انتخابات شرکت میکنند و رای میدهند و دنبال قانون روان هستند.
بروند مسلح شوند، راهزنی و راهگیری بکنند، هرکسی حتی حکومت چیزی خواست درمقابلش به ایستند. اینگونه است که مردم محترم ثروتمند میشوند.
در وادی گرگ ها انسان بودن و انسان زیستند معنی ندارد. گرگ باش تا زنده بمانید.

>>>   مسول خونریزی و اتش سوزی در غزنی طالبان ترورست غلاماناجنبی اله دست پاکستان و شرکای جرمی ان اشرف غنی احمدزی و ناس قدم وزیر دفاع و خود فروخته برمک وزیر داخله و معصوم استانکزی چتل چالاک ریس امنیت ملی و پست بیغیرت کلان حنیف اتمر هستند اینها همه شان در قتل و سوزاندن شهر تمدن تاریخی ولایت غزنی همدست و همفکر و همکار بودند و هماکر هستند دیده شود که دیگر چه گل را انها به اب خو.اهند دادند اگر جلو انها گرفته نشود .

>>>   غنی بچه .... به کفته خودش . دست و آستین را برای از بین بردن فرهنگ و انسانیت بالازده. خانه های مدرن را از بین میبرد تا مانند پدر کلان خود در خیمه زندگی نماید زیرا در خیمه حجاب رعایت میگردد

>>>   .....به ع و غ وداردسته شان وزیر داخله دفاع و امنیت
غزینویوال

>>>   لشکر جهل و جون غزنی را ویرانه کرد
دانش و محقق و خلیلی و غنی بهانه کرد
انتخابات و تقسیم غزنی بهانه است
دوست و دشمن هر دو خون ما پیمانه کرد

>>>   اردوغان با همه لاف زدن هایش سرانجام تسلیم ترامپ شد ودست هایش رابه علامت تسلیمی بالا کرد
او حالا کشیش امریکائی را تا فردا آزاد میکند!

>>>   حمد بهزاد
سقوط شهرها؛ پیشبرد یک سیاست
ماجرای قدرت نمایی و تسلط طالبان بر شهر غزنی را باید فارغ از احساسات و با درنظر گرفتن سایر رویدادهای مشابه، جهت گیری های سیاست حاکم و مجموعه اقدامات دستگاه های حکومتی در قبال تروریزم و دهشت افکنی، مورد بررسی دقیق قرار داد.
چرا و به چه علت دستگاه های کشفی و استخباراتی حکومت نمی توانند (نمی خواهند) تجمعات، آمادگیها و تهاجمات گسترده گروه های دهشت افکن را رصد کنند و بر آن اشراف اطلاعاتی داشته باشند؟
چرا و به چه علت اعزام نیروهای پشتیبانی برای مقابله با دهشت افکنان و جلوگیری از سقوط مناطق حساس، با وجود فاصله های اندک، به تأخیر می افتد؟
چرا و چگونه تمامی دستگاه ها و وسایل مدرن کنترول هوایی و فضایی، تجهیزات مهارکننده باسرنشین و بی سرنشین، در آستانه چنین سقوط ها از کار می افتند و هیچ تأثیری در میدان رویارویی ها ندارند؟
چرا و چگونه صدها تن از پیکارجویان دهشت افکن با انبوهی از اموال چپاول کرده و تجهیزات به غنیمت گرفته به طرفةالعینی غیب می شوند و هیچ نیرویی اعم از هوایی، زمینی، افغانی و آمریکایی «فراریان پیروز» را صد متر هم تعقیب نمی کند؟
چرا ....
از این دست پرسش ها در رابطه با ابعاد پیدا و پنهان فجایعی مانند فاجعه سقوط غزنی بسیار است؛ همچنان که پیش از این در جریان سقوط شهرهای قندوز و فراه مطرح شد؛ اما حکومتیان توطئه گر و حمالان پیرامون شان به آن پاسخ ندادند. واقعیت همان است که چند تن از مقامات سابق امنیتی کشور پس از ماجرای سقوط قندوز در جلسه غیر علنی مجلس نمایندگان بیان کرده بودند؛ عامل بازدارنده در سرکوب تروریزم «شورای امنیت» است و حلقه فاشیستی حاکمیت دست اندرکار تشویق، تجهیز، تمویل و تأمین شبکه های تروریستی است.
حکومت تروریست پرور آقای غنی در تکمیل برنامه های خود به این نیز بسنده نکرده است. تضعیف نیروهای مقاومت، تنبیه سیاسی و حذف فیزیکی هر عنصر سیاسی که قصد رویارویی با دهشت افکنی را داشته باشد، ناامن سازی ساحات امن زندگی سایر اقوام توسط تروریست های که در محلات پشتون نشین پناه گرفته و یا در آن کمین می کنند و سرانجام استفاده از تروریست ها علیه منتقدین سیاسی و معترضین مدنی، روی دیگر سکه سیاست حاکمان افغان است.
در میان دسیسه های حکام افغان و تعرضات قبایل تروریست، نقش توجیه گرانه عمله استبداد که با عناوین دهان پرکن معاون و مشاور و ... نظاره گر قربانی شدن مردم خود هستند، مشمئز کننده است.
طالبان در غزنی همانند قندوز و فراه، کشتند، غارت کردند، مانور دادند، اموال عمومی را تخریب کردند و در ظاهر به ریش رهبران حکومت و حمایت قاطع که در پشت آن قرار دارد خندیدند و سرانجام با خیال آسوده، تفرج کنان و سوار بر تانک های غنیمتی به میان قبایل شان بازگشتند.
حال این حکومت چه خواهد کرد؟
آیا «فراریان پیروز» تا حومه غزنی تعقیب خواهند شد؟
و یا حریم قبیله مقدس تر از خون آن سرباز مظلومی است که خونش بر خیابان غزنه ریخت و پیکرش به دست وحشیان مثله شد؟
مردم از حکام افغان و منشیان دربار پاسخ می خواهند‌.

>>>   Mujtaba Hashemi
جلسه سرقوماندانی اعلی
ناوقت‌های شب گذشته رییس‌جمهور جلسه سرقوماندانی اعلی را راه‌اندازی نمود. رییس‌جمهور گفت: "این جلسه برای اولین بار در افغانستان به صورت بنیادی در حالی راه اندازی می‌شود که ملت در این ۱۲ و نیم شب در خواب به‌سر می‌برد." در جریان جلسه او با والی غزنی صحبت تلیفونی نمود و به غزنویان وعده سپرد که به زودی حلقه خبیثه خشکسالی بعد از چهارونیم هزار سال از بین می‌رود.
اطلاعات والی غزنی رییس جمهور را شوکه کرد و گفت که به‌زودی مشکل برق غزنی را نیز حل می‌کند. رییس جمهور از خاموش بودن گوشی‌های والی و سایر مقام‌های غزنی ابراز ناراحتی کرد و گفت: "این مساله قابل قبول ما نیست. پایه‌های آنتن‌های مخابراتی باید به شکل اساسی و بنیادین در زمین گور شود تا باد و باران به آن صدمه نرساند."
رییس‌جمهور به والی غزنی دستور داد تا به مسائل جوانان توجه جدی کند. او در رابطه به حوادث اخیر در غزنی گفت: "به گروه محققین وظیفه داده‌ام تا تحقیقات همه‌جانبه‌شان در باره غزنی را تا یک هفته دیگر تمام کنند و نتیجه آن را بلافاصله پس از ختم تحقیق با ما شریک سازند تا در روشنایی آن تصمیم بگیریم که چه کنیم." رییس جمهور افزود: "در این مرحله، تعلل و کارشکنی قابل قبول ما نیست، چون وخت بسیار کم داریم."
رییس جمهور در اخیر به والی غزنی گفت: اندکی صبر... به بچه‌های ما روحیه و هرچیز دیگر که خواستند، بدهید.

>>>   حادثۀ غزنی متفاوت تر از حوادث دیگر کشور به نظر می آید که شناخت استراتیژی جنگی این شهر سوزی، نیازمند پژوهشی عمیق، بی طرفانه و کارشناسانه است.
یکی از راه های مطمئن تأمین ثبات و استقرار، به باور این نویسنده، سپردن امنیت به نیروهای منتخب، قانونمند و مسئول محلی است. اگر دولت توان محافظت از جان و مال مردم و جامعه را ندارد، بگذارد مردم از خود شان دفاع نمایند.
وقتی "مردم" می گوییم، هدف ما جنایتکاران و دزدان و اختطاف گران و آدمکشان حرفوی نیست.
این استراتیژی می تواند در رأس اهداف جوانان ما قرار گیرد.
وقتی "جوانان" می گوییم، هدف ما غلام بچگان این دربار و آن ارباب هم نیست.
#غزنی

>>>   دادفر اویانی
گام تازه برای رسیدن به کام دیرینه!
سوختاندن زنده و مرده بومی، فرجام «فصل نا تمام» افغانسازی.
سوختاندن شهر غزنه با بمب و نفت، آغاز بخش فرجامین «فصل های نا تمام» مرامنامه افغانسازی باشد.

فاشست های ارگ پیروز ترین و بارمند ترین گام برنامه تمدنسوزیی شان را در شهرآیین غزنه (پس از ترکاندن تندیس های بامیان) پیاده ساختند و اینک باده نوشی دارند از خون شهروند غزنه.
کجاست دلی که بترکد و کجاست دیده یی که بگرید؟

شب پرست ها آنها و اینها اند؛ اینهایی که همانهایند و دیگر نشوند؛ همانها اند که دیشب بامیان را ترکاندند و همین ها اند که امشب غزنه را سوختاندند.
ما بیدار شویم و دیده خرد باز کنیم و ببینیم که حکومت نداریم؛ فاشیزم داریم در ارگ و تبهکاری های فاشستی با نام طالب و از نام طالب.
بهرامی با سرباز هایش که تا دندان مسلح با تازه ترین ماشیندار های «M4» امریکایی، در چوکات پیمان «امنیتی!»ی افغان-امریکا برای تحمیل پروژه افغانسازی:

>>>   اجنبی ، طالب وحشی، به دلار از خود کرد
ملک وملت چه شناسد،«ربات»ی بی عار:

شال منحوس غلامی ، به سر دوش نهد
گاه با چادرزن آید و گاه با چلتار

یک شبی، پیکر بودا، به هاوان بندد
«حسنک» را دگر بار، برد بر سر دار

>>>   بوی « بیرونی » دگر نیست،درین لیل و نهار
از سنائی چه بگویم ، که شد گرد و غبار
مرد گان، اینهمه پاینده به تاریخ که دید؟
زندگان ، اینهمه بیگانه صفت، بی مقدار؟
فرستنده: بیرنگ چاریکاری( سرای خواجه)

>>>   نسل کشی در غزنی هدف عمده واساسی اشرف غنی احمدزی و طالبان ترورست برادران ناراضی ارگ است که اکنون انجام دادند مردم هزاره در غزنی در انتخابات پارالمانی گذشته همه را با اشتراک شان در انتخابات بخود گرفتند و در انتخابات پیشرو هم اگر چنین کار را نمیکردند بازهم هزاره ها همهچوکی های پارالمان را برنده میشدند کور دلان قومگرای معتصب و خاین ارگ و طالبان این جنایت را انجام دادند تا ضربه ای باشد بقوم مردم هزاره و هم ترسی باشد به انها تا تسلیم شوند به قوم ارگ نشینان خدا ناترس سرور دانش و کریم خلیلی قبلن انها با گرفتن تذکره برقی از قوم اصلی شان منصرف و قوم افغان = پشتون را بخود گرفتند دیگر در غم و اندوه مردم هزاره ها نیستند نباید که توقعی خوبی را بمردم هزاره از انها کرد.

>>>   تا زمانیکه شـروپساد از سرشانه های مردم پائین ساخته نشوند این فاجعه پایانی ندارد
تازمانیکه این غاصبین اختلاس گران مفسدین درچوکات حکومت شامل باشند مردم از حکومت راصی نیستند

>>>   دادفر اویانی
گام تازه برای رسیدن به کام دیرینه!
سوختاندن زنده و مرده بومی، فرجام «فصل نا تمام» افغانسازی.
سوختاندن شهر غزنه با بمب و نفت، آغاز بخش فرجامین «فصل های نا تمام» مرامنامه افغانسازی باشد.

فاشست های ارگ پیروز ترین و بارمند ترین گام برنامه تمدنسوزیی شان را در شهرآیین غزنه (پس از ترکاندن تندیس های بامیان) پیاده ساختند و اینک باده نوشی دارند از خون شهروند غزنه.
کجاست دلی که بترکد و کجاست دیده یی که بگرید؟

شب پرست ها آنها و اینها اند؛ اینهایی که همانهایند و دیگر نشوند؛ همانها اند که دیشب بامیان را ترکاندند و همین ها اند که امشب غزنه را سوختاندند.
ما بیدار شویم و دیده خرد باز کنیم و ببینیم که حکومت نداریم؛ فاشیزم داریم در ارگ و تبهکاری های فاشستی با نام طالب و از نام طالب.
بهرامی با سرباز هایش که تا دندان مسلح با تازه ترین ماشیندار های «M4» امریکایی، در چوکات پیمان «امنیتی!»ی افغان-امریکا برای تحمیل پروژه افغانسازی:

>>>   Abdul Hai Khurasani
انتخابات پارلمانی و دو گفتمان ،افغانیسم قومی و خراسان خواهی فراقومی و تمدنی.
رئیس حکومت وحدت ملی در همایش روز جوانان گفت:
«اینجا کشور افغان و اسلام است».
این سخنرانی در روز ماتم غزنین چنان شرم آور و ننگین بود که حتی خود اشرف غنی هم از باز نشر ویدیوی آن در صفحه ارگ پرهیز نمود.
این گفتمان فاشیسم از عصر امیرعبدالرحمن خان است که هویت افغانی را به قرائت رسمی و دین پیوند زده است.
در برابر این گفتمان،گفتمان فراقومی و انسانی یی خراسان می باشد:
که اینجا سرزمین خراسان و انسانیت است و کاخ بلند قرائت تفکر خراسانی نمادی از معنویت،اخلاق ،خرد(عقل) و انسانیت می باشد و این سرزمین برای تمام انسان‌هاست.
با توجه به این دو گفتمان؛ مردم ما باید از میان کاندیدای پارلمان نزدیکترین چهره ها را انتخاب نمایند.
اگر مردم توانستند؛ ار سد فاشیسم،مافیا، فاسدان ،تاراجگران و آقا زاده های معلوم الحال گذشتند،به یقین می توان گفت: که روزنهٔ روشنی را در افق خراسان می توان دید .
به تمام مافیای فاسد و لندکروزر سواران تاراجگر و اوباش مشرب و حواریون آنها، نه بگویید تا پارلمان از شر فاسدان رهایی یابد.

>>>   محترم نجیب سلام: نمیدانم چرااز عوامل اساسی بد بختی کشور را که همانا اشغال و بنیاد گرایی است طفره می روید؟ بسیار ساده اگر افغانستان فدرالی می بود غزبی مربوط به کدام فدرال می بود و چگونه می توانست ازین حمله ب ه دور بماند. و یا فرض کنیم اگر محقق رئیس جمهور می بود چه کار فق العاده ای بدون اشاره امریکایی کرده می توانست؟
اگر سرود ملی به زبان ازبیکی مثلاً می بود چه معجزه ای رخ می داد؟
در حالیکه طالب و داعش و تنظیم های جهادی و تکنوکرات های موجوده یکسره به امریکا و غرب بسته اند و جمایت می شوند.
شعیب

>>>   این شمشیر باید به طور دوامدار بالای سر جنرال دوستم اویزان باشد در غیران بغاوت میکند
خماری

>>>   Tuwhidi
آیا باورتان می شود در همین وضع که شهرغزنی در آتش تعصب وتحجرمذهبی و قبیله یی می سوزد برخی ها هنوزهم در فکر برتری جویی اند . نمی دانند، که درشهر غزنه آن قدر اجساد بی گناهان از تاجک ،هزاره گرفته تا پشتون هرطرف پراکنده شده ومتعفن است که کسی را یارای رفتن به نقاط مختلف شهر نیست.
تاهنوز اجساد مردگان جمع اوری نشده ، مغازه ها آتش گرفته ، ادارات دولتی سوخته است ، ده ها جسد در منازل وخیابان ها دیده می شود ، آن جا فاجعه بشری اتفاق افتاده است .
اما برای حکومت بی تفاوت است شهر سوخته ، بی گناهان به شهادت رسیده، زنان وکودکان مظلوم بی پناه شده اند، بسیاری خانواده ها اعضای خویش را گم کرده واز سرنوشت شان بی خبراند . با این وجود در کابل هنوزهم به دهل صلح می کوبند و خواب می بینند که طالب ها فقط برای کسب امیتاز این حمله را انجام داده اند گویا هیچ جنایتی انجام نشده است.
یکی ازاین ادمک ها که کودکان وزنان و بسته گان شان در خارج وبه ویژه در غرب زندگی ارام دارند نبی مصداق است که این استدلال را می نمود.
شرم است ، خجالت بکشید با کی وباکدام گروه صلح می کنید . به آنهایکه ملکی ها را می کشند ، شهر ها را آتش می زنند و چرک وجنابت از سر روی شان می بارد با همین هاصلح می کنید؟
ای استدالال ها برای مردم قابل توجیه نیست این ادمک ها فقط خود را در انظار عامه واذهان عمومی منفور می سازند.

>>>   درکشورهای خود شان مردان باهم ازدواج میکنند اما درافغانستان تاحال کجا ثابت شد که نتیجه مثبت است یا منفی ؟ می خواهند دوستم محاکمه واز صحنه سیاسی خارج ساخته شود

>>>   Haroon Amirzada
جنگ غزنی، نبرد میان دو فرهنگ آشتی ناپذیر است
جنگ غزنی، جنگ چند نفر طالب وحشی زیر فرمان آی اس آی نیست.
این جنگ بخاطر "آیس کریم" هم نیست.
پس این جنگ بخاطر چیست؟
این جنگ قدرت نمائی فاشیزم حاکم در ارگ کابل است، که مدیریت سوختن غزنی، یکی از گهواره های تمدنی خراسان بزرگ را در دست دارد. این جنگ، جنگ عقده حقارت و انتقام از فرهنگ های والا و انسانی است.
اما این جنگ، نخستین و آخرین جنگ عقده حقارت یک فرهنگ روانی و خشن نیست. این جنگ تداوم جنگ سه قرنه است، که از یک طرف میان فرزندان وحشی سلیمان اوغان و از طرف دیگر مدافعین فرزندان کوه پایه های هندوکش، نمادی از یک تمدن بزرگ و پر افتخار جریان دارد.
در نتیجه این جنگ های خانمانسوز خراسان بزرگ همه هست و بود، نام و نشان خود را از دست داد و در زیر نام اوغان و افغانستان در اشغال این و آن قدرت تجاوز گر خارجی افتاد. در حال حاضر این کشور در اشغال بیش از ۴۰ کشور جهان قرار دارد.
آتش این جنگ خانمانسوز محدود به غزنی نخواهد ماند، دیر و یا زود به کابل، هرات و یا بلخ خواهد رسید و در آتش عقده حقارت و انتقام محمد گل مومند طوریکه بار ها سوخت باری دیگر هم خواهند سوخت.

>>>   هر موضوع را رنګ قومی وزبانی دادن خیانت است ، شاید درجنګ غزنی کشته شدن وتلفات جانی ومالی پشتونها ازغیرپشتون ها بیشتر باشند .مابحال برادرها هم افسوس میخوریم چون وطنداران ماهستند . مګر آنانیکه هرموضوع رارنګ قومی میدهند چه سود را ازین تلاشها بدست می آورند

>>>   b Salam
صد دانه گك عسكر مرده و چهل و پنچاه تنك مردم ملكى مرده و خانه گك ها و ماركيتك ها و آثارك هاى تاريخى چندتا سوخته ، چند هزاره گك و تاجيكك فرار كرده ، و شايد هم صد و دو صد مرده گك هاى بى صاحب در كوچه و بازار افتيده باشه ، ديگر خيرتى است ، نقاط استراتيژيك به دست ماست ، طالبك ها دروغ مى گن ، بخير باز غزنى را مى گيريم ، تا سوختن بعدى باز جور مى كنيم !
گوشه ى از كنفرانس مطبوعاتى !

>>>   حال این حکومت چه خواهد کرد؟
آیا «فراریان پیروز» تا حومه غزنی تعقیب خواهند شد؟
و یا حریم قبیله مقدس تر از خون آن سرباز مظلومی است که خونش بر خیابان غزنه ریخت و پیکرش به دست وحشیان مثله شد؟
مردم از حکام افغان و منشیان دربار پاسخ می خواهند‌.

>>>   Mazdak Farid
با طالب از هر نوع آن نمی توان کار مشترک کرد !
یک بار دیگر چهرۀ طالب را در غزنی دیدیم .
صلح با طالب مصیبت می آورد نه آرامش . با طالب نمی توان جامعه انسانی و نظام سیاسی خوب ساخت . هر برنامه ی طالبی را با یک پارچگی نیرو های غیر طالب می توان برهم زد . شکسته باد هردستی که پیکرِ انسانِ دردمند سرزمین ما را با شمشیر خونین و کثیف طالب می درد .

>>>   طالب بدون حمایت « شورای امنیت ملی» به گفته بهزاد، هیچ حمله ای در هیچ نقطه ای نخواهد کرد. فرماندهی طالبان در شورای امنیت ملی است . زمان این مطلب فرارسیده است که خط پشتون و غیر پشتونها مشخص شود و مرزهایش تعیین گردد و این سرزمین تجریه گردد

>>>   Haroon Amirzada
جنگ غزنی، نبرد میان دو فرهنگ آشتی ناپذیر است
جنگ غزنی، جنگ چند نفر طالب وحشی زیر فرمان آی اس آی نیست.
این جنگ بخاطر "آیس کریم" هم نیست.
پس این جنگ بخاطر چیست؟
این جنگ قدرت نمائی فاشیزم حاکم در ارگ کابل است، که مدیریت سوختن غزنی، یکی از گهواره های تمدنی خراسان بزرگ را در دست دارد. این جنگ، جنگ عقده حقارت و انتقام از فرهنگ های والا و انسانی است.
اما این جنگ، نخستین و آخرین جنگ عقده حقارت یک فرهنگ روانی و خشن نیست. این جنگ تداوم جنگ سه قرنه است، که از یک طرف میان فرزندان وحشی سلیمان اوغان و از طرف دیگر مدافعین فرزندان کوه پایه های هندوکش، نمادی از یک تمدن بزرگ و پر افتخار جریان دارد.
در نتیجه این جنگ های خانمانسوز خراسان بزرگ همه هست و بود، نام و نشان خود را از دست داد و در زیر نام اوغان و افغانستان در اشغال این و آن قدرت تجاوز گر خارجی افتاد. در حال حاضر این کشور در اشغال بیش از ۴۰ کشور جهان قرار دارد.
آتش این جنگ خانمانسوز محدود به غزنی نخواهد ماند، دیر و یا زود به کابل، هرات و یا بلخ خواهد رسید و در آتش عقده حقارت و انتقام محمد گل مومند طوریکه بار ها سوخت باری دیگر هم خواهند سوخت.

>>>   دفاع از این دولت خاین هیچ توجیه شرعی و قانونی ندارد. بدا به حال کسانی برای این رژیم فاسد جان می دهد.

>>>   b Salam
صد دانه گك عسكر مرده و چهل و پنچاه تنك مردم ملكى مرده و خانه گك ها و ماركيتك ها و آثارك هاى تاريخى چندتا سوخته ، چند هزاره گك و تاجيكك فرار كرده ، و شايد هم صد و دو صد مرده گك هاى بى صاحب در كوچه و بازار افتيده باشه ، ديگر خيرتى است ، نقاط استراتيژيك به دست ماست ، طالبك ها دروغ مى گن ، بخير باز غزنى را مى گيريم ، تا سوختن بعدى باز جور مى كنيم !
گوشه ى از كنفرانس مطبوعاتى !

>>>   یک تعداد مردم روی مجبوریت میجنگند که فقیر و گرسنه هستند. یک تعداد مردم سواد ندارند و از واقعیت ها خبر ندارند، میجنگند، یک تعداد هم زیر تأ ثیرات تبلیغات مسایل قومی و مذهبی رهبران شان قرار میگیرند و میجنگند.

>>>   اگر همین سربازان قهرمان که در مقابل پاکستانی ها اعراب ترورست می جنگند وجان های شانرا قربان میکنند نباشد تو حالا درکولاب زیرخیمه بودی!
نظر ومفکوره تو هم مانند مزدوران آی اس آی است ، سربازان از وطن و.مردم خود درمقابل بیگانه دفاع میکنند !
اگر تو میگوئی امریکا اشغال کرده شما پنشیری ها امریکا را آوردید، امریکا باشد یا نباشد جنگیدن درمقابل پاکستانی ها فرض است ،
از برکت این سربازان با غیرت است که شما نیم چوکی های حکومت را اشغال کرده اید ،فکر میکنید بلاقی همه مردم مزدور وغلام شما هستند ،بجای اینکه جوانان درکوچه وبازار بنام تجلیل از روز شهید کشته شوند بهتر است درمقابل عرب ترورست وپنجابی شهید شود
روزی خواهد آمد که اگر کسی بگوید جهاد کردم ریشش را خشک بتراشند
ر

>>>   Sidiqullah Tuwhidi
در شهر غزنی فقط فرمانده پولیس مشعل جنگیده است سایرین ادعای محض می کنند، شاهدان عینی که از شهرغزنی امده اند شاهد این مدعا اند وبیشترین تلفات را هم پولیس داده است این مساله اگر بررسی نشود معانی مختلف خواهدداشت!!!

>>>   Haroon Amirzada
جنگ غزنی، نبرد میان دو فرهنگ آشتی ناپذیر است
جنگ غزنی، جنگ چند نفر طالب وحشی زیر فرمان آی اس آی نیست.
این جنگ بخاطر "آیس کریم" هم نیست.
پس این جنگ بخاطر چیست؟
این جنگ قدرت نمائی فاشیزم حاکم در ارگ کابل است، که مدیریت سوختن غزنی، یکی از گهواره های تمدنی خراسان بزرگ را در دست دارد. این جنگ، جنگ عقده حقارت و انتقام از فرهنگ های والا و انسانی است.
اما این جنگ، نخستین و آخرین جنگ عقده حقارت یک فرهنگ روانی و خشن نیست. این جنگ تداوم جنگ سه قرنه است، که از یک طرف میان فرزندان وحشی سلیمان اوغان و از طرف دیگر مدافعین فرزندان کوه پایه های هندوکش، نمادی از یک تمدن بزرگ و پر افتخار جریان دارد.
در نتیجه این جنگ های خانمانسوز خراسان بزرگ همه هست و بود، نام و نشان خود را از دست داد و در زیر نام اوغان و افغانستان در اشغال این و آن قدرت تجاوز گر خارجی افتاد. در حال حاضر این کشور در اشغال بیش از ۴۰ کشور جهان قرار دارد.
آتش این جنگ خانمانسوز محدود به غزنی نخواهد ماند، دیر و یا زود به کابل، هرات و یا بلخ خواهد رسید و در آتش عقده حقارت و انتقام محمد گل مومند طوریکه بار ها سوخت باری دیگر هم خواهند سوخت.

>>>   Abdul Hai Khurasani
انتخابات پارلمانی و دو گفتمان ،افغانیسم قومی و خراسان خواهی فراقومی و تمدنی.
رئیس حکومت وحدت ملی در همایش روز جوانان گفت:
«اینجا کشور افغان و اسلام است».
این سخنرانی در روز ماتم غزنین چنان شرم آور و ننگین بود که حتی خود اشرف غنی هم از باز نشر ویدیوی آن در صفحه ارگ پرهیز نمود.
این گفتمان فاشیسم از عصر امیرعبدالرحمن خان است که هویت افغانی را به قرائت رسمی و دین پیوند زده است.
در برابر این گفتمان،گفتمان فراقومی و انسانی یی خراسان می باشد:
که اینجا سرزمین خراسان و انسانیت است و کاخ بلند قرائت تفکر خراسانی نمادی از معنویت،اخلاق ،خرد(عقل) و انسانیت می باشد و این سرزمین برای تمام انسان‌هاست.
با توجه به این دو گفتمان؛ مردم ما باید از میان کاندیدای پارلمان نزدیکترین چهره ها را انتخاب نمایند.
اگر مردم توانستند؛ ار سد فاشیسم،مافیا، فاسدان ،تاراجگران و آقا زاده های معلوم الحال گذشتند،به یقین می توان گفت: که روزنهٔ روشنی را در افق خراسان می توان دید .
به تمام مافیای فاسد و لندکروزر سواران تاراجگر و اوباش مشرب و حواریون آنها، نه بگویید تا پارلمان از شر فاسدان رهایی یابد.

>>>   وزیر صاحب دفاع ووزیر صاحبداخله این عمل اشرار رامحکوم کردندوگفتنداین عمل خوبی نبود

>>>   امروز نشست خبری دو وزیر جنگ را دیدم و شنیدم. من به اطلاعات ناقص، غیر حرفه‌یی و عوام‌فریبانهء هر دو حیران شدم. آیا می‌شود با این رهبران نظامِ جنگی، بر چنین جنگ پیچیده غالب شد؟
به باورم ما نیاز به یک قرارگاه فرمان‌دهی آهنین داریم. زمانی‌که دشمن جان سه‌ صد انسان را در یک هجوم ناگهانی به خاک یک‌سان می‌کند، رییس جمهور مکلف است تا قرارگاه فرمان‌دهی جنگ را سامان داده و دفترش را آن‌جا قرار دهد.

قرارگاه جنگ را کی‌ها می‌سازند:
۱. وزاری جنگ یعنی افسران با صلابت و با هیبت قوای مسلح (ارتش، پولیس و استخبارات)
۲. استراتژیست‌ها(کسانی‌که فکر و تاکتیک جنگ را طرح می‌کنند) چیزی‌که به‌نام ستردرستیز شهرت یافته است.
۳. منابع گسترده حمایتی (حکومت مکلف به تامینات لوژستیکی جنگ است)
۴. نیروهای ضربتی و آمادهء حمایتی (گارنیزیون‌ها مکلف به انسجام این نیرو ها هستند)
۵. سر قومندان اعلی یا رییس دولت (کسی‌که امر جنگ را به عهده دارد)
۶. گروه‌های فعال کشف و استخبارات که بتوانند منابع حمایتی دشمن را شناسایی کنند.
۷. گروهی‌ از متخصصین هماهنگی خبر که بتواند به‌صورت مستمر مردم را از وضعیت جنگ آگاه سازند.

سر قوماندان اعلی باید با قاطعیت حلقه‌های بالایی را به‌صورت زنجیره‌یی رهبری کرده و با ضربات شدید به دشمن جریان جنگ را سازمان‌دهی و رهبری کند. در کشوری‌که روزانه صد نفر قربانی جنگ می‌شود، هیچ چیزی اهمیت بیش‌تر از امنیت شهروندان ندارد.

>>>   Omar Ahmad Parwani
از کمالات سر قومندان ۱۶ ساعته
سر قومندان اعلی قوای مسلح با سقوط دادن غزنی به نفع برادران طالب خود به این دست آورد ها نایل شد:
۱. تجهیز طالبان با سلاح های ثقیل و خفیف
۲‌ تقویت روحیه و مورال طالبان برای حمله های بعدی
۳. تقویت جایگاه طالبان در‌ مذاکرات به اصطلاح صلح و یا معامله سیاسی آمریکا و پاکستان
۴. بشهادت رسانیدن صد ها تن از نیرو های امنیتی که از تبار غنی و طالبان نبودند.
۵. تضعیف روحیه و مورال نیرو های امنیتی در برابر برادران اصلی خود
۶. به آتش کشیدن یک شهر با اکثریت قومی غیر خودی

>>>   حال این حکومت چه خواهد کرد؟
آیا «فراریان پیروز» تا حومه غزنی تعقیب خواهند شد؟
و یا حریم قبیله مقدس تر از خون آن سرباز مظلومی است که خونش بر خیابان غزنه ریخت و پیکرش به دست وحشیان مثله شد؟
مردم از حکام افغان و منشیان دربار پاسخ می خواهند‌.

>>>   Sidiqullah Tuwhidi
در شهر غزنی فقط فرمانده پولیس مشعل جنگیده است سایرین ادعای محض می کنند، شاهدان عینی که از شهرغزنی امده اند شاهد این مدعا اند وبیشترین تلفات را هم پولیس داده است این مساله اگر بررسی نشود معانی مختلف خواهدداشت!!!

>>>   Reja
بنام خدا.
شمارا آدم حساب نمیکنم.
سرباز برگشته از جنگ غزنی میره ؛ پیش طارق شاه بهرامی؛میگوید آقای وزیر؛پس ازجنگ غزنی واینکه آنچه در آنجا دیدم؛ دچار بی تفاوتی شدم، بهرام شاه میگوید؛ یک مثال بزن ؛سربازمیگوید مثلا:
شما را با این همه مدال وشان وشوکت وجایگاه؛ آدم هم حساب نمیکنم .
وباخودش چنین ترنم میدارد:
زندگی بار گران قدریست بر دوش الاغ
می برد در سنگلاخ و بیشه و در باغ و راغ
می بردبا خود متاعي كو نميداند که چیست
فارغ از هر دانش و هر فهم و هر دلبستگیست
می رود در راه و نا داند كه مقصد در کجاست ؟
چون الاغان دگر عاجز ز درک ماجراست
می برد این بار را تا آخر هر یونجه زار
تا بدانجایی که پایان می رود این گیر و دار
می برد این بار را تا مرگ تا پیش خدا
تا بدانجایی که گردد بی گمان از آن جدا.
طارق شاه بهرامی؛ وزیر دفاع :
(ارقام دقیق ازکشته های نیروهای نظامی نداریم؛ اما 194 دشمن به شمال 12 قوماندان کلیدی انها در غزنی کشته شده اند ) وهمچنان گفت : اردو نو است و....
اقای طارق شاه ! اینکه خودت مسخره هستی بخودت مربوط است وبه همان خر ویاخرانِ که تورابه این مقامِی که اصلا در خور لیاقت نداشته شده تونیست؛تعیین فرمودند؛ مربوط میشود.
مردم بیشعور ونادان ومزدور بیگانه نیستند؛ اینکه شغل پست تو وکسانی که رسالت شان را درقبال مردم غزنی وشهر غزنی به انجام نرساندند؛وطنفروشی وخدمت به
باداران است؛ هم میراث پدری وهم عادت زندگی یی شیونیستی شمااست.
مردم باور دارند که : ( به قاطر گفتند پدرت کیست گفت اسب آقا دائیم است).
و وقتی ( کوری عصاکش کوری دیگرشود) به این میماند؛ که پیر خر زهوار درفته
ومزدور بیگانه ودین از دست داده ی به کره خرش مدال بی لیاقتی را به نشانه ی
بی لیاقتی هایش اهداء بدارد؛ومردم ما این بیت حضرت سعدی را اشعار میدارند که :
نه منعم به مال از کسی بهتر است
خر، ار جل زاطلس بپوشد خر است.

>>>   مسولیت همه این فاجعه به دوش دروغ گویان ، فاسدین ، بی کفایتان و دزدان آعاشه و اباته سرابازان و افسران ما بر میگردد. شرم دنیا و آخرت بر همه این ها باد ! بی حیایی و دیده دراایی وزیر دفاع و داخله را دیشب در تلویزون دیدم به حیرت افتادم که عجب انسان های داریم.
اگر در کشور دیگری چنین فاجعه و یا کمتر حادثه امنتی رخ بدهد مسوول همان بخش ار مردم معذرت و فوراٌ استعفا میدهد اما بیا و بیبین که درین کشور چه می گذرد. غنی خود خم به ابرو نمی آورد و از کسی پرسان نمیکند که کجایید و چرا اینگونه حادثه ها رخ می دهد؟ معلوم می شود که یک حلقه خبیثه برای بربادی و آزار مردم در داخل حکومت وجود دارد. به یا دارم که در زمان کرزی راکت از پغمان به سوی خیمه لویه جرگه فیر شد با وجودیکه هیچ تلفات و خساراتی را در بر نداشت اما در همان لحظه کرزی اتمر و صالح را احضار کرد و برایشان امر کرد که از همین جا راساٌ به خانه های تان بروید و شما شایسته این پست نیستید. کرزی منحیث ریس جمهور وقار و عزت خود و مردم را تا اخیر حفظ کرد و نزد وزرا و کارمندان دولت شرمنده و دهن پر آب نبود بیا از آیس کریم خور پرسان کن که در چند روز صد ها تن نظامیان از بی کفایتی وزیران دفاع و داخله کشته می شود و شهر به آتش کشیده میشود و هزاران مردم ملکی به شمول اطفال ، زنان و پیر مردان بی خانمان و پای برهنه از خانه و کاشانه شان فرار و در گوه و دشت آواره می شوند اما از کسی پرسان نمیشود که چرا اینطور می شود. باز هم وای بر حال این مردم و مرگ بر فاسدین و بی کفایتان دزد اعاشه و اباته اردو و پولیس ما !

>>>   احمد بهزاد
سقوط شهرها؛ پیشبرد یک سیاست
ماجرای قدرت نمایی و تسلط طالبان بر شهر غزنی را باید فارغ از احساسات و با درنظر گرفتن سایر رویدادهای مشابه، جهت گیری های سیاست حاکم و مجموعه اقدامات دستگاه های حکومتی در قبال تروریزم و دهشت افکنی، مورد بررسی دقیق قرار داد.
چرا و به چه علت دستگاه های کشفی و استخباراتی حکومت نمی توانند (نمی خواهند) تجمعات، آمادگیها و تهاجمات گسترده گروه های دهشت افکن را رصد کنند و بر آن اشراف اطلاعاتی داشته باشند؟
چرا و به چه علت اعزام نیروهای پشتیبانی برای مقابله با دهشت افکنان و جلوگیری از سقوط مناطق حساس، با وجود فاصله های اندک، به تأخیر می افتد؟
چرا و چگونه تمامی دستگاه ها و وسایل مدرن کنترول هوایی و فضایی، تجهیزات مهارکننده باسرنشین و بی سرنشین، در آستانه چنین سقوط ها از کار می افتند و هیچ تأثیری در میدان رویارویی ها ندارند؟
چرا و چگونه صدها تن از پیکارجویان دهشت افکن با انبوهی از اموال چپاول کرده و تجهیزات به غنیمت گرفته به طرفةالعینی غیب می شوند و هیچ نیرویی اعم از هوایی، زمینی، افغانی و آمریکایی «فراریان پیروز» را صد متر هم تعقیب نمی کند؟
چرا ....
از این دست پرسش ها در رابطه با ابعاد پیدا و پنهان فجایعی مانند فاجعه سقوط غزنی بسیار است؛ همچنان که پیش از این در جریان سقوط شهرهای قندوز و فراه مطرح شد؛ اما حکومتیان توطئه گر و حمالان پیرامون شان به آن پاسخ ندادند. واقعیت همان است که چند تن از مقامات سابق امنیتی کشور پس از ماجرای سقوط قندوز در جلسه غیر علنی مجلس نمایندگان بیان کرده بودند؛ عامل بازدارنده در سرکوب تروریزم «شورای امنیت» است و حلقه فاشیستی حاکمیت دست اندرکار تشویق، تجهیز، تمویل و تأمین شبکه های تروریستی است.
حکومت تروریست پرور آقای غنی در تکمیل برنامه های خود به این نیز بسنده نکرده است. تضعیف نیروهای مقاومت، تنبیه سیاسی و حذف فیزیکی هر عنصر سیاسی که قصد رویارویی با دهشت افکنی را داشته باشد، ناامن سازی ساحات امن زندگی سایر اقوام توسط تروریست های که در محلات پشتون نشین پناه گرفته و یا در آن کمین می کنند و سرانجام استفاده از تروریست ها علیه منتقدین سیاسی و معترضین مدنی، روی دیگر سکه سیاست حاکمان افغان است.
در میان دسیسه های حکام افغان و تعرضات قبایل تروریست، نقش توجیه گرانه عمله استبداد که با عناوین دهان پرکن معاون و مشاور و ... نظاره گر قربانی شدن مردم خود هستند، مشمئز کننده است.
طالبان در غزنی همانند قندوز و فراه، کشتند، غارت کردند، مانور دادند، اموال عمومی را تخریب کردند و در ظاهر به ریش رهبران حکومت و حمایت قاطع که در پشت آن قرار دارد خندیدند و سرانجام با خیال آسوده، تفرج کنان و سوار بر تانک های غنیمتی به میان قبایل شان بازگشتند.
حال این حکومت چه خواهد کرد؟
آیا «فراریان پیروز» تا حومه غزنی تعقیب خواهند شد؟
و یا حریم قبیله مقدس تر از خون آن سرباز مظلومی است که خونش بر خیابان غزنه ریخت و پیکرش به دست وحشیان مثله شد؟
مردم از حکام افغان و منشیان دربار پاسخ می خواهند‌.

>>>   سیاست اشرف غنی هست تا غیرپشتونها راتوسط طالبان ضعیف وناتوان کنن تا بتوانن درکل کشورحکومت کنن وهیچ کسی جلوی انها رانتواندبگیردمرگ براشرف غنی
....برطالب همه افراد غیرپشتون بایددرکل کشوراماده باشن وسلاح دردست گیرن

>>>   Salam
غزنه را در همكارى با غنى و اتمر و تيم فاشيست ارگ ، طالبان سوختند ، كشتند و دريدند ، طالبان هدف شان ماندن در شهر نبود و نيست ، آنچه شهر داشت با خود بردند و هزار ها ميل سلاح و مهمات و تجهيزات نظامى را به دست آوردند ، حال پرسش اين است كه اين طالب ها به كجا رفتند و مى روند تا براى غارت ديگر آماده گى بگيرند.

>>>   دادفر اویانی
«۲۱۰ موتر از غزنی بسوی کابل روان است که در هر موتر، سه تابوت گمنام وجود دارد» - آریانا نیوز.
..................
آری؛ باور کنید که دلسوز ترین های شما جوانان پاسدار میهن، بار ها گفته اند که خدمت به این رژیم فاشستی، خودکشی است؛ یعنی خود را سپردن به چنگ خونین طالب افغان.
باور کنید‌ که در پاسداری از خانه و ده و روستای خود، جان دادن و با شکم گرسنه، فدای خانواده و زادگاه خود شدن، بایسته و شایسته هر یک ما باشد؛ نسبت به سوختن و تیر باران شدن بدست لشکر فاشستی که نامش «طالب» است.

نروید برای خدمت به رژیم باند تبهکار احمدزی که شما را هر روز به چنگ برادران خود می سپرند و می کشند!!!

آری که بسا راست میگوید دکتور لعلزاد:
«خطاب به سربازان دلیر و سنگر داران مقاومت!
===========================
شما که انگیزه ضد طالبانی دارید؛ شما که روحیه دفاع از مادر وطن دارید؛ شما که خود را پیروان مسعود، یا مزاری، یا دوستم و... می دانید؛ شما که در سنگر های داغ مقاومت قرار دارید؛ شما که با شکم گرسنه در مقابل طالبان می رزمید...

* آیا می دانید که در دفاع از چه حاکمیتی قرار دارید؟

* آیا می دانید که خون خود را در دفاع از چه رژیمی می ریزانید؟

* آیا می دانید که در رهبری شما چه کسانی قرار دارند؟

* آیا می دانید که سرنوشت شما را چه کسانی تعیین می کنند؟

* آیا می دانید که هر روز چند نفر شهید می شود؟

* آیا می دانید که غنی با راس گوسفندان به قدرت رسید؟

* آیا می دانید که این رژیم کاملا غیر قانونی است؟

* آیا می دانید که این رژیم کاملا غیر مشروع است؟

* آیا می دانید که این رژیم کاملا قبیله گرا است؟

* آیا می دانید که این رژیم کاملا غرق در فساد است؟

* آیا می دانید که این رژیم با ورثه شهدا چه می کند؟

* آیا می دانید که این رژیم، طالبان را برادر خود می داند؟

* آیا می دانید که این رژیم در صدد گسترش طالبان است؟

* آیا می دانید که این رژیم در پی عملی سازی برنامه سقاوی دوم است؟

* آیا می دانید که این رژیم در پی حذف هویت و فرهنگ تو است؟

* آیا می دانید که هنگام محاصره برای شما نان و مهمات نمی رسد؟

* آیا می دانید که زخمی ها و جنازه های شما انتقال داده نمی شود؟

* آیا می دانید که سنگر های شما فروخته می شود؟

* آیا می دانید که این رژیم از پشت بر تو خنجر می زند؟

+ + +

* حوادث و فجایع کندز، فاریاب، فراه، غزنی و تمام ولایات کشور در پیش چشمان شما و ثبوت حقایق تلخ و جانسوز بالاست!

* شاید همین امروز ولایت، ولسوالی، قریه و حتی خانه تو در معرض حملات طالبان قرار داشته باشد، یا فردا و یا در ماههای آینده قرار گیرد...

* کمی فکر کنید! به مادر، پدر، خواهر، برادر، زن و کودکان خود فکر کنید که شب و روز به این می اندیشند که آیا توته های جسد تو را هم خواهند دید و یا نه!

* به این فکر کنید که در بدل معاش ناچیزی، خود را گوشت دم توپ نسازید؛ خون خود را ارزان نفروشید و قربانی بیهوده ندهید...

* پس به خانه و کاشانه خود بر گردید و یکجا با برادران خود، اول از خانه و ناموس خود دفاع کنید و بعد، مسعود وار پایگاه مقاومت را گسترش دهید (این رژیم قابل اصلاح نیست)!

* اختیار با شما و انتخاب با شماست!»

>>>   غنی یا هیتلر پشتون واقعاً مغز متفکر بوده (البته از نگاه پلیدی) همه پشتونها را منسجم کرد .ببینید کلب الدین حکمتیار را از لیست سیاه ملل متحد خارج کرد او را با تمام شور و دبدبه به کابل که او ویران کرده بود آورد و حال میخواهد که طالبان را بزرگ و شکست ناپذیر وانمود کرده آنها را نیز با همان شور و بدرقه که به کلبدین راکتیار کرده بود ادغام دولت فاشیستی خود کرده پیوند ناگسستنی وهابیت( طالبان) و سهیونیزم یهودی (خودش ، اتمر ٬ استانکزی ٬ خلیلزاد ٬ کرزی ...) به بادارانش نشان دهد به عوض آن جواز و امکانات قتل عام غیر پشتونها را از آنها بگیرد. وای به حال غیرپشتون های بیچاره که این بار هیچ حامی ندارند که در مقابل امریکا ٬ اسرایٔیل ٬ اروپا و اعراب بایستد.

>>>   اشرف غنی بی .......از تو بهتر وشرف دارد،مردم شهر به دست اشرار قتل عام میشود،شهر در آتش میسود،سرباران از بی ابی،نان وسلاح به دست اشرار قطه قطه شدند اما تو ....صفت برای شهر کابل برنامه ریزی میکنی؟ سگ صدبار بهتر از تو بی..... دارد.
نادرشاه

>>>   فراه تقصیر ایرانه به خاطر آب. قندوز جنگ ترانزیته، بدخشان کار چینه. نمی دانم کسانی که این ها را باور می کنند تا چه حد می توانند ابله باشند.
این ها همش از بی تفاوتی حکومت و ناتوئه.

>>>   این همه خسارات غزنی را اشرف غنی باید ازپول میراثی خویش جبران خساره بپرازد نی ازپول بیت المال چرا مقصر اصلی همین شخص است وبعدأ به دادګاه بین المللی تسلیم داده شود .تا ازنمک دل یتیمان وبیوه زنان بیاید. درغیر ان به زور وجبربالای مردم بیچاره حکومت می نماید درحالیکه هیچ کس ازوی دلی خوش ندارد به شمول شخص خودم.

>>>   جنگ غزنی وبی تفاوتی دولت نشان دادکه این نمایشی وکارخود دولت وحشت ملی بوده است ودایرکتری این فلم جنگی رامیشد خیلی خوب ازصحبتهای ویس برمک
وزیر داخله باخبرنگار بی بی سی حس کرد که وقتی
خبرنگار سوال کردکه بعد چهار روزهنوزهم طالبان درشهر
غزنی هستند درجواب طوری جواب میداد که فقط میداندکه نه فعلا درشهر هیچ طالبی وجود ندارد خبرنگار
میگوید که مااز مردم که ساکن شهر غزنی هستند سوال
کردیم گفتند که طالبان درشهر غزنی هستنداماوزیر داخله
یا به عباره دیگر دایرکترجنگ غزنی گفت نه طالبان ادعا
میکنند که ماالحمدالله پیروزجنگ هستیم اماالحمدالله باید مابگویم که توانستیم خوب از مقام ولایت غزنی وزندان غزنی دفاع کردیم سوال اینجاست که ایا مردم بی دفاع غزنی که جانهای خود رادر این فلم ازدست دادند واموال مردم که چور وچپاول شد وصدها جنایت دیگر درپس پرده انجام شده مسولیتش به دولت وحشت ملی ربط ندارد ودولت باید فقط از حوزه ها وزندان ومقام ولایت دفاع کنند من ۱۰۰۰/۱۰۰فیصدمیگویم این کارخود دولت است هردو طرف جنگ راخود دولت اداره میکند اردوی ملی هم طالب است وهم داعش شکی نیست که کشته شده های جنگ زندانیهای غزنی باشندکه کشته نه
بلکه تیرباران شده اند.
رمضان مدبر

>>>   چرا تنها اشرف غني ملامت باشه؟ اين عبدالله كه نصف حكومت را اشغال كرده چي؟ <<<<<سرباز

>>>   لشکر جهل و جون غزنی را ویرانه کرد
دانش و محقق و خلیلی و غنی بهانه کرد
انتخابات و تقسیم غزنی بهانه است
دوست و دشمن هر دو خون ما پیمانه کرد

>>>   فقط و فقط تجزیه از این وحشی ها راه حل است.
اوغان انسان شدنی نیست.
غیر اوغان ها بیغیرتی را بس کنید متحد شوید و خواهان تجزیه بین اوغان و غیر اوغان شوید. دیگر راهی وجود ندارد.

>>>   فاطمه اسم دختر است که از ولایت غزنی ولسوالی ناهور و در روز افتتاح برنامه ملی میثاق شهروندی در ارگ ریاست جمهوری یکی از بخش های این برنامه که بنام اراده مردم و همکاری و تعهد مردم با دولت بوداجرا میکرد و فاطمه بعد از ادای سلام و احترام به ریس جمهور و اشتراک کنندگان در این مجلس با خواندن
قطعه شعری پوستر بزرگ را به خوانش گرفت شعر که فاطمه به خوانش گرفت را خوب به خاطر دارم از تلویزیون ملی افغانستان زنده پخش میشد اما مفهوم آنرا دران زمان ندانستم شعر فاطمه این طور بود که رویش را به طرف اشرف غنی کرد و خواند (اگر سوزند کتابم را به روی خاک بنویسم سوال امتحانم را به برگ تاک بنویسم ) آن وقت فکر کردم که این اشعار کهایف خاص ندارد اما امروز که صد تن دانش آموز در هنگام آموختن و پیمودن موفقانه راه زندگی تلاش عادلانه مینمودند نعش بر زمین شد و حریق گردید شعر فاطمه در ذهنم خطور کرد که فاطمه از ابتدا دانسته بود که فرزندان علم و انسانیت در افغانستان جایگاه ندارد کتاب هایشان را میسوزانند دروازه های مکاتب را به روی شان میبندد کتابچه های شان را با رنگ خون شان رسامی میکنند و آرزو های شان را پایمال و لگد مال میکنند. قدرت و توانایی را از ایشان میدزدند بعد مانند خفاشان خونخوار در انتظار جسم شان مینیشینند . فاطمه عزیز شاگرد برومند و آزاده در هر کجایی که هستی توانایی هایت برازنده باد ذهنیتت پر از استعداد و قلبت پر از آرامش و قلمت رسا باد . زنده باد فاطمه عزیز ای کاش یک بار دگر فاطمه را از یکی از تلویزیون ها میدیدیم و از ایشان میپرسیدیم که این شعرا رابه کدام مناسبت انتخاب کرد و در قصر ریاست جمهوری به خوانش گرفت ؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است